این طالب بدم المقتول بکربلا
زمقدمت آسمان می شود گلپوش
و ستاره ازغزل می شود مدهوش
کتاربستر سبز چشمانم
ای نازنین به سراغم بیا
بی تو ای خفته درزمان
رویش خورشید بی نوراست
سراغ این پیکر مجروح یکروز بیا
سراغ سینه مجروح یکروز بیا
… و دلم خسته است و طوفانی
تو را می جوید و می خواهد بیا
ای تمام شوق و تکرار حس بی پایان
وزخلال باران با چتری از نسترن بیا
تو ازباران چکیده ای ای مهربان عشق
برای لحظه ای به دیدن چشمان منتظر بیا
لحظه ای سکوت آئینه را بشکن
تو را به خدا به خاطر خدا بیا
و تمام جاده های آسمان بی نورند
و تمام جاده های عشق بی نورند
تو می دانی برای چه ! بیا …
زمین می لرزد برگهواره فضا
برای اجابت دستهای به دعانشسته
شبی به دورازچشم حسودان بیا
این سراب بی وجود است و میدانی
و تورا سبز تر از هر سبز می خواهد بیا
و تمام آئینه ها شکسته اند
به خاطر شهیدان بی سر بیا
کبودی یاس را دیده ای و می دانی
تورا درزمزمه هایش می خواند بیا
باتو فرشتگان می آیند
و تودرمحراب آفتاب تکیده ای
سحر تا سپیده که راهی نیست
تو را به مادرت زودتر بیا
کودکی تشنه دستهایت
درکنج محملی مانده
از ناقه افتاده و جامانده
به خاطر ساقی بی دست
با مشکی از امید بیا
بی تو غزلهایم گنگند و بی معنا
و می پوسند نوشته های تازه فردا
ای ییدای ناپیدا دوست دارمت
ای مسافر درراه به خاطر لاله های سرخ شهادت به سلامت بیا
ن . ناطق