علی علیه سلام یعنی تمامی ایمان و دشمن او یعنی تمامی شرک
یكى از جنگ آوران دلیر در سپاه دشمن به نام عمرو بن عبدود به میدان آمد و با صداى بلند نعره كشید؛ و با نداى ((هل من مبارز))،براى خود، هم رزم طلبید.
و چون او به عنوان قهرمان و دلیر قریش معروف بود، كسى یاراى رزم و مقابله با او را نداشت ، از این جهت بسیار فخر مى كرد و به خود مى بالید.
هنگامى كه او در وسط میدان رزم قرار گرفت و براى خود هم رزم طلبید، تمام افراد در لشكر اسلام سكوت كردند.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر كه با او مبارزه كند من برایش بهشت را تضمین مى كنم ؛ و چون هیچكس جوابى نداد؛ و از ترس سرهاى خویش را به زیر افكنده بودند، علىّ بن ابى طالب علیه السلام كه نو جوانى بیش نبود، از جاى بر خاست و اظهار داشت : یا رسول اللّه ! من آماده ام تا با او مبارزه كنم .
و حضرت رسول صلوات اللّه علیه او را سر جاى خود نشانید و فرمود: یا علىّ! بنشین ، تو هنوز جوانى ، صبر كن تا بزرگ ترها حركت كنند و پیش قدم شوند.
و چون تا سه مرتبه این كار تكرار شد؛ اجازه نبرد داد و بر تن او زره پوشانید و شمشیر ذوالفقار را به دستش داد و سپس عمامه خود را بر سر او نهاد و آن گاه وى را راهى میدان نمود.
و هنگامى كه علىّ علیه السلام براى قتال و مبارزه با عمرو بن عبدود حركت كرد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله لب به سخن گشود و فرمود:
((بَرَزَ الایمانُ كُلُّهُ اِلى الشِّرْكِ كُلِهِ)).
یعنى : تمامى ایمان در مقابل تمامى شرك قرار گرفت .
منبع:بحار الا نوار: ج 20، ص 202 239.