دیدن مردگان واقعیت یا تخیل؟!
وقتی مرده ای را در خواب می بینیم، روح اوست یا تخیلات خود ما؟
برای پاسخ این سؤال ابتدا باید اندکی درباره ی خواب و حقیقت آن بحث کنیم. خواب هایی که انسان می بیند، بردو قسم است: رؤیاهای صادقه، و خواب های پریشان. یا به تعبیر قرآن: “أضغاثُ أحلام". در خواب های پریشان، مواردی است که قوه ی خیال انسان امور گوناگون و بی ربطی را در کنار هم می چیند و مرور این تصورات در ذهن، به صورت یک مجموعه و یک خواب نمایان می شود، در حالی که هیچ مضمون و محتوای صحیحی ندارد. نظیر این امر حتی در بیداری نیز برای انسان رخ می دهد که به آن خیال پردازی می گویند و اکثر خواب های انسان های عادی ای که دغدغه های دنیوی یشان فراوان است، از این قسم است. (1)
اما خواب های دیگر نیز هست که می توان آن ها را خواب های واقعی و رؤیای صادقه نامید که محور بحث اصلی ما هستند. در واقع، ابتدا این تقسیم بندی بیان شد تا متوجه باشیم که شاید دیدن مرده ای در خواب، از سنخ خواب های پریشان باشد که هیچ واقعیتی ندارد. ما دراین بحث آن ها را کنار می گذاریم و درباره ی رؤیاهای صادقه بحث می کنیم که آیا مرده به خواب ما می آید، یا ما نزد مرده می رویم یا …؟
و دراین جا مطلب را بر اساس احادیث و توضیحات آیت الله حسینی تهرانی پی می گیریم:
از امام محمد تقی (علیه السلام) درباره ی حقیقت مرگ سؤال شد؟ ایشان فرمودند: “مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید، با این اختلاف که مدتش طولانی است و انسان از این خواب بیدار نمی شود مگر در روز قیامت. ببینید خفتگانی که خواب می بینند و در آن حال به انواع شادی های وصف ناپذیر، یا وحشت های بی حد و حصر دچار می شوند، چه اندازه شادمان یا وحشت زده هستند. مرگ و احوالاتی که در آن حال برای انسان پیش می آید، به همین گونه است. پس آماده مرگ شوید.” (2)
مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید، با این اختلاف که مدتش طولانی است و انسان از این خواب بیدار نمی شود مگر در روز قیامت
“این روایت صریح است بر این که خواب و مرگ یکی است، با این تفاوت که مرگ قدری عمیق تر و سنگین تر و خواب، قدری سبک تر و سطحی تر است. پس می توان گفت: مرگ، خوابی است سنگین و خواب، مرگی است سبک. تمام فلاسفه و حکمای بزرگ جهان، همان طور که در باب حقیقت مرگ دچار حیرتند، تمامی حقایق و به اسرار خواب نیز دست نیافته اند.
فرقی که میان این دو می توان گذاشت این است که در خواب، بدن می افتد، اعمالی که بدن انجام می دهد، سبک تر است، خون آرام تر می شود، اعصاب استراحت بیشتری دارند، حرکات قلب و سایر اعضای داخلی آهسته تر و سبک تر می شود و …. اما در مواقع بیداری چنین نیست، زیرا در حال خواب، روح علاقه ی خود را نسبت به بدن کم می کند، اما قطع علاقه نمی کند، بلکه علاقه همچنان باقی است و به واسطه ی همین اندازه علاقه ی مختصر است که بدن اعمال خود را انجام می دهد. اما در وقت مردن، روح علاقه ی خود را به کلی قطع می کند و به عالم تجرد که همان عالم ملکوت اسفل و عالم مثال است، حرکت می کند و بدن به زمین می افتد، در وقت مردن نیز روح به همان عالم یا به ملکوت اَعلی و عالم معنی حرکت می کند و بدن را باقی می گذارد.
پس خواب، مرگ چند ساعته و مرگ، خواب دائمی و همیشگی است و به تعبیر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله): “والذی بعثنی بالحق لتموتن کما تنامون و یتبعثن کما تستیقظون"(3) و بین مرگ چند سال، چند صد سال و چند هزار سال تفاوتی نیست. همان طور که بین خواب یک دقیقه، یک ساعت، چند ساعت تفاوتی نیست. همین طور که درجات خواب انسان ها گوناگون است، برخی خوابشان سبک و با صدای مختصری بیدار می شوند و بعضی خوابشان سنگین است و با اصوات زیاد هم بیدار نمی شوند. همین طور مرگ برخی از انسان ها سبک و به مجرد دعوت به سوی مقام عزّ ذوالجلال و قیامت کبری، زنده و بیدار می شوند و برخی مرگشان سنگین است تا حدی که باید در صور دمیده شود تا جان ها بیدار و زنده شود. به عبارت دیگر، می توان گفت که انسان در زندگی، خواب های موقت و کوتاهی می کند و سپس بیدار می شود، ولی در حال مرگ، به خوابی طولانی می رود و سپس زنده و بیدار می شود.” (4)
چون چنین خواب هایی، پل ارتباطی این جهان و عالم غیب است، مشاهده و درک حقیقت آن، شروطی دارد. اگر کسی می خواهد در عالم رؤیا حقایق را آن چنان که هستند، بفهمد و از هدایت ها، اشارت ها و ارشادات آن عالم سود جوید، باید مراقبه داشته باشد و این مراقبه، با مراقبت خود در عالم بیداری و رعایت آداب خواب که در روایات گفته شده است به دست می آید
پس می توان گفت: در رؤیاهای صادقه، انسان به نوعی وارد عالم مثال می شود و در واقع شخص مرده را با بدن مثالی اش مشاهده می کند. چون این خواب نوعی شهود باطن است، به همین دلیل برای فهم حقیقت آن، محتاج تأویل و تعبیر می باشد. در چنین خواب هایی، این نفس شخص خوابیده است که به عالم مثال بالا می رود و انسان های دیگر، از جمله مردگان را مشاهده می کند.
در پایان خوب است به این نکته ی اخلاقی نیز اشاره کنیم: “چون چنین خواب هایی، پل ارتباطی این جهان و عالم غیب است، مشاهده و درک حقیقت آن، شروطی دارد. اگر کسی می خواهد در عالم رؤیا حقایق را آن چنان که هستند، بفهمد و از هدایت ها، اشارت ها و ارشادات آن عالم سود جوید، باید مراقبه داشته باشد و این مراقبه، با مراقبت خود در عالم بیداری و رعایت آداب خواب که در روایات گفته شده است به دست می آید…..” (5)
پی نوشت ها:
1- علامه طباطبایی، ترجمه و تفسیر المیزان، ج11، ص256-254
2- شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص289
3- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج7، ص47
4- حسینی تهرانی، معاد شناسی، ج1، ص164-162
5- محمد شجاعی، خواب و نشانه های آن