یزید(لعنت الله علیه) در اسارت زینب(سلام الله علیها)
یکی از مهمترین حوادث عاشورا اسارت اهلبیت امام حسین (علیهم السلام) به دست لشکر یزید(لعنت الله علیه) بود.
در زبان عربی ” أَسَرَ ” به معنای اسیر شدن و در بند قرار گرفتن است. (1) اما یک نکته قابل توجه این است که انسان دارای دو بعد جسم و روح می باشد، که هر دوی آنها در زندگی بشری نقش پرّنگی دارند.
در جریان اسارت حضرت زینب (سلام الله علیها) چه چیزی در بند افتاد و اسیر شد؟
آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) و اهلبیت امام حسین (علیهم السلام) در بند و اسارت بودند؟
اگر از دیدگاه ظاهری و مادی که همان جسم است نگاه کنیم، آنها اسیر شدند و در بند یزیدیان قرار گرفتند.
اما آیا انسان تنها جسم دارد؟ که ما بگوییم کاروان زینب(سلام الله علیها) به اسارت کشیده شدند؟
نه، اینگونه نمی توانیم بگوییم، زیرا ما شیعیان معتقدیم که هر انسانی غیر از جسم دارای روح می باشد، اهلبیت امام حسین (علیهم السلام) هیچگاه روحشان در اسارت یزیدیان نبوده است، این مطلب در برخورد حضرت زینب(سلام الله علیها) با یزیدیان و خطابه محکم ایشان، تجلّی فراوانی دارد، که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم.
حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید با سخنان علی گونه اش چنان یزید را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخگویی از او سلب شد.
ایشان در مجلس شام خطاب به یزید کرده و فرمودند:« افسوس که ناچار به گفتگو با تو هستم و گرنه من تو را کوچکتر و حقیرتر از این می دانم که با تو سخن گویم…قسم به خدا که جز از خدا ترسی ندارم و جز به او نزد کسی شکایت نمی برم… هر مکر و خدعه ای داری به کارگیر و هر تلاشی داری بکن و هر چه می توانی با ما دشمنی نما، ولی بدان، به خدا سوگند نمی توانی یاد ما را محو کنی و ذکر اهلبیت(علیهم السلام) را از بین ببری.»
آن گاه سخنان کوتاهی ردّ و بدل می شود وپس از این که تمام حضّار با شگفتی و تعجّب، این همه شجاعت را ملاحظه می کنند، حضرت زینب(سلام الله علیها) خطبه اش را شروع می کنند.
یزید پس از شنیدن این سخنان،که چون نیزه ای بر قلبش وارد شده بود، از وحشت و تأثر بر خود می لرزید و توانایی پاسخ گفتن نداشت. از روی ناچاری و ترس رویش را از زینب(سلام الله علیها) برگرداند. (2)
حال با این اوصاف سوال اساسی این است، که زینب(سلام الله علیها) اسیر یزید بود یا یزید اسیر زینب(سلام الله علیها) بود؟
در این مقاله هر چند کاملا به این موضوع نپرداختیم، امّا “تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل”
این بود بخشی از زندگی سراسر الگوی زینب کبری(سلام الله علیها) که با روح بلند خود به تمام بشریت نشان داد که هر کس با خدا معامله کند، هیچگاه در بند و اسیر نخواهد بود و تنها کسانی در بند و اسیر هستند که خدا را فراموش کنند.
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر چه خواهی کن
*شادی روح زینب کبری(سلام الله علیها) صلوات*
1. فرهنگ معاصر عربی فارسی/قیّم
2. الطبقات ابن سعد ج5 ص212 ج8 صص463 و 465