دل نوشته
دلم گرفته ،آخه داره محرم میاد ، می خوام بخندم می خوام شاد باشم اما انگار هر کاری می کنم نمی شه ، یه غم ناشناسی تمام وجودمو گرفته ، یاد امام حسین می افتم ، به یاد مظلومیتش ، به یاد شب عاشورا که امام چقدر تنها بود ، به یاد این میفتم که دشمناش از هر ترفندی استفاده کرده بودن تا حقانیت امامو زیر سوال ببرن ، به یاد این میفتم که ابن زیاد از عمامه سبز آقا استفاده می کنه برای اینکه خودشو جای امام جا بزنه و مردمو فریب بده ، ابن صحنه تداعی گر صحنه قرآن به نیزه کردن جنگ صفینه ، تداعی گر جریان ثقیفس ، تداعی کننده حادثه هایی هست که تو طول تاریخ دارن هرروز و هرروز تکرار میشن تا بین حق و باطل رو جدایی بندازن ، از دین و اعتقادات مردم بهره بگیرن تا اهداف خودشونو پیش ببرن ، تو زمونه ما هم این جریان اتفاق افتاده همه ما به خاطر داریم که می خواستن چه بلایی سر ما بیارن حتی از اسم مبارک امام حسین استفاده کردن اما نتونستن کاری از پیش ببرن ، هرروز صدای هل من ناصر ینصرنی امام داره شنیده می شه ، اما ما چیکار می کنیم آیا به این ندا جواب می دیم یا سرسری از کنارش رد می شیم ، محرم ماه غمگینیه اما با وجود غمش یه شوق و رغبتی تو آدم به وجود میاد ، شوقو رغبتی که آدمو به سوی امامش می کشونه یعنی میشه ما هم جزو کسایی باشیم که ندای مظلومیت امام حسین رو بشنویم و اجابت کنیم ؟…..