یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
  • جستجو 
  • آخرین نظرات 
  • خانه 

گناه بشر چه بود که پا سوز آدم (ع) شد؟

16 مرداد 1390 توسط فراهانی

پاسخ به یکی از تناقضات موجود در قرآن

از طرفی خداوند می‌فرماید بار گناه کسی را گردن کس دیگر نمی‌اندازیم و از طرفی وقتی داستان آدم و حوا را بیان می‌کند با وجود اینکه آن دو گناه می‌کنند و از بهشت رانده می‌شوند ولی ما هم جبراً در زمین به دنیا می‌آییم و از نعمات بهشت محروم می‌شویم ما چه گناهی کردیم؟

آدم در سیر نزولی، ابتدا در بهشت برزخی ساکن می‌شود، که عالمی است پایین‌تر از عالم ملائکه و روح، و بالاتر از عالم ماده و خاک، تا برای نزول و استقرار در زمین مهیا گردد
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده می‌شود که آدم از ابتدا برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود می‌دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفی می‌کند: «و اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه که پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم، گفتند: آیا در زمین کسی را می‌گماری که در آن فساد می‌کند»(بقره، آیه‌ی 30).

ماجرای سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحله‌ای از سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنی آدم از ابتدا برای سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن مراحلی از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او تعلیم می‌دهد و پس از اثبات خلافت و جانشینی آدم برای ملائکه، آنان را امر به سجده می‌کند، آن گاه وی را در بهشت ساکن می‌کند و از نزدیک شدن به درخت خاصی منع می‌کند. تا آن جا که انسان با فریب شیطان از آن می‌خورد و به زمین هبوط می‌کند و در زمین مستقر می‌شود.

از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده می‌شود که آدم از ابتدا برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود می‌دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفی می‌کند
2) حقیقت و هویت اصلی انسان که همان روح است از عالمی متعالی و برتر، سیر نزولی را طی کرده تا به عالم مادی و خاکی که پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود است، رسیده است تا بار دیگر انسان با قوس صعودی از عالم ماده اوج گرفته و به سوی خدا بازگردد: یا ایهاالانسان انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه؛ ای انسان حقّا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی، پس او را ملاقات خواهی کرد» (انشقاق، آیه‌ی 6).

جریان سکونت آدم (ع) در بهشت چه بود؟

آن چه در جریان سکونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمین، در قرآن کریم آمده است، در حقیقت بیانگر بخشی از قوس نزولی خلقت انسان است. آدم در سیر نزولی، ابتدا در بهشت برزخی ساکن می‌شود، که عالمی است پایین‌تر از عالم ملائکه و روح، و بالاتر از عالم ماده و خاک، تا برای نزول و استقرار در زمین مهیا گردد.

ماجرای سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحله‌ای از سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنی آدم از ابتدا برای سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن مراحلی از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است
3) خداوند در داستان آدم یک واقعیت را بیان می‌کند. بر این اساس همچنان که تعلیم اسماء به نوع آدم است و نوع بشر می‌تواند این قوه را به فعلیت برساند و همچنان که مقصود از سجده، سجده بر نوع آدم نیز هست؛ مقصود از خوردن آن درخت و برگزیدن زندگی دنیا، نوع انسان است. هر چند برای خصوص آدم رخ داده است. یعنی نوع انسان چنین است.

دراینجا این سؤال خودنمایی می‌کند که اگر خوردن از درخت ممنوع مقتضای سرشت و نوع خلقت انسان است، پس چرا خداوند آدم را از نزدیک شدن به این درخت نهی می‌کند؟

در پاسخ باید گفت: این نهی، نهی مولوی و به انگیزه زجر و بازداشتن نیست. بلکه این نهی برای ارشاد و تعلیم آدم است. در واقع خداوند می‌فرماید: ای انسان اگر نزدیک نشوی از عالم برتر به دنیا نزول نمی‌کنی، هر چند سرشت تو به گونه است که به اختیار خود از درخت خواهی خورد و نزول خواهی کرد. خداوند با این نهی می‌خواهد به آدم چیزهایی را نشان بدهد. آدم باید اموری را تجربه کند و یاد بگیرد تا آماده و مهیای استقرار در زمین گردد:

الف) آدم باید بفهمد، که دشمنی مکار و حیله‌گر دارد که خیر او را نمی‌خواهد. بلکه به دنبال آشکار کردن «سیئه» زشتی‌ها در اوست.

ب) آدم، قبل از هبوط به زمین، آثار تلخ و رنج‌آور مخالفت با دستورات الهی و پیروی از شیطان را تجربه می‌کند.

ج) راه توبه و بازگشت را می‌آموزد و آن را تجریه می‌کند.

ظلم به نفس، به این بود که با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت و رنج و سختی زندگی دنیا کردند. زندگی دنیا که انسان در آن تشنه و گرسنه می‌شود، نیاز به پوشش و هزاران نیاز مادی دیگر دارد. زندگی توأم با فقر و غنا، سلامتی و بیماری، بهره‌مندی و محرومیت، به دست آوردن و از دست دادن و…

4) شاید پرسیده شود؛ اگر نهی از خوردن از درخت، نهی مولوی نیست، پس چرا در قرآن تعبیر ظلم و عصیان آمده است: « ولاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛ به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود» (بقره، آیه‌ی 35). و یا آمده: «و عصی آدم ربه فغوی؛ آدم پروردگارش را عصیان کرد پس ارشاد نشد»؟

در پاسخ باید گفت: مقصود از ظلم در «فتکونا من الظالمین» (طه، آیه‌ی 121) ظلم به نفس است، نه ظلم به خداوند و شکستن حرمت مولا و مولویت مولا، یعنی معصیت؛ شاهد بر این مطلب این است که وقتی آدم و حوا توبه کردند چنین گفتند: «ربنا اننا ظلمنا انفسنا؛ خدایا ما به خودمان ستم کردیم»(اعراف، آیه‌ی 23).

ظلم به نفس آدم (ع) چه بود؟

و ظلم به نفس، به این بود که با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت و رنج و سختی زندگی دنیا کردند. زندگی دنیا که انسان در آن تشنه و گرسنه می‌شود، نیاز به پوشش و هزاران نیاز مادی دیگر دارد. زندگی توأم با فقر و غنا، سلامتی و بیماری، بهره‌مندی و محرومیت، به دست آوردن و از دست دادن و…

دلیل و شاهد بر این که، مقصود از ظلم، ظلم به نفس به واسطه‌ی گرفتار شدن در سختی و مشقت زندگی دنیاست، آیه‌ی شریفه‌ی دیگری است که در آن به جای «فتکونا من الظالمین» می‌فرماید: «فتشقی»: «یا آدم ان هذا عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما من الجنه فتشقی؛ ای آدم این [ابلیس] برای تو و همسرت دشمنی [خطرناک] است، زنهار تا شما را از بهشت بیرون نکند که گرفتار رنج و مشقت می‌شوی» (طه: آیه‌ی 117).

نتیجه و اثر این ظلم به نفس این است که به مشقت و سختی حیات دنیا، چون گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و هزاران مشکلاتی که لازمه‌ی زندگی روی زمین است، گرفتار خواهی شد
«شقاء» به معنی «رنج و تعب» است و ادامه‌ی آیه نیز مقصود از «شقاء» را بیان می‌کند: «ان لک ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّک لاتظمأ فیها و لاتضحی؛ تو در آن [بهشت] نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه، و نه تشنه می‌گردی و نه در حرارت آفتاب بمانی»(طه، آیه‌ی 119 - 118).

نتیجه ظلم به نفس آدم(ع)

نتیجه و اثر این ظلم به نفس این است که به مشقت و سختی حیات دنیا، چون گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و هزاران مشکلاتی که لازمه‌ی زندگی روی زمین است، گرفتار خواهی شد.

«غوایت» که در آیه بدان اشاره شده «و عصی آدم ربّه فغوی»: غی در مقابل رشد و هدی است؛ و وقتی کلمه‌ی «هدی» در مقابل «غی» به کار می‌رود، به معنای ارشاد است (المیزان، علامه‌ی طباطبایی، ج 1، ص 240). بنا بر این «هدی» یعنی ارشاد کرد و «غوی» یعنی ارشاد نشد.

«و عصی آدمُ ربه فغوی، ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی؛و آدم پروردگارش را عصیان کرد (یعنی از امر ارشادی او تأثیر نپذیرفت) پس ارشاد نشد؛ سپس خداوند او را برگزید و او را بخشید پس او را ارشاد و هدایت کرد» (طه، آیه‌ی 121 - 122). یعنی، غوایت، نتیجه‌ی قهری عصیانِ امر ارشادی است. کسی که از ارشاد مولا بهره نبرد، قهراً ارشاد نشده است.

بهشت و جهنم نور  و تاریکی

بهشتی که آدم در آن بود، بهشت اخروی نبوده است!

5)- همان طور که در ضمن مقدمات قبل اشاره شد، بهشتی که حضرت آدم قبل از هبوط به زمین به طور موقت در آن ساکن شد، بهشت جاودان اخروی نبوده.

دلیل این که آن بهشت، بهشت اخروی که به عنوان پاداش انسان‌های مطیع وعده داده‌اند، نبوده است: اولاً بهشت اخروی (جنه الخلد) جاودان و دائمی است. در آیات بسیاری بر جاودانه و دائمی بودن آن تأکید شده و این که کسی که وارد آن شود، هرگز خارج نخواهد شد. (فرقان، آیه‌ی 15 / توبه، آیه‌ی 89 / هود، آیه‌ی 107 و فرقان، آیه‌ی 16)

ثانیاً در بهشت اخروی، ابلیس و وسوسه‌های شیطانی هرگز راه ندارد. در حالی که آدم و حوا در آن بهشت فریب شیطان را خوردند: «فوسوس لهما الشیطان؛ شیطان آنان را وسوسه کرد» (اعراف، آیه‌ی 20).

«فدلّیهما بغرور؛ پس آن دو را فریب داد» (اعراف، آیه‌ی 22).

همچنان که آن بهشت، باغ دنیوی نیز نبوده است که اولاً هم تعبیر آیات قرآنی به «هبوط به زمین پس از عصیان» بر این امر دلالت دارد (بقره، آیه‌ی 36 و 38 / اعراف، آیه‌ی 24 / طه).

و هم روایاتی که بر آسمانی بودن آن بهشت تأکید کرده و آن را در مقابل ویژگی‌های زندگی دنیوی قرار داده با تفسیر آن به باغ‌های دنیوی سازگار نیست «ان لک ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّک لاتظمأ فیها و لاتضحی» (طه، آیات 119 - 118).

انسان موجودی است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر اولیه از همان ابتدا که بر روی زمین مستقر شد از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتی و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضای سرشت و طبیعت انسانی او بود. نوع خلقت انسان، به گونه‌ای است که در آن مرحله به مقتضای طبیعت انسانی‌اش از آن درخت می‌خورد

با توجه به مقدماتی که گذشت، پاسخ سؤال روشن می‌شود:

اولاً؛ بهشتی که آدم و حوا ابتدا در آن ساکن شدند، بهشت اخروی که پاداش انسان‌هاست و در سیر صعودی به آن حرکت خواهد کرد، نبوده است.

ثانیاً؛ اصلاً از ابتدا آدم برای سکونت و زندگی و مرگ روی زمین خلق شده است. سکونت در بهشت، در حقیقت مرحله‌ای از مراحل خلقت انسان برای استقرار روی زمین بوده است.

ثالثاً؛انسان موجودی است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر اولیه از همان ابتدا که بر روی زمین مستقر شد از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتی و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضای سرشت و طبیعت انسانی او بود. نوع خلقت انسان، به گونه‌ای است که در آن مرحله به مقتضای طبیعت انسانی‌اش از آن درخت می‌خورد.

رابعاً؛ چنین نیست که بشریت تقاص عمل حضرت آدم را پس می‌دهند، بلکه آدم نماد نوع این موجود است. انسان از ابتدا برای زندگی و مرگ در روی زمین خلق شده است و آدم نماد نوع انسان است. انسان به مقتضای خلقت انسانی‌اش و آن چه که در نهاد و ضمیرش نهاده شده، از آن درخت می‌خورد و زندگی زمینی را انتخاب می‌کند.

بخش قرآن تبیان


منبع : پرسمان قرآنی

 نظر دهید »

مراحل روزه‌داری (گفتاری از امام خامنه ای)

15 مرداد 1390 توسط فراهانی
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/5602/B/khamenei-osara-003.jpg


«یا أیها الذین امنوا كتب علیكم الصّیام كما كتب على الّذین من قبلكم.» در آیه شریفه‌اى كه قرائت كردم، مسأله روزه و این‌كه این فریضه الهى بر امّت‌هاى قبل از امّت اسلام هم قرار داده شده بود، مطرح شده است. از جمله فرایض و واجباتى كه بشر در طول ادوار گوناگون به آن نیازمند است، یكى همین روزه گرفتن است؛ همچنان كه نماز خواندن و ذكر الهى چنین است. در همه ادوار، در همه احوال، در همه تمدّن‌ها و در همه دوره‌هاى حیات بشرى، در هر حالى كه بشر باشد، به‌خاطر خاصیت بشرىِ خود، به بعضى از این اعمال و فرایض نیازمند است كه یكى از آن‌ها هم همین روزه است…

روزه كه از آن به‌عنوان تكلیف الهى یاد مى‌كنیم، در حقیقت یك تشریف الهى است؛ یك نعمت خداست؛ یك فرصت بسیار ذى‌قیمت براى كسانى است كه موفّق مى‌شوند روزه بگیرند؛ البته سختی‌هایى هم دارد. همه كارهاى مبارك و مفید، از سختى خالى نیست. بشر بدون تحمّل سختی‌ها به جایى نمى‌رسد. این مقدار سختى كه در تحمّل روزه‌گیرى وجود دارد، در مقابل آنچه كه از روزه عاید انسان مى‌شود، چیزِ كم و سرمایه اندكى است كه انسان مصرف مى‌كند و سود بسیارى را مى‌برد. سه مرحله براى روزه ذكر كرده‌اند؛ هر سه مرحله هم براى كسانى‌كه اهل آن هستند، مفید است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif گرسنگی و تشنگی
یك مرحله، همین مرحله عمومى روزه است؛ یعنى پرهیز از خوردن و نوشیدن و سایر محرّمات. اگر تنها محتواى روزه ما همین امساك باشد، این منافع زیادى دارد. هم ما را مى‌آزماید و هم به ما مى‌آموزد؛ هم درس هست، هم آزمایش براى زندگى است. تمرین و ورزش است؛ یك ورزش بسیار با اهمیت‌تر از ورزش جسمانى در این كار وجود دارد. روایاتى از ائمه علیهم‌السّلام وارد شده است كه به همین مرحله از روزه توجّه دارد. یك روایت از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام است كه مى‌فرماید: «لیستوى به الغنى و الفقیر»؛ خداى متعال روزه را واجب كرده است تا در این ساعات و روزها، فقیر و غنى با یكدیگر برابر شوند. انسانى كه تهیدست و فقیر است، نمى‌تواند در طول روز هرچه هوس كرد، بخرد و بخورد و بیاشامد؛ اما آدم‌هاى غنى، در طول روز، هرچه كه هوس مى‌كنند و هرچه كه مى‌خواهند، برایشان فراهم است. غنى، حال فقیر و گرسنگى فقیر و تهیدستى او را از به‌دست آوردن چیزهایى كه مورد اشتهاى اوست، درك نمى‌كند؛ اما در روزى كه روزه مى‌گیرد، همه یكسانند و با اختیار خودشان، از مشتهیات نفسانى محرومند.

یك روایت دیگر از امام رضا علیه‌السّلام نقل شده است كه به نكته دیگرى اشاره دارد. مى‌فرماید: «لكى یعرفوا الم الجوع و العطش و یستدلوا على فقر الآخره» در این روایت، به تهیدستى و گرسنگى و تشنگى روز قیامت اشاره مى‌شود. در روز قیامت، یكى از ابتلائات انسان، تشنگى و گرسنگى است كه در آن حالت، انسان در مقابل مؤاخذه و سؤال و جواب الهى قرار مى‌گیرد. انسان باید در گرسنگى و تشنگى روز ماه رمضان، به آن حالت روز قیامت توجّه كند و به آن لحظه بسیار سخت و دشوار متنبّه شود.

باز روایت دیگرى از امام رضا علیه‌السّلام است كه به بُعد دیگرى از ابعاد روزه در همین مرحله گرسنگى و تشنگى كشیدن توجّه مى‌كند. آن، این است كه مى‌فرماید: «صابراً على ما اصابه من الجوع و العطش». قدرت صبر به انسان داده مى‌شود كه بتواند گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند. انسان‌هاى نازپرورده -كسانى‌كه معناى گرسنگى و تشنگى را نچشیده‌اند و نفهمیده‌اند- قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیارى از میدان‌ها، خیلى زود از پا درمى‌آیند و امتحان‌هاى گوناگون زندگى، آن‌ها را درهم مى‌فشرد و له مى‌كند. انسانى كه گرسنگى و تشنگى را چشیده است، معناى این‌ها را مى‌داند و در مقابل دشواری‌هایى كه از این راه ممكن است پیش بیاید، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، این قدرت تحمل و این صبر را به همه مى‌دهد. یك روایت دیگر هم در همین زمینه عرض مى‌كنم كه آن هم از امام رضا علیه‌الصّلاةوالسّلام است؛ گرچه شاید این یكى، دو مورد، فقره‌هاى یك حدیث باشد. «و رائضا لهم على اداء ما كلّفهم»؛ یعنى تحمّل گرسنگى و تشنگى و اجتناب از مشتهیات نفسانى در روز ماه رمضان، یك نوع ریاضت است كه انسان را بر اداء تكالیف گوناگون زندگى قادر مى‌سازد. البته منظور، ریاضت‌هاى شرعى و ریاضت‌هاى الهى و ریاضت‌هاى اختیارى است. یكى از چیزهایى كه انسان را قدرتمند مى‌كند و بر پیمودن راه‌هاى دشوار زندگى توانا مى‌سازد، ریاضت كشیدن است كه خیلی‌ها به آن پناه مى‌برند. این یك ریاضت شرعى است. بنابراین، در همین چند حدیثى كه خوانده شد، مى‌بینید كه همین مرحله از روزه -یعنى مرحله تحمّل گرسنگى و تشنگى- در اغنیا احساس همسانى با فقرا ایجاد مى‌كند؛ احساس گرسنگى روز قیامت را به انسان منتقل مى‌كند؛ صبر و تحمّل در مقابل شدائد را به انسان مى‌بخشد؛ صبر بر اداء تكلیف را به‌عنوان یك ریاضت الهى به انسان اهداء مى‌كند؛ یعنى این‌همه فواید در همین مرحله است. علاوه بر خالى بودن شكم از غذا و اجتناب از كارهایى كه در حال عادى براى انسان مباح است، نورانیت و صفا و لطافتى هم به انسان مى‌دهد كه بسیار مغتنم است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif پرهیز از گناه
مرحله دوم روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنى نگاهدارى گوش و چشم و زبان و دل، حتّى -طبق بعضى از روایات- نگاهدارى بشره انسان، پوست بدن و موى بدن انسان از گناه. از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقل شده است كه «الصّیام اجتناب المحارم كما یمتنع الرّجل من الطّعام و الشّراب»؛ همان‌طورى كه از غذا و از آشامیدنى و از مشتهیات نفسانى اجتناب مى‌كنید، از گناه هم اجتناب كنید. این یك مرحله بالاتر براى روزه است. این فرصت ماه رمضان، فرصت مغتنمى است كه انسان تمرین اجتناب از گناه كند.

بعضى از جوانان در مراجعاتى كه دارند، به بنده التماس دعا كه مى‌كنند، از جمله مكرّر مى‌گویند شما دعا كنید كه ما بتوانیم گناه نكنیم. البته دعا كردن خوب و لازم است و مى‌كنیم؛ اما گناه نكردن، به اراده انسان احتیاج دارد. باید تصمیم بگیرید كه گناه نكنید و وقتى تصمیم گرفتید، این كار بسیار آسانى خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزى است كه مثل یك كوه در چشم انسان جلوه مى‌كند؛ اما با تصمیم، مثل یك زمین هموار مى‌شود. در ماه رمضان، بهترین فرصت است كه همه این را تمرین بكنند.

روایت دیگرى از فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها نقل شده است كه فرمود: «ما یصنع الصائم بصیامه إذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه»؛ انسان از روزه چه بهره‌اى خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ در یك روایت نقل شده است كه زنى به خدمتكار خود اهانت كرد. ظاهراً آن‌ها در همسایگى پیامبر، یا مثلاً در سفرى همراه آن حضرت بودند. پیامبر اكرم طعامى در دستشان بود، به او تعارف كردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است كه پیامبر به او این‌طور فرمودند: «كیف تكونین صائمه و قد سببت جاریتك»؛ چطور تو روزه‌اى؛ در حالى كه به خدمتكار خودت دشنام داده‌اى؟ «إنّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست كه از خوراك و نوشیدنى اجتناب كنید. «و إنما جعل‌اللَّه ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول»؛ خدا خواست كه انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگی‌ها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویى و اهانت به دیگران است. از جمله این گناهان، گناهان دل است؛ دشمنى و كینه دیگران را در دل پروراندن است. بعضى گناهان به معناى اصطلاح شرعى است؛ بعضى گناهان اخلاقى است؛ مراتب گوناگونى دارد.

پس، مرحله دوم روزه‌دارى این است كه انسان بتواند از گناهان، خود را جدا كند و به‌خصوص شما جوانان عزیز از این فرصت استفاده كنید. شما جوانید. جوان، هم قدرت و توانایى دارد و هم صافىِ دل و نورانیتِ دل براى او یك فرصت است. در طول ماه رمضان، از این فرصت استفاده كنید و اجتناب از گناهان را -كه مرحله دوم روزه‌دارى است- تمرین نمایید.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اجتناب از غفلت
مرحله سوم از روزه‌دارى، پرهیز از هرچیزى است كه ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل كند. این، آن مرحله بالاى روزه‌دارى است كه در حدیث آن‌طور كه وارد شده است، پیامبر به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض مى‌كند: «یا ربّ و ما میراث الصّوم»؛ دستاورد روزه چیست؟ ذات اقدس ربوبى فرمود: «الصوم یورث الحكمة و الحكمة تورث المعرفة و المعرفة تورث الیقین فإذا استیقن العبد لا یبالى كیف أصبح بعسر أم بیسر»؛ روزه سرچشمه‌هاى حكمت را در دل مى‌جوشاند. وقتى كه حكمت بر دل حاكم شد، آن معرفت نورانى و روشن به‌وجود مى‌آید. معرفت كه به‌وجود آمد، همان یقینى به‌وجود مى‌آید كه حضرت ابراهیم از خداى متعال آن را مى‌خواست و در دعاهاى این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتى كسى داراى یقین بود، همه دشواری‌هاى زندگى بر او آسان مى‌شود و انسان شكست‌ناپذیر از حوادث مى‌گردد. ببینید چقدر اهمیت دارد! این انسانى كه مى‌خواهد در مدّت سال‌هاى عمر خود، یك راه تعالى و تكامل را بپیماید، در مقابل مشكلات و حوادث زندگى و موانع راه، شكست‌ناپذیر مى‌شود. یقین، چنین حالتى به انسان مى‌دهد. این‌ها ناشى از روزه است. وقتى كه روزه یاد خدا را در دل زنده كرد و فروغ معرفت خدا را در دل به‌وجود آورد و دل را روشن نمود، این‌ها به دنبالش مى‌آید. هر چیزى كه انسان را از یاد خدا غافل كند، به روزه براى این مرحله مضرّ است. خوشا به‌حال كسانى كه مى‌توانند خود را به این مرحله برسانند. البته ما باید آرزو كنیم و از خدا بخواهیم و همّت كنیم كه خودمان را به این مرحله برسانیم.
خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌؛ 26/09/78


>
 نظر دهید »

آیا دین اجازه ظلم شوهر به زن را صادر کرده؟!!

15 مرداد 1390 توسط فراهانی
با مراجعه به متون دینی مشاهده می شود که اسلام بیش از هر دین وآیینی به جایگاه و منزلت زن تاکید داشته.اثبات این مدعا چندان کار سخت و دشواری نیست.حال اگر جامعه ای خود را پایبند به حقوق بانوان نمی داند این مسائل ناشی از آداب ورسوم فرهنگی،اجتماعی و تربیتی است و هیچگونه دخلی به دین ندارد.

دینی که زن را ریحانه معرفی می کند، بهشت را زیر پای مادران می داند، سفارش به احترام مادر را مقدم به احترام پدر می داند،وجود مبارک و میمونی مانند فاطمه زهرا را بهانه خلقت و فخر مرد و زن معرفی می کند،مرد را بدون زن غیر کامل و دارای نقص می شمارد و..

دینی که اساس برتری را نه جنسیت و بلکه فقط و فقط تقوی می داند،دینی که شعار اصلی آن پرهیز از ظلم و ستم است و اجحاف در حق دیگران را جرمی نابخشودنی تلقی می کند چگونه می شود آن را متهم به ظلم در حق زنان دانست؟

همانطور که قبلا اشاره شد به نظر می رسد این ذهنیت که زن در دین مظلوم واقع شده است،بیشتر به عملکرد مردان مسلمان برگردد نه به تعالیم اسلام.عملکرد مسلمانان نیز همیشه آمیخته با آداب و رسوم ملی،قبیله ای و قومی آنان بوده است از اینروست که می بینیم علی الرغم اینکه دو فرهنگ و قومیت هرچند مسلمان هستند اما عملکرد آنان در قبال زنان متفاوت است.
در ادامه مناسب می دانم به برخی روایات که ناظر به توجه و محبت به همسر است اشاره نمایم:
روایاتی از رسول گرامی اسلام:

هرچه ایمان انسان کاملتر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.
این سخن مرد که به همسرش بگوید دوستت دارم هرگز از قلب زنش خارج نخواهد شد.
زنان را گرامی نمی دارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمی کنند مگر افراد پست و فرو مایه.
هر کس به خانواده اش توهین کند خوشی زندگی را از دست خواهد داد.
بهترین شما کسی است که به خانواده اش احسان کند.
بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تامین کند و با صورت و قیافه بد بر او ظاهر نشود.
باید خودتان را برای همسرتان مرتب و آماده گردانید چنانکه دوست دارید آنان خودشان را برای شما مهیا سازند.
بهترین شما کسی است که برای اهل بیتش خوبتر باشد.
از ما نیست کسی که از جهت مال و ثروت در وسعت باشد لیکن بر اهل و عیالش در مخارج سخت بگیرد.
بهترین فرزندان شما دختران هستند.
علامت خوش قدمی زن این است که اولین فرزندش دختر باشد
روایاتی منقول از امام صادق علیه السلام:

یکی از اخلاق پیامبران این است که نسبت به همسرانشان محبت دارندهرکس از دوستان ما باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می کندهرکس زن گرفت باید او را گرامی و محترم بشمارداز این دست روایات فراوان است وبه خوبی از آنه می توان جایگاه رفیع زن و وظایف همسر در قبال او را متوجه شد.
 1 نظر

دعای پیامبر در گرفتاری‌ و غم

15 مرداد 1390 توسط فراهانی

دعای پیامبر در گرفتاری‌ و غم



از حضرت علی بن ابی‌طالب علیه السلام روایت شده، هنگامی كه اتفاق ناگوار یا اندوهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می‌شد این دعا را می‌خواندند:


یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا حَیَّاً لا یَمُوتَ، یا حَیُّ لا اِلهَ الا اَنْتَ كاشِفُ الْهَمِّ مُجیبُ دَعُوَةِ المُضْطَرّینَ اَسْألُكَ فَاِنَّ لَكَ الحَمْدُ لا اِلهَ اِلا اَنْتَ المَنّانُ بَدیعُ السَّماواتُ وَ الاَرْضِ ذُوالجَلالِ وَ الْاِكْرامِ رَحْمنَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحیمَهما رَبِّ ارْحَمنی رَحْمَةً تُغْنینی بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:


«هیچ مسلمانی نیست كه این دعا را سه مرتبه بخواند جز آنكه درخواست او عطا شود مگر اینكه حاجت و درخواست او گناه یا وسیلة قطع رحم باشد.»1


1.برگرفته از كتاب «بهار جانها» اثر آیت الله علی كریمی

 نظر دهید »

شأن نزول آیه ولایت

15 مرداد 1390 توسط فراهانی

خداوند متعال در سوره مبارکه مائده آیه55می فرماید:
«إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(المائدة/55)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند».
شأن نزول آیه ولایت
در تفسیر مجمع البیان و کتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : که روزى در کنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد ناگهان مردى که عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگرى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى نمود.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى کند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر کس مرا نمى شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با این گوشهاى خودم از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ مى گویم هر دو گوشم کر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ مى گویم هر دو کور باد، که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
على قائد البررة و قاتل الکفرة منصور من نصره مخذول من خذله .
على (علیه السلام ) پیشواى نیکان است ، و کشنده کافران ، هر کس او را یارى
کند، خدا یاریش خواهد کرد، و هر کس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت .
سپس ابوذر اضافه کرد: اى مردم روزى از روزها با رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز مى خواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا تو شاهد باش ‍ که من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم ولى کسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على (علیه السلام ) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت :
خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى و کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسى درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محکم گردد.
ابوذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان
إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
{تفسیر نمونه،آیت الله مکارم شیرازی،ج4ص421-422}

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 79
آبان 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

مدرسه علمیه حضرت زینب (س) شاهد

  • خانه
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پزشکی و سلامت
  • اخبار حوزه
  • مذهبی
  • اخلاق
  • احکام
  • سیاسی
  • پیامهای قرآنی
  • دانلود
  • آشپزی
  • متفرقه
  • وصیت نامه شهدا
  • دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای روزانه


سایت مقام معظم رهبری
سایت دفتر ریاست جمهوری
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
طلبه های زینب شاهد
سبط یهودا

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

آخرین نظرات

  • فرشاد در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • ذره و آفتاب  
    • معاونت پژوهش شاهین دژ
    • ذره و آفتاب
    در یک تکلیف بسیار بزرگ
  • ونوس در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • شيلا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • n در آیا دین اجازه ظلم شوهر به زن را صادر کرده؟!!
  • محمد در دانلود کتاب آیین همسرداری آیت الله ابراهیم امینی
  • عبدالعظیم حسنی (ع)  
    • مدرسه علمیه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
    در کم گوی
  • پگاه در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • افضلي  
    • گلاب اشک
    در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • مظلومی  
    • قدسیه بهشهر
    در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • راحله در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • یاسمن در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • یاسمن در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • عذرا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • نسیم در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • امیررضا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • گروه فرهنگی تبلیغی نحل در کی هست و کی نیست؟!
  • مینا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • بنده خدا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • مدرسه علميه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله عليها آمل  
    • مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزّهراء سلام الله علیها شهرستان آمل
    در یک تکلیف بسیار بزرگ

مدرسه علمیه حضرت زینب (س) شاهد

Items

  • گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، بر اساس بیانات مقام معظم رهبری:
  • منظور از ولایت مطلقه فقیه چیست؟
  • السلام علیکِ یا بنت رسول الله
  • محورهاى هفتگانه و اسناد و مدارك خطبه فدکیه
  • مصحف فاطمه«س» چيست؟
  • كتابشناسي زن و انقلاب اسلامي
  • ضرورت انقلاب اسلامی
  • مفهوم انقلاب اسلامی
  • نظریات جامعه شناسی از منظر شهید مطهری و علامه طباطبایی
  • نظریات جامعه شناسی از منظر شهید مطهری و علامه طباطبایی
  • داعش و نهضت های نوظهور جامعه اسلامی
  • حجاب
  • کم گوی
  • معجزه امام جواد علیه السلام
  • کی هست و کی نیست؟!
  • عابدترین زنان
  • همه بخوانند!
  • زمان خواب
  • زهرا (س) فصلی از کتاب رسالت
  • خیر و نیکی
  • تماس