احمقترين آدم دنيا كيست؟
راه دوتاست و آيه مومنان راه فيروزي را كه جادهايست در درون فرا ميخواند تا به خود مشغول باشند و از گمراهان فاصله گيرند که حساب آنها با پروردگار است و خوبان جز دعوت آنان به سوي پروردگار و امر به معروف و نهي از منکر هيچ مسئوليتي ندارند که كارها همه در دست اوست.خداوند رستگاري و هلاک انسان را بر پايهي بر كارها و احوال و اخلاق و خصوصيات دروني وي بنا نهاده است. و نيز كارها را به دو دستهي «صالح و طالح» و «تقوي و فجور» تقسيم کرده است و در درون انسان ابزار شناخت آن دو را جاي داده است. چون تربيت و اداره انسان هم، مانند تمام موجودات جهان به دست اوست. «فَاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقوَيهَا»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ 1
خويشتن شناسي يا معرفت نفس يکي از مهمترين آموزههاي قرآن کريم است که از جمله در اين آيه پردازش شده و ما در اين نوشتار شما را به كرانهي آن رهنمون خواهيم شد.
معناي آيه
اي مومنان، مشغول خود باشيد و به ديگري نپردازيد که گمراهي گمراهان به شما ضرر نميرساند. بازگشت همهي شما- هدايت يافتگان و گمراهان- بسوي «الله» است و شما را به آنچه انجام دادهايد آگاه ميکند.
جادهاي در درون!
آيه شريفه به فراتر از معناي ظاهري و ابتدايي خود، نقشهاي در دل دارد كه انسان را به سوي هدفش راهنمايي ميكند و آدمي براي رسيد به هدف خويش كه رهيد از دام گمراهي و رسيدن به هدايت و سعادت است به دنبال راهي كوتاه و امن است و اين آيه مُعرِّف و نقشه آن جادهي سبز است. کلمه «عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ» به اين معناست که مسير حرکت به سوي هدايت درون خود توست. مسيري مهيا و كوتاه. اين را درياب.
سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد
پردازش
اين آيه و بسياري ديگر گوياي اين امرند که همگان در حركتند و غايت همه، پروردگار است ولي راه گروهي کوتاه است و پايان آن رشد و سعادت و رستگاري، و مسير گروهي ديگر طولاني، و منتهي به هلاکت و نابودي.
راه دوتاست و آيه مومنان راه فيروزي را كه جادهايست در درون فرا ميخواند تا به خود مشغول باشند و از گمراهان فاصله گيرند که حساب آنها با پروردگار است و خوبان جز دعوت آنان به سوي پروردگار و امر به معروف و نهي از منکر هيچ مسئوليتي ندارند که كارها همه در دست اوست.خداوند رستگاري و هلاک انسان را بر پايهي بر كارها و احوال و اخلاق و خصوصيات دروني وي بنا نهاده است. و نيز كارها را به دو دستهي «صالح و طالح» و «تقوي و فجور» تقسيم کرده است و در درون انسان ابزار شناخت آن دو را جاي داده است. چون تربيت و اداره انسان هم، مانند تمام موجودات جهان به دست اوست. «فَاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقوَيهَا»
بزرگترين ناداني، اين است كه انسان خود را نشناسد
بنابر اين رستگاري انسان در گرو پاکسازي نفس و هلاکتش در آلودن آن است. «قَد اَفلَحَ مَن زَکاهَا وَ قَدخَابَ مَن دَسَّاهَا».
کسي که اين رمز را يافته و جايگاه خويش را نسبت به پروردگار و جزء جزء جهان در نظر گيرد به اين حقيقت خواهد رسيد که از همگان منقطع و جداست و هيچ چيز بر او تاثير و احاطه ندارد جز پروردگارش که تدبير امور را بدست دارد و با قدرت و هدايتش او را به پيش ميراند. او مييابد که جز پروردگارش هيچ سرپرست و وليي ندارد
چنين كسي درک و شعورش تغيير كرده، به آستانهي «اليالله مَرجِعُکم جميعاً» و «عليکم انفسکم لايضرکم من ضل اذا اهديتم» راه مييابد و از سرزمين شرک به جايگاه عبوديت و توحيد سفر ميکند و هر لحظهاي پردهاي از شرک را دريده طيفي از نور توحيد را به جان خود ميافشاند و توهم و خيال را رها كرده و حقيقت را به جاي آن قرار ميدهد. از بينيازي خيالي به فقر عبودي خود پي ميبرد. اين همه وقتي است که دست عنايت الهي دامن او را بگيرد.
خويشتنشناسي در كلام خوبان
مشهورترين روايت در اين زمينه فرمودهي اميرمومنان عليهالسلام است که «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» هر که خود را شناخت خدا خود را ميشناسد. جز اين، روايتهاي بسياري نيز در اين زمينه وجود دارد که چند شاخه از آن بوستان نثار ديده و دل شما مي شود:
- عارف کسي است که خويشتن خويش را بشناسد و آزاد کند و از هر چه آن را دور ميکند پاک سازد.
- بزرگترين ناداني، اين است كه انسان خود را نشناسد.
- بزرگترين دانش، خويشتنشناسي است.