دستور عجیب شیخ گنابادی؛ رسالههاي عمليه را آتش بزنيد!
شیخ خود خوانده دراویش گنابادی دریکی از شهرها در جلسه ای که در یکی از حسینیه های این فرقه برگزار شده، گفته است : ما نمایندگانی از طرف امام زمان داریم که باید از آنها پیروی کنیم باید رساله های عملیه را آتش بزنیم و با آخوندها هیچ ارتباط نداشته باشیم «غایت و مقصد» یکی از سوالهای کلیدی می باشد که فرقه گرایان در خصوص جواب به آن همیشه دچار مشکلات عدیده بوده اند و همیشه قلهاى كه سالك این مسیر بعد از طى طریق، باید آن را فتح كند، در حاله ای از ابهام قرار داشته است.
در هر فرقه، جواب به این سوال هرچه باشد، معیار دقیقى است كه مىتوان با نگاه به آن، سستى یا اتقان شالوده آن مكتب را به دست آورد. بگذریم كه در بسیارى فرقه ها «رسیدن به حقیقت» به عنوان هدفى مشترك و البته مبهم، معرفى شود. این اصطلاح، هر چند به خودى خود درست است، اما مشكل این جاست كه هر كسى و هر گروهى، حقیقت را به گونهاى تفسیر مىكند و حقیقت را همان چیزى مىداند كه خودش معرفى مىكند.
به گزارش«جوان آنلاین»، «ن.ا» شیخ خود خوانده دراویش گنابادی دریکی از شهرها در جلسه ای که در یکی از حسینیه های این فرقه برگزار شده، گفته است :
ما نمایندگانی از طرف امام زمان داریم که باید از آنها پیروی کنیم
باید رساله های عملیه را آتش بزنیم و با آخوندها هیچ ارتباط نداشته باشیم
این در حالی است آنچه شاید بیشتر از هرچیز مستحق آتش زدن باشد خرقه های دروغینی است که این آلات دست استکبار به آن فخر می فروشند به قول حافظ علیه الرحمه :
نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
مجوز دروغین
یکی از سخنان گزافی که سران فرقه های صوفیه بر آن تاکید دارند اینست که قطب باید« یدا به ید» اجازه قطبیتش به امام معصوم برسد وفرقه های نعمت اللهی تماما وذهبیه خود را به امام رضا علیه السلام می رسانند.
از سنی بودن اکثر اقطاب آنها بویژه از یافعی تا جنید وسری سقطی نیز اگر بگذریم مشکلی بوجود آمده بنام معروف کرخی چگونه حل خواهد شد.
با نگاهی به نظر اقطاب در مورد اجازه و بررسی اجازه قطبیت آقایان به سادگی می توان با حیله های شیطانی این اشخاص آشنا شد.
نور علی تابنده قطب گنابادیه می گوید:اگر کسی اجازه اش یدا به ید به امام برسد رهبری وارشاد او شرعی وقانونی است والا رشته اش قطع شده است(فصلنامه عرفان ایران)
جذبی شیخ مجاز این فرقه می گوید:
مجازین در زمان غیبت باید دارای نص اجازه مسلسل باشند که به امام منتهی گردد(باب ولایت)
صفی علیشاه می گوید: مرشد طریقت باید از عهده اثبات سلسله بر آید که یدا به ید می رسد تا به امام مقدمه دیوان صفی )
اولین ادعای فرق دروایش در این خصوص است که امام رضا علیه السلام خرقه به معروف داده واولین کسی را که اجازه داده اند معروف کرخی بوده است.
معروف کرخی معمای بی پاسخ صوفیه
ابو عبد الرحمن سلمی صوفی صاحب طبقات الصوفیه می گوید:ابومحفوظ معروف بن فیروزان کرخی در ? سالگی به دست علی بن موسی مسلمان شد وپدر ومادر ش مجوس بودند.
ملا علی گنابادی می گوید:معروف در ? سالگی بدست امام مسلمان شد ودر دربانی امام فوت نمود.
محمد باقر سلطانی پسر کوچک ملاسلطان(از همسر چهارم وی) می گوید:در سال 200 هجری عده ای از شیعیان خراسان به قصد زیارت امام رضا بر در خانه آن حضرت جمع شدند وپس از اخذ اجازه شرفیابی از کثرت ولع وشکر به حالت هجوم وارد منزل شدند وجناب معروف که در آنزمان پیرمرد ضعیفی بود بر اثر ازدحام جمعیت دچار شکستگی پهلو گردید و فوت نمود.
نعمت الله ولی می گوید:
او زمولا جواز احسان یافت کفر بگذاشت نور ایمان یافت
یافت در خدمت امام مجال بود دربان درگهش ده سال طرائق الحقایق
دروغ پراکنی برای تمام فصول
یکی از نکاتی که به صورت مشترک توسط فرقه گریان از هر نوع آن مورد استفاده قرار می گیرد دروغ پراکنی به هر قیمت است زیرا ماهیت وجود چنین فرقه هایی به دروغ هایی است که متولیان آن به خورد مریدان ناگاه می خورانند
1-اگر معروف در 8 سالگی به دست امام اسلام آورده باشد وحال آنکه امام در سال 148 به دنیا آمدند واگر امام در 20 سالگی خود معروف را مسلمان کرده باشند می شود سال 168 و8 سال کم کنیم تا سال دویست سن معروف 40 سال می شود وحال آنکه مدعی هستند که در پیری در سال 200 در دربانی امام رضا فوت نموده است.
2-اما اگر به اعتقاد خودشان دردوران امامت امام رضا مسلمان شده باشد وشروع امامت ایشان سال 182 می باشد سن معروف در زمان رحلت می شود 26 سال ودر حالیکه مدعی آنها بر این است که معروف در پیری مرده است.
3-اگر معروف از امام خرقه قطبیت گرفته باشد که پس امام جواد وسایر اهل بیت در این فرقه جایی ندارند واینها 8 امامی می شوند.
4-اگر معروف خرقه قطبیت گرفته ودر حالیکه 2 سال قبل از امام رضا یعنی سال 200 فوت نموده بسیار جای تعجب دارد چون 2 قطب در یک زمان جای نمی گیرند.
5-اگر معروف شیخ بوده وقطب نبوده چطور حکم به سری سقطی داده در حالیکه امام زنده بوده وتنها قطب اجازه دارد حکم شیخیت بدهد.
6- سلطان حسین تابنده برای حل این مشکل معروف را شیخ دانسته ومدعی شده قطبیت از زمان جنید بغدادی شروع شده که این بسیار خنده دار است.وی می گوید:شیخ جنید از طرف امام عسگری مجاز در دعوت بود ودر زمان امام زمان آن سمت را داشت ولی تربیت او توسط شیخ سری سقطی بوده است(نابغه علم و عرفان )
حال سوال اینست که شما چرا خود را به امام رضا می رسانید ودر سلسله اقطاب شما در آثارتان سایر اهل بیت نیستند وخود را رضویه میدانید درحالیکه معتقدید جنید از امام زمان حکم داشته است
7- چرا در تاریخ شیعه وبزرگان آن نامی از ابومحفوظ معروف بن فیروزان نیست وچرا سلطان حسین تابنده مخالف این را می گوید.
8- رضا علیشاه یکی از اقطاب خود خوانده این فرقه با مشاهده دروغ پردازی های سران این فرقه جهت رفع و رجوع و سرهم بندی مطلب به نظر همه اقطاب ومشایخ پشت پا زده وسعی میکند معروف بن خربوزان کرخی که از اصحاب امام صادق وکاظم ورضا بوده اند را به جای این معروف معرفی کند ومی گوید:
شیخ معروف خدمت حضرت صادق وکاظم ورضا رسیده واز طرف حضرت رضا مامور به دعوت ولایتی بوده(نابغه علم وعرفان )
حال جای سوال دارد که اقطاب شما که عالم به خفیات هستند واز همه چیز عالم خبر دارند چرا اینقدر پراکنده گویی کرده اند وچرا سلطان حسین نظر ملا علی ونعمت الله وسایر اقطاب را رد می کند.
وضمنا چطور می شود از اصحاب این 2 امام بوده وبعد توسط امام رضا در 8 سالگی مسلمان شده باشد
از همه اینها که بگذریم جفای به امام جواد وهادی وعسگری وامام زمان است که در سلاسل شما جایی ندارند وخود را به امام رضا می رسانید.
هر چند برخی از بزرگانتان جسارت را تاحدی بالا برده اند که از امام جواد قائل به جدایی طریقت وشریعت شده وفقط ائمه بعدی را امام شریعت می دانند.
آنپه که مشخص است سلسله این دروایش هیچ گونه ریشه ای نداشته و فرازهای دیگری از تاریخ آنها نیز منقطع است
به روایت صحیح از منابع تاریخی و روایت مصدوره از اهل بیت علیه السلام امثال معروف خیالی وسایر اقطاب به عنوان قطب یا شیخ از طرف اهل بیت معرفی نشده اند.
سوالهای بی پاسخ:
اقطاب در تصوف چه جایگاهی دارند؟آیا امام هستند یا از جانب ائمه ولایت خاصی دارند.در این صورت مدرک خود را بدون شعار دادن بیان کنند؟!
شاه نعمت الله ولی در دیوان خود سند ولایت خود را به حسن بصری و از او به امیر مومنان می رساند؟چرا در حالیکه غیر امیر مومنان کسی در سند ولایت او نیست شما مدعی هستید 12 امام در سند ولایت شما هستند؟شما درست می گویید یا ایشان؟!
واژه شاه چه معنایی دارد و چرا نعمت الله ولی خود را شاه خواند و چرا امروز اقطاب صوفیه لقب شاه دارند مانند مجذوبعلیشاه وهزاران شاه بی هویت دیگر؟!
در حالیکه بسیاری از اقطاب صوفیه مانند یافعی از اهل سنت بوده اند چطور می شود ائمه شیعه ولایت خود را به چنین افرادی داده باشند؟!
چرا امروز امریکا،اروپا و بسیاری از دشمنان اسلام از صوفیان بویژه فرقه گنابادی حمایت می کنند و چرا در بیانیه های سازمان های بین المللی که هیچ گاه از ملت مظلوم فلسطین دفاع نکرده اند حمایت از دراویش گنابادی همیشه وجود داشته است؟!