دانلود کتاب آیین همسرداری آیت الله ابراهیم امینی
کتاب آیین همسرداری
کتاب آیین همسرداری
ماه مبارک رمضان از جمله ایام پرفیض و برکتی است که همه برای دستیابی هرچه بهتر و بیشتر از برکات آن تلاش میکنیم و شک نیست اطلاع از اعمال خاص آن در این مسیر کمک بزرگی خواهد بود.
علت نام گذارى
رَمَضان، از ماده رَمْضاً به معنى “سخت گرم شدن” است. زمان نامگذارى این ماه، گرماى شدیدى بود به حدى که ریگها، سخت گرم شده بودند و به همین سبب این ماه را رمضان نامیدند.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید .(سوره بقره، آیه 185)
اعمال مشترک اول هر ماه
1ـ دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجادیه» است.
2ـ قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».
3ـ روزه
از امورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسى در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.
4ـ نماز
شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.
روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.
اعمال مشترک ماه رمضان
1ـ دعا
سید بن طاووس(رحمه الله) از امام صادق و امام کاظم(علیهم السلام) روایت کرده است که فرمود: از اول ماه تا آخر ماه مبارک، بعد از هر فریضه، این دعا را بخوان:
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى
خدایا روزیم گردان حج خانه کعبه را در
عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنى فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ وَ سَعَةِ
این سال و در هر سال تا زنده هستم در آسایش و تندرستى از جانب تو و وسعت
رِزْقٍ وَ لا تُخْلِنى مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ الْکَریمَةِ وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ
روزى و دورم مکن از این اماکن گرامى و مشاهد شریفه
وَ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فى جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا
و زیارت قبر پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد در همه حاجتهاى دنیا
وَالا خِرَةِ فَکُنْ لى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیما تَقْضى وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ
و آخرتم پشتیبان من باش خدایا از تو خواهم در آنچه بنا هست درباره اش حکم فرمایى و مقدر کنى در آن فرمان
الْمَحْتُومِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ اَنْ
حتمى و مسلم در شب قدر از آن تقدیرى که برگشت ندارد و تغییر نپذیرد که
تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ
مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات ثبت فرمایى آن حاجیانى که حجشان درست و سعیشان مورد تقدیر و سپاس است
الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضى
و گناهانشان آمرزیده و کارهاى بدشان بخشیده شده است و قرار ده در همان قضا
وَ تُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَ تُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى وَ تُؤدِّى عَنّى اَمانَتى
و تقدیراتت که عمر مرا طولانى گردانى و روزیم را فراخ کنى و امانت و قرضم را
وَ دَیْنى آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
ادا فرمایى ، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان
و همچنین بعد از هر فریضه مى گویى:
یا عَلِىُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ
اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تویى پروردگار بزرگى که نیست مانند او چیزى
وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ
و او شنوا و بینا است و این ماهى است که آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت و برترى داده اى
عَلَى الشُّهُورِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ
بر ماههاى دیگر و این ماهى است که روزه آن را بر من واجب کرده و این ماه
رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى
رمضان است همان ماهى که قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى که راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدایت
وَالْفُرْقانِ وَ جَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ فَیا
و جدا ساختن (میان حق و باطل ) است و قراردادى در این ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه کردى پس اى
ذَالْمَنِّ وَ لا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ
منت دارى که کسى بر تو منت ندارد منت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در میان آنانکه
عَلَیْهِ وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
بر آنها منت نهى و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترین مهربانان
2) شیخ کفعمى(رحمه الله) در مصباح و بلد الامین از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال گناهان او را مى آمرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ،…الخ.(8)
3) مرحوم شیخ کلینى(رحمه الله) در کتاب کافى از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق(ع) در ماه رمضان این دعا را مى خواند:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور
اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
خدایا دارا کن هر ندارى را خدایا سیر کن هر گرسنه اى را خدایا بپوشان هر برهنه را
اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ
خدایا ادا کن قرض هر قرضدارى را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر
کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ
دور از وطنى را خدایا آزاد کن هر اسیرى را خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار
الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ
مسلمین خدایا درمان کن هر بیمارى را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود خدایا
غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىءٍ قَدیرٌ
بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن ازندارى که راستى تو بر هر چیز توانایى
2ـ قرآن
بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است، در حدیث آمده هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى دیگر هر ماهى یک بار ختم قرآن سنت است و اقل آن هر شش روز است ولى در رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنت است و اگر بتواند روزى یک قرآن ختم کند، خوب است.
3ـ ذکر و استغفار
دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان، در این ماه بسیار تأکید شده. و نیز گفتن کلمه لا اِلهَ إِلّا اللّه. در روایتى مى خوانیم: وقتى ماه مبارک رمضان داخل مى شد امام زین العابدین(ع)جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمى گفت.
آداب افطار
1) افطار با غذاها و نوشیدنى هاى پاک و طاهر از حرام و مشتبه به حرام باشد.
بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس با خرماى حلال افطار کند، ثواب نمازش افزون گردد.
همچنین امام على(ع) فرمود: مستحب است با شیر افطار کند. افطار کردن به آب و نبات و حلوا و آب نیمِ گرم، به هر کدام که باشد نیز خوب است که رسول خدا(ص) با اینها افطار مى کردند.
2) به هنگام افطار دعاهاى کوتاهى که از معصومین(علیهم السلام) وارد شده است را بخواند مانند:
الف) اَللّهُمَ لَکَ صُمْتُ، وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ.
ب) امیرمؤمنان(ع) به هنگام افطار کردن، این دعا را مى خواند: بِسمِ اللّهِ، اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.
3) خواندن سوره قدر به هنگام افطار، پاداش بسیارى دارد.
4) در لقمه اول به هنگام افطار بگوید: بِسمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرلى. که امام حسن مجتبى(ع) فرمود: کسى که آن را بگوید خداوند او را بیامرزد.
5) دعاکردن به هنگام افطار بسیار مفید است. در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) مى فرمود: براى روزه دار به هنگام افطارش، یک دعاى اجابت شده مى باشد.
6) به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هر چند در صورت عدم توانایى، به تعدادى خرما یا جرعه اى آب باشد، افطار دادن از مستحبات بسیار مؤکد است که سزاوار است مؤمنان آن را فراموش نکنند.
از رسول خدا(ص) نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او مى شود.
وقتى که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کارى نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقدارى شیر یا قدرى آب و یا تعدادى خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشى را عطا مى کند.
2ـ دعا
1) خواندن دعایی که سید بن طاووس(رحمه الله) در اقبال روایت کرده است: هر کس در هر شب از ماه رمضان این دعا را بخواند، گناهان بسیارى از او آمرزیده مى شود:
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على
خدایا اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را فرستادى و بر
عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ
بندگان روزه را در این ماه واجب کردى درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم گردان حج خانه
الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ
محترم خود کعبه را در این سال و در هر سال و بیامرز برایم این گناهان بزرگ را
فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ
که براستى نیامرزد آنها را جز تو اى بخشاینده و اى بسیار دانا
2) خواندن دعاى افتتاح در هر شب ماه رمضان
3ـ نماز
1) مستحب است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود به این نحو که در هر رکعت بعد از حمد سوره توحید را سه مرتبه بخواند و پس از سلام نماز بگوید:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو. سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه و بعد بگوید: سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ.
در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او. کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادى را از او بیامرزد.
2) در روایتى از امام صادق(ع) آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره فتح را در نماز مستحب بخواند، در آن سال از بلاها محفوظ مى ماند.
3) بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهاى ماه رمضان.
درباره کیفیت بجا آوردن آن روایات مختلف است ولى آنچه در روایت «على بن مهران» از امام جواد(ع) نقل شده و گروه کثیرى از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است:
در دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان، در هر شبى بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعت آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبى سى رکعت خوانده شود، هشت رکعت بعد از مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت مى شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شبهاى قدر خوانده شود، یعنى در شب نوزدهم صد رکعت (به اضافه بیست رکعتى که قبلاً مى خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سى رکعت) و در شب بیست و دوم نیز صد رکعت (به علاوه سى رکعت) که مجموعاً هزار رکعت مى شود.
باورمندي به ظهور منجي در ميان اقوام گوناگون چندان كتمانناپذير است كه نه تنها اقوام معتقد به اديان ابراهيمي بلكه پيروان اديان و مذاهبي كه اصطلاحا غير ابراهيمي و غيرالهي ناميده ميشوند را نيز شامل ميشود.
آدميزاد از ديرينترين زمان و از آن هنگام كه يارا يافت تا ابتداييترين جوامع را تشكيل دهد همواره در آرزوي جامعهاي آرماني كه شالودهاش بر پايههاي عدل بنا شده باشد، بوده است. البته به تبع اميدي چنين در ذهن و انديشهاش، در جستجو و منتظر ظهور شخصيتي توانمند بوده كه بر تشكيل چنين جامعهاي قادر باشد.
درحقيقت، باورمندي به ظهور منجي در ميان اقوام گوناگون چندان كتمانناپذير است كه نه تنها اقوام معتقد به اديان ابراهيمي بلكه پيروان اديان و مذاهبي كه اصطلاحا غير ابراهيمي و غيرالهي ناميده ميشوند را نيز شامل ميشود.لازم به ذكر است نگارنده در اين كوتاهجستار در پي آن است تا به واكاوي هرچند مختصر مبحث منجي در ميان اقوام و ملل مختلف بپردازد و شرحي كوتاه از باورها و اعتقادات آنان درباره كسي كه دادگستري پيشه اوست، بيان دارد.
منجيباوري در اديان غير ابراهيمي
برابر با تاريخ، در كنه پيشينه اديان غير ابراهيمي اعتقاد به اصل رستگاري و نجات انسان توسط يك منجي در آخرالزمان اصلي خدشهناپذير است. به عنوان نمونه پيروان هندوئيسم، دادگستر اسطورهاي خويش را، كالكي ميخوانند و آن را جلوهاي از ويشنو، يكي از خدايان هندوان، ميدانند. در كتابهايي چون دداتك، اوپانيشاد، باسك و… مشخصههاي فراواني براي اين مظهر ويشنو كه به هنگام ظهورش بر اسبي سپيد سوار و شمشيري درخشان چون ستاره دنبالهدار به دست دارد، ذكر شده است. او بر ابرها سوار است و بر كوههاي خاور و باختر زمين حكم ميراند، دين خدا را زنده ميگرداند و يكي ميكند. كالكي، كسي است كه دنيا به او برميگردد، خدا او را دوست دارد و از بندگان خاص خداست و نامش مبارك و فرخنده است.
كند و كاو اسناد و منابع بودايي نيز نمايانگر آن است كه پيروان بودا نيز به ظهور منجي معتقدند. برپايه باورهاي مذهبي بوداييان، هر فرد بودايي موظف است در انتظار ظهور بوداي پنجم باشد.
پيروان آيين ايران باستان يعني دين زرتشت كه به فرموده پيامبر اسلام(ص) ديني است الهي و پيروانش در زمره اهل كتاب به شمار ميآيند، اما براساس تقسيمبنديهاي رايج در ميان دينپژوهان در زمره اديان ابراهيمي نميتوان برشمردش، ظهور منجي امري بديهي است. به باور زرتشتيان، در روزگار پس از زرتشت، در پايان هر هزاره يك منجي از نسل زرتشت ظهور خواهد نمود. پس از ظهور منجيهاي يكم و دوم در فاصله زماني 3000 سال پس از زرتشت، سوشيانت ظهور خواهد كرد و به پايمردي او كه نجاتدهنده بزرگ جهان است، بشر به نيكبختي آرماني خواهد رسيد. گفتني است براساس منابع مذهبي اصلي زرتشتي چون اوستا، زند و دينكرد، سوشيانت از ايران و از حوالي درياچه چيچست برخواهد خاست، اما در كتاب جاماسبنامه كه در زمره منابع مذهبي آيين زرتشت نيست، جاماسب، در ذكر جزئيات ظهور سوشيانت به نقل از زرتشت، برخاستن او را مرتبط با سرزمين تازيان (اعراب) ميداند كه كلامي تاملبرانگيز است. خلاصه آن كه به باور زرتشتيان با ظهور سوشيانت، دروغ و ناراستي شكست خواهد خورد، فقر و تنگدستي ريشهكن خواهد شد و مردم دنيا همه همپندار، همگفتار و همكردار خواهند شد.
ديگر اقوام و پيروان ديگر اديان غيرابراهيمي نيز منجيباوري در انديشهشان رخنمون ويژهاي دارد. از جهت نمونه ميتوان به سرخپوستان بومي آمريكاي مركزي اشاره داشت كه ظهور، كوتزلكوتل، از اساسيترين پايههاي عقيدتيشان به شمار ميآيد. گروهي از اقوام ساكن در اسكانديناوي نيز بدان باور بودند كه اودين، با نيروي برتري كه خداوند به او ارزاني داشته است ظهور نموده و مردم دنيا را از بلاهاي پرشمار و جنگهاي خانمانسوز رهايي خواهد بخشيد. به عنوان يك نتيجه ميتوان گفت آنچه از بررسي قصص مذهبي، افسانهها و اسطورهها برميآيد آن است كه به تقريب در ميان بيشتر اقوام متمدن و غيرمتمدن تاريخ جهان عقيده به ظهور منجي را به گونهاي ميتوان ديد.
منجيباوري در اديان ابراهيمي
در اديان سهگانه ابراهيمي (يهوديت، مسيحيت و اسلام) نيز باورمندي به ظهور منجي چهرهاي بارز و هويدا دارد. در كتاب مقدس يهوديان، عهد عتيق، اشارههاي افزوني به رهاييبخش آخرالزمان شده است. او كسي است كه به ياري و فرمان يهوه ستمكاران را درمانده و زار خواهد ساخت، فرزندان بينوا را نجات خواهد بخشيد، بر فقير و ندار و مسكين كرم خواهد كرد و آفتاب عدل او بر سراسر دنيا خواهد تابيد. به باور يهوديان، اين منجي، كه كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت، ماشيح (مسيح) نام دارد كه البته با عيسي مسيح آيين مسيحيت متفاوت است. پيشوايان و خاخامهاي يهود بر آن باورند كه ظهور مسيح و فعاليت او براي بهبود وضع جهان و برقراري عدل، صلح و آرامش ميان همه اقوام جزو تقديرالهي در سرآغاز آفرينش بوده است. بنا به اين باور ظهور ماشيح در آخرالزمان از پيش از خلقت در زمره مقدرات خداوندي بوده است.
شايسته است ياد شود يهوديان در درازناي تاريخ اعتقاد به ظهور منجي را همواره همچون يك وظيفه مقدس برشمردهاند. به باور يهود، ماشيح انساني است به مانند ديگر انسانها، اما برخوردار از جلوه و جبروت الهي. او دنيا را با نور خويش كه جلوهاي از نور يهوه است روشن خواهد نمود. لازم به ذكر است، برخي ماشيح را همان داوود پنداشتهاند. شماري ماشيح را از خاندان داوود برشمردهاند و گروهي نيز بر آن عقيدهاند كه خداوند داوود ديگري در آخرالزمان براي رستگاري و رهايي مردمان خواهد فرستاد كه همان ماشيح ميباشد.در شالوده آيين مسيح نيز منجيباوري ديده ميشود. فارقليط كه به معناي شفاعتكننده، آرامشبخش و ياري رسان است، نام اولين منجي آيين مسيح است. خالي از لطف نيست اگر گفته آيد ماني كه در روزگار فرمانروايي ساسانيان بر ايران دعوي پيامبري كرد و حتي به دربار شاپور راه يافت، اما سرانجام به دستور موبد موبدان، كرتير، كشته شد خود را فارقيلطي ميخواند كه عيسي وعده داده بود.
فارقليط براساس نوشتههاي عهد جديد كسي است كه پس از عيسي ظهور مييابد و عدل و دادگستري پيشه ميسازد. البته درباره اين كه فارقليط چه كسي ميتواند باشد، در طول تاريخ در ميان صاحبنظران مسيحي اختلافنظر وجود داشته است، اما آنچه روشن است پيروان مسيحيت امروزه بر آن باورند كه خود عيسي مسيح دگربار و به صورت غيرمنتظره به جهان مادي باز خواهد گشت و اوست كه جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. آيين مسيح ضمن تاكيد بر غيرمنتظره بودن و نامعلوم بودن زمان بازگشت عيسي مسيح، هدف از بازگشت عيسي(ع) را ايجاد حكومتي الهي ميداند. با اين وجود نشانههايي براي بازگشت وي برشمرده است. از آنجمله ميتوان به نوشته انجيل متي اشاره نمود: “عنقريب بعد از آن آزمايش سخت، خورشيد تيره و تار ميگردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان هم افول خواهند كرد…و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسماني آشكار خواهد شد و… آن گاه عيسي از ابرهاي آسمان با جلال، شكوه و قدرت فرود خواهد آمد. ”
در آيين اسلام نيز مساله اعتقاد به منجي مسالهاي پراهميت و بسيار ديرين است. از نشانههاي قديمي بودن بحث منجي در اسلام جدا از مباحث كلامي پيشوايان مذهبي، ظهور تاريخي مدعيان دروغين مهدويت از صدر اسلام گرفته تا روزگار معاصر است. منجي اسلام، مهدي است كه نه تنها عدل برپا ميدارد و اسلام را احيا ميكند، بلكه همه اديان را به حالت حقيقي خويش بازميگرداند كه آن هم چيزي جز اسلام نيست. با اين وصف اسلام شيعي و اسلام سني را در اينباره تفاوتهايي است كه بحث و بررسي آنها خود مجالي ديگر ميطلبد و مثنوي هفتاد من كاغذي ديگر. بهتر آن است كه بماند براي شايد وقتي ديگر.
نويسنده : امير نعمتي ليمائي
لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با زهرا علوی (مجری نوجوان شبکه اهلالبیت که سرزندگی او مثال نقضی است برای کسانی که حجاب را مایه افسردگی می دانند) است:
لیلا حسین: من 6 سال قبل به اسلام گرویدم. و من در یک جامعه یهودینشین زندگی میکردم. خیلی سخت نبود که به حجاب کاملا اسلامی روی بیاورم. اما اشخاص برداشتهای کاملا متفاوتی نسبت به ایمان دارند. آنها بهزنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام میگذارند.
زهرا علوی: قبل از اینکه به اسلام روی بیاوری، چه نگرشی نسبت به زنان مسلمان داشتی؟
لیلا حسین: اگه صادقانه بخوام بگم، هرچند ما با نوعی تنفر نسبت به مسلمانان بزرگ شده بودیم، اما همیشه شیفته زنان محجبه بودم و آنها را خیلی پاک و باوقار میدیدم. و از نظر من آنها زیبایی خاص خودشان را داشتند.
زهرا علوی: پس از اینکه به اسلام گرایش پیدا کردی و نوع پوشش اسلامی را پذیرفتی، اولین چیزی که برات الهامبخش بود چی بود؟
لیلا حسین: نخستین چیز که الهامبخش من بود قرآن بود، کلیه شواهدی را که من پیدا کردم نشاندهنده این بود که این، یک دین حقیقی است، چرا که تمامی انبیا و نیز امامت را قبول دارد که از نظر من بسیار مسئله منطقیای بود.
کم کم این دانش و شناخت را پیدا کردم که اسلام تنها بعد بیرونی ندارد بلکه دارای بعد درونی نیز هست و باید از درون هم به حفظ و نگهداری آن پرداخت.
خانواده من فکر میکردند که من خودم را دارم محروم میکنم، چون من در فرانسه زندگی میکردم و در آنجا حجاب کاملا ممنوع است. با پوشیدن روسری، شما نمیتوانید به مدرسه و محل کار بروید و از بسیاری از زندگیهای اجتماعی محروم میشوید. برای خانواده من بسیار سخت بود که ببینند من تنها به خاطر پوشدن لباس زندگیام را به لحاظ اجتماعی به خطر میاندازم. از نظر آنها لازم نبود که من مسلمان باشم و لازم نبود که با پوشیدن روسری مسلمانی خودم را نشان بدهم و کافی بود که تنها قلبا به آن ایمان داشته باشم. اما برای من این مسئله مهم بود چرا که در قرآن و بسیاری از سنتهای پیامبر به اهمیت حجاب و شناختهشدن به عنوان مسلمان برای کسب احترام اشاره شده است. و من حاضر نبودم که آن را کنار بگذارم چرا که برای من چیزی بیشتر از پوشیدن لباس است.
…کسانی که میشناسم حجاب دارند بسیار خوشحال هستند، چرا که این برای آنها یک افتخار است که خودشان را از نگاه دیگران پوشیده نگه میدارند. اگر ایمان شما ضعیف باشد شما این نکته را متوجه نخواهید شد و برای شما مهم نخواهد بود و فقط میخواهید که با دیگران اختلاط داشته باشید و میخواهید آنطوری زندگی کنید که آنها میگویند. مجددا میگویم که لازم است به اصول خود بازگردید و دریابید که چرا مسلمان هستید. چرا که اسلام دینی است که شما باید خود را تطبیق دهید و دینی نیست که توسط والدین به ارث برسد. و از این طریق باید به زیبایی اسلام و نیز زیبایی حجاب برای زنان و فایده آن برای آنها پی ببرید.
با وجود رشد روزافزون تبلیغات اسلامهراسانه و اسلامستیزانه رسانههای غربی، آمارها حکایت از رشد روزافزون گرایش به اسلام در جوامع غربی دارد. به آمارهای انتهای این گزارش توجه کنید.آنچه که آمارها نشان میدهند حاکی از آن است که جمعیت کسانی که به دین اسلام مشرف میشوند در همهجای جهان روبه افزایش است و مهمتر اینکه جمعیت زنانی که به اسلام می گروند تقریبا دو برابر مردان است.تحقیقات نشان میدهد مهمترین عوامل گرایش بیشتر زنان به دین اسلام، جذابیت حجاب برای آنان بوده و آرامشی که محجبه بودن به آنها میدهد و پس از آن آداب مسلمانی که برای مردم دیگر ادیان به صورت فطری جذاب است.
مصاحبه با زنان تازه مسلمان شده، بیانگر این است که ابتدا به ساکن آنها با دیدن زنان محجبه در جامعه خود به جاذبه زیبایی حجاب و بعد کنجکاوی در مورد اسلام رسیدهاند و سپس با برگزیدن حجاب برای خود آرامش محجبه بودن را درک کردهاند. از این روست که دولتمردان اسلامستیز غربی، با درک جنبه تبلیغی که حجاب زنان برای اسلام دارد، زنان محجبه را محدود و مهار مینمایند. (این مساله بیگمان، کسانی که در فرهنگ انقلاب اسلامی رشد کردهاند را به حقانیت وصیت شهدا میرساند که ” خواهران من، دشمن از چادر سیاه شما بیشتر هراس دارد تا خون سرخ من!")
…و این همه در شرایطی رخ میدهد که روزبهروز شرایط با حجاب زیستن در شهرهای اروپایی سخت تر میشود. علیرغم آنکه آزادی زنان برای داشتن حجاب نقض شده و حقوق شهروندی زنان محجبه سلب میشود؛ میل به مستوری و پوشیدگی در میان زنان جهان درحال افزایش است و این امر به صورت فطری رخ میدهد. لذا بنیان آنچه که حاصل تلاش دولتمردان غربی برای مهار رشد اسلام گرایی در اروپا صورت میگیرد از این رو بر باد است، که آنها با نمادهای ظاهری اسلام همچون منارههای مساجد و حجاب زنان مبارزه میکنند و حال آنکه باطن اسلام ریشه در فطرت انسانها دارد و تاریخ نشان داده که مردم را نمیتوان بیشتر از مدت کوتاهی وادار به رفتن راه خلاف فطرت کرد.
در نهایت باید این نهیب را به جامعه و خانوادهها و سپس مسئولان فرهنگی زد، که آیا مادران محجبه جامعه ما توانستهاند حکمت داشتن حجاب را به صورت عقلی و فطری به دختران خود (که مادران آینده هستند) بیاموزند؟ از آنجا که بارها در جامعه، مادر و دخترهایی را دیدهایم که علیرغم آنکه مادر با چادر به خیابان میآید، دخترش در کنار او با حجاب حداقلی قدم میزند، و این نگرانی دغدغه مندان فرهنگی را افزایش میدهد! اما به هر حال بی صبرانه به انتظار تحقق وعده های الهی می نشینیم که انسان به راه فطرت خود بازگردد.
فاقم وجهک للدین حنیفا ، فطرت الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله ، ذلک الدین القیم و لکن أکثر الناس لایعلمون (روم/30).
روی دلت را سوی این دین اعتدال گردان و برآن پایدار باش، آیینی برخاسته از فطرت الهی که قلوب انسانهاآن را میطلبد،چرا که بر آن سرشته گشته، این آفرینش توحیدی تغییر پذیر نخواهد بود، این است دینی که تکیهگاهی استوار است، هرچند این حقیقتی است که بیشتر مردم آن را نمیدانند.
بخشی از آمار گرایش به اسلام و حجاب در جهان
براساس سالنامه کتاب واقعیات در سرشماری اخیر در آمریکا مشخص شد که سالانه 100هزار نفر در این کشور به دین اسلام میگروند.
موسسه تحقیقاتی و پژوهشی فیثماترز اعلام کرده است که تعداد کسانی که در انگلیس در ۱۰ سال گذشته به اسلام گرایش یپدا کرده اند، ۱۰۰هزار نفر می باشند که بیشتر آنان را زنان تشکیل میدهند. در این میان، تعداد دختران جوان 20 تا 30 ساله و دارای تحصیلات دانشگاهی که به دین اسلام گرویدهاند، چشمگیرتر است.
روزنامه “تایمز” لندن سال گذشته در گزارشی اعلام کرد: تعداد افرادی که در انگلیس به دین اسلام روی میآورند، روز به روز افزایش مییابد. این درحالی است که تعداد مسیحیان این کشور که هر هفته به کلیسا رهسپار میشوند، 2 درصد کاهش مییابد. در این میان تعداد زنان مسلمانی که برای ادای نماز به مسجد جامع لندن می روند، دو سوم تعداد مسلمانان این شهر است که بیشتر آنان کمتر از 30 سال سن دارند.
روزنامه کریستین ساینس مانیتور می نویسد: شمار افرادی که در آمریکا به اسلام می گروند روزافزون است و این رقم در میان اسپانیایی زبانان مقیم آمریکا 30 درصد افزایش نشان می دهد . جمعیت کسانی که در ده سال اخیر درآمریکا به زبان لاتین سخن می گویند و به دین اسلام مشرف شده اند به 200هزار نفر می رسند.
روزنامه سان سنتیال نیز در این باره می گوید: تعداد دختران بین 18 تا 30 سال که در ایالت فلوریدا با حجاب و روسری مشاهده میشوند نسبت به یک دهه گذشته افزایش چشمگیری داشته است.
نتایج یک بررسی جدید در ترکیه نشان میدهد در چهار سال اخیر، تعداد بانوان با حجاب در این کشور، چهار برابر افزایش یافته است.
مرکز مطالعات اسلامی اسپانیا در آمار جدید از مسلمان شدن 256 زن اسپانیایی در دو سال گذشته خبر داده است. این مرکز تأکید کرده است که اولین علت گرایش زنان به اسلام، مواجه شدن با افراد مسلمان و جذب رفتار و آداب آنها است.
آمار منتشره پایگاه اینترنتی گروه تحقیقاتی “آیجی” در مرکز نیویورک بیانگر آن است که نسل جدید دختران جوان نیویورکی برخلاف نسلهای قبلی علاقه چندانی به خودنمایی و پوشیدن لباسهای بدننما ندارند و مردم به پوشیدگی بیشتر روی آوردهاند. علت اصلی این امر بیبند و باری است که در چند سال اخیر رایج شده بود و اکنون در عکسالعمل به آن، گرایش به پوشیدگی بیشتر در میان دختران جوان و نوجوان اوج میگیرد./موعود
از مهمترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانوادههاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانودهها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنهها و آفتهای فراگیر این دوران، در متن تمام خانههای شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
از ویژگیهای خانواده مهدی باور، شناخت آسیبها و آفتهای خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیبها و آفات آخرالزّمانی و جایگزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.
نابهسامانی عاطفی در روابط خانوادگی
از مهمترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانوادههاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانودهها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنهها و آفتهای فراگیر این دوران، در متن تمام خانههای شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده میشود.2 فرزند به پدرش تهمت میزند، پدر و مادرش را نفرین میکند و از مرگ آنها مسرور میشود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانوادهها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پارههای شب تاریک، شما را فرا میگیرد و هیچ خانهای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمیماند؛ مگر اینکه فتنهها در آن داخل میشوند.»5
هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاهبرداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین میشود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و میبینی که زندگی مردم از کمفروشی و تقلّب تأمین میشود.
شهوتگرایی و لذّتجویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج میگردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بیعفّتی و هواپرستی تبدیل میگردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه میشود، دیگر اهمیت نمیدهند که آنچه میخورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6
زنان در آن زمان، بی حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنهها داخل، به شهوتها علاقهمند و با سرعت به سوی لذّتها روی میآورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج میکنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین میگردد.10 آنان حرامهای الهی را حلال میشمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان میگردند.11
بیغیرتی خانوادگی
مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» میشوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانوادههای خود دچار نوعی بیحسّی و بیمیلی میگردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار میدهند و حتّی به بیعفّتیها و خودفروشی ایشان رضایت میدهند:
«مرد از همسرش انحرافات جنسی را میبیند و اعتراضی نمیکند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست میآورد، میگیرد و میخورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمیکند، به آنچه انجام میشود و در حقّش گفته میشود، گوش نمیدهد. پس چنین فردی دیوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد میکند).»12
زنپرستی
یکی از آفات و ناهنجاریهای خانوادگی در آخرالزّمان، زنسالاری تا سر حدّ زنپرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبلهاش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت میکند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی میکند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار میکند، آنچه را که او نمیخواهد، انجام میدهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج میکند.»15
در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است. حرمت پدران و مادران سبک شمرده میشود.2 فرزند به پدرش تهمت میزند، پدر و مادرش را نفرین میکند و از مرگ آنها مسرور میشود.
مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان
از دیگر ناهنجاریهای خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانعتراشی برای علم آموزی دینی و گرایشهای الهی آنان است:
«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمیدهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان میکنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16
آشناگریزی و همسایه آزاری
از آسیبهای خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایهآزاری به شیوههای گوناگون است:
«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند… .17 همسایه به همسایهاش آزار و اذیت میکند و کسی جلوگیری نمیکند.18 و همسایه را میبینی که همسایهاش را از ترس زبانش اکرام و احترام میکند.»19
حرامخوری و آلودگیهای اقتصادی
در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود میرسد، خانوادهها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگیهای اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوهخواری و گرانفروشی غوطهور میگردند:
«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاهبرداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین میشود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و میبینی که زندگی مردم از کمفروشی و تقلّب تأمین میشود.21 در آن زمان ربا شایع میشود، کارها با رشوه انجام مییابد، مقام و ارزش دین تنزّل مینماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا میکند.»22
پینوشتها:
1. اصول کافی، ج8، ص41.
2. همان.
3. بحار الانوار، ج52، ص259، باب 25.
4. إلزام الناصب، ص182؛ منتخب الأثر، ص 433..
5. الملاحم و الفتن، ص 38.
6. اصول کافی، ج8، ص42.
7. من لایحضره الفقیه، ج3، ص390، ح4374.
8. همان.
9. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275، ح 21554.
10. همان.
11. همان.
12. إلزام الناصب، ص195.
13. بشارة الاسلام، ص 132.
14. إلزام الناصب، ص181، یزدی حائری.
15. اصول کافی، ج 8، ص 38.
16. جامع الأخبار، ص 106، فصل 62.
17. بحار الانوار، ج 52، ص 263.
18. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275.
19. اصول کافی، ج 8، ص 40.
20. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 279.
21. اصول کافی، ج 8، ص 40.
22. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 348./موعود