رازهایی درباره ماهیت خبیث عرفان حلقه !
فریبرز کلانتری/یکی از مواردی که پژوهشگران حوزه فرق به آن اذعان دارند، نقش رهبری در فرقه و ادعاهای واهی و دروغینی است که رهبران اینگونه تشکلات به خود منتسب می نمایند.
رهبران فرقه ها معمولا ادعا می کنند که یا دسترسى به علوم باستانى دارند که فقط آنها به تنهایى به آن دست یافته اند یا علوم جدیدى دارند که تنها آنها کشف نموده اند و یا ترکیبى از این دو؟ که بی گمان این وضعیت آنان را براى پیش بردن مأموریتشان براى بشریت آماده کرده است. اینکه آیا این اغواء ها بر اساس دانش باستانى انجام شود یا بر پایه اسرار آوانگارد (پیشتاز) هستى فرقى نمی کند، صرفا قرار است پیروان به درون حوزه یا اجتماع یا دایره نورچشمان رهبر قدم بگذارند. انجام این کار معمولا به معنى پشت سر گذاشتن خانواده و دوستان است.
یکی از عرفانهای کاذب که از دهه ۷۰ به صورت مرموزانه ای در کشور پا گرفت و مدعی درمانگری به صورت متافیزک بوده و هست نیز چنین ادعایی داشته و با جعل اسناد پزشکی و توسل به تعدادی از پزشکنمایان شیاد ، لطمات فراوان و غیر قابل جبرانی را به برخی خانواده ها وارد ساخته بگونه ای که حتی موارد بسیاری از طلاق و انتحار در اعضای این فرقه گزارش شده است.
قهرمان پوشالی «م ط » کیست؟
«م.ط» در مورخ ۱/۱/۱۳۳۵ در کرمانشاه پا به عرصه وجود گذاشته است. اطلاعات شناسنامه نامبرده حکایت از تولد در این تاریخ با شماره ۳۱۱۹۱ صادره از بخش یک کرمانشاه که پدرش به نام محمدآقا متولد کنگاور به شناسنامه ۴۱۴ کرمانشاه و مادرش عزتالملوک اهل کنگاور.
تا پیش از انقلاب در خیابان لاله زار در برابر تئاتر نصر و جامع باربد با فریادهاى خویش عابران را براى دیدن نمایشها دعوت میکرده است. سپس به کارهاى برقى و سیم کشى می پردازد و عنوان مهندس برق را بر اساس این اطلاعات فنى براى خود انتخاب می کند. ایشان هیچ گونه تحصیلات دانشگاهى و حوزه اى ندارد و هر کسى که نوشته هاى ایشان را بخواند به خوبى می تواند این را دریابد.
در اوایل انقلاب به گروه کومله گرایش پیدا می کند و از هواداران این گروه می شود. اما به علت موضع گیرى هاى مسلحانه این گروه مارکسیستى با دولت بازرگان که منجر به شکست و فرار آنها به کردستان عراق می شود ایشان مدتى پنهان می شود. در سالهاى اولیه انقلاب اسلامى شکست نظامى و سیاسى گروههاى چپ باعث سرخوردگى هواداران آنها شده و موجب می شود که طیف وسیعى از آنها که مذهب جارى را قبول نداشتند و در عمل نتوانسته بودند مارکسیستم را در ایران جا بیاندازند به مسایل معنوى منهاى مذهب روى آورند. بعضى از این هواداران براى پرکردن خلاء فکرى و معنوى خود جذب ادبیات شده و بعضى جذب عرفانهاى گوناگون مانند مکاتب چینى، ژاپنى، و هندى شدند. آقاى « م ط» و بعضى از همفکرانش هم جذب این عرفانهاى شرقى شدند.
حرفهاى میکائو یوسوئى(Mikao Usui) بنیانگذار رى کى (Reiki) را به خوبى می توان در سخنرانى ها و نوشته هاى ایشان دید. ایشان همانند همه بدعت گذاران دینى و فرقه هاى شبه مذهبى کم کم شاگردانى را در مقامهاى بالاى ادارى و دانشگاهى ایران پیدا می کند که از او دعوت می کنند تا در دانشگاه تهران و دانشگاههاى دیگر سخنرانى کند. همانند هر فرق دیگران، ایشان هواداران سرسختى دارد که به او همچون حضرت مسیح می نگرند و از هرگونه مال و جان دریغى ندارند. گسترش و نفوذ این فرقه نه تنها به خاطر شهریه ها و نوشته ها و کتابهاى ایشان است، بلکه کمکهاى بى دریغ مریدان ثروتمند و فدایى ایشان را نیز باید در نظر داشت. همان طور گفتیم پیشرفت ایشان به عنوان سرفرقه به کمک بعضى از مریدان پولدار و تحصیل کرده ممکن بوده است.
ساخت تشکیلاتى و نحوه کارکرد این فرقه همانند همه فرقه هاى دیگرى است که هم اکنون در هندوستان و آمریکا و کشورهاى دیگرى غربى و شرقى وجود دارد. یک نفر با یک سرى ادعا که قابل اثبات و یا رد نیست (به قول کارل پوپر فیلسوف اتریشى ابطال ناپذیر است) شروع به کار می کند. این شخص با جاذبه شخصیتى خود مریدانى را به دست مىآورد و این مریدان با کوشش خود مریدان دیگرى را جذب مىکنند و به این ترتیب یک اجتماع فکرى و یا شبه مذهبى را به وجود مى آورند که با کوشش انسانهاى صادقى به تدریج توسعه پیدا مىکند. از آن جایى که مکانیسم تبلیغ و گسترش این جمع ها از طریق محفل ها و باورهاى شخصى پیروان رهبر و مبدع این فکر است، این گسترش و تبلیغ همانند تبلیغ مذهبى و خودجوش عمل می کند. به این فرقه ها معمولا افراد ثروتمند و مشهورى می پیوندند که به علل مختلف روانى، اجتماعى، فلسفى، مذهبى، سیاسى گرایش پیدا می کنند که ثروت و شهرت آنها سبب می شود افراد بیشترى به گروه و یا فرقه بپیوندند. (به تاریخچه پیدایش فرقه ساینتولوژى (church of scientology) و یکى از پیروان مشهور آن یعنى تام کروز رجوع کنید).
در طى رشد و تعالى این گروه معمولآ رهبر فرقه و یا گروه روابط جنسى با نزدیکان مونث گروه پیدا مى کند و یا علایم فساد مالى در فرقه ظاهر مىشود. این مسئله سپس افشا مىشود و گروه انشعاب پیدا می کند و بعضى از مریدان دست اول خود گروه دیگرى را ایجاد می کنند. در بعضى از مواقع که رهبر گروه در می گذرد و یا بنا به دلایل مختلفى دستگیر می شود نیز به علت وجود رهبر گروه انشعاب حاصل می شود و مریدان و نزدیک او ادعاى جانشینى پیدا می کنند. در دراز مدت که جامعه به وجود چین گروه و فرقه واکنش و کنجکاوى نشان می دهد و خبرهاى بیشترى در مورد گروه و رهبر منتشر می شود و به نقد گروه می پردازد و پیروان می بینند که ادعا ها دروغ بوده و از رهبر معجزه اى رخ نداده است به تدریج از دور او پراکنده شده و رهبر گروه معمولآ به شکل یک فرد عادى دوباره به زندگى معمولى خود باز مىگردد، اما مرفه تر و ثروتمند تر.
در تاریخ صد سال معاصر ایران افراد زیادى بوده اند که با ادعاهاى عجیب و غریب خود و اختراعات، فلسفه هاى خود جامعه را سرگرم کرده اند، ولى تصور نمی کنم که هیچ کس همچون آقاى «م ط» این چنین جمعیت زیادى را به این مدت طولانى سر کار گذاشته باشد. على محمد شیرازى در پرداختن مهملات و یاوه بافى دست کمى از ایشان نداشتند و تمام مشخصات بیماران اسکیزوفرنى را به کمال دارا بودند. به نظرم اگر عرفان کیهانى تمام بیماریهاى بشرى را درمان کند، یک بیمارى را نمی تواند درمان کند و آن هم بیمارى اسکیزوفرنى است، نمونه اش هم خود آقاى « م ط» است.
انحرافات:
۱- رد شفاعت و توسل به ائمه معصومین
۲- تعبیر دین به خرافه
۳- کلاسهای خلاف شرع و عرف (کلاسهای مختلط زن و مرد بدون رعایت پوشش اسلامی و عرفی)
۴- کسب درآمدهای غیرقانونی (به عنوان مثال نامبرده برای برگزاری شش دوره کوتاهمدت از هر نفر سیصد هزار تومان دریافت میکرده است)
۵- تبلیغ پلورالیسم دینی
۶- وابستگان این فرقه، منکر شفاعت و توسل به ائمه هستند این در حالی است که برای خود نوعی ولایت قائلند که مرتبطین حلقه از طریق آنها میتوانند به روحالقدس متصل شوند.
۷- طرح مسائلی درخصوص احضار ارواح و رابطه با جنیان (نامبرده مدتی طولانی با یک جنگیر در ارتباط بوده است)
۸- بازی با کلمات و الفاظ و مصادره به مطلوب آن جهت اعمال فرقهای
۹- بیبندوباری و فحشای معنوی
۱۰- درمانگری با استفاده از روشهای شیطانی
۱۱- توهین به مقام الوهیت
۱۲- جعل مدرک و عنوان
و … .
استاد در حال تسخیر اجنه!
چه کسانى جذب این فرقه می شوند؟
تجربه نویسنده از خواندن گزارش معتقدین به این فرقه، و مصاحبه با بعضى از فرادرمانگران نشان مىدهد که طیف وسیعى از افراد جذب این فرقه می شوند. این افراد عموما درک درستى از دانش و قوانین علمى و روشهاى پژوهشى ندارند، اگرچه ممکن است مدارک دانشگاهى هم داشته باشند.
با روشهاى عقلانى علم بیگانه اند. بیشتر آنها را زنان تشکیل مىدهند که به علت مشکلاتى دارند که دارند، مانند مجرد بودن در جامعه اى که به زنان مجرد با احترام نگریسته نمى شود و آنها را ناموفق در یافتن زوج مىداند، کسانى که ازدواج کرده و تجربه زناشویى ناموفقى داشته اند.
هم چنین مردانى که تحصیلات علمى وکار پر درآمدى ندارند و به امید پیوستن به این فرقه فکر می کنند که به آسانى و به ارزانى و به سرعت یک دانش نوینى را یاد می گیرند و درآمد خوبى به دست مىآورند. طیف دیگرى از مریدان آقاى استاد را بیماران روانى با شدت هاى متفاوت تشکیل می دهند. مانند بیمارانى که دچار افسردگى هاى مختلف، شیزوفرنى، پارانویا هستند.
با خواندن متن پرسشهاى شاگردان که از روى نوارهاى سخنرانى ایشان پیاده شده است به خوبى می توان این موضوع را دریافت.
در این جا به طور مختصر فقط به ذکر بعضى پرسشهاى این شاگردان می پردازیم. خواندن این پرسشها خالى از تفریح نیست: مانند خانمى که احساس می کند که همیشه یک نفر به طور مداوم در مقابلش است.
خانمى که همیشه از حیوانى می ترسد که نمى تواند تصویر یا مجسمه اش را ببیند و یا نامش را روى کاغذ و یا کتابى ببیند و آن را خط می زند و پاره می کند.
خانمى که معتقد است که زنى نیمه شب از داخل دیوار بیرون آمده و به سوى او رفته و او را قلقلک داده و همیشه سر او جیغ می کشد و به او می خندد.
خانمى که معتقد است که ارواح در خانه اش ساکن هستند و لوستر خانه اش خود به خود بر زمین افتاده و کیف پولش گم شده است.
خانمى که در یک سگ خیلى بزرگ که کت و شلوار پوشیده وروزنامه می خوانده است مرتب در نظرش مجسم می شده است.
شخصى که جن به دیدن او آمده بود و طلسم شده بود.خواندن پاسخ »استاد« براى حل مشکل این شاگردان و توضیح و تفسیر بیمارى هاى آنها پرتفریح تر است: مانند این که «اجنه ها پاسداران جهان هستى هستند»
موسسه «فرهنگى هنرى عرفان کیهانى» یاشرکت هرمی
در راس این هرم آقاى استاد قرار دارد و بخشى از درآمد شاگردانى را که دارند دیگران را آموزش می دهند به دست می آورد و این درآمد رقم بزرگى را تشکیل می دهد.
تعداد شاگردان آقاى « م ط» را در ایران و خارج از ایران حداقل ده هزار نفر تخمین می زنند. علاوه بر در آمد ناشى از ثبت نام در کلاسها کتابها و ویدیوهاى ایشان نیز خود منبع درآمد دیگرى است. کمکهاى مریدان ثروتمند را نیز باید در نظر داشت. اگر شرکت هاى هرمى باید کالایى را به فروش برسانند. کالاى فروشى این شرکت هرمى حرفهاى مفت و لاطائلات است که هیچ ارزشى ندارد و ماده اولیه نمی خواهد. می بینید که ایشان زرنگتر از شرکت هرمى گلد کوییست است، چون این شرکت دست کم می بایست مقدارى طلا به خریدارانش بفروشد. اى کاش آقاى مهندس به جاى ادعاى پزشکى و دخالت غیر مجاز در امور پزشکى به همان حرفه مهندسى خود می پرداخت و اگر از این حرفه خسته شده بود با همان موسسه هنرى و فرهنگى خود و عرفان اختراعى خود سرگرم می شد.
نمونه از پایان نامه اتصال به شعور شیطانی!
ادعای کذب
در ادامه شاید ذکره خاطرهای مستند از کسی که خود در این کلاسهای فریبکاری شرکت کرده خالی از لطف نباشد.وی در این رابطه می گوید:« در یکى از محفلهاى یکى از مریدان استاد شرکت کردم تا درمان به روش متافیزیک را از افراد دست اول این گروه یاد بگیرم. استاد که انتقاد و انکار مرا نسبت به درمان های متافیزیک دید از من خواست تا مرا اتصال دهد و شعور را در من جارى کند تا بلکه من هم آن را باور کنم و به خیل مریدان بپیوندم. ایشان مرا به اصرار در کنار خودش نشاند. سپس دستش را بر روى کاسه زانوى من گذاشت و از همه خواست سکوت کنند و چشمهایشان را ببندند. همگى به مدت دوازده دقیقه در سکوت مطلق با چشمان بسته نشستیم. سپس استاد به آرامى گفت که چشمهایمان را باز کنیم. من به استاد گفتم که هیچ اتصالى دریافت نکردم و شعور را احساس نکردم».
بنا بر اصول علمی وقتى هر محرک صوتى و تصویرى را به مدتى قطع کنید، انسان احساس آرامش پیدا می کند و به عنوان مثال یک چرت ۲۰ دقیقه ای در بعد از ظهر ها احساس خوبی را به انسان منتقل می کند و انسان را پر از انرژی می نماید.
البته این تکنیک آقاى استاد تکنیک قدیمى است که مدعیان انرژى درمانى، هیپنوتیست ها، و مسیحیان بنیادگراى مدعى ایمان درمانى براى تبلیغ کارهاى خود به کار می برند. وقتى دست را روى زانوى می گذارند، حرارت تن هر نفر که در حدود ۳۷ درجه است راه فرارى ندارد و به تدریج جمع شده و زانو را گرم می کند و این حرارت دیرتر به اطراف می رسد به علت اینکه بین هردو پارچه شلوار قرار دارد. توجه داشته باشید که در زیر بغل که پوست بازو و تنه با فاصله کمى از هم قرار دارند حرارت ایجاد شده و عرق ترشح می شود. این مدعیان این حرارت را به اتصال به مبداء غیبى، انرژرى درمانى، و غیره نسبت مى دهند.
شعبده بازى در کلاسهاى عرفانی
در کلاسهاى بالاى عرفان کاذب که افراد معتقدتر به این فرقه شرکت دارند، بعضى کارهاى شعبده بازى انجام می شود. نگارنده با مصاحبه با بعضى از افراد شرکت کننده در این کلاسها و نیز به دست آوردن متن نوارهاى سخنرانى و صحبتهاى در این کلاسها این موضوع را دریافته است. در یکی از کلاسها «استاد» با عملیات نمایشى خود کالبد ذهنى (جن) یک بیمارى را تسخیر شده بود (جن زده شده بود) بیرون می آورد. در جلسه دیگرى احضار ارواح می کند. در جلسه دیگرى ایجاد هاله به دور افراد می کنند. افراد کلاسهاى بالاتر منع شده اند از این که این موضوعها را براى افراد «غیر خودى» بیان کنند. در ظاهر شاگردان این طور توجیه می شوند که افراد دیگر به این مرحله از تعالى نرسیده اند و لزومى نیست این کرامات را براى آنها بیان کرد. ولى علت اصلى آن این است که نگران افشاء شدن بیشتر این گروه و رمیدن شاگردان و یا کسان دیگرى است که فکر می کنند که درکلاسهاى معنوى عرفان اسلامى ثبت نام کرده اند.
« م ط» ؛ معجزه آخر الزمان ! یا همان Back masking انحرافی !
در حالیکه ماجرای “برگردان صدا” تنها یک تکنیک و نوعی تردستی مربوط به به دهه ۱۹۶۰ و دارای قدمتی ۵۰ ساله در کشور آمریکا بوده و Back masking خوانده می شود ، اما ، « م ط» این کار را معجزه آخر الزمان دانسته و نیز در مقاله ای تحت عنوان ” اسب تراوا” می گوید :
” انجام این کار به کمک تکنیک امکانپذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز میباشد.” !!
وی در مقاله اسب تراوا می گوید:
” از آنجا که ما با کمال میل آن ترانه را گوش میدهیم، اطلاعات نابجای پشت آن مانند اسب تراوا وارد قلعهی وجودی ما شده و در فرصت مناسب اثر خود را به جای خواهد گذاشت. جالب اینجاست که معکوس شعری که شنیده میشود هیچ ارتباطی به خود شعر ندارد که اگر شعر را معکوس بنویسیم به آن دسترسی پیدا کنیم. نکتهی دیگر این که انجام این کار به کمک تکنیک امکانپذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز میباشد.” !!
اما با کمی بررسی می بینید که این ” اعجاز” به گفته ایشان ، امری “دانسته ” ! از دهه ۱۹۶۰ می باشد:
ویکی پدیا در این خصوص آورده :
نهانسازی در برگردان یا واروننگاری به انگلیسی: (Back masking)
“روشیاست برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیام گفتاری، با پخش وارونه در درون آهنگی که باید به گونه? عادی پخش شود، قرار گرفته و مخفی میشود. واروننگاری کاربردی دانسته است، که به واسطه? آن پیغامی که از وارون همین آواها گرفته میشود، میتواند ناخواسته باشد.”
” نخستین بار بیتلز (گروه بیتل ها) با بهره جستن از برگردان آوازها و موسیقیشان در ضبط آلبوم روُلور (???? ، واروننگاری را به مردم شناساندند. از آن زمان هنرمندان موسیقی از این شگرد برای جلوههای مختلف هنری، فکاهی و هزلی در آثارشان — چه به صورت آنالوگ و چه دیجیتال — استفاده کردهاند. این روش همچنین برای سانسور واژهها یا عبارتهای نامناسب و پدیدآوردن یک نسخه? پاکسازیشده از ترانه، نیز مورد استفاده قرار میگیرد.”
واروننگاری در آمریکا از دهه? ???? زمانی که نهادهای مذهبی بهکارگیریاش را توسط گروههای برجسته? موسیقی در راستای اندیشههای اهریمنی دانستند، منشأ کشمکشهایی شد، که تظاهرات صفحهسوزان و وضع قانون ضد نهانسازی در برگردان توسط قانون گذاران ایالتی و فدرال امریکا را در پی داشت. اینکه نهانسازی در برگردان میتواند به صورت زیر آستانهای بر شنوندگان تأثیر کند یا خیر، پرسشی است که هنوز هر دو طرف درگیر را مورد چالش قرار داده است.”
هویت سازی کاذب
به دنبال بر ملا شدن شیادی این گروه شبه عرفانی کاذب استاد اعظم آنها که از ابتدایی ترین سطح تحصیلات آکادمیک نیز برخوردار نبود برای اغوای فریب خوردگان فرقه با پولهای باد آورده که از کیسه مریدان گمراه جمع آوری شده و در حسابهایی در فرانکفورت و مکانهای دیگر ذخیره شده بود با ارتباط با چند دانشگاه غیر معتبر در کشورهای آسیا میانه با پرداخت مبالغ هنگفت به دنبال دریافت دکتری افتخاری می افتد در حالی که به علت بی سوادی به راحتی می توانستند در ایننرت با پرداخت مبلغی کمتر چنین مدارک به محتوایی را دریافت کنند در این خصوص شاید حمایتی که از سوی سرویسهای جاسوسی این کشورها به عمل آمده نیز بی تاثیر نبوده است.
و شاه بیت سر در آخور بیگانگان کردن برای مطامع دنیا و تفرقه در این قضیه بروز خواهد کرد زیرا وجه مشترک تمام فرقه ضاله وابستگی به بیگانگان بوده همانطور که در فرقه ضاله ای مانند بهایت و … می توان به روشنی این خط سیر را مشاهده نمود .
دستگیری استاد! و و نزاع در حلقههای بعدی بر سر جانشینی
بدنبال دستگیری استاد به جرم دخالت بی مورد در امر درمان و … ، عدهای از افراد معلومالحال که در فعالیتهای این فرقه فعالیت میکردند، بر سر جانشینی نامبرده به اختلاف و درگیری می افتند.
این افراد با بهرهگیری از نبود نامبرده، شورایی تشکیل داده و نام آن را شورای وحدت گذاشتند.
این در حالی است که اقدام افراد مورد اشاره، مخالف با روش و تشکیلات «م. ط» است، چرا که نامبرده بارها خود را تنها فرد دارای صلاحیت برای زعامت این گروهک میدانسته است.
البته اعمال این افراد با مخالفت حلقههای پایینتر روبهرو شده است، زیرا در اساسنامه این سازمان که به کادرهای سطح پایین داده میشود، هیچ چگونه محدودیت یا رابطی برای اتصال به شعور الهی نیست، در حالی که شخص «م.ط» به کادرهای سطح بالای خود همواره القا میکرده که بر خلاف اساسنامه، طوری مسأله را جا بیندازید که کادرهای پایین، تنها من را رابط اتصال شعور الهی بپندارند.
از سوی دیگر، شخصی معلومالحال که از نزدیکان «م. ط» است، در مخالفت با این شورا می گوید: در غیاب «م. ط»، همه راهها در عرفان کیهانی به او ختم میشود.
از جمله اعمالی که شورای نامبرده در دستور کار خود قرار می دهد ، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ارتباطگیری با برخی از هنرپیشههای دسته سوم
۲- ارتباط با چهرههای نیمه مطرح جامعه
۳- نامهنگاری به مجامع بینالمللی درباره مظلوم نمایی «م. ط»
۴- نامهنگاری با برخی از مراجع تقلید، برای القای این مطلب که این فرقه هیچ گونه مشکل عقیدتی نداشته و با مراجع نیز در ارتباط است.
شاخه ها و سر پل های رسانه ای ارباب حلقه ها!
در این جا باید به ناچار به مقوله ای خواهیم پرداخت که به نوعی، خود رسانه ها نیز در ظهور آن بی تأثیر نیستند.
یکی از کارکردها و حرکات فرقه ای، عضوگیری از اشخاصی است که به نوعی در رسانه های دیداری و شنیداری حضور داشته و می توانند، به نوعی از آن رسانه در راستای اهداف تبلیغ فرقه ای بهره ببرند.
با مروری به تاریخ تشکیل فرقه ها، می توان دید که هر کدام از این فرق، با در اختیار قرار گرفتن ابزار رسانه ای موجود، این کار را انجام داده اند؛ حال آن که گاه این رسانه مکتوبات بوده و گاه روزنامه و در مراحل بعد، ایجاد شبکه های ماهواره ای و حضور در فضای مجازی.
بسیار روشن است که این ارباب گم کرده ره ، با توجه به پیشرفت تکنولوژی به سمت ابزارهای نوین اطلاع رسانی روی آورده و در این میان، متأسفانه به عمد و در مواردی با سوء استفاده از ناآگاهی همکاران رسانه ای به درج مطالب خرافی اقدام کرده است و صد البته که تشخیص این امر، نیاز به کار کارشناسی دارد تا بتوان به عمق مطالب و اهداف پلید و در پس پرده پنهان آنها پی برد.
در مبحث تشکیلات رسانه ای عرفان حلقه، باید در مقدمه به استراتژی این فرقه برای حضور در رسانه ها اشاره کرد؛ از جمله اقدامات آنان، انتشار کتابی در این باره است که متأسفانه یکی از اساتید دانشگاه نیز مقدمه ای بر آن نوشته بود؛ البته این استاد ارجمند، بلافاصله پس از آگاهی از محتوا و اهداف این فرقه از آنان تبری جسته و این رخداد را نوعی خدعه از سوی اعضای این فرقه خواند.
همچنین در این باره باید گفت که اعضای این حلقه در مرحله بعد، با شناسایی افرادی که یا خود در مطبوعات مشغول به کار بودند و یا ارتباط هایی در این زمینه داشتند، اقدام به چاپ و درج نوشتارهای خرافی خود می کردند؛ بنابراین، برای روشن شدن ابعاد قضیه به گوشه ای از این ارتباط ها اشاره می شود:
۱ ـ آقای «ح.گ» که در یکی از روزنامه ها کار می کند، با نیرنگ و تغییر نام نگارنده اصلی و درج نام مستعار و تغییر در جمله بندی نوشتاری، اقدام به نشر مطالبی موهن از رهبران فرقه انحرافی حلقه کرده است.
۲ ـ یکی دیگر از روزنامه های میانه رو نیز که یکی از اقوام نزدیک صاحب امتیاز آن از مسترهای این گروه بوده و ارتباطی با این جریان انحرافی داشته، بارها مطالب وهن آمیزی از این فرقه منتشر کرده که البته با آگاهی مدیرمسئول این روزنامه از ماهیت این فرقه گرایان، همه کانال های ورودی مطالب فرقه ای بسته شد.
۳ ـ سه نفر دیگر از مسترهای این جریان، در یکی، دو خبرگزاری وابسته به نهادهای دولتی مشغول به کارند.
۴ ـ همچنین یکی دیگر از عناصر این فرقه، در یکی از رسانه های آنلاین مشغول کار است.
بنابراین، روشن است که پرداختن به همه ابعاد حرکت رسانه ای این فرقه گرایان از حوصله این نوشتار و خوانندگان عزیز بیرون است؛ اما آنچه واقعیت دارد این که همه ابعاد و زوایای شاخه های رسانه ای آنان مشخص شده و در پایان از همه عزیزان و همکاران رسانه ای درخواست می شود تا به صورت ویژه درباره مطالبی که با موضوعات عقیدتی و دینی عموم مردم در ارتباط است، دقت بیشتری داشته باشند تا ناخواسته در دام های شیطانی فرقه گرایان اسیر نشوند.
شیطنت یاران حلقه برای روی آنتن نگه داشتن ارباب!
از نکات دیگر که کارشناسان حوزه فرق به آن اذعان دارند، تشابهاتی است که در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری بین این فرقه ها و گروهک های محارب وجود دارد و شاید آگهی تبریک گروهک منافقین در چند سال گذشته نمونه خوبی برای تمثیل موضوع باشد/ ضمن اینکه معلوم نیست این سومین دکترای افتخاری را کدام موسسه علمی به وی داده است!…
همواره یکی از شاخص ها و کارویژه های فرقه های انحرافی روی آوردن به جعل و تزویر بوده که این ویژگی های با یک تطبیق تاریخی در همه گروه های فرقه گرا قابل اثبات است.
از نکات دیگر که کارشناسان حوزه فرق به آن اذعان دارند، تشابهاتی است که در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری بین این فرقه ها و گروهک های محارب وجود دارد و شاید آگهی تبریک گروهک منافقین در چند سال گذشته نمونه خوبی برای تمثیل موضوع باشد.
در همین راستا فردی با درج آگهی در روزنامه ایران رهبر این فرقه انحرافی را مورد خطاب قرار داده و به دست آوردن نشان دکترای افتخاری به وی تبریک گفته است.
و این در حالی است که اولا ـ « م ط » به دروغ خود را دکتر می خواند و در مدت اقامتش در ترکیه در هیچ آکادمی یا دانشکده ای اقدام به تحصیل نکرده است، ولی همچنان از این طریق به فریب اطرافیان خود و مردم می پردازد.
دوم آنکه در این اطلاعیه از او به عنوان بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی یاد شده که نشان دهنده اصرار اهالی این فرقه بر دروغ پردازی ها و سرکیسه کردن مردم با چنین القاب و عناوینی است و معلوم نیست که طاهری چگونه بدون تحصیلات به افتخار بنیانگذاری علمی رسیده آمده است!
سوم اینکه معلوم نیست این سومین دکترای افتخاری را کدام موسسه علمی به وی داده کرده است؟!
با توجه به این مسأله، در همین راستا چند نکته مهم است:
۱ ـ نامبرده با جعل عنوان و مدرک اقدام به سفارش آگهی کرده است.
۲ ـ متأسفانه، از حسن نیت همکاران ما در این رسانه، سوءاستفاده و اقدام به درج مطالب خلاف واقع از یک متخلف شده است.
۳ ـ از سوی همکاران رسانه ای درباره این گونه آگهی ها باید دقت بیشتری اعمال شود.
به پایان آمد این دفتر
این مرشد بی سواد در یک مناظره در خصوص معنای لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ گفته بود معنی این آیه این است که سن و سالی از خدا نگذشته است و وقتی متوجه خطای فاحش خود شده و شرمنده شده بود قول داد که حافظ قران شود البته پر واضح است کسی که به گفته خودش ۳۰ سال غوطه ور در افکار ماتریالیستی بوده بسیار بعید است بتواند مبنای توحیدی پیدا کند یا حافظ قران شود اما در نامیدی بسی امید است امید است قول خود شان را فراموش نکرده و حداقل تورقی به کلام وحی نماید شاید مورد لطف و عنایت پروردگار قرار بگیرد.