محبت مومنین به خدا
محبت خاص مؤمنین به خداى تعالى (1) یادداشتی است از علامه طباطبایی در کتاب گران سنگ المیزان
اولیاء خدا، پروردگار خود را از هر چیزى كه لایق به ساحت قدس او نیست منزه مىدارند، چه شریك در اسم و چه شریك در معنا، و چه نقص، و چه عدم.
و نیز تسبیح آنان در باره پروردگارشان تنها تسبیح به زبان و صرف گفتن"سبحان الله"نیست، بلكه تسبیحشان هم به زبان، هم به عمل و هم به قلب مىباشد، چون تسبیح اگر كمتر از این و در مرحلهاى پایینتر از این باشد تسبیحى آمیخته با شرك است، همچنانكه خداى تعالى فرموده: “و ما یؤمن اكثرهم بالله الا و هم مشركون” 2
و این اولیاء خدا كه خداى تعالى دلهایشان را از پلیدى محبت غیر خود كه دل را مشغول از ذكر خدا مىسازد پاك ساخته و از محبت خویشتن پر نموده است، اراده نمىكنند مگر خود خدا را، چون خداى تعالى خیرى است كه شرى با آن نیست، آرى”و الله خیر” 3
و نیز اولیاى خدا با دلهاى مالامال از خیر و سلام خود با احدى روبرو نمىشوند مگر بخیر و سلام.بله، مگر آنكه طرف مقابل كسى باشد كه خیر و سلام را مبدل به شر و ضرر سازد، كه در این صورت اولیاى خدا نیز با شر، با آنان برخورد مىكنند.
همانطورى كه قرآن كریم، شفاء قلوب است براى كسانى كه خواهان شفاء از آن باشند و لیكن براى ظالمین ثمرهاى جز بیشتر شدن گمراهى ندارد.
و نیز اولیاى خدا و دارندگان چنین قلبى طاهر به هیچ چیز و هیچ حادثهاى بر نمىخورند مگر آنكه آن را نعمتى از نعمتهاى خدا یافته، با دید نعمت به آن مىنگرند، نعمتى كه از صفات جمال خدا و معانى كمال او حكایت دارد و عظمت و جلال او را بیان مىكند،
در نتیجه اگر چیزى را توصیف مىكنند بدان جهت است كه آن را یكى از نعمتهاى خدا مىبینند، و جمال خدا در اسماء و صفاتش را در آن چیز مشاهده مىكنند، و در هیچ چیز از پروردگار خود غافل و دستخوش فراموشى نمىشوند قهرا این توصیفشان از آن چیز توصیف پروردگارشان است، به افعال و صفات جمیل و در نتیجه ثنائى است از آنان بر خدا و حمدى است از ایشان براى خدا، چون حمد چیزى جز ثناء به فعل اختیارى جمیل نمىباشد.
این است وضع اولیاى خداى تعالى مادام كه در دنیایند، یعنى در دار عمل قرار دارند، و در امروزشان براى فردایشان جد و جهد دارند، و اما بعد از آنكه از این خانه خارج شده، به لقاء پروردگارشان رسیدند و خداى تعالى وعدههائى كه به آنان داده بود بطور كامل به آنان داده، و در رحمت و در دار كرامت خود جایشان داد، و در آن هنگام نورشان را تمام مىكند همان نورى را كه در دنیا فقط به آنان داده بود، و قرآن كریم وضع آن روز آنان را چنین حكایت مىكند:
“نورهم یسعى بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا“. 4
در این جا است كه خداى تعالى شرابى طهور به آنان مىچشاند و با آن، سریره و باطنشان را از هر شرك آشكار و پنهانى پاك مىكند، و در نور علم و یقین غرقشان مىسازد، و از اقیانوس دلشان چشمههاى حكمت بر زبانهایشان جارى مىكند، در نتیجه نخست خداى تعالى را تسبیح و تنزیه نموده، سپس به رفقایشان كه همان انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحیناند سلام مىكنند، آنگاه خدا را با رساترین وجه و به بهترین بیان حمد و تسبیح و ثنا مىگویند.
پىنوشتها:
1. كتاب: ترجمه المیزان، ج 10، ص 19
2. بیشتر مردم به خدا ایمان نمىآورند، مگر آنكه در عین حال مشركند."سوره یوسف، آیة 106″
3. “سوره طه، آیه 73″.
4. نورشان در پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در حركت است، مىگویند: پروردگارا نور ما را براى ما به حد كمال و تمام برسان."سوره تحریم، آیه 8″
تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان