دین فروشی سمره
سمره بن جندب اهل بصره بود. پس از مرگ پدر همراه مادرش به مدینه آمد؛ مادرش به یكى از یاران رسول خدا به نام مرى بن شیبان شوهر كرد و سمره در دامن او بزرگ شد؛ با اینكه نوجوان بود تیرانداز خوبى بود، پیامبر او را اجازه داد در جنگ احد شركت كند و در بیشتر جنگها شركت كرد.
او در زمان معاویه همانند بعضى صحابه فاسق و دروغگو، براى گرفتن پول ، به جعل احادیث در مدح معاویه و نقل احادیث از پیامبر در مذمت امیرمؤ منان علیه السلام اقدام كرد.
معاویه به او گفت : صد هزار درهم مى دهم تا این آیه (را كه در مذمت منافقان نازل شده ) به على بن ابى طالب نسبت بدهى .!
آیه اینست : (بعضى از مردم (اخنس بن شریق ) از گفتار دلفریب خود تو را به شگفت آرند از چرب زبانى و دروغ به متاع دنیا رسند، و از نادرستى و نفاق خدا را بر راستى خود گواه گیرند، و این كس بدترین دشمن اسلام است . چون از حضور تو دور شوند (و قدرت یابند) كارش فتنه و فساد است ، بكوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل بشر را قطع كند و خدا مفسدان را دوست ندارد)
و این آیه را (كه پس از خوابیدن امیرمؤ منان در رختخواب پیامبر، در شاءن حضرت على علیه السلام نازل شده ) بگو در شاءن ابن ملجم نازل شده است ، آیه این است : (و برخى از مردمان از جان خود در راه رضاى خدا درگذرند و خدا دوستدار چنین بندگان است )
سمره پیشنهاد معاویه را نپذیرفت . معاویه گفت : دویست هزار درهم مى دهم قبول كن ، او نپذیرفت .
معاویه چهار صد هزار درهم وعده داد و او پذیرفت و این دو آیه كه اولى درباره منافقین بوده به امیرالمؤ منین نسبت ، و آیه دوم كه درباره امیرالمؤ منین نازل شده ، به ابن ملجم نسبت داد، و با این كار دین فروشى خود را ثابت كرد.
نام كتاب : یكصد موضوع 500 داستان
مؤ لف : سید على اكبر صداقت