سيرة امام مهدي(ع) در سخن حضرت عليّ بن الحسين(ع)
حضرت عليّ بن الحسين، زين العابدين(ع) درباره ظهور حضرت مهدي موعود(عج) و دعوت آن حضرت ميفرمايد: «پس به سوي مكّه خارج ميشود؛ در حالي كه مردم بر گرد او اجتماع كردهاند. آنگاه او خود به پا خاسته و ميگويد: «هان اي مردم! من فلان، فرزند فلانم، من فرزند پيامبر خدا(ص) [هستم]، من شما را به سوي آنچه كه پيامبر(ص) به آن دعوت كرد، فرا ميخوانم و دعوت مينمايم.»1
ممكن است كساني با خود فكر كنند كه امام زمان(ع) در روز ظهور مردم را به چه چيزي دعوت ميكنند و موارد دعوت آن حضرت چيست؟ و احياناً ممكن است با خود تصوّر كنند كه امام زمان(ع) مطالب تازه و ويژة خود را ميآورد و مردم را به سوي آن فرا ميخواند. امام عليّ بن الحسين(ع) در اين مورد ميفرمايند: «امام زمان خطاب به مردم ميگويد كه من فلان فرزند فلانم من زادة پيامبر خدايم من شما را فرا ميخوانم به آنچه كه پيامبر خدا(ص) به سوي آن دعوت ميكرد.» موارد دعوت امام زمان(ع) همان موادّ دعوت رسول الله(ص) است.
آري، پيامبر اكرم(ص) خاتم الانبياست و امام زمان(ع) خاتم الاوصيا و احياكنندة دين رسول خدا(ص) و مطالب و اهداف او
را دنبال ميكند و مردم را به همان دستورات و مقرّرات پيامبر(ص) دعوت ميكند.
آنچه ما از اين كلام شريف و از اين سيره و صفت حضرت بقيّـه الله(ع)فرا ميگيريم، اين است كه اگر به حقيقت دلدادة امام زمان(ع) و منتظر ظهور آن امام واجب الاطاعت هستيم، بايد خود را با برنامههاي اسلامي وفق دهيم و در حدّ سعة وجودي خود، ظهوري را به وجود بياوريم و فراهم كنيم؛ يعني به احكام اسلام و فرمان رسول اكرم(ص) متعهّد و پايبند باشيم و آن احكام و مقرّرات را اجرا كرده و در جامعه رواج دهيم؛ زيرا معلوم شد كه آن بزرگوار دعوت جديدي ندارد و مطالب تازه و مغاير با احكام پيامبر(ص) نميآورد كه پيامبر اكرم(ص) خاتم الانبياست و بعد از او پيامبري نيست كه دين تازه و دعوت جديد و مقرّرات نويني بياورد و ارائه دهد.
آري، همواره فخر و مباهات آبا و اجداد گرامي مهدي موعود(عج) كه همه، اوصيا و جانشينان پيامبر(ص) بودند، به همين بود كه دين و آيين آسماني پيامبر اكرم(ص) را ترويج ميكردند و پيشروي اسلام و احكام الهي رهين زحمات و خدمات آن بزرگواران است و امام زمان(عح) همان راه و روش را دارد و از آنها جدا نيست، با اين تفاوت كه او نفوذ كلام و بسط يد و سيطرة جهاني هم دارد.
پينوشت:
1. اثبات الهداة، ج 2، ص 582؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306./موعود