چشم پاک ها نخوانند!
انسان در همه ابعاد بی نهایت طلب است و از آن جمله بی نهایت طلبی در جمال خواهی و زیبا طلبی است. یعنی همیشه دوست دارد چیزهای زیبا را ببیند و از آنها بهره ببرد و هیچگاه از دیدن امور زیبا خسته نمی شود. به عبارت دیگر از برخورد با امور زیبا لذت می برد…
چشم، دریچه دل و اندیشه انسان است، اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان مى شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم تا به هر چه هوى و هوس دستور داده نگاه کند، زیانهاى متعددى متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته اى دچار خواهد شد، مگر فاصله نگاه تا گناه چه قدر است؟ میزان کششی که دیدنیهای زیبا در انسان ایجاد می کنند، متفاوت است. گاهی وقت ها چیزی زیباست و بخاطر زیبایی لذت در نفس ایجاد می کند ولی گاهی دیدن، علاوه بر لذتی که در اثر زیبایی شیء در بیننده بوجود می آورد او را به یاد لذت های دیگر نیز می اندازد.
زن به عنوان یکی از مظاهر جمال الهی این خصوصیت را دارد که همه وجودش جاذبه دارد و این جاذبه از هر دو بُعد است. یعنی هم از بُعد زیبا طلبی و هم از بُعد لذت طلبی و جاذبه جنسی که می تواند مورد توجه قرار گیرد.
لذا بدیهی است که کثرت نگاه به نامحرم در دل ایجاد شهوت می نماید. وقتی شهوت ایجاد شد، یعنی تمنایی بوجود آمده است و انسان بطور طبیعی می خواهد به آنچه که میل کرده برسد و تمام همّ و غم او ارضای آن میل می شود. بحث بر سر این نیست که انسان نباید امیال طبیعی خود را ارضا نماید. هیچ عقل سلیمی منکر لزوم ارضای امیال فطری و طبیعی – در حد نیاز – نیست. بحث بر سر این است که انسان در بُعد لذت طلبی هم مانند سایر ابعادش بی نهایت طلب است؛ و اگر محیط او همیشه در او ایجاد میل و شهوت کند تمام استعدادهای او صرف ارضای آن شهوات خواهد شد و دیگر حوصله و میلی به شکوفایی استعدادهای عالی تر در وی ایجاد نخواهد گردید. یعنی مشغول شدن به ارضای آمال و امیال حیوانی، او را از پرداختن به سایر ابعاد غافل می کند و لذا حرکت اصلیش، یعنی حرکت به سمت ابدیت و کمالات واقعی انسانی را فراموش می نماید. در واقع علاقه و میل شدیدی که در اثر تحریک محیط در شخص ایجاد می شود، قدرت تفکر صحیح و درک واقعیات را از وی سلب می نماید. چنین شخصی چون گرفتار و اسیر لذات زودگذر و پس می شود نه تنها حاضر نیست هیچ نصیحتی را در این باره بشنود، بلکه از نصیحت کننده هم نفرت دارد و تذکرات و خیرخواهی های او را، خیرخواهانه نمی داند و چه بسا نصیحت کننده را به فضولی، نفهمی و یا دشمنی متهم کند.
بسیارى از ازدواج هایى که از نگاههاى خیابانى، پارک و دانشگاه ها شروع شده اند یا به سرانجام روشنى نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلى جز بدنامى نداشته اند.(6) عشقى که با نگاه آمده با نگاه هم مى رود
امام علی علیه السلام درباره شخصیتِ چنین فردی می فرماید:«چگونه از نصیحت نفع می برد کسی که از رسوایی لذت می برد». (1)
جدای از حرکت اصلی انسان به سوی ابدیت که مورد غفلت قرار می گیرد(2) بسیاری از واقعیت های زندگی دنیای و اجتماعی وی نیز به بوته فراموشی سپرده می شود، چه بسیار خانواده هایی که بخاطر اسیر شدن مرد و زن در بند شهوات، متلاشی شده، چه بسیار جنایت ها و قتل هایی که بخاطر ارضای شهوات صورت گرفته و چه بسیار آبروریزی ها و فضاحت هایی که در اثر غلبه شهوات بوجود آمده است. چرا که شخص در حالی که مغلوب شهوات است هرگز به این مسائل و مصالح نمی تواند فکر کند.
به فرموده امام علی علیه السلام: «هنگامی که چشم، مورد شهوت انگیز را ببیند، فکر از توجه به عاقبت، کور(ناتوان) می شود».(3)
پیامدهاى نگاه را در چند بخش مورد بررسى قرار مى دهیم
** نوعى بیمارى یا عادت مذموم: گام اول در روابط نامشروع نگاه آلوده است و گام گذاران در این وادى، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمى خواهند شد. روان شناسان، چشم چرانى را نوعى بیمارى روانى مى شمارند. بینایى، یکى از مهم ترین اعضا براى تحریکات جنسى است. اگر فرد تنها از نظربازى براى ارضاى کشش جنسى استفاده کند، دچار نوعى انحراف شده است معمولاً شخص نَظَر باز با مشاهده و نگاه ارضا نمى شود و به همین جهت گاه مبتلا به استمناء و خود ارضائى مى شود. رسول خدا(ص) فرمود: هر عضوى از بنى آدم بهره اى از زنا دارد، و زناى چشم نگاه کردن (به بدن نامحرم) است.» (4)
** بدنامى طرفین: چه بسیارى دوستى ها و ارتباط هاى نامشروع که از نگاه آغاز شده ولى نگاه هاى هوس آلود و تداوم آن و تسلّط طبیعى شهوت آن را به ناکجا آباد کشانیده، سبب بدبختى و بدنامى طرفین گردیده و حتى افشا شدن برخى از این روابط بعد از ازدواج، کانون گرم خانوادگى را متلاشى نموده، سبب بروز مشکلات خانوادگى و اجتماعى شده است.
** مقایسه هاى هوس آلود: در جامعه اى که نگاه به نامحرم رایج شود به دنبال آن جلوه گرى ها و فرهنگ برهنگى و بدحجابى حاکم مى شود، و در پى آن زن و مرد به هر سوى و هر کس که بخواهند نگاه مى کنند. اینجاست که همواره در زندگى حالت مقایسه بوجود مى آید مقایسه میان آنچه دارند و آنچه ندارند. و این مقایسه ها هوس را دامن مى زند و خانواده را در معرض نابودى قرار مى دهد. زنى که سال ها در کنار شوهر و در مشکلات با او زندگى کرده، پیداست اندک اندک بهار چهره اش، شکفتگى خود را از دست مى دهد و روى در خزان مى گذارد و در چنین حالى است که سخت محتاج مهربانى و وفادارى همسر خویش است، امّا ناگهان زن جوان ترى از راه مى رسد و در کوچه و بازار و اداره و مدرسه با پوشش نامناسب خود و نگاههاى حرام به همدیگر، فرصت مقایسه اى را پیش مى آورد که مقدمه مى شود براى ویرانى اساس خانواده. (5)
در جامعه اى که نگاه به نامحرم رایج شود به دنبال آن جلوه گرى ها و فرهنگ برهنگى و بدحجابى حاکم مى شود، و در پى آن زن و مرد به هر سوى و هر کس که بخواهند نگاه مى کنند. اینجاست که همواره در زندگى حالت مقایسه بوجود مى آید مقایسه میان آنچه دارند و آنچه ندارند
از هم پاشیدگى خانواده
اگر سرى به هفته نامه ها و مجلّات خانوادگى بزنیم، صفحات راز و پزشک مشاور، مملو از غم نامه هایى است که دخترها و پسرها از دوستى ها و ازدواج هاى ناکام خود نوشته اند، بسیارى از ایشان وقتى شور و اشتیاق اوّلیه شان فرو نشست و با واقعیّت هاى زندگى، بیش تر آشنا شدند، با یک دیگر احساس نوعى بیگانگى و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگى مشترک مواجه مى شوند.
بسیارى از ازدواج هایى که از نگاههاى خیابانى، پارک و دانشگاه ها شروع شده اند یا به سرانجام روشنى نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلى جز بدنامى نداشته اند.(6) عشقى که با نگاه آمده با نگاه هم مى رود.
دکتر جامعه شناسى در این زمینه مى گوید: جوانانى که هم دیگر را در پارک ها و خیابان ها مى یابند، یا از طریق تماس هاى تلفنى به هم دیگر علاقمند مى شوند. اصولاً مبنا و اساس علاقه مندى خود را با همان نگاه هاى اوّلیه پایه گذارى مى کنند و این عشق و علاقه وقتى ظاهرى باشد(و از طریق نگاه بوجود آمده باشد) قاعدةً بعد از مدّت زمانى کوتاه (کم تر از یک سال) به طلاق مى انجامد. تازه اگر هم ازدواجها برقرار بماند همیشه همراه با بگو و مگوهاى مشکل ساز است.
تبیین آسیبشناختی نگاههای نادرست در كتاب «نگاه پاك؛ بررسی نگاه به نامحرم، مرزها و آثار آن» نوشته یاسین كمالیوحدت از سوی موسسه بوستان كتاب منتشر شد.
منابع:
کتاب در و صدف/ نوشته شجاعی
پاسدار اسلام :: مرداد 1387، شماره 320 / حجة الاسلام سید جواد حسینى