یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
  • جستجو 
  • آخرین نظرات 
  • خانه 

زمان خواب

23 فروردین 1393 توسط فراهانی

از منظر روایات ، خوابیدن در بعضی زمان ها مذموم و ناپسند و در بعضی زمانها ممدوح و پسندیده است . در برخی اوقات مانند بامداد نهی از خواب و در برخی اوقات مانند خواب قیلوله امر به آن شده است .در تحقیقات علمی نیز ثابت شده است که خواب بیش از 1 ساعت در طول روز باعث افزایش فشار خون ، چاقی و اختلالات حافظه خواهد شد. و چنانچه خواب شبانه با تاخیر انجام شود ، اضطراب ، کاهش قدرت فراگیری ، بی خوابی و خرخر شبانه و اختلات جسمی روی خواهد داد.

چاقی و کاهش توانایی در کنترل فعالیت های روزانه از زمانی رخ می دهد که زودتر از 9 شب و بعد از یک نیمه شب شروع شود و چناچنچه بیداری از خواب ، زودتر از 5 صبح و دیرتر از 9 صبح باشد عوارض فوق بروز خواهد کرد .

خواب از منظر قرآن روایات و علم پزشکی

 نظر دهید »

زمان نظافت

25 مهر 1392 توسط فراهانی

از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمودند : ناخن هایتان را در روز سه شنبه کوتاه کنید ، روز چهارشنبه حمام نمایید ، روز پنج شنبه حجامت کنید و دروز جمعه به نظافت ظاهری خودتان بپردازید.

 2 نظر

زیاد نشستن به اندازه سیگار، ‌کشنده است

16 اسفند 1390 توسط فراهانی

پزشکان هشدار دادند نشستن به مدت طولانی به اندازه سیگار کشیدن برای سلامتی مضر است و خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی را افزایش می‌دهد.

 

به گزارش  ایسنا، یکی از پزشکان مرکز تخصصی مایوکلینیک در روچستر که این معضل را «بیماری نشستن» نامیده است تاکید دارد که عوارض جانبی بی‌تحرکی به اندازه سیگار کشیدن، سلامت انسان را به خطر می‌اندازند.

 

دکتر جیز لوین و دستیاران وی در این مطالعه متذکر شدند: نشستن‌ها، طولانی مدت در طول روز با بروز شمار زیادی از مشکلات و ناراحتی‌های جسمی و روانی و نیز مرگ زودهنگام ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی ارتباط مستقیم دارد.

 

به نوشته روزنامه واشنگتن پست، دکتر لوین تصریح کرد: راه حل این مشکل محدود به تمرینات ورزشی سنگین نمی‌شود چون بسیاری از مردم زمان کافی برای این کار را ندارند بلکه کافی است در طول روز کمتر بنشینند و بیشتر حرکت کنند و راه بروند. چون حتی ایستادن به جای نشستن باعث می‌شود که سه برابر بیشتر کالری بسوزانید.

 1 نظر

درباره خواص برخی عرقیات بیشتر بدانید

21 بهمن 1390 توسط فراهانی

سلامت نیوز:عرقیات از گذشته های دور مورد استفاده بسیاری از افراد قرار میگرفته است .هر چند امروزه با وجود داروهای شیمیایی کمتر کسی سراغ عرقیات میرود اما شاید با دانستن گوشه ای از خواص آنها در مورد استفاده مجدد تجدید نظر کنیم :
▪ عرق کاکوتی:

ضد عفونی کننده، ضد اسپاسم در ناراحتی های گوارشی ،ضد اسهال، مقوی معده، خلط آور.
▪ بهار نارنچ:

معطر، مقوی اعصاب و قلب، آرام بخش، ضد نفخ .
▪ زیره سبز:

ضد چاقی، چربی، تنگی نفس، باد شکن، هضم غذا، زیاد کننده شیر مادران.
▪ نسترن:

تقویت قلب و اعصاب، رفع سردی، دفع کرم روده، درد معده، سنگ کلیه و اسهال.
▪ عرق زینان:

ضد نفخ، درمان سوء هاضمه، ضد تهوع، خلط آور، مدر، ضد کرم، ضد اسپاسم، رفع ترشی معده.
▪ عرق مخلوط زیره:

نیرو دهنده، ضد نفخ، مقوی معده، درمان سوئ هاضمه، اشتهاآور، افزایش دهنده شیر.
▪ شیرین بیان:

طعم و طرز مصرف عرق شیرین بیان از پودر و عصاره آن بهتر است.
▪ عرق کلپوره:

مقوی، رفع سردرد، درمان ضعف عمل دستگاه گوارش، رفع ناراحتی های هاضمه و دل درد، رفع درد ناحیه قلب، تب بر.
▪ کرفس:

درد شکم، تنگی نفس، تقویت کننده معده.
▪ عرق اسطو خودوس:

معطر، مقوی، آرام بخش، خواب آور ملایم، از بین برنده نفخ و اسهال، کاهش دهنده سرفه، مدر.
▪ عرق رازیانه:

مدر، ضد اسپهاسم عضلات، ضد نفخ، مقوی قلب، مقوی معده درمان سوء هاضمه خلط آور، افزایش دهنده شیر.
▪ آویشن:

هاضم غذا، محرک قوای رئیسه، ضد درد عادت ماهانه.
▪ شاتره:

سردی، مقوی، تقویت کننده پوست، آرام بخش، ضد خارش، اشتها آور، صفرا بر برخی غدد سلطانی با نشاء اپی تیلوم.
▪ شربت سکنجبین:

رفع عطش و گرما زدگی، دارای خواص سرکه سیب.
▪ عرق شنبلیله:

نیرو دهنده، رفع کم خونی، ضد دیابت، کاهش دهنده قند خون.
▪ شوید:

انو اع چربی بدن، طعم دهنده، معطر، نیرو دهنده، هضم کننده، مقوی معده، افزایش دهنده شیر، درمان سوء هاضمه به ویژه کودکان، رفع استفراغ، مسکن، مدر، کاهش دهنده چربی خون.
▪ آبلیمو:

چاشنی، سرشار از ویتامین ث، ضد اسکوربوت، ضدعفونی کننده.
▪ گلاب:

مقوی اعصاب و قلب، پوست، نیکوی رخسا.
▪ بیدمشک:

تقویت کننده قلب و معده، ملین آرامبخش و خونساز، ضد سر درد و دردهای عضلانی.
▪
شربت توت فرنگی:
سرشار از ویتامین ث، حاوی کلسیم و ویتامین آ.
▪ نعنا:

باد شکن، معالج بواسیر، پیچ شکم، رفع اسهال و استفراغ معده.
▪ کاسنی:

سردی، مقوی معده، تب بر، بیماری های کبدی و کلیوی.
▪ عرق ختمی:

نرم کننده مخاط ها و داوای بیماریهای ریوی، سینه سرفه و گلو، رفع تحریکات جلدی.
▪
عرق چهار گیاه:
ضد نفخ، رفع سوء هاضمه، بادشکن، ضد دل پیچه، مقوی معده، رفع اسهال های عادی.
▪ بید:

اثر قاطع ولی کند بر تبهای مداوم دارد، خواب آور، آرامش بخش، رماتیسم، ضد یرقان.
برگ گردو:

درمان درد مفاصل، ضد دیابت (قند).
بابونه:

صفرا بر، مدر، بادشکن، اشتها آور، قاعده آور.
▪ پونه:

ضد سرما خوردگی، سرفه، عفونت.
▪ خارشتر:

طبیعت سرد دارد، مدر قوی، تصفیه خون و کبد، سنگ کلیه و مثانه و سیاه سرفه.
▪ عرق گشنیز:

طعم دهنده، ضد اسپاسم، ضد نفخ، بادشکن.
▪ عرق زیره سیاه:

معطر، طعم دهنده، ضد نفخ ،ضداسپاسم، ضدمیکرب، قابض، رفع قلنج نفخی کودکان.
▪ بو مادران:

درد شکم، بواسیر، ضد عفونت، سرماخوردگی.
▪ گزنه:

ضد قند، درمان بالا رفتن فشار خون، کبد، چربی خون و کلسترول.
▪ عرق دارچین زنجبیل:

معطر، طعم دهنده، محرک، بادشکن، مغذی، ضد تهوع و اسپاسم.
▪ گاو زبان:

مقوی، نیکوی رخسار، اعصاب و روان تنگی نفس، نشاط آور، کلیه و مثانه.
▪ مرزه:

درمان نقرس، اسهال، قلنج، مقوی نیروی هاضمه، نرمی استخوان.
برگ چنار:

بسیار سرد، تب بر، معالج تنگی نفس، چاق کننده، اعصاب و رعشه.
چهار عرق گرم:
تقویت کننده، مفید به حال مسرودین، هضم غذا، ناراحتیهای معده و شکم.
▪ تارونه:

یسیار آرام بخش، مسکن اعصاب، درد مفاصل، خواب آور.
منبع : درمانگــران ایــران

 نظر دهید »

پرتقال بخارپز شده برای درمان سرفه

21 بهمن 1390 توسط فراهانی

این روش به وسیله بسیاری از افراد آزمایش شده است و یکی از بهترین روش‌ها برای بند آوردن سرفه، بخصوص سرفه‌های طولانی می‌باشد.

یک قطعه باریک از پرتقال را برش دهید

یک قاشق چای خوری نمک اضافه کنید

Porteghal_Bokharpaz_Shodeh-1.jpg (650×432)

پرتقال را در یک کاسه قرار دهید و آن را ١٠ الی ٢٠ دقیقه بخارپز کنید

Porteghal_Bokharpaz_Shodeh-2.jpg (650×432)

Porteghal_Bokharpaz_Shodeh-3.jpg (650×432)

آب شیرین پرتقال را تا آخر مصرف کنید

Porteghal_Bokharpaz_Shodeh-4.jpg (650×432)

فراموش نکنید که آب باقیمانده در کاسه را نیز صرف کنید. مزه‌اش ترش و شور، اما برای درمان مفید است.

 نظر دهید »

آیا بین ضریب هوشی و اندازه دور شکم رابطه ای هست؟

17 دی 1390 توسط فراهانی

آیا بین ضریب هوشی  و اندازه دور شکم رابطه ای هست؟

محققان سوئدی متوجه شدند، نوجوانانی که تا 18 سالگی کمترین ضریب هوشی را در بین هم‌کلاسی‌های خود دارند با احتمال بیشتری ممکن است در 40 سالگی اضافه وزن داشته باشند. به گزارش برترین ها البته هنوز علت اصلی این موضوع مشخص نشده است اما محققان حدس می‌زنند بهره هوشی یک فرد تاثیر زیادی در وضعیت شغلی و میزان درآمد او در آینده دارد که این عامل می‌تواند روی وزن او هم موثر باشد. برای مثال یک فرد باهوش با احتمال بیشتری ممکن است در یک رشته پردرآمد مشغول به تحصیل شود و به این ترتیب در آینده وضع اقتصادی بهتری هم خواهد داشت. هرچقدر میزان درآمد یک فرد بالاتر باشد به همان اندازه توانایی او برای خرید غذاهای سالم‌تر هم بیشتر می‌شود.همچنین افراد پردرآمد بیشتر از دیگران می‌توانند برای ورزش کردن و داشتن تفریحات سالم هزینه کنند که این موضوع نیز در داشتن اندام متناسب نقش زیادی دارد.اشخاصی که ضریب هوشی پایینی دارند کمتر وارد دانشگاه می‌شوند و داشتن تحصیلات پایین هم نقش زیادی در رعایت نکات مرتبط با سلامت و بهداشت دارد.
 نظر دهید »

از عوارض کار با رایانه چه می دانید؟

17 دی 1390 توسط فراهانی

از عوارض کار با رایانه چه می دانید؟

در تحقیقی که اخیرا جمعی از پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام داده اند، سطح دانش کاربران رایانه از عواض کار با این دستگاه و راههای پیشگیری از آن بسیار اندک ارزیابی شده است.

به گزارش واحد مرکزی خبر، در مقاله ای پژوهشی که در آخرین شماره مجله چشم پزشکی بینا منتشر شده است، دکتر خلیل قاسمی فلاورجانی و همکاران، مطالعه ای را در123 کاربر حرفه ای رایانه از بین کارمندان واحدهای اداری دانشگاه علوم پزشکی ایران برای بررسی دانش این افراد از سندرم بینایی ناشی از رایانه (CVS: computer vision syndrome) انجام دادند.

براساس این گزارش این افراد دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم تا دکترا بودند و همه آنها بیش از یک ساعت در روز و 70 نفر از آنان نیز بیش از 3 ساعت در روز از رایانه استفاده می کردند.

ادامه »

 نظر دهید »

ایران به زودی به یک کشور پیر تبدیل خواهد شد

12 آذر 1390 توسط فراهانی

 

فرزند کمتر شعاری است که طاغوتی‌ها سر می‌دهند و نباید به این دیدگاه‌ها بها داد. ایران به سمت میانسالی در حال حرکت است و تنها راه مبارزه با این موضوع افزایش موالید است.

مخالفت با افزایش جمعیت منشأ علمی و دینی ندارد

ایران به زودی به یک کشور پیر تبدیل خواهد شد؛ شاید همین عبارت چند کلمه‌ای کوتاه دولتمردان جمهوری اسلامی و شخص رئیس‌جمهور را بر آن داشت تا با سیاست‌های تشویقی مردم را به سمت دیگری هدایت کنند. اما موضوع افزایش جمعیت مخالفانی نیز دارد. برخی‌ها معتقدند اگر تعداد موالید کنترل نشود، ایران به سمت فقر کشیده خواهد شد و به مرور بیکاری در کشور افزایش خواهد یافت. همچنین یادآور شده‌اند رشد جمعیت بیش از 70 میلیون نفر تبعات منفی برای کشور دارد. در این باره با نمایندگان مجلس گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چه کسانی مدعی ارتباط میان فقر و رشد جمعیت هستند؟

در این‌باره علی اصغر حسنی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اظهارات جالب و خواندنی دارد. او می‌گوید: در ایران هیچ کمبودی نداریم که بخواهیم موضوع فرزند کمتر زندگی بهتر را دنبال کنیم. از نظر امکانات در شرایط قابل قبول هستیم و در مقایسه با سایر کشورها توانسته‌ایم به رشدهای خوبی دست یابیم. لذا طبق شرع مقدس اسلام افزایش موالید باید مد نظر قرار گیرد.

وی گفت: قبل از انقلاب شعارهایی مبنی بر این که زاد و ولد نکنید، بسیار بود. اما بعد از انقلاب دیگر از این شعارها خبری نیست و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند کشور ایران ظرفیت 150 میلیون نفر جمعیت را دارد. او یادآور شد: چین یک میلیارد و 300 میلیون نفر جمعیت دارد و به راحتی از سوی دولت‌اش اداره می‌شود. در این کشور نه مشکل بیکاری وجود دارد و نه مشکل بهداشت و درمان لذا ایران با داشتن 70 میلیون نفر جمعیت و برخورداری از نعمت‌های فراوان می‌تواند برای افزایش جمعیت برنامه‌ریزی کند و یقیناً رشد جمعیت در ایران به نفع همگان است و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید کردند، باید به سمت افزایش جمعیت حرکت کنیم.

حسنی متذکر شد: سال 55، حدود 50 درصد جمعیت ایران جوانان بودند و اکنون این افراد به سن میانسالی رسیده‌اند، و حال برای آن که کشورمان جوان بماند برنامه‌ریزی در بخش افزایش موالید ضروری است. از سوی دیگر ایران نیازمند حرکت‌های جهشی در بخش‌های مختلف است و این امر مستلزم داشتن نیروی انسانی جوان است. لذا پیشنهاد می‌شود با سیاست‌های تشویقی برای بالا رفتن نرخ رشد جمعیت اقدام شود. وی ارتباط موضوع افزایش جمعیت با فقر را بی اساس دانست و متذکر شد: اگر کسی این دو را با هم مرتبط کند، از اصل اسلام دور مانده است. چرا که هر فرزندی که به دنیا بیاید رزق و روزی‌اش را به همراه می‌آورد، با این وصف چطور می‌توان مدعی شد که فقر و افزایش جمعیت مرتبط هستند؟ به اعتقاد من این حرف‌ها متعلق به کسانی است که غرب‌زده هستند و مرام کمونیستی دارند. حسنی ادامه داد: کشوری که نفت، گاز، معدن و …. دارد اگر جمعیت‌اش دو برابر هم شود، به هیچ عنوان با فقر دست و پنجه نرم نخواهد کرد. نباید از این حرف‌ها بترسیم و مانند غربی‌ها افزایش موالید را زیر سوال ببریم، همانگونه که اسلام به ما تأکید کرده است، بچه‌دار شدن حسنی است که نباید از آن به بهانه‌های مختلف غافل ماند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خاطرنشان کرد: زمانی می‌توان استقلال داشت که در زمینه نیروی انسانی هیچ کمبودی نداشته باشیم. نیروهای متخصص ایرانی را می‌توان به کشورهای مختلف صادر کرد و این اتفاق به منزله افزایش سطح خدمات فنی و مهندسی کشورمان است.

او گفت: ایران در شرایط فعلی از نظر درمانی آمادگی کامل برای ارائه خدمات به 150 میلیون نفر جمعیت را دارد. حسنی می‌گوید: فرزند کمتر شعاری است که طاغوتی‌ها سر می‌دهند و نباید به این دیدگاه‌ها بها داد. ایران به سمت میانسالی در حال حرکت است و تنها راه مبارزه با این موضوع افزایش موالید است. وی گفت: در ایران حداقل 3 میلیون افغان در حال کار کردن هستند و اشتغال آنها هیچ مشکلی ندارد. حال چطور ایران می‌تواند پذیرای نیروی کار سایر کشورها باشد اما خودش برای افزایش جمعیت هیچ اقدامی نکند. اگر بدین منوال حرکت کنیم در سال‌های آینده باید نیروی جوان سایر کشورها را وارد ایران کنیم تا کشورمان بتواند توسعه پیدا کند. وی تأکید کرد: خدمات رفاهی در مقایسه با سال‌های آینده باید نیروی جوان سایر کشورها را وارد ایران کنیم تا کشورمان بتواند توسعه پیدا کند. وی تأکید کرد: خدمات رفاهی در مقایسه با سال‌های گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است، لذا دیگر نمی‌توان خواهان کنترل موالید بود. تصورات اشتباه باید اصلاح شود و دولت با بسته‌های تشویقی برای خانوارها نسبت به افزایش جمعیت اقدام کند.

مراقب ایران پیر باشیم!

عوض حیدرپور شهرضایی نماینده مردم شهرضا و سمیرم سفلی نیز در این‌باره معتقد است: ایران با داشتن منابع غنی و نوع آب و هوایی که دارد می‌تواند جمعیت بیش از 70 میلیون نفر را داشته باشد و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید کردند، افزایش جمعیت مشکلی را برای ایران ایجاد نمی‌کند، بلکه کشورمان یک کشور جوان باقی می‌ماند و امکان توسعه و دستیابی به فناوری‌ها بیش از گذشته می‌شود. وی افزود: ما می‌توانیم بعد خانوار را تا حداکثر 4 نفر سازماندهی کنیم و شرایط زندگی مطلوب را برای افراد یک خانواده رقم بزنیم. مقام معظم رهبری فرمودند: ایران پتانسیل افزایش جمعیت را دارد، منظور ایشان این بود که دولت با برنامه‌ریزی‌های کارشناسی اقدامات مقتضی در این‌باره را انجام دهد. وی ادامه داد: تعداد جمعیت نیز باید در کل کشور افزایش پیدا کند نه این که فقط مناطق خاص نسبت به افزایش موالید اقدام کنند، در چنین شرایطی توزیع متوازن را خواهیم داشت و کشور نسبت به افزایش جمعیت به خوبی اقدام کردن است. وی گفت: در شرایط فعلی خانواده‌ها به تک فرزندی روی آورده‌اند و حتی برخی از خانواده‌ها نسبت به داشتن بچه علاقه‌مند نیستند، لذا با سیاست‌های تشویقی می‌توان دیدگاه‌های مردم را تغییر داد. نماینده مردم شهرضا و سمیرم سفلی متذکر شد: اگر جمعیت کشور به 150 میلیون نفر برسد، ایران به اندازه کافی می‌تواند خوراک، پوشاک و سایر امکانات را برای افراد فراهم کند. از این رو بابت رشد جمعیت هیچ نگرانی وجود ندارد. وی در پاسخ به این انتقادها که گفته می‌شود افزایش جمعیت در ایران آثار سوء دارد و ایران را به سوی فقر خواهد کشاند. اذعان داشت: رشد جمعیت، کشور را به سمت فقر نمی‌کشاند. اگر زیر ساخت‌ها فراهم شود و دیگر شاهد سوء مدیریت‌ها نباشیم رشد جمعیت نمی‌تواند سبب فقر شود ما همزمان با رشد جمعیت باید مسائل درمانی، بهداشتی، خوراک، اشتغال و سایر موارد مرتبط را رشد دهیم. در این صورت فقر دامنگیر نخواهد شد. از سویی دیگر در سال‌های آینده شاهد ورود جوانان به عرصه کار هستیم و کشورمان یک کشور جوان باقی می‌ماند. وی تصریح کرد: اگر روند فعلی را ادامه دهیم و میزان موالید به مرور کاهش پیدا کند بطور قطع جامعه ایران، جامعه‌ای پیر خواهد شد و این اتفاق برای کشوری که در حال توسعه است بسیار خطرناک است.

مدارس ایران در حال تعطیلی است

حسین حسنی بافرانی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز گفت: با داشتن منابع و مخازن نفت بالقوه، پتانسیل افزایش جمعیت را داریم. معتقدم جمعیت 70 میلیونی ایران تا 2 برابر هم می‌تواند کشش داشته باشد. رئیس جمهور مطرح کردند که ایران ظرفیت سرویس‌دهی به 120 میلیون نفر را داد. مقام معظم رهبری هم به این بحث اشاره داشتند. به اعتقاد من نیز این پتانسیل در کشور وجود دارد و می‌توان با برنامه‌ریزی درست جمعیت کشور را حداقل دو برابر کرد. وی درباره سیاست‌های جمعیتی نیز توضیح داد: سیاست‌های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده تقریباً اکثر کلاس‌های آموزش و پرورش روستاها و شهرها را به تعطیلی کشانده است! متأسفانه زاد و ولد هم اکنون در کشور به گونه‌ای حرکت کرده که هرم سنی ما به سمت افراد سالمند رفته است. به طوری که کلاس‌های ابتدایی ما در آموزش و پرورش به دلیل اعمال سیاست‌های کنترل جمعیتی رو به تعطیلی است. حسنی بافرانی تأکید کرد: ما کشور فقیری نیستیم و البته ثروتمند هستیم و در واقع کشورهای ثروتمند هم طوری منابع را مدیریت می‌کنند که با هر سطحی از درآمد سرانه و رشد اقتصادی، مردم در رفاه کامل به سر ببرند. ما هم طبیعتاً ضمن آماده‌سازی زیرساخت‌های کشور باید سرمایه‌گذاری کنیم و درآمد سرانه مردم را افزایش دهیم و این امر موجب افزایش موالید خواهد شد. وی یادآور شد: درآمد سرانه ایران در طول 8 سال گذشته تقریباً سه برابر شده یعنی از 3 تا 4 هزار دلار به 12 هزار دلار رسیده است، با این افزایش‌ها امکان افزایش نرخ رشد جمعیت وجود داردو وی در پاسخ به این سوال که آیا ایران می‌تواند به رشد جمعیت پاسخ کافی دهد، خاطرنشان کرد: امکان افزایش جمعیت به اندازه دو برابر سرویس‌دهی در حوزه‌های مختلف بالقوه وجود دارد که برای بالفعل کردن آن نیاز به امکانات و الزاماتی خواهیم داشت. مهم‌ترین آن برنامه‌ریزی صحیح و ترسیم چشم‌انداز در بخش مدیریت منابع در حوزه‌های مختلف است. طبیعتاً سرمایه‌گذاری روی منابع مشارکتی نفتی و گازی و همینطور وارد میدان کردن فازهای مختلف پارس جنوبی از اولویت‌های اساسی کشورمان است چون می‌توانیم رشد اقتصادی خوبی را به ارمغان آوریم. حسنی بافرانی در مورد این که آیا نباید بحث 4 فرزند اصلاح شود و تمام بچه‌ها تحت پوشش حمایت‌های دولت قرار گیرند خاطر نشان کرد: قطعاً یکی از عوامل بازدارنده افزایش جمعیت همین است. بیمه‌های مختلف، بچه‌های چهارم را بیمه نمی‌کنند و حمایت‌های مختلف انجام نمی‌شود که این بحث هم باید در سیاست‌های جدید مورد بازبینی قرار گیرد. وی افزود: در واقع باید اقدامات حمایتی و تأمین اجتماعی اعمال شود. امکانات آموزشی و درمانی و بهداشتی رایگان و نیمه رایگان هم می‌تواند بسیاری از خانواده‌ها را ترغیب کند. چون اگر خانواده‌ها نگران این مسائل باشند، طبیعتاً کار مفیدی صورت نخواهد گرفت.

منبع:مجله جمعیت

 1 نظر

مزایا و معایب دوغ

21 آبان 1390 توسط فراهانی



دوغ‌های سنتی از نظر بهداشت آب و مواد معطری چون سبزیجات و عرقیاتی كه به آن اضافه می‌شوند مشكوكند و موارد متعددی از آلودگی‌های میكروبی در آنها دیده شده است.

دوغ یكی از سالم‌ترین نوشیدنی‌های سنتی ایران است كه مصرف آن خصوصا در فصول گرم سال بسیار توصیه می‌شود. این نوشیدنی برخلاف آبمیوه‌های صنعتی و نوشابه‌های گازدار برای كودكان بالای یك سال مناسب بوده و می‌تواند پروتئین، چربی، ویتامین‌هایB ، D، كلسیم و همچنین آب مورد نیاز بدن را تا حدودی تامین كند.

دوغ به دلیل طبیعت سرد، علائم گرمازدگی، خستگی و عطش را التیام بخشیده و مانند ماست، حاوی میكروارگانیسم‌های زنده و مفیدی است كه از رشد و تكثیر بسیاری از باكتری‌های مضر در دستگاه گوارش جلوگیری می‌كند. ارزش تغذیه‌ای این نوشیدنی به دلیل رقیق‌بودن كمتر از ماست بوده و نمی‌توان آن را جایگزین این فرآورده كرد.

معمولا دوغ را به روش سنتی و صنعتی تهیه می‌كنند. در روش سنتی یا روستایی ماست را به همراه آب در مُشك یا كیسه‌های پوستی می‌ریزند و تكان می‌دهند وبر اثر ضربات وارده دوغ حاصل می‌شود. در این روش به دلیل آن كه نظافت كیسه‌های پوستی مشكل است احتمال آلودگی میكروبی در فرآورده حاصله زیاد است. به این جهت توصیه می‌شود دوغ را به صورت صنعتی یا خانگی تهیه كنید. در صنعت، ماست را با میزان مناسبی آب در تانك‌های مجهز به همزن مخلوط كرده و بعد از اختلاط كامل آن را با رعایت موازین بهداشتی سرد و بسته‌بندی می‌كنند.

این نوشیدنی به دلیل آن كه در دمای گرم محیط و در برابر فساد مقاوم است نیاز به هیچ نگهدارنده مصنوعی نداشته و مصرف آن برای افرادی كه دچار عدم تحمل لاكتوز هستند، مناسب است. البته دوغ صنعتی خالی از اشكال نیست. این نوشیدنی سرشار از نمك بوده و برای مبتلایان به فشار خون بالا، بیماران قلبی ـ عروقی و كسانی كه دچار نارسایی كلیوی هستند بسیار مضر است. بنابراین برای آن كه این افراد از مصرف این نوشیدنی مفید بی‌‌بهره نمانند، بهتر است در منزل و به صورت خانگی آن را تهیه كنند.

معمولا برخی افراد جهت ترش و گازدارشدن این نوشیدنی آن را در دمای محیط نگهداری می‌كنند. این روش نگهداری برای سلامت افراد مشكلی ایجاد نخواهد كرد. این نوشیدنی به طور طبیعی حاوی باكتری‌های مولد اسید لاكتیك و همچنین مخمرهای مولد گاز است كه در دمای محیط فعال‌تر و باعث ایجاد طعم اسیدی و گازی می‌شوند. اما بد نیست بدانید اگر در این روش نگهداری آنزیم‌های تجزیه‌كننده پروتئین فعال شوند دوغ آلوده به كپك شده و بلافاصله تغییر رنگ و مزه داده و تاریخ انقضای آن سریع‌تر از آنچه روی بطری نوشته شده فرا می‌رسد كه استفاده از آن توصیه نمی‌شود. بنابراین بهترین روش برای ماندگاری مطلوب دوغ نگهداری آن در دمای یخچال است. دوغ اگر به وسیله گاز CO2 گازدار شود
مضرات گاز افزوده‌شده به آن مانند نوشابه‌های گازدار خواهد بود.

اغلب برای طعم‌داركردن دوغ از نعنا، پونه، كاكوتی یا گلبرگ‌های خردشده گل‌محمدی و برخی عرقیات استفاده می‌شود كه علاوه بر ایجاد طعم خوشایند، بر خواص درمانی دوغ می‌افزاید. دوغ حاوی نعنا و پونه، به ترشح شیره معده و هضم غذا كمك می‌كند و نفخ حاصل از دوغ را رفع و دل پیچه را التیام می‌بخشد. این دوغ خنك‌كننده محیط دهان بوده و به گردش هر چه بهتر خون كمك كرده، مجاری گوارشی را ضدعفونی و برای رفع سكسكه و اسهال ناشی از گرمی هوا نافع و به عملكرد مطلوب كبد كمك می‌كند. دوغ حاوی كاكوتی، مقوی قلب و معده بوده و مسكن سردردهای ناشی از گرمی هواست و به دلیل خاصیت ضدعفونی‌كنندگی، كرم‌كش قوی بوده و خلط‌آور خوبی است و برای التیام علائم رماتیسم نافع است. دیگر خواص دوغ كاكوتی شبیه به دوغ نعناست.

دوغ حاوی گلبرگ‌های گل‌محمدی بسیار معطر، مقوی قلب و كبد و اعصاب، آرام‌بخش و نشاط‌آور بوده و برای تنظیم عملكرد دستگاه گوارش نافع و رفع كننده بوی بد دهان است.

توصیه‌ها

*‌ مصرف دوغ به عنوان یك نوشیدنی سالم به همراه غذا در ماه‌های گرم سال توصیه می‌شود.

*‌ مصرف بیش از حد دوغ می‌تواند تعادل بدن را از وضعیت عادی خارج كند.

*‌ لفظ گرمادیده كه این روزها روی بطری برخی دوغ‌های صنعتی به چشم می‌خورد به این معناست كه دوغ حاصله بعد از آماده‌شدن دوباره پاستوریزه شده تا میكروارگانیسم‌های مایه ماست كاهش و دوغ ترش نشود. اغلب دوغ‌های معمولی این حرارت را نمی‌بینند. دوغ‌های سنتی از نظر بهداشت آب و مواد معطری چون سبزیجات و عرقیاتی كه به آن اضافه می‌شوند مشكوكند و موارد متعددی از آلودگی‌های میكروبی در آنها دیده شده است. بنابراین توصیه می‌شود كه دوغ را در بسته‌بندی‌های بهداشتی تهیه و به تاریخ مصرف و مجوز بهداشت آن توجه كرده و از خرید دوغ‌های بی‌نام و نشان اجتناب كنید.

 نظر دهید »

نه خوراکی که در تقویت بینایی موثر است

14 آبان 1390 توسط فراهانی

مطالعات نشان داده است كه شكلات كاكائویی درتقویت بینایی بسیار موثر است.

به گزارش  ایسنا،‌ راه های زیادی برای تقویت طبیعی بینایی به غیر از داروهای شیمیایی وجود دارند، برخی از مواد خوراكی كه به آنها اشاره خواهیم كرد كه در تقویت نور چشم موثر هستند.

سیر:

سیر به عطر و طعم غذا بسیار كمك می‌كند و به همین منظور در بسیاری از غذاها می‌توان از آن استفاده كرد.

مطالعات نشان داده است كه سیر فواید بسیاری در سلامتی فرد دارد و باعث افزایش گردش خون می‌شود، همچنین به سیستم ایمنی بدن كمك می‌كند و برای بینایی نیز موثر است.


سیر سرشار از سولفور و مواد غذای دیگریست كه به تولید آنتی اكسیدانی كه می‌تواند به حفاظت لنز چشم كمك كند، ‌كمك می كند.

تخم‌مرغ:


در میان غذاهایی كه برای تقویت نور چشم مفید است، تخم‌مرغ از رایج‌ترین آنها می‌باشد. تخم‌مرغ مخصوصا زرده آن سرشار از مواد مغذی است كه برای تقویت بینایی مفید است و به رفع خستگی بدن كمك می‌كند.

ماهی سالمون:

ماهی سالمون غنی از ویتامینA و D و اسیدهای چرب امگا 3 است كه این تركیبات باعث تقویت بینایی می ‌شود.

سبزیجات برگدار:


كاهو، كلم، اسفناج و دیگر سبزیجات برگدار سبز در افزایش تقویت نور چشم مفید‌ند، زیرا آنها حاوی ویتامینA، ویتامینB12، ویتامینC و كلیسیم هستند.


مطالعات نشان داد كه اسفناج سرشار از آنتی اكسیدانی‌هایی مانند Iutein و Zeaxanthin است كه بسیار برای چشم مفیدند؛ اگر شما می‌خواهید فایده بیشتری از سبزیجات برگدار ببرید، سعی كنید از زیاد پختن آنها خودداری كنید.

شكلات كاكائویی:


مطالعات نشان داده است كه شكلات كاكائویی در تقویت بینایی بسیار موثر است. با اضافه كردن مقدار شكلات كاكائویی به وعده‌های غذایی روزانه خود می‌توانید مقدار flavonoids كه به حفاظت ماهیچه‌های خونی چشم كمك می‌كند را افزایش دهید.


با حفاظت از ماهیچه‌های خونی در چشم علیرغم افزایش سن و ضعیف شدن چشم شما می‌توانید به تقویت لنز چشم و قرنیه كمك كنید.

گیاه قره‌قاط:

مطالعات نشان داده است كه مصرف گیاه قره ‌قاط می‌تواند به جلوگیری از بعضی اختلالات بینایی مانند macular degeneration كه موجب كاهش بینایی در مركز میدان دید فرد در سنین بالاتر می‌شود، كمك می‌كند.

آوو كادو:

آووكادو مانند اسفناج نیز سرشار از آنتی اكسیدان‌هایی مانند latein و zeaxanthin است كه در چشم یافت می‌شود.

گفته شده است كه میزان latein موجب كاهش خطر macular degeneration و آب مروارید می شود؛‌این میوه در مناطق گرم و استوایی به وفور یافت می شود.

هویج:

هویچ و بسیاری از سبزیجات و میوه‌جات زرد و نارنجی رنگ حاوی بتاكاروتین هستند كه برای بینایی چشم مفید است و می‌تواند به حفاظت چشم در برابر آسیب‌های نور خورشید كمك كند.

سویا:

سویا دارای چربی كمی است اما میزان پروتیین آن زیاد است و حاوی اسیدهای چرب و دیگر مواد مغذی است كه بسیاربرای چشم مفید است.


مواد غذایی و سبزیجاتی كه در بالا به آنها اشاره شد در تقویت نور چشم بسیار موثرند اما شما را به پرهیز از یكسری مواد خوراكی كه موجب كاهش بینایی می‌شود

توصیه می‌كنیم كه ازجمله آنها می‌توان از شكر، غذاهایی با شاخص گلیسمیك مانند پاستا، نان، حبوبات و چربی، آرد تصفیه شده و‌ مونوسدیم گلوتامیك را نام برد.

براساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی سایپتدفایند، این مواد خوراكی هنگامی كه زیاد مورد مصرف قرار می‌گیرند، می‌توانند برای چشم مضر باشند و منجر به مشكلات چشمی مانند آب سیاه شوند.

منبع : سلامت نیوز

 نظر دهید »

مزاج شناسی(1)

30 مهر 1390 توسط فراهانی

کلمه مزاج برای همه ایرانیان نام کاملا آشنایی است. افرادی را که زود عصبانی می شوند آتشین مزاج می خوانند، افراد دیر جوش و کم حرف و غیر فعال را سرد مزاج می نامند. حقیقتا معنی مزاج چیست؟چگونه می توانیم مزاج خود را یا به تعبیری درست تر طبیعت بدن خود را بشناسیم.اختلاف طبایع افراد همیشه مورد کنجکاوی و سئوال بوده است. در یک روز پائیزی به مردمی که بیرون از منازل خود و به جهت رفتن به محل کار در حرکتند دقت کنید تعدادی با پالتو و شال و کلاه، تعدادی با یک ژاکت معمولی و تعدادی فقط با یک پیراهن بیرون آمده اند، این ها چه تفاوتی دارند؟ تعدادی خیلی زود چاق می شوند و عده ایی با وجود خوردن مقدار قابل توجهی غذا، همچنان اندام مناسبی دارند، تعدادی خواب سبک دارند و ساعات خوابشان کم است،

تعدادی خواب سنگین و طولانی دارند، بعضی ها خیلی تند و تیز هستند، بلند و سریع تکلم می کنند در حالی که تعدادی نیز خیلی آرام و منقطع و با تأنی حرف می زنند، برخی افراد با خوردن یک خیار دل درد می گیرند و به قول معروف سردیشان می شود در حالی که بعضی ها با خوردن نیم کیلو خیار هیچ واکنشی ندارند . تمام آزمایشات بالینی این افراد سالم است و از لحاظ بررسی خون و بافت های بدن و اعضاء و تمام موارد آزمایشگاهی همه طبیعی هستند پس اختلاف این افراد در کجاست؟

جواب تمامی این سئوالها را در طب سنتی در بحث طبایع یا مزاج پیدا می کنیم. طبیعت انسان ها با هم تفاوت دارد، اگر بخواهیم سبک زندگی سالم و روش دستیابی به سلامت واقعی را تجربه نمائیم، باید به جسم و روان آدمی ازدیدگاه طب سنتی یا طب مزاجی ایران نظر کنیم.

تعریف ارکان:
قبل از آنکه به تعریف مزاج بپردازیم لازم است که با چند اصطلاح در طب سنتی آشنا شویم.
از دیدگاه طب سنتی عوامل تشکیل دهنده جهان خلقت و بدن انسان، چهار عنصر اصلی به شرح ذیل می باشند، به عبارتی دیگر اجزای اولیه بدن انسان و غیر انسان از اجسام بسیطی تشکیل شده اند که غیر قابل تقسیم به اجسام مختلفه دیگر می باشند که به آنها ارکان گفته می شود.



الف ) آتش که گرم و خشک است . ب ) هوا که گرم و تر است . ج ) آب که سرد و تر است . د ) خاک که سرد و خشک است.


تعریف مزاج:

هرگاه اجزای یک ارکان با دیگری در آمیزد به نوعی که اثر کند یکی در دیگری به قوت های خود که ضد هم اند و هر یکی تیزی دیگری را بشکند، همانندی فعل و انفعال در اجزا آن مرکب به حدی برسد که در همه اجزا کیفیتی یکسان پیدا گردد.
این کیفیت مرکب را مزاج گویند.
مزاج همان طبع است و آنرا نباید با خلط یا رکن اشتباه کنید، مزاج جسم نیست. بلکه گرمی، سردی، خشکی، و تری را مزاج گویند.


انواع مزاج:
مزاج چون از ترکیب ارکان با یکدیگر پدید می آید لذا بسته به میزان ترکیب هر رکن، مزاج متفاوتی حاصل می گردد ولی اگر بخواهیم مزاجها را دسته بندی نماییم چون تعداد چهار رکن در هم ترکیب می شوند، مزاجهای اصلی را می توان در نه طبقه به شرح ذیل دسته بندی کرد:
1- در تعدادی رکن آتش بیشتر ازسایر ارکان است این افراد مزاج گرم و خشک دارند آن ها را صفراوی می گویند.
2- در تعدادی رکن هوا بیشتر از سایر ارکان است این افراد مزاج گرم و تر دارند آن ها را دموی می گویند.
3- در تعدادی رکن آب بیشتر است این افراد مزاج سرد و تر دارند، لذا آن ها را بلغمی می گویند.
4- در تعدادی رکن خاک بیشتر است این افراد مزاج سرد و خشک دارند که آن ها را سوداوی می گویند.
5- در تعدادی نیز این ارکان نسبتاً در حالت تعادل هستند این افراد مزاج معتدل دارند.
6- در تعدادی ارکان آتش و هوا بیشتر از سایر ارکان هستند این افراد مزاج گرم دارند و از لحاظ تری و خشکی معتدل هستند.
7- در تعدادی ارکان هوا و آب بیشتر از سایر ارکان هستند این افراد مزاج تر دارند و از لحاظ گرمی و سردی معتدل هستند.
8- در تعدادی ارکان آب و خاک بیشتر است این افراد مزاج سرد دارند و از لحاظ تری و خشکی معتدل هستند.
9- در تعدادی ارکان خاک و آتش بیشتر است این افراد مزاج خشک دارند و از لحاظ گرمی و سردی معتدل هستند.
بنابراین هر فرد از بدو تولدش دارای حرارت و رطوبت غريزي می باشد که به آن مزاج اصلي يا جبلي می گویند.

تعریف خلط:
یکی دیگر از اصطلاحاتی که در این مبحث نیاز است با آن آشنا شویم خلط می باشد.
هر غذایی که می خوریم هنگامی که وارد بدن ما می شود در معده هضم آن آغاز می گردد، به کبد می رود در کبد چهار خلط یا چهار نوع مایع تولید می شود که نام و خصوصیات آن ها به قرار ذیل است :
الف ) خلط دم که دارای مزاج گرم و تر است.
ب) خلط صفرا که دارای مزاج گرم و خشک است.
ج) خلط بلغم که دارای مزاج سرد و تر است.
د ) خلط سودا که دارای مزاج سرد و خشک است.

اگر چه همه این اخلاط در خون موجودند اما خدا برای صفرا و سودا جایگاه ذخیره در نظر گرفته است.
طحال: جایگاه ذخیره سوداست.
کیسه صفرا : جایگاه ذخیره صفراست
که در آن جمع باشند ودر صورت نیاز به اندازه لازم در بدن انتشار یابند.
اما “دم” و “بلغم” در عروق خونی ولنفاوی و… در حال گردش اند .
وجود هر چهار خلط در بدن انسان ضروریست اما در حد خاص و معین و کمبود و یا فزونی هر یک از آنها باعث سوء مزاج یا غلبه اخلاط می گردد که در این حالت برای رفع مشکل باید تدابیر مربوطه رعایت و درمان صورت پذیرد.
در این خصوص سعدی می فرماید:
چهار طبع مخالف سرکش ******چند روزی بوند با هم خوش
چون یکی زین چهار شد غالب******جان شیرین برآید از قالب

هرچیزی مزاجی دارد؟
این نکته قابل توجه است که هر چیز در این عالم هستی دارای مزاج است. حیوانات، گیاهان، فصول، سنین و اعضاء بدن که به ترتیب به آنها اشاره ای می کنیم:
1- حیوانات: هر موجود بسته به نوع فعالیت و خلقتش دارای مزاج خاص خود است. مثلاً گرگ مزاج گرم وخشک دارد و عنصر آتش در آن برتری دارد، شیر که حیوان شجاع و درنده ای است از خون غالب آفریده شده است و اگر چنین نباشد که اصلا شیر نیست و نمی تواند تمام خصوصیات یک شیر را داشته باشد – مورچه از جنس سوداست- زنبور از جنس صفراست- الاغ از جنس بلغم است.
2- گیاهان: در گیاهان وجود عناصر چهار گانه ارکان را با خوردن یا لمس آنها به وضوح می بینیم.گیاهانی که خوردن و حتی لمس آنها موجب گرمی و تشنگی فوری شده ویا حتی با تکرار در آنها در بدن ایجاد خارش وسوزش می شود را گرم وخشک می گوئیم.
گیاهانی که خوردن آنها موجب ایجاد گرمی می شود را گیاهان گرم و تر می گوئیم.
گیاهانی که موجب رفع حرارت، بدن شده و رفع تشنگی می کند. سرد وتر می نامیم.
گیاهانی که از گرمی بدن می کاهد اما تشنگی را برطرف نمی کند و با تکرار آنها در بدن ایجاد خشکی و لاغری می شود، سرد و خشک می گوئیم که مزاج تک تک گیاهان به تفکیک و با جزئیات در بحث مفردات، ذکر می شود.
همین جا یک نکته مهم لازم است ذکر شود:
در مجموع عناصر گرم وخشک را صفرازا ، گرم و تر را مولد خون
در مجموع عناصر سرد وخشک را سودازا و سرد وتر را بلغم زا نامگذاری می کنیم.
3- فصول :
بهار، مزاج گرم وتر دارد.
پاییز، سرد وخشک
تابستان، گرم و خشک
زمستان، سرد وتر
4- ساعات شبانه روز:
صبح: مزاج گرم وتر- بهاری
ظهر: گرم وخشک- تابستانی
عصر: سرد وخشک- پاییزی
شب: سرد وتر – زمستانی
5- اسنان (سن ها): انسان در سنین مختلف مزاجهای مختلفی دارد:
1- مرحله رشد ونمو (از تولد تا 30 سالگی) ، دارای مزاج گرم وتر است .
2- مرحله جوانی(30 تا 35 سالگی) ، مزاج گرم وخشک
3- مرحله میانسالی یا کهولت (35 سالگی تا 60 سالگی)، مزاج سرد و خشک
4- مرحله پیری (بعد از 60 سالگی)، مزاج سرد و تر

6- انواع مزه ها:
مزه شیرین : گرم
تلخی: گرم وخشک
ترشی: سرد وخشک
شوری و تندی: گرم وخشک
بی مزه و گسی: سرد و تر
7- مزاج عضوی: هر عضوی در بدن یک مزاج مخصوص به خود دارد مثلاً: مغز، سرد و تر/ استخوان و مو، سرد وخشک / چربی، سرد وتر / قلب، گرم و خشک می باشند.
8- مزاج جنسیتی: جنس مذکر نسبت به جنس مونث گرم تر است.
9- مزاج مکان ها :
مناطق کوهستانی: سرد وخشک
مناطق بیابانی: گرم و خشک
مناطق کنار دریا: سرد وتر

منبع:سایت دکتر حسین روازاده

 نظر دهید »

بیماری خطرناکی که اکثر مردم دارند اما نمی دانند!!

19 مهر 1390 توسط فراهانی

بیماری خطرناکی که اکثر مردم دارند اما نمی دانند!!

ژاپنی‌ها دو دهه است که اختلالی روانی به نام هی‌کی‌کوموری را تجربه می‌کنند. حالا،‌ به دنبال بحران چندماه اخیر، بسیاری از این بیماران ناشناخته نیازمند کمک هستند و اوضاع ژاپن دشوارتر می‌شود.

در اوایل دهه 1990 / 1370، گونه خاصی از انزواطلبی در بین جوانان ژاپنی رواج پیدا کرد. در آن زمان آن‌ها ترجیح می‌دادند برای ماه‌ها در خانه‌های خود بمانند. بررسی‌ها نشان داد که حدود یک میلیون ژاپنی به اختلالی که در زبان ژاپنی هی‌کی‌کوموری نامیده شده بود،‌ مبتلا شدند. البته مطابق معمول، بسیاری بر این عقیده بودند که رقم واقعی خیلی بیشتر از رقم اعلام شده است.

مبتلایان به هی‌کی‌کوموری علایم اضطراب، افسردگی و الگوهای خواب آشفته را نشان می‌دهند. تعریف رسمی این اختلال،‌ خانه‌نشینی کامل را هم شامل می‌شود، اما بسیاری از روانپزشکان و محققین ژاپنی برای این اختلال طیفی را تعریف کردند که از خانه‌نشینی کامل تا بیرون رفتن هر روز اما نداشتن هیچ دوست یا شغلی را شامل می‌شد.
بیماران ترجیح می‌دهند در طول روز بخوابند و شب‌ها تلویزیون تماشا کنند، ‌با بازی‌های رایانه‌ای مشغول شوند یا کتاب‌های مصور بخوانند. آن‌ها اغلب ترجیح می‌دهند در اتاق خواب خود تنها غذا بخورند و به مقدار فراوان چت اینترنتی دارند، اما به ندرت وارد روابط چهره به چهره می‌شوند.

در موارد بسیار نادر،‌ این افراد ممکن است به خودکشی و حتی قتل دیگری دست بزنند.‌ به گفته محققین، این افراد فقط وقتی هیچ گزینه دیگری ندارند به سراغ درمان می‌روند،‌ وقتی مثلا خانه‌شان فروخته شده، والدینشان فوت کرده‌اند و دیگر هیچ پولی برایشان باقی نمانده است.

حالا زلزله، سونامی و بحران‌های بعد از آن، ممکن است برای اولین بار مبتلایان به این اختلال در ژاپن را وادار به کمک گرفتن نماید. برای ژاپن،‌ این یک مشکل بزرگ و منحصر به فرد خواهد بود. عامل این اختلال مشخص نیست، اما مظنون شماره یک،‌ ضربه‌های ناگهانی در زندگی است. بنابراین ممکن است بحران‌های اخیر ژاپن و ضربه‌هایی چون از دست دادن عزیزان، ‌بیکاری، ‌از  دست دادن خانه و حتی شهر، ‌باعث ابتلای بسیاری جوانان دیگر به هی‌کی‌کوموری در ژاپن گردد.

البته هنوز هیچ گزارشی در این زمینه منتشر نشده، اما دو عامل در فرهنگ ژاپنی می‌تواند نگران‌کننده باشد:‌ یکی این که ژاپنی‌ها ابتلا به بیماری روانی را ننگ می‌دانند و ترجیح می‌دهند خود را پنهان کنند تا این که به دنبال درمان بروند. دوم این که در فرهنگ ژاپن، استراحت کردن، درمان همه بیماری‌های روانی دانسته می‌شود و افراد تصمیم می‌گیرند مدت‌ها در خانه استراحت کنند تا شاید بهبود یابند.

برخی محققین بر این باروند که ابتلا به هی‌کی‌کوموری نوعی واکنش به تاکید فرهنگی ژاپن بر سرعت، کارآمدی و وقت‌شناسی است. برخی دیگر،‌ تفاوت نگرش نسبت به یافتن شغل در دو نسل را عامل مهمی می‌دانند. تا قبل از دهه 1990 / 1370، ژاپنی‌ها با روند ثابتی تحصیلات خود را به پایان می‌رسانند،‌ برای مصاحبه می‌رفتند و شغلی برای همه عمر پیدا می‌کردند.
اما از دهه 1990 به بعد،‌ اوضاع تغییر کرده و بسیاری از جوانان در مصاحبه‌های بسیاری شرکت می‌کنند اما کار دایمی پیدا نمی‌کنند و مورد سرزنش والدینی قرار می‌گیرند که شرایط را با زمان خود مقایسه می‌کنند و باعث احساس شرمساری در فرزند خود می‌شوند.

علی‌رغم توجه فراوان رسانه‌ها و نشریات، مطالعات علمی کمی در مورد هی‌کی‌کوموری وجود دارد. در حالی که این اختلال می‌تواند عامل مهمی در هر تلاشی که برای کمک به مردم ژاپن انجام خواهد شد، باشد. نباید فراموش کرد که حتی قبل از این بحران‌ها، ژاپن از کشورهایی بود که بالاترین آمار خودکشی را در بین کشورهای جهان داشت.
وجود مبتلایان هی‌کی‌کوموری که برای اولین بار به دنبال کمک می‌آیند و احتمال ابتلای تعداد فراوانی به این بیماری بعد از وقایع اخیر، ژاپن را در موقعیتی قرار خواهد داد که هیچ کشور دیگری در این شرایط تجربه نخواهد کرد و کاملا مخصوص به ژاپن است.


 نظر دهید »

توجه به نکات ریز زندگی

12 مهر 1390 توسط فراهانی

33.jpg


زندگی همان اندازه که از اتفاقات بزرگ تشکیل شده ، نکته های کوچک هم دارد. نکته هایی که شاید همه ما آنها را بدانیم اما خوب، گاهی فراموش میکنیم. سرشاری زندگی از همین نکات کوچک است که گاهی پیش درآمد اتفاقاتسرنوشت ساز می شوند.آنها را جدی بگیرید، هر ماه ،هرهفته یکی از این نکات را روی آینه بنویسید تا هر روز ببینید و فراموش نکنید. برای یکدیگر تعریف کنید تا برای دوستانتان هم یادآوری شود.

وقتی به شدت عصبانی شدی دستهایت را در جیبهایت بگذار.

یادت باشد بهترین رابطه میان تو و همسرت زمانی است که میزان عشق و علاقه تان به هم بیش از میزان نیازتان به یکدیگر باشد.

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.

اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.

هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو ” می دانم چه حالی داری ” چون در واقع نمی دانی .

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.

هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.

وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو: “برای چه می خواهید بدانید؟”

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.

هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

با زنی که با بی میلی غذا می خورد ازدواج نکن.

وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.

هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.

هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.

شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : ” آماده، هدف، آتش ”

هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.

چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.

وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.

هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.

وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن.

در حمام آواز بخوان.

در روز تولدت درختی بکار.

طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.

بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.

فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.

ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.

هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

شیر کم چرب بنوش.

هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.

فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.

از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.

فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند.



 2 نظر

چگونه به راحتی "نه" بگوییم؟

22 مرداد 1390 توسط فراهانی


واقعیت این است که “نه” گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم


همه ما باید بتوانیم در تعاملات اجتماعی مان به درخواست ها و تقاضاهای دیگران در صورت لزوم “نه” بگوییم و برای این کار نیازی به توضیح دادن نیست. همچنین نباید اجازه دهیم که دیگران درخواست های زیادی از ما داشته باشند. .




ما ایرانی ها خیلی اهل رودربایستی هستیم و خوب نمی‌توانیم نه بگوییم؛ چرا؟

واقعیت این است که “نه” گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم. البته توجه داشته باشید که نباید فکر کنیم که باید به هر تقاضایی نه بگوییم.


هفته نامه سلامت: چه موقع باید نه بگوییم؟
اگر موضوعی مطابق طبع، احساسات، ارزش ها و اعتقادات ما نیست و در واقع خارج از این حیطه هاست باید به راحتی “نه” بگوییم و از کنارش بگذریم.
هفته نامه سلامت: ولی خیلی وقت ها این نه گفتن راحت نیست.
بله. با نظر شما موافقم اما دقت کنید هر کاری که دشوارتر است نیازمند جهد و تلاش بیشتری است.


بعضی ها هم هستند که در موقعیت های متعدد می‌توانند نه بگویند و در موقعیتی نمی‌توانند؛ چرا؟
برخی افراد به راحتی به زیر دستان خودشان نه می‌گویند. به طور مثال مدیر یک قسمت به راحتی به کارمندش نه می‌گوید اما اگر همین شخص با رفیق یا همسان خود دچار تعارف و رودربایستی شود نمی‌تواند به در خواست او نه بگوید. زیرا احساس می‌کند موجب ناراحتی فرد مقابل خواهد شد.


افراد وسواسی نیز به ندرت نه می‌گویند!
انسان هایی که ویژگی شخصیت وسواسی را دارند ضمن اینکه برای خودشان حدود و صغور خیلی مشخص دارند اما گاهی نمی‌توانند به خوبی “نه” بگویند چون بعدا دچار عذاب وجدان می‌شوند و از نظر احساسی بهم می‌ریزند. یک گروه دیگر نیز که در نه گفتن مشکل دارند افراد عاطفی هستند که به دلیل رابطه بسیار دوستانه شان امکان گفتن نه را کمتر می‌یابند. اما این سکه هم دو رو دارد؛ مثلا گروهی از آنها که سخت و لجوج هستند دایما “نه” می‌گویند. اینها هم گروهی هستند که باید هنر “بله” گفتن را یاد بگیرند. یعی فراموش نکنید مهارت این است که اگر کاری از دست مان بر می‌آید واقعا برای انجام آن باید استقبال کنیم و در کار خلق گره نیندازیم. برخی از افراد بدون مطالعه به هر درخواستی “نه ” می‌گویند و این نشان دهنده سرسختی چنین افرادی است و از رنجاندن مردم ناراحت نمی‌شوند.


شاید خود این افراد نیز دچار مشکل شده اند؟
بله. اینها افراد منفعل مهاجم نامیده می‌شوند. چنین اشخاصی به این دلیل نه می‌گویند که قبلا از بالا دستانشان نه شنیده اند و در نتیجه این افراد تصمیم می‌گیرند به ارباب رجوع شان نه بگویند تا تلافی کنند.


برخی افراد هم با بله گفتن های بی موردشان انسان را عذاب می‌دهند.

اگر “بله” بگوییم و نتوانیم آن کار را انجام دهیم افراد را بیشتر می‌رنجانیم زیرا اگر شما به فردی نه بگویید آن شخص در می‌یابد که از طریق شما به جایی نمی‌رسد و سعی می‌کند راه حل دیگری پیداکند. حالا تصور کنید فردی مراجعه می‌کند و از فرد دیگری جواب مثبت می‌شنود. با این کار علاوه بر تلف شدن وقت فردی که جواب مثبت کاذب شنیده است، ممکن است موقعیتهای کلیدی را نیز از دست بدهد. به طور مثال اگر “نه” می‌گفت در نهایت به رنجش یک روزه فرد منجر می‌شد اما به دلیل اینکه نخواسته موجبات رنجش دیگری را فراهم کند مدت های زیادی فرد دیگر را دچارمشکل می‌کند.

به نظر شما اگر در برابر درخواست اشخاص “نه” بگوییم خودخواهی تلقی نمی‌شود؟

“نه” گفتن با خودخواهی خیلی فاصله دارد. اگر به فرض شما فردی هستید که کاری از دستتان برنمی‌آید، جایی آشنا ندارید و قرار هم نیست سفارش کسی را بکنید این که دیگر خودخواهی تلقی نمی‌شود. اتفاقا هنگامی‌که شما در برابر درخواست های دیگران “نه” بگویید از طرف مقابل خواسته اید که به فکر چاره دیگری باشد و بی خود وقت خود را تلف نکند.


چه زمانی برای آموزش “نه گفتن” مناسب است؟
بهترین دوران این آموزش ها از اوایل کودکی است.


بنابراین امثال ما که دوران کودکی را گذرانده ایم چه کار کنیم؟
شما می‌توانید جایی که به صلاح کودک تان نیست و یا اینکه از امکانات کافی تهیه وسیله ای برای آنها برخوردار نیستید “نه” بگویید. به طور مثال ممکن است فرزند 9 ساله شما درخواست تلفن همراه داشته باشد و حتی خانواده نیز توانایی تهیه آن را داشته باشند اما به هیچ وجه نباید این کار را انجام دهند و حتما باید “نه” بگویند. در این صورت فرزند شما یاد می‌گیرد که برخی جاها نیز امکان شنیدن “نه” وجود خواهد داشت. همچنین مدارس برای آموزش “نه” گفتن در کودکان بسیار تاثیر گذارند و می‌توانند در قالب تئاتر، نمایش و یا بازی های جمعی این مهارت را به دانش آموزان بیاموزند.


ممکن است مهارت نداشتن در نه گفتن موجب تغییر سرنوشت انسان شود؟
بله. گاهی تلویزیون، فیلم ها و سریال هایی نشان می‌دهد که موضوع آن از این قرار است که عده ای به سراغ دوستی می‌روند و از آن شخص می‌خواهند در سرقت یک بانک به آنها کمک کند و این فرد به دلیل اینکه مهارت نه گفتن را نیاموخته ناچار به همراهی با آن گروه می‌شود و تمام سرنوشت زندگی آن فرد عوض می‌شود.


چه طور می‌توانیم مهارت نه گفتن را در زندگی مردم کشورمان نهادینه کنیم زیرا همان طور که می‌دانیم مردم ایران بسیار تعارفی هستند و از گفتن کلمه “نه” چندان دل خوشی ندارند؟
به نظر من دیدگاه ها باید تغییر کند و علمی‌تر شود. در حال حاضر از نظر کارشناسان استفاده می‌شود اما اغلب آنها در حد تئوری می‌ماند و کمتر کاربردی می‌شود. بنابراین اگر کارشناسان نظر می‌دهند حتما باید عملیاتی شود.


نقش رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما در نهادینه کردن این فرهنگ چیست؟
ببینید؛ صدا و سیما همیشه سریال هایی را می‌سازد که فردی با بله گفتن دچار چه مشکلاتی می‌شود. حالا اگر جای این موضوع را عوض کنیم و نشان دهیم که فردی در برابر یک درخواست مخالفت کرد و “نه” گفت وآن وقت چه اتفاقات مثبتی را در زندگی مشاهده کرد می‌توانیم جنبه های مثبت را در افراد تقویت کنیم



منبع : مجله سلامت

 1 نظر

حفظ تعادل در خوش گمانی و بدگمانی

19 مرداد 1390 توسط فراهانی


images?q=tbn:ANd9GcQptaaWVbl4boNEuTZJkFSLyN54-S6KfIhcTGDFy4CgzTIM4OyR

یكى از شاگردان در نهایت زیبایى بود، معلم او مطابق قریحه بشرى كه زیبایى را دوست دارد، تحت تاثیر زیبایى او قرار گرفت و او را به خلوت طلبید و به او چنین گفت :

نه آنچنان به تو مشغولم اى بهشتى روى

كه یاد خویشتنم در ضمیر مى آید

ز دیدنت نتوانم كه دیده در بندم

و گر مقابله بینم كه تیر مى آید

روزى شاگرد به معلم گفت : آن گونه كه در مورد پیشرفت درسى من توجه دارى ، تقاضا دارم در مورد پاكسازى باطن و پیشرفت امور معنوى و اخلاقى من نیز توجه داشته باشى ، هرگاه چیز ناپسندى در اخلاق من دیدى كه به نظر من پسندیده جلوه مى كند، به من اطلاع بده ، تا در تغییر آن اخلاق ناپسند بكوشم .
معلم گفت : اى پسر! این موضوع را از شخص دیگر تقاضا كن ، زیرا با آن نظرى كه من به تو مى نگرم از وجود تو چیزى جز هنر نمى نگرم .

چشم بداندیش كه بر كنده باد

عیب نماید هنرش در نظر

ور هنرى دارى و هفتاد عیب

دوست نبیند بجز آن یك هنر

بنابراین نه بدگمانى درست است ، كه هنر را عیب بنگرد، و نه خوش گمانى زیاد كه تنها هنر ببیند و عیبها را براى اصلاحش ننگرد


حكایتهاى گلستان سعدى به قلم روان

 نظر دهید »

توصیه‌های مرحوم دولابی برای درك لحظات رمضان‌المبارك

19 مرداد 1390 توسط فراهانی
http://www.ansarclip.com/up/uploads/1292056347.jpg


حاج اسماعیل دولابی در کتاب “طوبای محبت” توصیه‌هایی برای درک لحظات ویژه ماه مبارک رمضان دارد که بخشی از آن را با هم مرور می کنیم.

شب‌های ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای تفریح است یا برای بچه‌ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید. کمی به کارهایتان برسید.

نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، به دعایی، به ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. با اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است.

نماز پیامبر(ص) است. روزه علی(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چیزی نیست. علی(ع) روزه است؛ یعنی هر که علی(ع) را قبول کند در دنیا کم حرف می‌زند، آلوده نمی‌شود. ذکر دنیا را کم می‌کند ادعایش از بین می‌رود. هر که پیغمبر را نگاه کند نماز خوانده است. ذکر خدا می‌گوید، دعا می‌کند، صلوات می‌فرستد . همین‌طور می‌آید جلو تا خدا را ملاقات می‌کند و می‌گوید اشهد، خدا را دیدم. اشهد ان لا اله الا الله می‌گوید و بالا می‌رود.

 نظر دهید »

ایثار شگفت انگیز حضرت خضر علیه السلام

19 مرداد 1390 توسط فراهانی

http://www.bornanews.ir/Media/Image/Gallery/1391/634425426233320944.jpg


دیـلمـى در ( اعـلام الدّیـن ) نـقل كرده از ابى امامه كه حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله و سلم فرمود به اصحاب خـود آیـا خـبـر نـدهـم شـمـا را از خـضـر؟ گـفـتـنـد: آرى یـا رسـول اللّه . فـرمـود:


وقـتـى راه مـى رفـت در بـازارى از بـازارهـاى بـنـى اسـرائیـل نـاگاه چشم مسكینى به اوافتاد پس گفت : تصدق كن بر من خداوند بركت دهد در تـو، خـضـر گـفـت : ایـمان آوردم به خداوند هرچه خداى تقدیر فرمود مى شود، در نزد من چـیـزى نـیـست كه به تودهم .


مسكین گفت :


قسم مى دهم به وجه خدا كه تصدق كنى بر من كـه مـن مى بینم خیر را در رخساره تو و امید دارم خیر را در نزد تو، خضر گفت : ایمان آوردم بـه خـداونـد بـه درسـتـى كه سؤ ال كردى از من به وسیله امرى بزرگ ، نیست در نزد من چـیـزى كـه بـدهـم آن را بـه تـومـگر اینكه بگیرى من را وبفروشى .

مسكین گفت : چگونه راسـت مـى آیـد ایـن ؟

خـضـر گـفـت : سـخـن حـق مـى گـویـم بـه تـو بـه درسـتـى كـه سـؤ ال كردى از من به امرى بزرگ ، سؤ ال كردى از من به وجه رب من پس بفروشى مرا. پس او را پـیـش انـداخـت به سمت بازار و به چهارصد درهم فروخت . پس مدتى در پیش ‍ مشترى مـانـد كـه اورا بـه كارى وان مى داشت،


پس خضر گفت : تو مرا خریدى به جهت خدمت كردن پـس بـه كـارى مـن را فرمان ده ،

گفت : من ناخوش دارم كه تو را به زحمت اندازم زیرا كه تو پیرى وبزرگ . گفت به تعب نخواهى انداخت یعنى هرچه بگویى قادرم بر آن ،

گفت : پـس بـرخـیز واین سنگها را نقل كن . و كمتر از شش نفر در یك روز نمى توانستند آنها را نـقـل كـنـنـد، پـس بـرخـاسـت در هـمـان سـاعـت آن سـنـگـهـا را نقل كرد.

پس آن مرد گفت : ( اَحْسَنْتَ وَ اَجْمَلْتَ ) ! كار نیكوكردى وطاقت آوردى چیزى را كه احدى طاقت نداشت .




پس براى آن مرد سفرى روى داد پس به خضر، گفت : گمان مى كنم شخص امینى هستى پس جانشین من باش براى من و نیكو جانشینى كن و من خوش ندارم كه تورا به مشقت اندازم ،


گفت : بـه مـشـقـت نمى اندازى ، مرد گفت : قدرى خشت بزن براى من تا برگردم پس آن مرد به سـفـر رفـت وبـرگـشـت وخـضـر بـراى اوبناى محكمى كرده بود. پس آن مرد به اوگفت از تـوسؤ ال مى كنم به وجه خداوند كه حسب توچیست وكار توچون است ؟


خضر فرمود: سؤ ال كـردى از مـن بـه امـر عـظـیـمـى بـه وجـه خـداون عـز وجل ووجه خداوند مرا در بندگى انداخته اینك به توخبر دهم ، من آن خضرم كه شنیده اى ، مـسـكـیـنـى از مـن سـؤ ال كـرد چـیـزى نـبـود نـزد مـن بـه اودهـم پـس سـؤ ال كـرد از مـن بـه وجـه خداوند عز وجل ، پس خود را در قید بندگى اودرآوردم ومرا فروخت وبـه تـوخـبـر دهـم ، هـر كـس كـه از اوسـؤ ال كـنـنـد بـه وجـه خـداونـد عـز وجـل پـس ‍ رد كـند سائل را وحال آنكه قادر است بر آن ، مى ایستد روز قیامت ونیست در روى اوپوست وگوشت وخون جز استخوان كه مضطرب است وحركت مى كند.


مرد گفت : تورا به مـشـقـت انداختم ونشناختم ، فرمود كه باكى نداشته باش نگاه داشتى من را واحسان كردى ، گـفـت پـدر ومادرم فداى توحكم كن در اهل ومال من آنچه خداوند بر تو مكشوف نموده ، یعنى در ایـنـجـا باش و هر چه خواهى بكن یا تو را مختار كنم هرجا كه خواهى بروى ، فرمود: مرا رهـا كـن تـا عـبـادت كنم خداوند را، چنین كرد. پس خضر فرمود: حمد مر خدایى را كه مرا در بندگى انداخت آنگاه مرا نجات داد.(1)




منبع: منتهی الامال

1. ( بحارالانوار ) 13/321.

 نظر دهید »

سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟

18 مرداد 1390 توسط فراهانی


دعا ارتباط نیازمندانه بنده با ذات حق تعالی، برای رفع نیازهای دنیوی و اخروی است.
استجابت دعا، مانند هر پدیده دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابة ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود. به هر حال چون ذکر متن دعاها در این جا مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:

محمد ابن بابویه دعای توسل را از ائمه (ع) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب های چهارشنبه خوانده می شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (ع) و واسطه قرار دادن آنها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: « اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة…» خدایا من از تو می خواهم و روی می آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… «یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله» ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا[1].

کفعمی درکتاب بلدالامین دعایی از حضرت علی (ع) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:
«یا عماد من لا عماد له…» : ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد… «وافعل بی ما انت اهله»: با من چنان کن که تو اهل آنی[2]. و آنگاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.

سید علیخان شیرازی درکتاب کلم طیب نقل فرموده: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او « الله» و اختتام او «هو» است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار بدهد، هرآینه هر امر مهم جزئی و کلی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره ی مبارکه ی بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آنها صورت نمی گیرد:






امام سجاد (ع) به مقاتل بن سلیمان، دعایی را تعلیم داده، که مقاتل گوید هر کس این دعا را صد بار بخواند ، دعایش مستجاب خواهد شد. ابتدا و انتهای این دعا چنین است: «الهی کیف ادعوک و انا…:» خدایا چطور بخوانم تو را و حال من منم… «تفرج عنی فرجا عاجلا غیر اجل نفسک و رحمتک یا ارحم الراحمین» گشایش فوری بدون مدت دار، به من عطا کن به فضل و رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان. [4]

کفعمی در بلدالامین دعایی از امام موسی کاظم (ع) نقل کرده و فرموده: عظیم الشأن و سریع الاجابة است که جملات صدر و ذیل آن چنین است:
«اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و هو التوحید»: خدایا من تو را اطاعت کردم در آنچه بیشتر دوست داری و آن یگانه دانستن تواست.
«و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسبه، انک ترزق من تشاء بغیر حساب»، روزی ام ده، از آن جا که گمان می برم و از آن جا که گمان نمی برم؛ زیرا تو روزی دهی هر که را بخواهی بی حساب؛ پس از اتمام دعا حاجت خود را بطلب.[5]


همه ی این دعاها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان، فصل پنجم آورده است.
البته لازم به تذکر است که برای حاجت های خاص، دعاهای خاصی وارد شده است که برای کسب اطلاع از آنها می توانید به کتاب مفاتیح الجنان مراجعه کنید.
پی نوشتها:
[1] مفاتیح الجنان، دعای توسل، ص 225.
[2] همان؛ دعای فرج.
[3] همان، آیات اسم اعظم، ص 224.
[4] همان، دعای مقاتل بن سلیمان، ص 236.
[5] مفاتیح الجنان، دعای سریع الاجابة، ص 237 و 754.
[6] اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: هر کس ده بار یا الله بگوید.
[7] همان، باب هر کس یا الله یا رب بگوید تا نفس بند آید.
1. دعای توسل: 2. دعای فرج: 3. دعای اسم اعظم: 1. «الله لا إله إلا هو الحی القیوم … » تا آخر آیة الکرسی، 2. «الله لا اله الا هو …نزل علیک الکتاب …» 3. «الله لا إله ان هو لیجمعنکم …» 4. «الله لا إله ان هو له الاسماء …» 5. «الله لا إله الا هو و علی إلله…» [3] 4. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد (ع): 5. دعای سریع الاجابة: 6. دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟.[6] 7. دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟.[7]
 28 نظر

دعای امام صادق ع هنگام بیماری چه بود؟

18 مرداد 1390 توسط فراهانی

پاسخ:

الإمام الصادق علیه‏السلام
- كانَ یَقولُ عِندَ العِلَّهِ‏ـ: اللّهُمَّ إنَّكَ عَیَّرتَ أقواماً فَقُلتَ : « قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لاَ تَحْوِیلاً » فَیا مَن لایَملِكُ كَشفَ ضُرّی ولاتَحویلَهُ عَنّی أحَدٌ غَیرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكشِف ضُرّی وحَوِّلهُ إلى مَن یَدعو مَعَكَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَیرُكَ .
امام صادق علیه‏السلام
- دعاى ایشان به هنگام بیمارى: خداوندا ! تو خود ، كسانى را سرزنش كردى و فرمودى : «بگو كسانى را كه به جاى خداوند به خدایى مى‏پنداشته‏اید ، فرا خوانید تا ببینید كه نه نمى‏توانند سختى‏اى از شما بگشایند ، و نه شما را به حالتى دیگر درآورند» . پس اى آن كه هیچ كس جز او نتواند سختى‏اى از من بگشاید و مرا به حالتى دیگر ببرد ! بر محمّد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى كسانى ببر كه در كنار تو - كه خدایى جز تو نیست - خدایى دیگر را مى‏خوانند .
بحارالأنوار ، جلد 95 ، صفحه 18 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشكی : 1 / 178
 نظر دهید »

از زبان بهجت عارفان؛ چه كنیم كه دعایمان مستجاب شود؟

18 مرداد 1390 توسط فراهانی

 

1fe8b2d7-59c3-4282-ad4d-546601d0843e.jpg

حضرت آیةالله بهجت، رضوان‌الله تعالی علیه روشی را برای دعا كردن معرفی فرموده‌اند كه از نظر آن بزرگوار، روش دعای معكوس برای خود و نزدیك به اجابت است.

شخصی از حضرت آیةالله بهجت، رضوان‌الله علیه سوال می‌كند كه “چه كار كنیم حتما دعایمان مستجاب شود و استجابت یقینی و قطعی گردد؟”

آن عارف بزرگوار در پاسخ می‌فرمایند:

“یكی از چاره‌جویی‌های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود این است كه شخصی كه حاجت یا گرفتاری دارد دعا كند و از خدا بخواهد كه تمام گرفتاری‌های مشابه گرفتاری او را از تمام مومنین و مومناتی كه گرفتار هستند برطرف كند و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند برآورده شود؛ زیرا در این صورت ملك برای خود انسان دعا می‌كند و دعای ملك مستجاب می‌شود. این‌گونه دعا كردن در حقیقت دعای به خود به طور معكوس است.”


(كتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم)

 نظر دهید »

محبت مومنین به خدا

18 مرداد 1390 توسط فراهانی
علامه طباطبایی
اولیاى خدا با دلهاى مالامال از خیر و سلام خود با احدى روبرو نمى‏شوند مگر بخیر و سلام.

محبت خاص مؤمنین به خداى تعالى (1) یادداشتی است از علامه طباطبایی در کتاب گران سنگ المیزان

اولیاء خدا، پروردگار خود را از هر چیزى كه لایق به ساحت قدس او نیست منزه مى‏دارند، چه شریك در اسم و چه شریك در معنا، و چه نقص، و چه عدم.

و نیز تسبیح آنان در باره پروردگارشان تنها تسبیح به زبان و صرف گفتن"سبحان الله"نیست، بلكه تسبیحشان هم به زبان، هم به عمل و هم به قلب مى‏باشد، چون تسبیح اگر كمتر از این و در مرحله‏اى پایین‏تر از این باشد تسبیحى آمیخته با شرك است، همچنانكه خداى تعالى فرموده: “و ما یؤمن اكثرهم بالله الا و هم مشركون” 2

و این اولیاء خدا كه خداى تعالى دلهایشان را از پلیدى محبت غیر خود كه دل را مشغول از ذكر خدا مى‏سازد پاك ساخته و از محبت خویشتن پر نموده است، اراده نمى‏كنند مگر خود خدا را، چون خداى تعالى خیرى است كه شرى با آن نیست، آرى”و الله خیر” 3

و نیز اولیاى خدا با دلهاى مالامال از خیر و سلام خود با احدى روبرو نمى‏شوند مگر بخیر و سلام.بله، مگر آنكه طرف مقابل كسى باشد كه خیر و سلام را مبدل به شر و ضرر سازد، كه در این صورت اولیاى خدا نیز با شر، با آنان برخورد مى‏كنند.

همانطورى كه قرآن كریم، شفاء قلوب است براى كسانى كه خواهان شفاء از آن باشند و لیكن براى ظالمین ثمره‏اى جز بیشتر شدن گمراهى ندارد.

و نیز اولیاى خدا و دارندگان چنین قلبى طاهر به هیچ چیز و هیچ حادثه‏اى بر نمى‏خورند مگر آنكه آن را نعمتى از نعمت‏هاى خدا یافته، با دید نعمت به آن مى‏نگرند، نعمتى كه از صفات جمال خدا و معانى كمال او حكایت دارد و عظمت و جلال او را بیان مى‏كند،

در نتیجه اگر چیزى را توصیف مى‏كنند بدان جهت است كه آن را یكى از نعمت‏هاى خدا مى‏بینند، و جمال خدا در اسماء و صفاتش را در آن چیز مشاهده مى‏كنند، و در هیچ چیز از پروردگار خود غافل و دستخوش فراموشى نمى‏شوند قهرا این توصیفشان از آن چیز توصیف پروردگارشان است، به افعال و صفات جمیل و در نتیجه ثنائى است از آنان بر خدا و حمدى است از ایشان براى خدا، چون حمد چیزى جز ثناء به فعل اختیارى جمیل نمى‏باشد.

این است وضع اولیاى خداى تعالى مادام كه در دنیایند، یعنى در دار عمل قرار دارند، و در امروزشان براى فردایشان جد و جهد دارند، و اما بعد از آنكه از این خانه خارج شده، به لقاء پروردگارشان رسیدند و خداى تعالى وعده‏هائى كه به آنان داده بود بطور كامل به آنان داده، و در رحمت و در دار كرامت خود جایشان داد، و در آن هنگام نورشان را تمام مى‏كند همان نورى را كه در دنیا فقط به آنان داده بود، و قرآن كریم وضع آن روز آنان را چنین حكایت مى‏كند:

“نورهم یسعى بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا“. 4

در این جا است كه خداى تعالى شرابى طهور به آنان مى‏چشاند و با آن، سریره و باطنشان را از هر شرك آشكار و پنهانى پاك مى‏كند، و در نور علم و یقین غرقشان مى‏سازد، و از اقیانوس دلشان چشمه‏هاى حكمت بر زبانهایشان جارى مى‏كند، در نتیجه نخست خداى تعالى را تسبیح و تنزیه نموده، سپس به رفقایشان كه همان انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین‏اند سلام مى‏كنند، آنگاه خدا را با رساترین وجه و به بهترین بیان حمد و تسبیح و ثنا مى‏گویند.

پى‏نوشت‏ها:

1. كتاب: ترجمه المیزان، ج 10، ص 19

2. بیشتر مردم به خدا ایمان نمى‏آورند، مگر آنكه در عین حال مشركند."سوره یوسف، آیة 106″

3. “سوره طه، آیه 73″.

4. نورشان در پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در حركت است، مى‏گویند: پروردگارا نور ما را براى ما به حد كمال و تمام برسان."سوره تحریم، آیه 8″

تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان

 نظر دهید »

بوسه ای که جان 81 نفر را نجات داد (واقعی و حیرت و انگیز)

17 مرداد 1390 توسط فراهانی


بوسه



"text-align: justify;">یکی از یاران درجه یک پیامبر اکرم که از پیشرو ترین مسمانان نیز بود عبدالله بن حذاقه است که وقتی به حبشه مهاجرت نموده اتفاق سخت اما عجیب و در نهایت شیرینی برایش رخ داد. رومیان او را با عده‌اى از مسلمانان اسیر كردند و آنان را واداشتند که مسیحی شده و نصرانیت را بپذیرند. اما او به جدّ امتناع ورزید و کوتاه نیامد.


رومیان برای تهدید وی دیگ بزرگى از روغن زیتون را بجوش ‍ آورده، یكى از اسیران را کشان کشان آوردند و به او گفتند دین نصرانیت را قبول كن و گرنه در این روغن انداخته مى‌شوى. او باز امتناع کرد و نپذیرفت. اما رومی ها دست بردار نبودند و برای ارعاب او اسیر بی‌نوا را در دیگ انداختند. صحنه‌ی دلخراشی بود، چیزى نگذشت كه از شدت حرارت، استخوان های او  بر روى روغن نمودار شد.

عبدالله را پیش دیگ آوردند و دوباره نصرانیت را بر او عرضه كردند. اما باز هم  قبول نکرد. آنها که سماجت عبدالله را دیدند دیگ عصبیتشان مثل همان دیگ روغن به جوش آمد و  دستور دادند که او  را توی روغن بیندازند.


همین که داشتند او را به سوی دیگ جوشان می‌کشیدند عبدالله بی اختیار شروع به گریه كرد. جناب فرمانده رومیان با دیدن این وضع به خیال اینکه او کم آورده است گفت: نگاه کنید دارد گریه می‌کند… او ترسید…. او را برگردانید.


عبدالله با شنیدن این جمله خود را جمع و جور کرد و گفت: شما خیال كردید از این روغن جوشیده ترسیدم ، نه. من برای این می‌سوزم که حیف تنها یک جان بیشتر ندارم که نثار جانان کنم. اى كاش به اندازه‌ی موهاى تنم جان ‌داشتم و تعداد جانهایم در راه خدا، شما با من این معامله را مى‌كردید.


رومیان از سخن او در شگفت شده، از سرخ کردنش منصرف گشتند. رئیس ‍ نصرانیان گفت: باریکلا به این ارادت! از سوزاندت صرف نظر کردم اما سر مرا ببوس تا آزادت كنم. اما گویا هنوز آنها عبدالله را خوب نشناخته بودند. او این را هم  قبول نكرد.

رئیس گویا که کم آورده باشد پیشنهاد كرد: نصرانیت را قبول کن تا دخترم را به عقد تو درآورم و سرزمینم را با تو نصف كنم. اما عبدالله که با این نرخها خریدنی نبود، سرش را بالا انداخت و یک نُچ گنده تحویل رئیس داد. رئیس با عجزی همراه با خشم گفت: سرم را ببوس تا هشتاد نفر از مسلمانان اسیر را با تو آزاد كنم.

عبدالله تا این پیشنهاد را شنید، با بی معطلی پذیرفت و گفت: اینك كه بواسطه یك بوسه من، هشتاد نفر آزاد مى‌شوند حاضرم ،و  پیش رفت و جان هشتاد مسلمان را به بوسه‌ی آبداری خرید.

ماجرای عبدالله بعد از آن سر زبانها بود و گاهی دوستانش با او شوخى می‌كردند و مى گفتند: بالاخره سر كافر را ماچ کردیا!، و او مى گفت: چه فکر کردین؟ خدا با همین یک ماچ آبدار، هشتاد نفر را آزاد كرد.


باز نویسی روایتی از سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 127

 نظر دهید »

اهانت بی شرمانه دیگری به مسلمانان!

17 مرداد 1390 توسط فراهانی



http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-10/4666_855.jpg


به نقل از شیعه نیوز، این تصویر یکی از مجسمه های هنری است که اخیرا در یکی از موزه های هنری معاصر جهان در مادرید پایتخت اسپانیا به نمایش گذاشته شده و در این مجسمه یک مسلمان در حال سجده بر روی زمین قرار دارد و یک کشیش مسیحی بر پشت او نشسته و در حال دعا می باشد و یک خاخام یهودی بر روی دوش کشیش مسیحی ایستاده و مشغول خواندن تورات است.
در کنار این مجسمه نیز یک شمعدان یهودی هفت شاخه که از دهانه یک قطعه سلاح بیرون آمده قابل مشاهده است.
سازنده این مجسمه “یوجینیو مورینو” بوده و نام مجسمه را “پله های رو به آسمان” نهاده. این اثر در بیست و نهمین دوره برپایی نمایشگاه هنری “ارکو” به نمایش درآمده."مورینو” در تفسیر مجسمه می‌گوید منظورش از ساختن این مجسمه، نشان دادن همزیستی بین ادیان سه گانه و تلاش مشترک آنها برای رساندن انسان به خدا است! در حالیکه اگر چنین مفهومی مورد نظر وی بود می بایستی هر سه نماینده ادیان دست در دست و در کنار همدیگر بصورت حلقه وار قرار می‌گرفتند. زیرا آنچه مفهوم همزیستی مشترک را بیشتر تداعی می کند حلقه است نه سوار شدن یکی بر دوش دیگری و آنهم نفر سومی به به خدا می رسد خاخام یهودی باشد! و آنکه در زیر دو نفر دیگر سجده کرده یک فرد مسلمان!

این مجسمه در ساعات اولیه نمایشگاه به قیمت 50 هزار یورو فروخته شد
سفارت رژیم صهیونیستی به این مجسمه تنها به خاطر مجسمه کناری آن که بیرون آمدن شمعدان یهودی از یک اسلحه است شکایت نموده و آن را اهانت به یهودیان و اسرائیل دانسته است!!! در حالیکه هیچیک از سفارت های کشورهای اسلامی در مادرید به این مجسمه اعتراض نکرده اند.
لازم به ذکر است که شمعدان از رموز مقدس دین یهود است و معانی زیادی در معتقدات دینی یهود دارد. شمعدان و یا تصویر شمعدان درغالب خانه ها و ساختمانهای عمومی و دولتی رژیم صهیونیستی دیده می شود.
 نظر دهید »

خطر غرور (گفتاری از امام خامنه ای )

16 مرداد 1390 توسط فراهانی

اگر بخواهیم استغفار -این نعمت الهى- را به‌دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور كنیم: یكى غفلت و دیگرى غرور.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بالاترین خطر
غفلت، یعنى انسان به‌كلّى متوجّه و متنبّه نباشد كه گناهى از او سر مى‌زند؛ مثل بعضى از مردم. حالا عرض نمى‌كنم بسیارى -كار به كم و زیادش ندارم- ممكن است در بعضى از جوامع، كمتر باشند. به هر حال، این نوع آدم‌ها در دنیا و در میان افراد انسان‌ها هستند كه غافلند و گناه مى‌كنند؛ بدون این كه متوجّه باشند خلافى از آن‌ها سر مى‌زند. دروغ مى‌گوید، توطئه مى‌كند، غیبت مى‌كند، ضرر مى‌رساند، شرّ مى‌رساند، ویرانى درست مى‌كند، قتل مرتكب مى‌شود، براى انسان‌هاى گوناگون و بى‌گناه پاپوش درست مى‌كند، در افق‌هاى دورتر و در سطح وسیع‌تر، براى ملت‌ها خواب‌هاى وحشتناك مى‌بیند، مردم را گمراه مى‌كند، اصلاً متنبّه هم نیست كه این كارهاى خلاف را انجام مى‌دهد. اگر كسى به او بگوید كه گناه مى‌كنى، ممكن است از روى بى‌خیالى، قهقهه‌اى هم بزند و تمسخر كند: گناه؟ چه گناهى!

بعضى از این افراد غافل، اصلاً به ثواب و عِقاب عقیده‌اى ندارند؛ بعضى به ثواب و عقاب هم عقیده دارند اما غرق در غفلتند و اصلاً ملتفت نیستند كه چه كار مى‌كنند. اگر این را در زندگى روزمرّه خودمان قدرى ریز كنیم، خواهیم دید كه بعضى از حالات زندگى ما شبیه حالات غافلان است. غفلت، دشمنى بسیار عجیب و خطر بزرگى است. شاید واقعاً براى انسان، هیچ خطرى بالاتر و هیچ دشمنى بزرگتر از غفلت نباشد. بعضی‌ها، این‌طورند.

انسانِ غافل هرگز به فكر استغفار نمى‌افتد. اصلاً به یادش نمى‌آید كه گناه مى‌كند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمى است كه در خواب حركتى انجام مى‌دهد. لذا اهل سلوك اخلاقى، در بیان منازل سالكان در مسلك اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را كه انسان مى‌خواهد از غفلت خارج شود، منزل «یقظه» یعنى بیدارى مى‌گویند.

در اصطلاحات قرآنى، آن چیزى كه نقطه مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنى به‌هوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل ده‌ها گناه سر مى‌زند و اصلاً حس نمى‌كند كه گناه كرده است؛ آدم متّقى، درست نقطه مقابل اوست. اندك گناهى هم كه مى‌كند، فوراً متذكّر مى‌شود كه گناه كرده است و به فكر جبران مى‌افتد. «إنّ الّذین اتّقوا إذا مسّهم طائف من الشّیطان تذكّروا». به مجرد این كه شیطان از كنارش عبور مى‌كند و باد شیطان به او مى‌خورد، فوراً حس مى‌كند كه شیطان‌زده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذكّروا»: به یاد مى‌افتد. «فإذا هم مبصرون»؛ چنین آدمى، چشمش باز است.

عزیزان من؛ برادران و خواهران! هر كه هستید ملتفت باشید. این خطاب، فقط به یك عدّه مردم خاص نیست كه بگوییم مثلاً افراد كم‌اطّلاع، كم‌سواد و یا جوان و كم‌سن به آن توجّه كنند. نخیر؛ همه باید ملتفت باشند. علما، دانشمندان، برجستگان، شخصیت‌ها، بزرگان، كوچكان، پولداران، فقیران، همه باید ملتفت باشند كه حدّاقل گاهى غفلت گریبان آن‌ها را مى‌گیرد و غافل مى‌شوند. اصلاً گناه از آن‌ها سر مى‌زند و ملتفت نمى‌شوند كه گناه انجام مى‌دهند. خطر بسیار بزرگى است.

این گناهى كه من و شما انجام مى‌دهیم، ملتفت نمى‌شویم و چون نمى‌دانیم گناه كرده‌ایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمى‌كنیم. بعد روز قیامت كه مى‌شود، چشم ما كه باز شد، آن‌وقت مى‌بینیم، عجب چیزهایى در نامه اعمال ماست! انسان تعجّب مى‌كند، كى من این كارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشكال آن است. پس، یك مانع استغفار، عبارت از غفلت است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بالاترین شقاوت
مانع دوم، غرور است. اندك كار كوچكى كه انسان انجام مى‌دهد، مغرور مى‌شود. در تعبیرات دعا و روایت داریم كه «الإغترار باللَّه». در دعاى چهل‌وششم صحیفه سجّادیه كه روزهاى جمعه خوانده مى‌شود، عبارتى وجود دارد كه خیلى تكان‌دهنده است. مى‌فرماید: «و الشّقاء الأشقى لمن اغترّ بك»؛ بالاترین شقاوت‌ها، متعلّق به كسى است كه به تو مغرور شود. «ما أكثر تصرّفه فى عذابك و ما أطول تردّده فى عقابك و ما أبعد غایته من الفرج و ما أقنطه من سهولة المخرج». كسى كه مغرور مى‌شود -به تعبیر این روایت- دچار حالت «إغترار باللَّه» مى‌گردد. غرور، این‌گونه است. مغرور، خیلى دور از آبادى است، خیلى دستش كوتاه از رهایى و سلامتى است. چرا؟ به‌خاطر این كه اندك كار كوچكى كه انجام داد، دو ركعت نمازى كه خواند، مثلاً خدمتى براى مردم انجام داد، پولى در فلان صندوق انداخت یا كارى در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور مى‌شود كه ما دیگر پیش خداى متعال، كار خودمان را درست كردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزى نداریم! این را به زبان نمى‌آورد، اما در دل او این‌گونه مى‌گذرد.

مراقب باشید! این‌كه خداى متعال باب توبه را باز كرده و فرموده است من گناهان را مى‌آمرزم، معنایش این نیست كه گناهان، چیزهاى كم و كوچكى هستند؛ نه. گاهى گناهان، همه وجود حقیقى انسانى را ضایع مى‌كنند، از بین مى‌برند و یك انسانِ در مرتبه عالى حیاتِ انسانى را به یك حیوان درنده كثیفِ پلیدِ بى‌ارزش تبدیل مى‌كنند. گناه، این‌گونه است. خیال نكنید گناه، چیز كمى است. همین دروغگویى، همین غیبت كردن، همین بى‌اعتنایى به شرافت انسان‌ها، همین ظلم كردن -ولو با یك كلمه- گناهان كم و كوچكى نیست.

لازم نیست كه اگر انسان مى‌خواهد احساس گناه كند، حتماً بایستى سال‌هاى متمادى غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یك گناه هم، یك گناه است؛ نباید گناه را كوچك دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب» داریم كه حقیر شمردن گناهان را مذمّت كرده‌اند. علت این‌كه خداى متعال مى‌فرماید: «مى‌آمرزیم»، این است كه بازگشت به خدا، خیلى مهم است؛ نه این كه گناه، كم و كوچك است. گناه، عمل بسیار خطرناكى است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذكر او، این‌قدر اهمیت دارد كه اگر كسى این را صادقانه و درست و حقیقى انجام دهد، آن‌وقت آن بیمارى صعب‌العلاج از بین مى‌رود. بنابراین، اغترار و مغرور شدن به كار نیك -كار نیكى كه ما خیال مى‌كنیم كار نیك است؛ ولى ممكن است آن‌قدرها هم نیك نباشد یا چندان اهمیت نداشته باشد- موجب مى‌شود كه شما سراغ استغفار نروید.

امام سجّاد در دعاى دیگرى به خدا عرض مى‌كند: «فامّا أنت یا الهى فاهل أن لایغترّ بك الصدّیقون». ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتى در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان مى‌فرماید، صدّیقین هم كه مقام بالایى از مقام بندگى انسان‌ها را دارند، باید مغرور نشوند به این‌كه ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به كار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بك الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترار باللَّه» هم نبود، خودفریبى و خودشگفتى هم نبود، آن‌وقت انسان استغفار مى‌كند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اراده و طلب
نكته بعدى این است كه استغفارى كارگشاست كه استغفار حقیقى و جدّى و حقیقتاً طلب باشد. فرض بفرمایید شما گرفتارى بزرگى دارید و مى‌خواهید رفع این گرفتارى را از خداى متعال بخواهید. مثلاً خداى نكرده، عزیزى از عزیزان شما دچار مشكلى است؛ راه‌هاى عادى را هم رفته‌اید، ولى نتوانسته‌اید آن مشكل را حل كنید؛ حالا به پروردگار عالم متوسّل شده‌اید و دعا و تضرّع مى‌كنید. ببینید! انسان در آن حال كه فرضاً فرزند یا عزیزى از عزیزانش دچار بیمارى است و درِ خانه خدا رفته و حال دعا پیدا كرده است، چگونه از خدا طلب مى‌كند؟ آمرزش گناهان را این‌گونه از خدا طلب كنید. حقیقتاً آمرزش را طلب كنید و تصمیم داشته باشید كه آن گناه را دیگر انجام ندهید.

البته انسان ممكن است تصمیم هم داشته باشد كه گناه را انجام ندهد، باز دچار لغزش شود و انجام دهد؛ باز دوباره توبه مى‌كند. اگر انسان صد بار هم دچار توبه‌شكنى شد، باز دفعه صدویكم، بابِ توبه باز است. منتها شما كه توبه و استغفار مى‌كنید، از اوّل نباید تصمیم داشته باشید كه حالا ما استغفار مى‌كنیم، باز مى‌رویم دوباره همان كار غلط و خلاف را انجام مى‌دهیم! این كه نشد.

روایتى دیدم كه از قول یكى از ائمّه این‌طور فرموده است: «من استغفر بلسانه و لم یندم بقلبه فقد استهزئ بنفسه»؛ كسى كه به زبان استغفار مى‌كند، اما در دل از گناه پشیمان نیست و خیلى هم خوشحال است كه این گناه را انجام داده است -به زبان مى‌گوید: «استغفراللَّه»- این آدم خودش را مسخره مى‌كند. این، چگونه استغفارى است؟! این، استغفار نیست. استغفار، یعنى انسان برگردد، واقعاً به‌طور جدّ از خداى متعال بخواهد كه او را به‌خاطر این كارِ خلاف ببخشد. چطور انسان تصمیم دارد كه باز همان كار خلاف را انجام دهد؟ آیا رویش مى‌شود كه از خداى متعال، طلب بخشش كند؟

سبحه در كف، توبه بر لب، دل پُر از شوق گناه‌           معصیت را خنده مى‌آید بر استغفار ما!

این، چطور استغفار كردنى است؟! این استغفار، كافى نیست. استغفار باید جدّى و حقیقى باشد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif راهی برای همه
استغفار، مخصوص یك عدّه آدم‌هاى معین هم نیست كه بگوییم كسانى كه خیلى گناه كردند، استغفار كنند؛ نه. همه انسان‌ها -حتّى در حدّ پیامبر- باید استغفار كنند. «لیغفر لك اللَّه ما تقدم من ذنبك و ما تأخّر». پیامبر هم باید استغفار كند.

استغفار، یا از گناهى است كه ما انجام داده‌ایم، یا از گناهان اخلاقى است. اگر فرض كنیم كه یك انسان، هیچ گناهى هم انجام نداد؛ نه دروغ، نه غیبت، نه ظلم، نه خلاف، نه شهوترانى، نه اهانت به كسى، نه تعدّى به مال مردم؛ البته این‌طور آدم‌ها، خیلى كمند اما بسیارى از همین‌طور آدم‌هایى كه این‌گونه گناهان جوارحى را هم ندارند، مبتلا به گناه جوانحى -گناه اخلاقى- هستند. اگر همین آدمى كه هیچ گناهى نمى‌كند، وقتى كه میان مردم راه مى‌رود، نگاه كند و بگوید: این بیچاره مردم، همه مشغول گناهند؛ ولى ما الحمدللَّه خودمان را نگهداشتیم و گناه نمى‌كنیم -خود را بالاتر از آن‌ها به‌حساب بیاورد- این خودش یك گناه و یك تنزّل و یك سقوط مى‌شود و استغفار لازم دارد. تحقیر انسان‌ها، خود را بالاتر از دیگران دانستن، كار خود را ارزشى بیش از ارزش كار مردم دادن یا بعضى از صفات اخلاقى زشت دیگرى كه در انسان‌ها هست -مثل حسد و طمع و خودبزرگ‌بینى- این‌ها استغفار لازم دارد.

اگر فرض كنیم، انسانى است كه این گناهان را هم ندارد؛ ولى مثلاً در باب علم توحید، پیش نرفت. در این صورت، یك قصور است و باید استغفار كند. باب علم توحید و معرفت به پروردگار، باب محدود و راه بن‌بستى كه نیست؛ راه بى‌نهایت است كه همه انبیا و اولیا، در این راه مشغول پیشرفت و تكامل نفس و فراهم كردن معرفت بیشتر نسبت به ذات مقدّس پروردگار و صفات كمالیه حضرت حقّند. هر مقدارى كه این‌گونه افراد در این راه پیش نرفتند، یك قصور و یك عقب‌ماندگى و یك ناتوانى معنوى است كه استغفار لازم دارد.

استغفار، براى همه است. لذا ملاحظه مى‌كنید كه ائمّه علیهم‌السّلام در این دعاها، چه سوز و گدازى دارند. بعضى خیال مى‌كنند كه امام سجاد این سوز و گداز را كرده است، براى این‌كه به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران كه هست -هم در شكل و هم در مضمون كار- اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بنده صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوز و گداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الى‌اللَّه و رضوان الهى، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا واقعاً متعلّق به خود اوست.

ممكن است مثلاً توجه به مباحات در زندگى -لذّت‌هاى مباح، كارهاى مباح- در نظر انسانى كه در آن حدّ از علوّ درجه است، یك نوع سقوط و انحطاط محسوب شود. دلش مى‌خواست كه در چارچوب ضرورت‌هاى مادّى و جسمانى قرار نمى‌داشت و همین نیم‌نگاه را هم به مباحات و به مسائل عادى زندگى نمى‌كرد و در راه معرفت و در آن وادى بى‌نهایت به سوى رضوان الهى و بهشت معرفت الهى، بیشتر پیش مى‌رفت. وقتى چنین چیزى نشده است، پس استغفار مى‌كند. بنابراین استغفار براى همه است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif فرصت رمضان
عزیزان من! ماه رمضان را براى استغفار مغتنم بشمارید و از خداى متعال طلب مغفرت كنید. ملت ما با این روحیه فداكارى، با این استقامتى كه نشان داده، با این كار بزرگى كه كرده است، با جوانان نورانى و خوبى كه دارد (این جوانان با این تعداد، غیر از جامعه ما، قطعاً در هیچ جاى عالم وجود ندارد) با این زنان و مردان و مادران و فداكاری‌هاى گوناگونى كه از این مردم سرزده است، استعداد پیشرفت زیادى در زمینه‌هاى مادّى و معنوى، دنیایى و اخروى دارد. این ملت، با استغفار، رحمت الهى را به‌سوى خود جلب كند.

همه استغفار كنید. آن كسانى كه اهل عبادتند، آن كسانى كه در امر عبادت متوسّطند، آن كسانى كه حتّى كاهل در كار عبادتند و فقط به اقلّ واجبات اكتفا مى‌كنند، آن كسانى كه حتّى گاهى خداى نخواسته بعضى از عبادت واجب هم از آن‌ها ترك مى‌شود، همه و همه توجّه داشته باشند كه این رابطه بین آن‌ها و خدا، كار را پیش مى‌برد. از خداى متعال، آمرزش و مغفرت بخواهید و طلب عفو كنید. از خدا بخواهید كه مانع گناه را بردارد؛ این ابر را از مقابل خورشید فیض و لطف و تفضلّات خودش برطرف كند، تا لطفش بر این دل‌ها و جان‌ها بتابد. آن‌وقت ببینید كه تعالى و اعتزازى به وجود خواهد آمد.
خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌؛
28/10/75

 1 نظر

گناه بشر چه بود که پا سوز آدم (ع) شد؟

16 مرداد 1390 توسط فراهانی

پاسخ به یکی از تناقضات موجود در قرآن

از طرفی خداوند می‌فرماید بار گناه کسی را گردن کس دیگر نمی‌اندازیم و از طرفی وقتی داستان آدم و حوا را بیان می‌کند با وجود اینکه آن دو گناه می‌کنند و از بهشت رانده می‌شوند ولی ما هم جبراً در زمین به دنیا می‌آییم و از نعمات بهشت محروم می‌شویم ما چه گناهی کردیم؟

آدم در سیر نزولی، ابتدا در بهشت برزخی ساکن می‌شود، که عالمی است پایین‌تر از عالم ملائکه و روح، و بالاتر از عالم ماده و خاک، تا برای نزول و استقرار در زمین مهیا گردد
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده می‌شود که آدم از ابتدا برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود می‌دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفی می‌کند: «و اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه که پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم، گفتند: آیا در زمین کسی را می‌گماری که در آن فساد می‌کند»(بقره، آیه‌ی 30).

ماجرای سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحله‌ای از سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنی آدم از ابتدا برای سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن مراحلی از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او تعلیم می‌دهد و پس از اثبات خلافت و جانشینی آدم برای ملائکه، آنان را امر به سجده می‌کند، آن گاه وی را در بهشت ساکن می‌کند و از نزدیک شدن به درخت خاصی منع می‌کند. تا آن جا که انسان با فریب شیطان از آن می‌خورد و به زمین هبوط می‌کند و در زمین مستقر می‌شود.

از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده می‌شود که آدم از ابتدا برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود می‌دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفی می‌کند
2) حقیقت و هویت اصلی انسان که همان روح است از عالمی متعالی و برتر، سیر نزولی را طی کرده تا به عالم مادی و خاکی که پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود است، رسیده است تا بار دیگر انسان با قوس صعودی از عالم ماده اوج گرفته و به سوی خدا بازگردد: یا ایهاالانسان انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه؛ ای انسان حقّا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی، پس او را ملاقات خواهی کرد» (انشقاق، آیه‌ی 6).

جریان سکونت آدم (ع) در بهشت چه بود؟

آن چه در جریان سکونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمین، در قرآن کریم آمده است، در حقیقت بیانگر بخشی از قوس نزولی خلقت انسان است. آدم در سیر نزولی، ابتدا در بهشت برزخی ساکن می‌شود، که عالمی است پایین‌تر از عالم ملائکه و روح، و بالاتر از عالم ماده و خاک، تا برای نزول و استقرار در زمین مهیا گردد.

ماجرای سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحله‌ای از سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنی آدم از ابتدا برای سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن مراحلی از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است
3) خداوند در داستان آدم یک واقعیت را بیان می‌کند. بر این اساس همچنان که تعلیم اسماء به نوع آدم است و نوع بشر می‌تواند این قوه را به فعلیت برساند و همچنان که مقصود از سجده، سجده بر نوع آدم نیز هست؛ مقصود از خوردن آن درخت و برگزیدن زندگی دنیا، نوع انسان است. هر چند برای خصوص آدم رخ داده است. یعنی نوع انسان چنین است.

دراینجا این سؤال خودنمایی می‌کند که اگر خوردن از درخت ممنوع مقتضای سرشت و نوع خلقت انسان است، پس چرا خداوند آدم را از نزدیک شدن به این درخت نهی می‌کند؟

در پاسخ باید گفت: این نهی، نهی مولوی و به انگیزه زجر و بازداشتن نیست. بلکه این نهی برای ارشاد و تعلیم آدم است. در واقع خداوند می‌فرماید: ای انسان اگر نزدیک نشوی از عالم برتر به دنیا نزول نمی‌کنی، هر چند سرشت تو به گونه است که به اختیار خود از درخت خواهی خورد و نزول خواهی کرد. خداوند با این نهی می‌خواهد به آدم چیزهایی را نشان بدهد. آدم باید اموری را تجربه کند و یاد بگیرد تا آماده و مهیای استقرار در زمین گردد:

الف) آدم باید بفهمد، که دشمنی مکار و حیله‌گر دارد که خیر او را نمی‌خواهد. بلکه به دنبال آشکار کردن «سیئه» زشتی‌ها در اوست.

ب) آدم، قبل از هبوط به زمین، آثار تلخ و رنج‌آور مخالفت با دستورات الهی و پیروی از شیطان را تجربه می‌کند.

ج) راه توبه و بازگشت را می‌آموزد و آن را تجریه می‌کند.

ظلم به نفس، به این بود که با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت و رنج و سختی زندگی دنیا کردند. زندگی دنیا که انسان در آن تشنه و گرسنه می‌شود، نیاز به پوشش و هزاران نیاز مادی دیگر دارد. زندگی توأم با فقر و غنا، سلامتی و بیماری، بهره‌مندی و محرومیت، به دست آوردن و از دست دادن و…

4) شاید پرسیده شود؛ اگر نهی از خوردن از درخت، نهی مولوی نیست، پس چرا در قرآن تعبیر ظلم و عصیان آمده است: « ولاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛ به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود» (بقره، آیه‌ی 35). و یا آمده: «و عصی آدم ربه فغوی؛ آدم پروردگارش را عصیان کرد پس ارشاد نشد»؟

در پاسخ باید گفت: مقصود از ظلم در «فتکونا من الظالمین» (طه، آیه‌ی 121) ظلم به نفس است، نه ظلم به خداوند و شکستن حرمت مولا و مولویت مولا، یعنی معصیت؛ شاهد بر این مطلب این است که وقتی آدم و حوا توبه کردند چنین گفتند: «ربنا اننا ظلمنا انفسنا؛ خدایا ما به خودمان ستم کردیم»(اعراف، آیه‌ی 23).

ظلم به نفس آدم (ع) چه بود؟

و ظلم به نفس، به این بود که با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت و رنج و سختی زندگی دنیا کردند. زندگی دنیا که انسان در آن تشنه و گرسنه می‌شود، نیاز به پوشش و هزاران نیاز مادی دیگر دارد. زندگی توأم با فقر و غنا، سلامتی و بیماری، بهره‌مندی و محرومیت، به دست آوردن و از دست دادن و…

دلیل و شاهد بر این که، مقصود از ظلم، ظلم به نفس به واسطه‌ی گرفتار شدن در سختی و مشقت زندگی دنیاست، آیه‌ی شریفه‌ی دیگری است که در آن به جای «فتکونا من الظالمین» می‌فرماید: «فتشقی»: «یا آدم ان هذا عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما من الجنه فتشقی؛ ای آدم این [ابلیس] برای تو و همسرت دشمنی [خطرناک] است، زنهار تا شما را از بهشت بیرون نکند که گرفتار رنج و مشقت می‌شوی» (طه: آیه‌ی 117).

نتیجه و اثر این ظلم به نفس این است که به مشقت و سختی حیات دنیا، چون گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و هزاران مشکلاتی که لازمه‌ی زندگی روی زمین است، گرفتار خواهی شد
«شقاء» به معنی «رنج و تعب» است و ادامه‌ی آیه نیز مقصود از «شقاء» را بیان می‌کند: «ان لک ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّک لاتظمأ فیها و لاتضحی؛ تو در آن [بهشت] نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه، و نه تشنه می‌گردی و نه در حرارت آفتاب بمانی»(طه، آیه‌ی 119 - 118).

نتیجه ظلم به نفس آدم(ع)

نتیجه و اثر این ظلم به نفس این است که به مشقت و سختی حیات دنیا، چون گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و هزاران مشکلاتی که لازمه‌ی زندگی روی زمین است، گرفتار خواهی شد.

«غوایت» که در آیه بدان اشاره شده «و عصی آدم ربّه فغوی»: غی در مقابل رشد و هدی است؛ و وقتی کلمه‌ی «هدی» در مقابل «غی» به کار می‌رود، به معنای ارشاد است (المیزان، علامه‌ی طباطبایی، ج 1، ص 240). بنا بر این «هدی» یعنی ارشاد کرد و «غوی» یعنی ارشاد نشد.

«و عصی آدمُ ربه فغوی، ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی؛و آدم پروردگارش را عصیان کرد (یعنی از امر ارشادی او تأثیر نپذیرفت) پس ارشاد نشد؛ سپس خداوند او را برگزید و او را بخشید پس او را ارشاد و هدایت کرد» (طه، آیه‌ی 121 - 122). یعنی، غوایت، نتیجه‌ی قهری عصیانِ امر ارشادی است. کسی که از ارشاد مولا بهره نبرد، قهراً ارشاد نشده است.

بهشت و جهنم نور  و تاریکی

بهشتی که آدم در آن بود، بهشت اخروی نبوده است!

5)- همان طور که در ضمن مقدمات قبل اشاره شد، بهشتی که حضرت آدم قبل از هبوط به زمین به طور موقت در آن ساکن شد، بهشت جاودان اخروی نبوده.

دلیل این که آن بهشت، بهشت اخروی که به عنوان پاداش انسان‌های مطیع وعده داده‌اند، نبوده است: اولاً بهشت اخروی (جنه الخلد) جاودان و دائمی است. در آیات بسیاری بر جاودانه و دائمی بودن آن تأکید شده و این که کسی که وارد آن شود، هرگز خارج نخواهد شد. (فرقان، آیه‌ی 15 / توبه، آیه‌ی 89 / هود، آیه‌ی 107 و فرقان، آیه‌ی 16)

ثانیاً در بهشت اخروی، ابلیس و وسوسه‌های شیطانی هرگز راه ندارد. در حالی که آدم و حوا در آن بهشت فریب شیطان را خوردند: «فوسوس لهما الشیطان؛ شیطان آنان را وسوسه کرد» (اعراف، آیه‌ی 20).

«فدلّیهما بغرور؛ پس آن دو را فریب داد» (اعراف، آیه‌ی 22).

همچنان که آن بهشت، باغ دنیوی نیز نبوده است که اولاً هم تعبیر آیات قرآنی به «هبوط به زمین پس از عصیان» بر این امر دلالت دارد (بقره، آیه‌ی 36 و 38 / اعراف، آیه‌ی 24 / طه).

و هم روایاتی که بر آسمانی بودن آن بهشت تأکید کرده و آن را در مقابل ویژگی‌های زندگی دنیوی قرار داده با تفسیر آن به باغ‌های دنیوی سازگار نیست «ان لک ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّک لاتظمأ فیها و لاتضحی» (طه، آیات 119 - 118).

انسان موجودی است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر اولیه از همان ابتدا که بر روی زمین مستقر شد از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتی و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضای سرشت و طبیعت انسانی او بود. نوع خلقت انسان، به گونه‌ای است که در آن مرحله به مقتضای طبیعت انسانی‌اش از آن درخت می‌خورد

با توجه به مقدماتی که گذشت، پاسخ سؤال روشن می‌شود:

اولاً؛ بهشتی که آدم و حوا ابتدا در آن ساکن شدند، بهشت اخروی که پاداش انسان‌هاست و در سیر صعودی به آن حرکت خواهد کرد، نبوده است.

ثانیاً؛ اصلاً از ابتدا آدم برای سکونت و زندگی و مرگ روی زمین خلق شده است. سکونت در بهشت، در حقیقت مرحله‌ای از مراحل خلقت انسان برای استقرار روی زمین بوده است.

ثالثاً؛انسان موجودی است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر اولیه از همان ابتدا که بر روی زمین مستقر شد از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتی و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضای سرشت و طبیعت انسانی او بود. نوع خلقت انسان، به گونه‌ای است که در آن مرحله به مقتضای طبیعت انسانی‌اش از آن درخت می‌خورد.

رابعاً؛ چنین نیست که بشریت تقاص عمل حضرت آدم را پس می‌دهند، بلکه آدم نماد نوع این موجود است. انسان از ابتدا برای زندگی و مرگ در روی زمین خلق شده است و آدم نماد نوع انسان است. انسان به مقتضای خلقت انسانی‌اش و آن چه که در نهاد و ضمیرش نهاده شده، از آن درخت می‌خورد و زندگی زمینی را انتخاب می‌کند.

بخش قرآن تبیان


منبع : پرسمان قرآنی

 نظر دهید »

مراحل روزه‌داری (گفتاری از امام خامنه ای)

15 مرداد 1390 توسط فراهانی
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/5602/B/khamenei-osara-003.jpg


«یا أیها الذین امنوا كتب علیكم الصّیام كما كتب على الّذین من قبلكم.» در آیه شریفه‌اى كه قرائت كردم، مسأله روزه و این‌كه این فریضه الهى بر امّت‌هاى قبل از امّت اسلام هم قرار داده شده بود، مطرح شده است. از جمله فرایض و واجباتى كه بشر در طول ادوار گوناگون به آن نیازمند است، یكى همین روزه گرفتن است؛ همچنان كه نماز خواندن و ذكر الهى چنین است. در همه ادوار، در همه احوال، در همه تمدّن‌ها و در همه دوره‌هاى حیات بشرى، در هر حالى كه بشر باشد، به‌خاطر خاصیت بشرىِ خود، به بعضى از این اعمال و فرایض نیازمند است كه یكى از آن‌ها هم همین روزه است…

روزه كه از آن به‌عنوان تكلیف الهى یاد مى‌كنیم، در حقیقت یك تشریف الهى است؛ یك نعمت خداست؛ یك فرصت بسیار ذى‌قیمت براى كسانى است كه موفّق مى‌شوند روزه بگیرند؛ البته سختی‌هایى هم دارد. همه كارهاى مبارك و مفید، از سختى خالى نیست. بشر بدون تحمّل سختی‌ها به جایى نمى‌رسد. این مقدار سختى كه در تحمّل روزه‌گیرى وجود دارد، در مقابل آنچه كه از روزه عاید انسان مى‌شود، چیزِ كم و سرمایه اندكى است كه انسان مصرف مى‌كند و سود بسیارى را مى‌برد. سه مرحله براى روزه ذكر كرده‌اند؛ هر سه مرحله هم براى كسانى‌كه اهل آن هستند، مفید است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif گرسنگی و تشنگی
یك مرحله، همین مرحله عمومى روزه است؛ یعنى پرهیز از خوردن و نوشیدن و سایر محرّمات. اگر تنها محتواى روزه ما همین امساك باشد، این منافع زیادى دارد. هم ما را مى‌آزماید و هم به ما مى‌آموزد؛ هم درس هست، هم آزمایش براى زندگى است. تمرین و ورزش است؛ یك ورزش بسیار با اهمیت‌تر از ورزش جسمانى در این كار وجود دارد. روایاتى از ائمه علیهم‌السّلام وارد شده است كه به همین مرحله از روزه توجّه دارد. یك روایت از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام است كه مى‌فرماید: «لیستوى به الغنى و الفقیر»؛ خداى متعال روزه را واجب كرده است تا در این ساعات و روزها، فقیر و غنى با یكدیگر برابر شوند. انسانى كه تهیدست و فقیر است، نمى‌تواند در طول روز هرچه هوس كرد، بخرد و بخورد و بیاشامد؛ اما آدم‌هاى غنى، در طول روز، هرچه كه هوس مى‌كنند و هرچه كه مى‌خواهند، برایشان فراهم است. غنى، حال فقیر و گرسنگى فقیر و تهیدستى او را از به‌دست آوردن چیزهایى كه مورد اشتهاى اوست، درك نمى‌كند؛ اما در روزى كه روزه مى‌گیرد، همه یكسانند و با اختیار خودشان، از مشتهیات نفسانى محرومند.

یك روایت دیگر از امام رضا علیه‌السّلام نقل شده است كه به نكته دیگرى اشاره دارد. مى‌فرماید: «لكى یعرفوا الم الجوع و العطش و یستدلوا على فقر الآخره» در این روایت، به تهیدستى و گرسنگى و تشنگى روز قیامت اشاره مى‌شود. در روز قیامت، یكى از ابتلائات انسان، تشنگى و گرسنگى است كه در آن حالت، انسان در مقابل مؤاخذه و سؤال و جواب الهى قرار مى‌گیرد. انسان باید در گرسنگى و تشنگى روز ماه رمضان، به آن حالت روز قیامت توجّه كند و به آن لحظه بسیار سخت و دشوار متنبّه شود.

باز روایت دیگرى از امام رضا علیه‌السّلام است كه به بُعد دیگرى از ابعاد روزه در همین مرحله گرسنگى و تشنگى كشیدن توجّه مى‌كند. آن، این است كه مى‌فرماید: «صابراً على ما اصابه من الجوع و العطش». قدرت صبر به انسان داده مى‌شود كه بتواند گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند. انسان‌هاى نازپرورده -كسانى‌كه معناى گرسنگى و تشنگى را نچشیده‌اند و نفهمیده‌اند- قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیارى از میدان‌ها، خیلى زود از پا درمى‌آیند و امتحان‌هاى گوناگون زندگى، آن‌ها را درهم مى‌فشرد و له مى‌كند. انسانى كه گرسنگى و تشنگى را چشیده است، معناى این‌ها را مى‌داند و در مقابل دشواری‌هایى كه از این راه ممكن است پیش بیاید، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، این قدرت تحمل و این صبر را به همه مى‌دهد. یك روایت دیگر هم در همین زمینه عرض مى‌كنم كه آن هم از امام رضا علیه‌الصّلاةوالسّلام است؛ گرچه شاید این یكى، دو مورد، فقره‌هاى یك حدیث باشد. «و رائضا لهم على اداء ما كلّفهم»؛ یعنى تحمّل گرسنگى و تشنگى و اجتناب از مشتهیات نفسانى در روز ماه رمضان، یك نوع ریاضت است كه انسان را بر اداء تكالیف گوناگون زندگى قادر مى‌سازد. البته منظور، ریاضت‌هاى شرعى و ریاضت‌هاى الهى و ریاضت‌هاى اختیارى است. یكى از چیزهایى كه انسان را قدرتمند مى‌كند و بر پیمودن راه‌هاى دشوار زندگى توانا مى‌سازد، ریاضت كشیدن است كه خیلی‌ها به آن پناه مى‌برند. این یك ریاضت شرعى است. بنابراین، در همین چند حدیثى كه خوانده شد، مى‌بینید كه همین مرحله از روزه -یعنى مرحله تحمّل گرسنگى و تشنگى- در اغنیا احساس همسانى با فقرا ایجاد مى‌كند؛ احساس گرسنگى روز قیامت را به انسان منتقل مى‌كند؛ صبر و تحمّل در مقابل شدائد را به انسان مى‌بخشد؛ صبر بر اداء تكلیف را به‌عنوان یك ریاضت الهى به انسان اهداء مى‌كند؛ یعنى این‌همه فواید در همین مرحله است. علاوه بر خالى بودن شكم از غذا و اجتناب از كارهایى كه در حال عادى براى انسان مباح است، نورانیت و صفا و لطافتى هم به انسان مى‌دهد كه بسیار مغتنم است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif پرهیز از گناه
مرحله دوم روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنى نگاهدارى گوش و چشم و زبان و دل، حتّى -طبق بعضى از روایات- نگاهدارى بشره انسان، پوست بدن و موى بدن انسان از گناه. از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقل شده است كه «الصّیام اجتناب المحارم كما یمتنع الرّجل من الطّعام و الشّراب»؛ همان‌طورى كه از غذا و از آشامیدنى و از مشتهیات نفسانى اجتناب مى‌كنید، از گناه هم اجتناب كنید. این یك مرحله بالاتر براى روزه است. این فرصت ماه رمضان، فرصت مغتنمى است كه انسان تمرین اجتناب از گناه كند.

بعضى از جوانان در مراجعاتى كه دارند، به بنده التماس دعا كه مى‌كنند، از جمله مكرّر مى‌گویند شما دعا كنید كه ما بتوانیم گناه نكنیم. البته دعا كردن خوب و لازم است و مى‌كنیم؛ اما گناه نكردن، به اراده انسان احتیاج دارد. باید تصمیم بگیرید كه گناه نكنید و وقتى تصمیم گرفتید، این كار بسیار آسانى خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزى است كه مثل یك كوه در چشم انسان جلوه مى‌كند؛ اما با تصمیم، مثل یك زمین هموار مى‌شود. در ماه رمضان، بهترین فرصت است كه همه این را تمرین بكنند.

روایت دیگرى از فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها نقل شده است كه فرمود: «ما یصنع الصائم بصیامه إذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه»؛ انسان از روزه چه بهره‌اى خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ در یك روایت نقل شده است كه زنى به خدمتكار خود اهانت كرد. ظاهراً آن‌ها در همسایگى پیامبر، یا مثلاً در سفرى همراه آن حضرت بودند. پیامبر اكرم طعامى در دستشان بود، به او تعارف كردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است كه پیامبر به او این‌طور فرمودند: «كیف تكونین صائمه و قد سببت جاریتك»؛ چطور تو روزه‌اى؛ در حالى كه به خدمتكار خودت دشنام داده‌اى؟ «إنّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست كه از خوراك و نوشیدنى اجتناب كنید. «و إنما جعل‌اللَّه ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول»؛ خدا خواست كه انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگی‌ها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویى و اهانت به دیگران است. از جمله این گناهان، گناهان دل است؛ دشمنى و كینه دیگران را در دل پروراندن است. بعضى گناهان به معناى اصطلاح شرعى است؛ بعضى گناهان اخلاقى است؛ مراتب گوناگونى دارد.

پس، مرحله دوم روزه‌دارى این است كه انسان بتواند از گناهان، خود را جدا كند و به‌خصوص شما جوانان عزیز از این فرصت استفاده كنید. شما جوانید. جوان، هم قدرت و توانایى دارد و هم صافىِ دل و نورانیتِ دل براى او یك فرصت است. در طول ماه رمضان، از این فرصت استفاده كنید و اجتناب از گناهان را -كه مرحله دوم روزه‌دارى است- تمرین نمایید.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اجتناب از غفلت
مرحله سوم از روزه‌دارى، پرهیز از هرچیزى است كه ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل كند. این، آن مرحله بالاى روزه‌دارى است كه در حدیث آن‌طور كه وارد شده است، پیامبر به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض مى‌كند: «یا ربّ و ما میراث الصّوم»؛ دستاورد روزه چیست؟ ذات اقدس ربوبى فرمود: «الصوم یورث الحكمة و الحكمة تورث المعرفة و المعرفة تورث الیقین فإذا استیقن العبد لا یبالى كیف أصبح بعسر أم بیسر»؛ روزه سرچشمه‌هاى حكمت را در دل مى‌جوشاند. وقتى كه حكمت بر دل حاكم شد، آن معرفت نورانى و روشن به‌وجود مى‌آید. معرفت كه به‌وجود آمد، همان یقینى به‌وجود مى‌آید كه حضرت ابراهیم از خداى متعال آن را مى‌خواست و در دعاهاى این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتى كسى داراى یقین بود، همه دشواری‌هاى زندگى بر او آسان مى‌شود و انسان شكست‌ناپذیر از حوادث مى‌گردد. ببینید چقدر اهمیت دارد! این انسانى كه مى‌خواهد در مدّت سال‌هاى عمر خود، یك راه تعالى و تكامل را بپیماید، در مقابل مشكلات و حوادث زندگى و موانع راه، شكست‌ناپذیر مى‌شود. یقین، چنین حالتى به انسان مى‌دهد. این‌ها ناشى از روزه است. وقتى كه روزه یاد خدا را در دل زنده كرد و فروغ معرفت خدا را در دل به‌وجود آورد و دل را روشن نمود، این‌ها به دنبالش مى‌آید. هر چیزى كه انسان را از یاد خدا غافل كند، به روزه براى این مرحله مضرّ است. خوشا به‌حال كسانى كه مى‌توانند خود را به این مرحله برسانند. البته ما باید آرزو كنیم و از خدا بخواهیم و همّت كنیم كه خودمان را به این مرحله برسانیم.
خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌؛ 26/09/78


>
 نظر دهید »

آیا دین اجازه ظلم شوهر به زن را صادر کرده؟!!

15 مرداد 1390 توسط فراهانی
با مراجعه به متون دینی مشاهده می شود که اسلام بیش از هر دین وآیینی به جایگاه و منزلت زن تاکید داشته.اثبات این مدعا چندان کار سخت و دشواری نیست.حال اگر جامعه ای خود را پایبند به حقوق بانوان نمی داند این مسائل ناشی از آداب ورسوم فرهنگی،اجتماعی و تربیتی است و هیچگونه دخلی به دین ندارد.

دینی که زن را ریحانه معرفی می کند، بهشت را زیر پای مادران می داند، سفارش به احترام مادر را مقدم به احترام پدر می داند،وجود مبارک و میمونی مانند فاطمه زهرا را بهانه خلقت و فخر مرد و زن معرفی می کند،مرد را بدون زن غیر کامل و دارای نقص می شمارد و..

دینی که اساس برتری را نه جنسیت و بلکه فقط و فقط تقوی می داند،دینی که شعار اصلی آن پرهیز از ظلم و ستم است و اجحاف در حق دیگران را جرمی نابخشودنی تلقی می کند چگونه می شود آن را متهم به ظلم در حق زنان دانست؟

همانطور که قبلا اشاره شد به نظر می رسد این ذهنیت که زن در دین مظلوم واقع شده است،بیشتر به عملکرد مردان مسلمان برگردد نه به تعالیم اسلام.عملکرد مسلمانان نیز همیشه آمیخته با آداب و رسوم ملی،قبیله ای و قومی آنان بوده است از اینروست که می بینیم علی الرغم اینکه دو فرهنگ و قومیت هرچند مسلمان هستند اما عملکرد آنان در قبال زنان متفاوت است.
در ادامه مناسب می دانم به برخی روایات که ناظر به توجه و محبت به همسر است اشاره نمایم:
روایاتی از رسول گرامی اسلام:

هرچه ایمان انسان کاملتر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.
این سخن مرد که به همسرش بگوید دوستت دارم هرگز از قلب زنش خارج نخواهد شد.
زنان را گرامی نمی دارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمی کنند مگر افراد پست و فرو مایه.
هر کس به خانواده اش توهین کند خوشی زندگی را از دست خواهد داد.
بهترین شما کسی است که به خانواده اش احسان کند.
بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تامین کند و با صورت و قیافه بد بر او ظاهر نشود.
باید خودتان را برای همسرتان مرتب و آماده گردانید چنانکه دوست دارید آنان خودشان را برای شما مهیا سازند.
بهترین شما کسی است که برای اهل بیتش خوبتر باشد.
از ما نیست کسی که از جهت مال و ثروت در وسعت باشد لیکن بر اهل و عیالش در مخارج سخت بگیرد.
بهترین فرزندان شما دختران هستند.
علامت خوش قدمی زن این است که اولین فرزندش دختر باشد
روایاتی منقول از امام صادق علیه السلام:

یکی از اخلاق پیامبران این است که نسبت به همسرانشان محبت دارندهرکس از دوستان ما باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می کندهرکس زن گرفت باید او را گرامی و محترم بشمارداز این دست روایات فراوان است وبه خوبی از آنه می توان جایگاه رفیع زن و وظایف همسر در قبال او را متوجه شد.
 1 نظر

دعای پیامبر در گرفتاری‌ و غم

15 مرداد 1390 توسط فراهانی

دعای پیامبر در گرفتاری‌ و غم



از حضرت علی بن ابی‌طالب علیه السلام روایت شده، هنگامی كه اتفاق ناگوار یا اندوهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می‌شد این دعا را می‌خواندند:


یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا حَیَّاً لا یَمُوتَ، یا حَیُّ لا اِلهَ الا اَنْتَ كاشِفُ الْهَمِّ مُجیبُ دَعُوَةِ المُضْطَرّینَ اَسْألُكَ فَاِنَّ لَكَ الحَمْدُ لا اِلهَ اِلا اَنْتَ المَنّانُ بَدیعُ السَّماواتُ وَ الاَرْضِ ذُوالجَلالِ وَ الْاِكْرامِ رَحْمنَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحیمَهما رَبِّ ارْحَمنی رَحْمَةً تُغْنینی بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:


«هیچ مسلمانی نیست كه این دعا را سه مرتبه بخواند جز آنكه درخواست او عطا شود مگر اینكه حاجت و درخواست او گناه یا وسیلة قطع رحم باشد.»1


1.برگرفته از كتاب «بهار جانها» اثر آیت الله علی كریمی

 نظر دهید »

شأن نزول آیه ولایت

15 مرداد 1390 توسط فراهانی

خداوند متعال در سوره مبارکه مائده آیه55می فرماید:
«إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(المائدة/55)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند».
شأن نزول آیه ولایت
در تفسیر مجمع البیان و کتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : که روزى در کنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد ناگهان مردى که عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى کرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگرى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى نمود.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى کند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر کس مرا نمى شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با این گوشهاى خودم از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ مى گویم هر دو گوشم کر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ مى گویم هر دو کور باد، که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
على قائد البررة و قاتل الکفرة منصور من نصره مخذول من خذله .
على (علیه السلام ) پیشواى نیکان است ، و کشنده کافران ، هر کس او را یارى
کند، خدا یاریش خواهد کرد، و هر کس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت .
سپس ابوذر اضافه کرد: اى مردم روزى از روزها با رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز مى خواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا تو شاهد باش ‍ که من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم ولى کسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على (علیه السلام ) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت :
خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى و کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسى درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محکم گردد.
ابوذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان
إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
{تفسیر نمونه،آیت الله مکارم شیرازی،ج4ص421-422}

 نظر دهید »

خطا مکن و عذر مخواه

15 مرداد 1390 توسط فراهانی

امام حسین(علیه السلام) فرمود:


إِیَّاکَ وَما تَعتَذِرُ مِنْهُ فَانَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسِیئىُ وَ لا یَعْتَذِرُ وَالْمُنافِقُ کُلَّ یَوْم یُسِیئىُ وَ یَعْتَذِرُ(1)

ترجمه

کار بدى مکن که ناگریز از عذرخواهى باشد، زیرا انسان با ایمان، نه بدى مى کند و نه عذر مى خواهد; ولى منافق همه روز بد مى کند و پوزش مى طلبد.

شرح کوتاه

از هرکسى خطا ممکن است سر زند، ولى افراد با ایمان و منافق در این جا یک فرق دارند، افراد با ایمان مى کوشند کمتر خلاف کنند تا نیازى به عذر خواستن نداشته باشند; زیرا مى دانند عذرخواهى - بالاخره - رو را سفید نمى کند، ولى منافقان پروایى از بدى و تخلّف ندارند و پى در پى پوزش مى طلبند، و این خود یکى از نشانه هاى نفاق است که ظاهرش به حکم عذر خواهى دلیل ندامت است، و باطنش به حکم تکرار دلیل عدم پشیمانى.




1. از کتاب تحف العقول، صفحه 177.

برگرفته از کتاب: 150 درس زندگی / آیت الله مکارم شیرازی
 نظر دهید »

كسى كه براى خشنودى خدا نماز شب بخواند

14 مرداد 1390 توسط فراهانی


نماز شب



رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

هر گاه بنده اى شب هنگام از خواب برخیزد و در حالى كه هنوز (آثار) سنگینى خواب در چشمان او باقى است ، براى خشنودى خداوند نماز شب بخواند، پروردگار متعال به ملائكه اش مباهات مى كند و مى فرماید: آیا نمى بینید بنده مرا كه در نیمه شب از بستر خواب برخاست و به خاطر خواندن نمازى كه بر او واجب نكرده ام ، خواب شیرین را رها كرد؟ پس ‍ شاهد باشید كه او را آمرزیده ام.1

كسیكه در نیمه شب تار، با مولایش خلوت كند

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
چون بنده اى در نیمه شب تار، با مولایش خلوت كند و به مناجات بپردازد خداوند نورى در دلش قرار دهد و به فرشتگانش گوید:
بنده ام را ببینید كه در نیمه شب تاریك با من خلوت كرده است در حالى كه انسانهاى تنبل سرگرم كارهاى بیهوده اند و غافلان در خوابند، شما شاهد باشید كه من او را آمرزیده ام
2


1.ارشاد القلوب (دیلمى ): ج 2، ص 15، باب 22.
2.میزان الحكمه : ج 5، ص 419.
* کتاب داستانهاى شیرین از نماز شب/سید عبدالله حسینى
* برگرفته از : www.islamicecenter.com

 1 نظر

چهل حدیث برکت در زندگی

14 مرداد 1390 توسط فراهانی

قرآن كریم وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَْرْضِ؛(سوره اعراف، آیه 96.)
اگر اهل شهرها و آبادى ‏ها ایمان آورده و تقوا پیشه مى‏كردند قطعا بركات آسمان و زمین را برایشان مى‏گشودیم.

——————————————————————————–

« 1 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : قالَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ… اِذا قالَ الْعَبْدُ: «بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» قالَ اللّه‏ُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبْدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَنْ اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحْوالِهِ؛(عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 269، ح 59 . )
خداوند فرمود: «… هرگاه بنده بگوید: بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم، خداى متعال مى‏گوید: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهایش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».

——————————————————————————–

« 2 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَحِبُّو الْمَعْروفَ وَ اَهْلَهُ فَوَالَّذى نَفْسى بِیَدِهِ اِنَّ الْبَرَكَةَ وَ الْعافیَةَ مَعَهُما؛(كنز العمّال، ح 15974. )
نیكى و نیكوكاران را دوست بدارید. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بركت و تندرستى، با نیكى و نیكوكاران است.

——————————————————————————–

 

« 3 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَیْتَهُ فَلْیُسَلِّمْ، فَاِنَّهُ یُنْزِلُهُ الْبَرَكَةَ وَ تُؤنِسُهُ الْمَلائِكَةُ؛(علل الشرایع، ج 2، ص 583، ح 23. )
هرگاه یكى از شما به خانه خود وارد مى‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‏آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس مى‏گیرند.

——————————————————————————–

 

« 4 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : باكِروا طَـلَبَ الرِّزْقِ وَ الْحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ وَ نَجاحٌ؛(المعجم الاوسط، ج 7، ص 194، ح 7250. )
در پى روزى و نیازها، سحر خیز باشید؛ چرا كه حركت در آغاز روز، [مایه] بركت و پیروزى است.

——————————————————————————–

 

« 5 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِنَّ لِكُلِّ امْرِىٍ‏ء رِزْقا هُوَ یَاْتیهِ لا مَحالَةَ فَمَنْ رَضىَ بِهِ بورِكَ لَهُ فیهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهِ لَمْ یُبارَكَ لَهُ فیهِ وَ لَمْ یَسَعْهُ اِنَّ الرِّزْقَ لَیَطْلُبُ الرَّجُلَ كَما یَطْلُبُهُ اَجَلُهُ؛(اعلام الدین، ص 342. )
هر كس روزى‏اى دارد كه حتما به او خواهد رسید. پس هر كس به آن راضى شود، برایش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد یافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن‏گونه كه اجلش در پى اوست.

——————————————————————————–

« 6 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَلصَّلاةُ مِنْ شَرائِعِ الدّینِ وَ فیها مَرضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ وَ هِىَ مِنْهاجُ الاَْنْبیاءِ وَ لِلْمُصَلّى حُبُّ الْمَلائِكَةِ وَ هُدىً و ایمانٌ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛(خصال، ص 522، ح 11. )
نماز، از آیین‏هاى دین است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پیامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدایت، ایمان، نور معرفت و بركت در روزى است.

——————————————————————————–

« 7 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : كُلوا جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا فَاِنَّ الْبَرَكَةَ مَعَ الْجَماعَةِ؛(بحارالأنوار، ج 66، ص 349. )
با هم غذا بخورید و پراكنده نباشید، كه بركت با جماعت است.

——————————————————————————–

« 8 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِذا وُضِعَتِ الْمائِدَةُ حَفَّتها اَرْبَعَةُ آلاْفِ مَلَكٍ، فَاِذا قالَ الْعَبْدُ: بِسمِ اللّه‏ِ قالَتِ الْمَلائِكَةُ: بارَكَ اللّه‏ُ عَلَیْكُم فى طَعامِكُم ثُمَّ یَقولونَ لِلشَّیْطانِ اُخْرُجْ یا فاسِقُ، لا سُلطانَ لَكَ عَلَیْهِمْ؛(كافى، ج 6، ص 292، ح 1)

هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آیند. چون بنده بگوید: «بسم اللّه‏» فرشتگان مى‏گویند: «خداوند، به غذایتان بركت دهد!» سپس به شیطان مى‏گویند: «اى فاسق! بیرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».

——————————————————————————–

« 9 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَعْظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَیْسَرُهُنَّ صَداقا ؛(السنن الكبرى، ج 7، ص 235. )
با بركت ‏ترین زنان، كم مهریّه‏ترین آنان است.

——————————————————————————–

« 10 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : رَحِمَ اللّه‏ُ اَبَا الْبَناتِ، اَلْبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ الْبَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّ الْباقیاتُ الصّالِحاتُ؛(مستدرك الوسائل، ج 15، ص 115، ح 17700.)رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنى‏اند و پسران، مژده آورند. دختران باقیات الصالحات (بازماندگان شایسته)اند.

——————————————————————————–

« 11 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : مَنْ تَسَمّى بِاسمى یَرجو بَرَكَتى وَ یُمْنى، غَدَتْ عَلَیْهِ الْبَرَكَةُ وَ راحتَ اِلى یَوْمِ القیامَةِ؛(كنزالعمّال، ح 45221. )
هر كس به نام من نامگذارى كند و بركت و خجستگى مرا امید داشته باشد، بركت به سوى او خواهد آمد و تا قیامت (باقى) خواهد بود.

——————————————————————————–

« 12 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِعْلَمْ اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الْكِذْبَ مَشْؤومٌ؛(تحف العقول، ص 14. )
بدان كه راستگویى، پر بركت است و دروغگویى، شوم.

——————————————————————————–

« 13 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِنَّ فِى الرِّفْقِ الزّیادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقُ یُحْرَمِ الْخَیْرَ؛(كافى، ج 2، ص 119، ح 7. )
در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كس از مدارا محروم باشد، از خیر، محروم شده است.

——————————————————————————–

« 14 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : عائِدُ الْمَریضِ یَخوضُ فِى الْبَرَكَةِ فَاِذا جَلَسَ انْغَمَسَ فیها؛(كنزالفوائد، ج 1، ص 178. )
عیادت كننده بیمار، در بركت فرو مى‏رود و چون نزد بیمار بنشیند، در آن غوطه‏ور مى‏شود.

——————————————————————————–

« 15 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الْفَلَجُ وَ الْفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ الْبَرَكَةُ وَ الْعَفْوُ وَ الْعافیَةُ وَ الْمُعافاةُ وَ الْبُشْرى وَ النَّصْرَةُ وَ الرِّضا وَ الْقُرْبُ وَ الْقَرابَةُ وَ النَّصْر وَ الظَّـفَرُ وَ الْتَّمْكینُ وَ السُّروُر وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَنْ اَحَبَّ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضْلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَنْ اُدْخِلَهُمْ فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَنْ یَسْتَجیبَ لى فیهِم وَ هُمْ اَتْباعى وَ مَنْ تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛(بحارالأنوار، ج 27، ص 92.)

آسایش و راحتى، كامیابى و رستگارى و پیروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا كند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پیروان من هستند و هر كه از من پیروى كند، از من است.

——————————————————————————–

 

« 16 »   پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :     اَلْبَرَكَةُ مَعَ اَكابِرِكُمْ؛(جامع الأخبار، ص 242، ح 617. )   
بركت، با بزرگان شماست.

——————————————————————————–

« 17 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : ما مِنْ مائِدَةٍ اَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْ مائِدَةٍ جَلَسَ عَلَیْها یَتیمٌ؛(كنزالعمّال، ح 6040.)
هیچ سفره‏اى با بركت‏تر از سفره‏اى نیست كه یتیم بر سر آن بنشیند.

——————————————————————————–

« 18 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : لَمّا خَلَقَ اللّه‏ُ الْمَعیشَةَ جَعَلَ الْبَرَكاتِ فِى الْحَرثِ وَ الْغَنَمِ؛(كنزالعمّال، ح 9354. )
چون خداوند، وسایل زندگى مردم را آفرید، بركت‏ها را در كشاورزى و گوسفنددارى قرار داد.

——————————————————————————–

 

« 19 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الْحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ؛( بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5.)ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاك مى‏كند و آن ماه بركت است.

——————————————————————————–

« 20 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَلْبَیِّعانِ بِالخیارِ ما لَمْ یَتَفَرَّقا ـ او قال: حَتّى یَتَفَرَّقا ـ فَاِنْ صَدَقا وَ بَیَّنا بورِكَ لَهُما فى بَیْعِهِما وَ اِنْ كَـتَما وَ كَذِبا مُحِقَت بَرَكَةُ بَیْعِهِما؛(صحیح بخارى، ج 3، ص 10. )
خریدار و فروشنده، تا از یكدیگر جدا نشده‏اند، اختیار [فسخ معامله را] دارند. اگر راست بگویند و [عیب را] آشكار بگویند، داد و ستد براى هر دو، بركت خواهد داشت، و اگر [عیب را [بپوشانند و دروغ بگویند بركت دادوستدشان خواهد رفت.

——————————————————————————–

 

« 21 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : ثَلاثٌ لَو یَعْلَمُ النّاسُ ما فیهِنَّ ما اُخِذْنَ اِلاّ بِسَهْمَةٍ حِرصا عَلى ما فیهِنَّ مِنْ الْخَیْرِ وَ الْبَرَكَةِ: اَلتَّـأْذینُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجیُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّلِ الصُّفوفِ؛(كنزالعمّال، ح 43235. )
سه چیز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حریص بودن به خیر و بركتى كه در آنها هست، به قرعه متوسل مى‏شدند: اذان نماز، شتاب به نماز جماعت و نماز در صف اول.

——————————————————————————–

 

« 22 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : مَنْ حَبَسَ عَنْ اَخیهِ الْمُسْلِمِ شَیْئا مِنْ حَقِّهِ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیْهِ بَرَكَةَ الرِّزْقِ اِلاّ اَنْ یَتوبَ؛(من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 15، ح 4968 .)
هر كس چیزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]، خداوند، بركت روزى را بر او حرام مى‏كند، مگر آن كه توبه كند [و جبران نماید].

——————————————————————————–

 

« 23 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَلْجَماعَةُ بَرَكَةٌ وَ السَّحوُر بَرَكَةٌ وَ اِطْعامٌ مِنَ اللَّیْلِ بَرَكَةٌ. تَسَحَّروا تَزْدادوا قُوَّةً، تَسَحَّروا تُصیبُوا السُّنَّةَ، تَسَحَّروا وَ لَوْ بِجُرْعَةٍ مِنْ ماءٍ ؛(تیسیر المطالب، ص 282. )
جماعت، غذاى سحر و غذا دادن در شب، بركت است. سحرى بخورید تا نیرویتان زیاد شود. سحرى بخورید تا به سنّت عمل كرده باشید؛ سحرى بخورید هر چند یك جرعه آب باشد.

——————————————————————————–

 

« 24 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : لا یَزالُ النّاسُ بِخَیْرٍ ما اَمَروا بِالْمَعْروفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقْوى فَاِذا لَمْ یَفْعَلوا ذلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمْ الْبَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلى بَعْضٍ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُمْ ناصِرٌ فِى الاَْرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛(تهذیب الأحكام، ج 6، ص 181، ح 373. )
تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و یكدیگر را در نیكى و تقوا، یارى مى‏رسانند، در خیر و نیكى‏اند، آن‏گاه كه چنین نكنند، بركت‏ها از آنان گرفته مى‏شود و بعضى بر بعض دیگر مسلّط مى‏گردند و در زمین و در آسمان، هیچ یاورى نخواهند داشت.

——————————————————————————–

« 25 » امام على علیه‏السلام : اِنَّ لِلّدارِ شَرَفا وَ شَرَفُهَا السّاحَةُ الْواسِعَةُ وَ الْخُلَطاءُ الصّالِحونَ وَ اِنَّ لَها بَرَكَةً وَ بَرَكَتُها جَودَةُ مَوْضِعِها وَسَعَةُ ساحَتِها وَ حُسْنُ جِوارِ جیرانِها؛(مكارم الاخلاق، ص 125.)
خانه را شرافتى است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت جلوى خانه) و هم‏نشینان خوب است. و خانه را بركتى است، بركت خانه جایگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است.

——————————————————————————–

« 26 » پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : صَلاةُ اللّیلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِكَةِ وَ سُنَّةُ الاَْنْبیاءِ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ اَصْلُ الاْیمانِ وَ راحَةُ الاَْبْدانِ وَ كَراهیَةٌ لِلشَّیْطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ الاَْعْمالِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛(ارشاد القلوب، ج 1، ص 191. )
نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن‏ها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.

——————————————————————————–

 

« 27 » امام على علیه‏السلام : شیعَتُنَا الْمُتَباذِلونَ فى وِلایَتِنا، اَلْمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلْمُتَزاوِرونَ فى اِحیاءِ اَمْرِنا اَلَّذینَ اِنْ غَضِبوا لَمْ یَظْلِموا وَ اِنْ رَضوا لَمْ یُسْرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَنْ جاوَروا سِلْمٌ لِمَنْ خالَطوا؛(كافى، ج 2، ص 236، ح 24 . )
شیعیان ما كسانى‏اند كه در راه ولایت ما بذل و بخشش مى‏كنند، در راه دوستى ما به یكدیگر محبت مى‏نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به دیدار هم مى‏روند. چون خشمیگین شوند، ظلم نمى‏كنند و چون راضى شوند، زیاده روى نمى‏كنند، براى همسایگانشان مایه بركت‏اند و نسبت به هم‏نشینان خود در صلح و آرامش‏اند.

——————————————————————————–

« 28 » امام على علیه‏السلام : اَلْبَرَكَةُ فى مالِ مَنْ آتَى الزَّكاةَ وَ واسَى الْمُؤمِنینَ وَ وَصَلَ الاَْقْرَبینَ؛(تحف العقول، ص 172. )
بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و یارى رساند و به خویشاوندان كمك نماید.

——————————————————————————–

« 29 »  امام على علیه‏السلام : عِنْدَ فَسادِ النِّیَّةِ تَرْتَفِعُ الْبَرَكَةُ؛(غررالحكم، ح 6228. )
هرگاه نیّت‏ها فاسد باشد، بركت از میان مى‏رود.

——————————————————————————–

« 30 » امام على علیه‏السلام : اِذا ظَهَرَتِ الجِنایاتُ ارْتَفَعَتِ الْبَرَكاتُ؛(غررالحكم، ح 4030. )
هرگاه گناهان آشكار شوند، بركت‏ها از میان مى‏رود.

——————————————————————————–

« 31 »  امام حسن علیه‏السلام : لَوْ اَنَّ النّاسَ سَمِعوا قَوْلَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسولِهِ لاََعْطَتْهُمُ السَّماءُ قَطْرَها وَ الاَْرْضُ بَرَكَـتَها وَ لَمَا اخْتَلَفَ فى هذِهِ الاُْمَّةِ سَیْفانِ وَ لاََكَلوها خَضْراءَ خَضِرَةً اِلى یَوْمِ القیامَةِ؛(امالى طوسى، ص 566، ح 1174 .)
اگر مردم سخن خدا و پیامبرش را مى‏شنیدند، آسمان بارانش را و زمین بركتش را به آنان مى‏بخشید و هرگز در این امّت، اختلاف و زدوخورد پیش نمى‏آمد و همه از نعمت سر سبز دنیا تا روز قیامت، برخوردار مى‏شدند.

——————————————————————————–

 

« 32 » امام حسین علیه‏السلام : فى بَیانِ ما یَحْدُثُ فى زَمَنِ ظُهورِ الاِْمامِ الْحُجَّةِ علیه‏السلام : وَ لَتَنْزِلَنَّ الْبَرَكَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقْصِفُ مِمّا یَزیدُ اللّه‏ُ فیها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُوْكَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّیْفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّیْفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِكَ قَوْلُهُ تعالى: «وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ وَلكِن كَذَّبُوا»؛(مختصر بصائر الدرجات، ص 51 . )
در بیان آنچه هنگام ظهور امام زمان علیه‏السلام رخ مى‏دهد : بركت از آسمان به سوى زمین فرو مى‏ریزد، تا آن‏جا كه درخت از میوه فراوانى كه خداوند در آن مى‏افزاید، مى‏شكند. (مردم) میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مى‏خورند و این معناى سخن خداوند است كه: (و اگر مردمِ آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏كردند، بركت‏هایى از آسمان و زمین به روى آنان مى‏گشودیم، لیكن تكذیب كردند).

——————————————————————————–

« 33 »پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اَ لْمُفْتونَ سادَةُ الْعُلَماءِ وَ الْفُقَهاءُ قادَةٌ اُخِذَ عَلَیْهِمْ اَداءُ مَواثیقِ الْعِلْمِ وَ الْجُلوسُ اِلَیْهِمْ بَرَكَةٌ وَ النَّظَرُ اِلَیْهِم نورٌ؛(=تاریخ بغداد، ج 4، ص 159. )
فتوا دهندگان بزرگانِ دانشمندان‏اند و فقیهان پیشوایانى كه از آنان بر اداى پیمان علم تعهد گرفته شده است، نشستن نزد آنان بركت است و نگاه به آنان روشنى است.

——————————————————————————–

« 34 » امام صادق علیه‏السلام : اِنَّ النّاسَ یَستَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَیْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُ الاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه‏ِ تَعالى ؛(كافى، ج 3، ص 568، ح 6 . )
اگر در میان مردم عدالت برقرار شود، همه بى‏نیاز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى‏فرستد و زمین بركت خویش را بیرون مى‏ریزد.

——————————————————————————–

« 35 »  امام صادق علیه‏السلام : اَ لْبَرَكَةُ مِنْ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلىٍّ علیه‏السلام عَشَرَةُ اَمْیالٍ؛(بحارالأنوار، ج 101، ص116، ح 41 . )
تا ده میل اطراف قبر حسین بن على علیه‏السلام بركت است.

——————————————————————————–

« 36 » امام على علیه‏السلام : ایّاكُمْ وَ الْحَلْفَ فَاِنَّهُ یُنْفِقُ السِّلْعَةَ وَ یَمْحَقُ الْبَرَكَةَ؛(كافى، ج 5، ص 162، ح 4. )
از قسم خوردن بپرهیزید، چرا كه كالا را تلف مى‏كند و بركت را از بین مى‏برد.

——————————————————————————–

« 37 »  امام صادق علیه‏السلام : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَسَمْتَ لى مِنْ قِسْمٍ اَوْ رَزَقْتَنى مِنْ رِزْقٍ فَاجْعَلْهُ حَلالاً طَیِّبا واسِعا مُبارَكا قَریبَ الْمَطْلَبِ سَهْلَ الْمَاْخَذِ فى یُسْرٍ مِنْكَ وَ عافَیةٍ وَ سَلامَةٍ وَ سعادَةٍ اِنَّك عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ؛(بحارالأنوار، ج 89، ص 377، ح 66 . )
امام صادق علیه‏السلام : خدایا! بر محمّد و خاندان او، درود فرست و آنچه را برایم قسمت كرده و یا روزى نموده‏اى، حلال، پاك، فراوان، با بركت، دست یافتنى و آسان به دست آمدنى قرار بده، با راحتى، عافیت، تندرستى و خوش‏بختى از سوى خود مقرر كن! به درستى كه تو بر هر چیز توانایى.

——————————————————————————–

« 38 »  پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : اِعْلَموا اَنَّ اللّه‏َ تعالى قَدْ فَرَضَ عَلَیْكُمْ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَها فى حَیاتى وَ بَعْدَ مَماتى وَ لَهُمْ اِمامٌ عادِلٌ اِسْتِخْفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه‏ُ شَمْلَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمْرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَوْمَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى یَتوبَ؛(عوالى اللالى، ج 2، ص 54، ح 146. )
بدانید كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و یا انكار، آن را ترك كنند، با وجود این‏كه پیشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشید نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذیرفته است. بدانید كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.

——————————————————————————–

« 39 »  امام كاظم علیه‏السلام : مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ النّاصِحِ یُمْنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه‏؛(تحف العقول، ص 398 . )
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، بركت، رشد و توفیقى از سوى خداست.

——————————————————————————–

« 40 »  امام هادى علیه‏السلام : اِنَّ الْحَرامَ لا یَنْمى وَ اِنْ نَمى لا یُبارَكُ لَهُ فیهِ وَ ما اَنـْفَقَهُ لَمْ یُؤجَرْ عَلَیْهِ وَ ما خَلَّـفَهُ كانَ زادَهُ اِلَى النّارِ؛(كافى، ج 5، ص 125، ح 7 .)
به راستى كه حرام، افزایش نمى‏یابد و اگر افزایش یابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه‏اى به سوى آتش خواهد بود.

 1 نظر

چهل حدیث راز طول عمر

14 مرداد 1390 توسط فراهانی

قرآن كریم:

اَ لَّذى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ اَیُّـكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفورُ؛(1)

آن كس كه مرگ و زندگى را آفرید، تا شما را بیازماید كه كدام یك از شما بهتر عمل مى‏كنید، و او شكست‏ناپذیر و آمرزنده است.

سوره ملك، آیه 2 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

یَابْنَ آدَمَ! اِبْرِرْ واِلدَیْكَ وَ صِلْ رَحِمَكَ، یُیَسَّر لَكَ یُسْرُكَ وَ یُمَدَّ لَكَ فى عُمْرِكَ و اَطِع رَبَّكَ تُسَّمى عاقِلاً و لا تَعصَهُ تُسَمّى جاهِلاً ؛(1)

اى فرزند آدم! به پدر و مادرت نیكى كن و صله رحم داشته باش تا خداوند، كارت را آسان و عمرت را طولانى بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیى و از او نافرمانى نكن كه نادان شمرده مى‏شوى.
الفردوس، ج 5، ص 282، ح 8190 .

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

بَرَكَةُ الْعُمْرِ فى حُسْنِ العَمَلِ ؛(1)

بركت عمر در خوب انجام دادنِ كارهاست.
غررالحكم ، ح 4434 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

لا تَدَع زیارَةَ الحُسَیْنِ بْنِ عَلىّ علیه‏السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، یَمُدُّ اللّه‏ُ فى عُمْرِكَ و یَزیدُ اللّه‏ُ فى رِزقِكَ و یُحییكَ اللّه‏ُ سَعیدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَكتُبكَ سَعیدا؛(1)
امام صادق علیه‏السلام :

زیارت امام حسین علیه‏السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى‏ات را زیاد مى‏كند و زندگى‏ات را همراه با سعادت مى‏كند و جز سعادتمند نمى‏میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى‏كند.

كامل الزیارات، ص 286.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَنْ اُلْهِمَ الصِّدْقَ فى كَلامِهِ وَ الاِْنْصافَ مِنْ نَفْسِهِ وَ بِرَّ والِدَیْهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنْسِى‏ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى رِزْقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقْلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقْتَ مُساءَلَتِهِ ؛(1)
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

به هر كس، راستگویى در گفتار، انصاف در رفتار، نیكى به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر مى‏افتد، روزیش زیاد مى‏گردد، از عقلش بهره‏مند مى‏شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقین مى‏گردد.

اعلام الدین ، ص 265 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

اَرْبَعةٌ تَزیدُ فِى الْعُمْرِ: اَلتَّزویجُ بِالاَْبْكارِ، وَ الاِْغْتِسالُ بِالْماءِ الحارِّ وَ النَّوْمُ عَلَى الْیَسارِ وَاَكْلُ التُّفاحِ بِالاَْسْحارِ ؛(1)

چهار چیز، بر عمر مى‏افزایند: ازدواج با دختران، شستشو با آب گرم، خوابیدن بر شانه چپ و خوردن سیب در سحرگاهان.
مواعظ العددیه ، ص 211.

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِهِ زادَ اللّه‏ُ فى عُمُرِهِ ؛(1)

هر كس به شایستگى در حقّ خانواده‏اش نیكى كند، خداوند بر عمرش مى‏افزاید.
كافى ، ج 8، ص 219، ح 269 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَنْ وَلىَ مِنْ اُمورِ الْمُسْلِمینَ شَیْئا فَحَسُنَتْ سیرَتُهُ رُزِقَ الْهَیْبَةَ فى قُلوبِهِمْ… وَ اِذا عَدَلَ فیهِمْ مُدَّ فى عُمُرِهِ ؛(1)

هر كس اداره بخشى از امور مسلمانان را بر عهده بگیرد و رفتارش خوب باشد، در دل‏هاى آنان هیبت مى‏یابد… و اگر در میان آنان به عدالت رفتار كند، عمرش افزون مى‏گردد.
ذیل تاریخ بغداد ، ج 2، ص 136، ح 419 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ یَزیدَ اللّه‏ُ فى عُمُرِكَ فَسُرَّ اَبَـوَیْكَ ؛(1)

اگر دوست دارى كه خداوند عمرت را زیاد كند، پدر و مادرت را شاد كن.
بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 81 ، ح 84 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

تَجَنَّـبُوا الْبَوائِقَ یُمَدَّ لَكُمْ فِى الاَْعْمارِ؛(1)

از فتنه‏ها و بدى‏ها كناره بگیرید، تا عمرتان طولانى شود .
عیون أخبار الرضا علیه‏السلام ، ج 2، ص 40، ح 90.

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

اِغْسِلُوا اَیْدیَكُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَ بَعْدَهُ فَاِنَّهُ یَنْفِى الْفَقْرَ وَ یَزیدُ فِى الْعُمُرِ؛(1)

دست‏هایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشویید، كه فقر را مى‏بَرَد و بر عمر مى‏افزاید.
محاسن ، ج 2، ص 202، ح 1594 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَنْ اَرادَ الْـبَقاءَ و لا بَقاءَ: فَلْیُباكِرِ الْغَداءَ وَلْیُجَوِّدِ الْحِذاءَ وَلْیُخَفَّفِ الرِّداءَ وَلْیُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ. قیلَ یا رَسولَ اللّه‏ِ وَ ما خِفَّةُ الرِّداءِ؟ قالَ: قِلَّةُ الدَّیْنَ ؛(1)

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

هر كس ماندگارى مى‏خواهد ـ و البته ماندگارى [ابدى] وجود ندارد ـ باید صبحانه را زودتر بخورد، كفش مناسب بپوشد، رداى (بالاپوش) خود را سبك كند و كمتر با زنان بیامیزد. پرسیدند: اى پیامبر خدا! سبك بودن رَدا به چیست؟ فرمودند: به كم بودنِ بدهى.

من لایحضره الفقیه ، ج 3، ص 555، ح 4902 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

كانَ فى ما اَعْطَى اللّه‏ُ تَعالى مُوسى فِى الاَْلْواحِ… اُشْكُرْ لى وَ لِوالِدَیْكَ اَقِكَ الْمَتالِفَ وَ اُنـْسِى‏ءْ لَكَ فى عُمُرِكَ وَ اُحْیِیكَ حَیاةً طَیِّـبَةً وَ اَقْلَبَكَ اِلى خَیْرٍِ مِنْها؛(1

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

در آنچه خداى متعال در «الواح» به موسى علیه‏السلام داد، از جمله چنین بود:… مرا و پدر و مادرت را سپاسگزارى كن، تا از نابود شدن‏ها حفظت كنم و اجلت را به تأخیر بیندازم و به تو زندگى‏اى پاك ببخشم و تو را از این زندگى به سوى بهتر از آن، ببرم.

تاریخ دمشق ، ج 61، ص 128.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

طوبى لِمَنْ طالَ عُمْرُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ فَحَسُنَ مُنْقَلَبُهُ اِذْ رَضىَ عَنْهُ رَبُّهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ طالَ عُمْرُهُ وَ ساءَ عَمَلُهُ وَ ساءَ مُنْقَلَبُهُ اِذْ سَخِطَ عَلَیْهِ رَبُّهُ؛(1)
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

خوشا به سعادت كسى كه عمرش طولانى و كردارش خوب باشد. چنین كسى عاقبتش خوب است؛ زیرا پروردگارش از او راضى است. و واى بر كسى كه عمرش طولانى و كردارش بد باشد. چنین كسى عاقبتش بد است؛ چرا كه پروردگارش از او ناراضى است.

بحارالأنوار، ج 69، ص 400، ح 95.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

اِذا غَضِبَ اللّه‏ُ تَعالى عَلى اُمَّةٍ ثُمَّ لَمْ یُنزِل بِهَا العَذابَ غَلَت اَسْعارُها و قَصُرَتْ أعْمارُها و لَم یَربَح تُجّارُها و لَم تَزكُ ثِمارُها و لَم تَغْزُر اَنـْهارُها و حُبِسَ عَنها اَمطارُها و سُلِّطَ عَلَیْها اَشرارُها؛(1

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

هرگاه خداوند متعال بر مردمى خشم بگیرد و بر ایشان عذاب نفرستد، اجناس آنها گران و عمرشان كوتاه مى‏شود، بازرگانان آنها سود نمى‏برند، میوه‏هایشان سالم نمى‏ماند، رودخانه‏هاى آنها پر آب نمى‏گردد، باران از آنها دریغ مى‏شود و بَدان آنان بر ایشان مسلّط مى‏گردند.

من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 524، ح 1489.

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

ثَلاثَةٌ اِنْ یَعْلَمُهنَّ الْمُؤمِنُ كانَتْ زیادَةً فى عُمُرِهِ وَ بَقاءَ النِّعْمَةِ عَلَیْهِ: تَطْویلُهُ فى رُكوعِهِ وَ سجودِهِ فى صلاتِهِ وَ تَطْویلُهُ لِجلوسِهِ عَلى طَعامِهِ اِذا اَطْعَمَ عَلى مائِدَتِهِ وَ اصْطِناعُهُ الْمَعْروفَ اِلى اَهْلِهِ؛(1)
امام صادق علیه‏السلام :

سه چیز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‏مندى او از نعمت‏ها مى‏شود: طول دادن ركوع و سجده، زیاد نشستن بر سر سفره‏اى كه در آن دیگران را اطعام مى‏كند و خوش رفتارى‏اش با خانواده.

كافى، ج 4، ص 49، ح 15.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَوْتُ الاِْنْسانِ بِالذُّنوبِ اَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَْجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالبِرِّ اَكْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُرِ؛(1)

مرگ انسان‏ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان‏ها در نتیجه نیكى‏هایشان، بیشتر از زندگى كردنشان به خاطر باقى بودنِ عمر است.
مكارم الاخلاق، ص 362.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

اِنَّ الْقَوْمَ لَیَكونونَ فَجَرَةً وَ لا یَكونونَ بَرَرَةً فَیَصِلونَ اَرْحامَهُمْ فَتَنْمى اَمْوالُهُمْ وَ تَطولُ اَعْمارُهُمْ فَكَیْفَ اِذا كانوا اَبرارا بَرَرَةً!؟(1)

مردمى كه گناهكارند و نه نیكوكار، با صله رحم، اموالشان زیاد و عمرشان طولانى مى‏شود. حال اگر نیك و نیكوكار باشند، چه خواهد شد!؟
كافى ، ج 2، ص 155، ح 21 .

——————————————————————————–
امام سجّاد علیه‏السلام :

اللهُمَّ… وَاجْعَلْنى مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ اَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضَیْتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّـبَةً فى اَدْوَمِ السُّرورِ وَ اسْبَغِ الْكَرامَةِ وَ اَتـَمِّ الْعَیْشِ ؛(1)

امام سجّاد علیه‏السلام :

خداوند! مرا از كسانى قرار ده كه عمرشان را دراز و كردارشان را نیكو گردانیده‏اى و نعمتت را بر آنان تمام كرده‏اى و از آنان خُرسندى و به آنان زندگى اى پاك، همراه با پایدارترین شادمانى و سرشارترین كرامت و كامل‏ترین رفاه، عطا نموده‏اى.

بحارالأنوار ، ج 98، ص 91، ح 2 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

یا عَلىُّ، مِنْ كَرامَةِ الْمُؤمِنِ عَلَى اللّه‏ِ اَنـَّهُ لَمْ یَجْعَلْ لاَِجلِهِ وَقتا حَتّى یَهُمَّ بِبائقَةٍ فَاِذا هَمَّ بِبائقَةٍ قَبَضَهُ اِلَیْهِ ؛(1)

اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا این است كه برایش وقت مرگ، معیّن نفرموده است، تا زمانى كه قصد شرّى كند. آن گاه خداوند جانش را بستاند.
عیون أخبار الرضا علیه‏السلام ، ج 2، ص 40، ح 90 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

بَشِّروا الْمَحْرورینَ بِطولِ الْعُمْرِ ؛(1)

گرم‏مِزاجان را به طول عمر، مژده دهید.
بحارالأنوار، ج 62، ص 290.

——————————————————————————–
امام باقر علیه‏السلام :

اَ لْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ یَنْفیانِ الْفَقْرَ وَ یَزیدانِ فِى الْعُمْرِ وَ یَدْفَعانِ عَنْ صاحِبِهِما سَبعینَ میتَةَ سوءٍ ؛(1)

كار خیر و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏كنند.
ثواب الاعمال ، ص 141 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

فِى الزِّنا سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ مِنْها فِى الدُّنْیا وَ ثلاثٌ فِى الاْآخِرَةِ، فَاَمّا الَّتى فِى الدُّنْیا فَیَذْهَبُ بِالْبَهاءِ وَ یُعَجِّلُ الْفَناءَ وَ یَقْطَعُ الرِّزْقَ وَ اَمّا الَّتى فِى الاْآخِرَةِ فَسوءُ الْحِسابِ وَ سَخَطُ الرَّحمنِ وَ الْخُلودُ فِى النّارِ ؛(1

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

زِنا، شش پیامد دارد: سه در دنیا و سه در آخرت. سه پیامد دنیایى‏اش این است كه: آبرو را مى‏بَرد، مرگ را شتاب مى‏بخشد و روزى را مى‏بُرد و سه پیامد آخرتى‏اش: سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.

خصال ، ص 321، ح 3 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَنْ سَرَّهُ اَنْ یُنْسَاَلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ یُوَسَّعَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَتَّقِ اللّه‏َ وَ لْیَصِلْ رَحِمَهُ؛(1)

هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى‏اش زیاد شود، تقواى الهى پیشه كند و صله رحم نماید.
بحارالأنوار ، ج 74، ص 102، ح 56 .

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

اَكْثِرْ مِنْ الطَّهورِ یَزِدِ اللّه‏ُ فى عُمُرِكَ؛(1)

وضو زیاد بگیر تا خداوند، عمرت را زیاد كند.
1 امالى مفید ، ص 60، ح 5 .

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

كَثْرَةُ اصطِناعِ الْمَعْروفِ تَزیدُ فِى الْعُمُرِ وَ تَنْشُرُ الذِّكْرَ ؛(1)

زیاد كار نیك انجام دادن، عمر را مى‏افزاید و نام را پرآوازه مى‏سازد.
غررالحكم، ح 7113 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

ما نَعْلَمُ شَیْئا یَزیدُ فِى الْعُمْرِ اِلاّ صِلَةَ الرَّحِمِ، حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ یَكونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنینَ فَیكونُ وَصولاً لِلرَّحِمِ فَیَزیدُ اللّه‏ُ فى عُمْرِهِ ثَلاثیْنَ سَنَةً فَیَجْعَلُها ثَلاثا وَ ثَلاثیْنَ سَنَةً، وَ یَكونُ اَجَلُهُ ثَلاثا وَ ثَلاثیْنَ سَنَةً فَیَكونَ قاطِعا لِلرَّحِمِ، فَیَنْقُصُهُ اللّه‏ُ ثَلاثیْنَ سَنَةً وَ یَجْعَلُ اَجَلَهُ اِلى ثَلاثِ سِنینَ؛(1)
امام صادق علیه‏السلام :

ما، غیر از صله رحم، چیزى نمى‏شناسیم كه بر عمر بیفزاید، تا آن‏جا كه گاهى عمر كسى سه سال است، و وقتى كه اهل صله رحم مى‏شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى‏افزاید و آن را سى و سه سال مى‏كند و گاهى عمر كسى سى و سه سال است و قطع رحم مى‏كند و خداوند هم سى سال از عمر او مى‏كاهد و عمرش را به سه سال، كاهش مى‏دهد.

كافى ، ج 2، ص 152 ، ح 17 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

مَنْ رَجَعَ مِنْ مَكَّةَ وَ هُوَ یَنْوِى الْحَجَّ مِنْ قابِلٍ زیدَ فى عُمْرِهِ ؛(1)

هر كس از مكّه بر گردد و تصمیم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرش افزوده مى‏شود.
كافى، ج 4، ص 281، ح 3.

——————————————————————————–
پیامبر علیه‏السلام :

اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجْهِها وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ وَ اصْطِناعُ الْمَعْروفِ یُحَوِّلُ الشَّقاءَ سَعادَةً وَ یَزیدُ فِى الْعُمْرِ؛(1)

صدقه دادن با مراعات شرایطش و خوبى كردن به پدر و مادر و انجام دادن كارهاى نیك، بدبختى را به خوشبختى تبدیل مى‏كند و بر عمر مى‏افزاید.
كنزالعمال ، ح 4444 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ الْبَغْىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَالَّتى تَهْتِكُ السُّتورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتى تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَواءَ عُقوقُ الْوالِدَیْنِ؛(1)

علل الشرایع ، ج 2، ص 584 .
امام صادق علیه‏السلام :

گناهى كه نعمت‏ها را تغییر مى‏دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى كه پشیمانى مى‏آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ایجاد مى‏كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى‏بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى‏گیرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى‏بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى‏شود و زندگى را تیره و تار مى‏كند، نافرمانى از پدر مادر است.

——————————————————————————–
امام باقر علیه‏السلام :

اِنّ الحُسَیْنَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظْلوما، مَكروبا عَطْشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفْسِهِ اَن لا یاتیَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَنْ بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَیْنِ بنِ عَلىٍّ علیه‏السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُرْبَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنـْبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا یا اُولـِى الاَبْصار؛(1)

امام باقر علیه‏السلام :

حسین، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب‏زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد كرد كه هیچ مصیبت‏زده و رنجیده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه‏اى و هیچ بَلا دیده‏اى به خدا روى نمى‏آورد و نزد قبر حسین علیه‏السلام دعا نمى‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى‏سازد، مگر این‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏كند و گناهش را مى‏بخشد و عمرش را طولانى و روزى‏اش را گسترده مى‏سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید!

بحارالأنوار ، ج 101، ص 46، ح 5 .
——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَنْ قَلَّمَ اَظفارَهُ یَوْمَ الجُمُعَةِ یَزیدُ فى عُمُرِهِ و مالِهِ؛(1)

هر كس در روز جمعه ناخن‏هایش را كوتاه كند، عمر و مالش زیاد مى‏شود.
جامع الأخبار ، ص 333 .

——————————————————————————–
امام سجّاد علیه‏السلام :

مَنْ صَلّى فى مَسْجِدِ السَّهْلَةِ رَكْعَتَیْنِ زادَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ فى عُمُرِهِ سَنَتَیْنِ ؛(1)

هر كس در مسجد سهله دو ركعت نماز بخواند، خداوند، دو سال بر عمر او مى‏افزاید.
المزار للمفید ، ص 14.

——————————————————————————–
امام سجاد علیه‏السلام :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ… و عَمِّرنى ما كانَ عُمُرى بَذلةً فى طاعَتِكَ، فَإِذا كانَ عُمُرى مَرتعا للشَّیطانِ فَاقبِضنى إلیكَ قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَىَّ، اَوْ یَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ ؛(1)
امام سجّاد علیه‏السلام :

خدایا بر محمد و آل او درود فرست… و عمرم را تا زمانى كه صرف طاعت تو مى‏شود، دراز گردان و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردید، قبل از آن كه نفرتت به من رو كند و یا خشمت بر من قطعى شود، جانم را بستان و به سوى خود ببر.

——————————————————————————–
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

لا تَدَعُوا الْعَشاءَ وَ لَوْ عَلى حَشَفَةٍ اِنّى اَخْشى عَلى اُمَّتى مِنْ تَرْكِ العَشاءِ الْهَرَمَ فَاِنَّ العَشاءَ قُوَّةُ الشَیْخِ وَ الشّابِّ ؛(1)
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

شام را ترك نكنید، هر چند به خوردن دانه خرماى خشكیده‏اى باشد. من بر امّتم از این بیم دارم كه با تركِ خوردن شام، پیرى و شكستگى به سراغشان آید؛ چرا كه خوردنِ شام، مایه نیرومندى پیر و جوان است.

محاسن ، ج 2، ص 421، ح 202 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

اَرْبَعَةٌ تُهْرِمُ قَبْلَ اَوانِ الْهَرَمِ: اَكْلُ الْقَدیدِ وَ الْقُعُودُ عَلَى النَّداوَةِ وَ الصُّعودُ فِى الدَّرَجِ وَ مُجامَعَةُ الْعَجوزِ ؛(1)

چهار چیز، انسان را پیش از فرا رسیدن هنگام پیرى، پیر مى‏كند: خوردن گوشت خشكیده، نشستن بر جاى مرطوب، بالا رفتن از پلّه و آمیزش با پیر زنان.
تحف العقول ، ص 317 .

——————————————————————————–
امام صادق علیه‏السلام :

اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِى الاَْعْمارِ ؛(1)

نیكوكارى و خوش اخلاقى، خانه‏ها را آباد و عمرها را طولانى مى‏كنند.
كافى ، ج 2، ص 100، ح 8 .

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

زیادَةُ الشُّكْرِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فِى الْعُمْرِ وَ تَفْسَحُ فِى الاَْجَلِ ؛(1)

شكرگزارى فراوان و صله رحم، عمر را زیاد مى‏كنند و بر مُهلت زندگى مى‏افزایند.
عیون الحكم والمواعظ، ص 275، ح 4999.

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

وَیْحُ النّائِمِ ما اَخْسَرَهُ! قَصُرَ عُمْرُهُ وَ قَلَّ اَجْرُهُ؛(1)

واى بر آن‏كه در خواب (غفلت) است! چه زیانكار است! عمر او كوتاه شده است و پاداش او كم.
عیون الحكم والمواعظ ، ص 504، ح 9239 .

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

مَنْ جارَ قَصُرَ عُمْرُهُ ؛(1)

هر كس ظلم كند، عمرش كوتاه مى‏شود.
عیون الحكم والمواعظ ، ص 429، ح 7334 .

——————————————————————————–
امام على علیه‏السلام :

ایّاكَ وَ طولَ الاَْمَلِ فَكَمُ مِنْ مَغْرورٍ اِفْتَتَنَ بِطولِ اَمَلِهِ فَاَفْسَدَ عَمَلَهُ وَ قَطَعَ اَجَلَهُ فَلا اَمَلَهُ اَدْرَكَ وَ لا مافاتَهُ اسْتَدْرَكَ ؛(1)

از آرزوى دور و دراز بپرهیز، چه بسا فریب خورده‏اى كه به آرزوى دراز خویش، فریب خورد و كارش را تباه و مرگش را قطعى كرد و در نتیجه، نه به آرزویش رسید و نه آنچه را كه از دست داده بود، جبران كرد.

عیون الحكم والمواعظ ، ص 99، ح 2278 .

 نظر دهید »

خطبه بی نقطه مولا علی(ع)

14 مرداد 1390 توسط فراهانی

متن خطبه : الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.الواحدُالأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها. الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَة . اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها. هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.


ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مای?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ ( و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر)
از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.

 1 نظر

دانلود کتاب آیین همسرداری آیت الله ابراهیم امینی

12 مرداد 1390 توسط فراهانی

اسلام , islamclub

کتاب آیین همسرداری

آیین همسرداری

لینک دانلود کتاب


لینک دانلود برای موبایل

16.gif

 4 نظر

علت نامگذاری ماه رمضان

10 مرداد 1390 توسط فراهانی

ماه مبارک رمضان از جمله ایام پرفیض و برکتی است که همه برای دستیابی هرچه بهتر و بیشتر از برکات آن تلاش می‌کنیم و شک نیست اطلاع از اعمال خاص آن در این مسیر کمک بزرگی خواهد بود.

علت نام گذارى

رَمَضان، از ماده رَمْضاً به معنى “سخت گرم شدن” است. زمان نامگذارى این ماه، گرماى شدیدى بود به حدى که ریگها، سخت گرم شده بودند و به همین سبب این ماه را رمضان نامیدند.

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید .(سوره بقره، آیه 185)

اعمال مشترک اول هر ماه

1ـ دعا

در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجادیه» است.

2ـ قرآن

خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».

3ـ روزه

از امورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسى در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

4ـ نماز

شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

اعمال مشترک ماه رمضان

1ـ دعا

سید بن طاووس(رحمه الله) از امام صادق و امام کاظم(علیهم السلام) روایت کرده است که فرمود: از اول ماه تا آخر ماه مبارک، بعد از هر فریضه، این دعا را بخوان:

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى

خدایا روزیم گردان حج خانه کعبه را در

عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنى فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ وَ سَعَةِ

این سال و در هر سال تا زنده هستم در آسایش و تندرستى از جانب تو و وسعت

رِزْقٍ وَ لا تُخْلِنى مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ الْکَریمَةِ وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ

روزى و دورم مکن از این اماکن گرامى و مشاهد شریفه

وَ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فى جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا

و زیارت قبر پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد در همه حاجتهاى دنیا

وَالا خِرَةِ فَکُنْ لى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیما تَقْضى وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ

و آخرتم پشتیبان من باش خدایا از تو خواهم در آنچه بنا هست درباره اش حکم فرمایى و مقدر کنى در آن فرمان

الْمَحْتُومِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ اَنْ

حتمى و مسلم در شب قدر از آن تقدیرى که برگشت ندارد و تغییر نپذیرد که

تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ

مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات ثبت فرمایى آن حاجیانى که حجشان درست و سعیشان مورد تقدیر و سپاس است

الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضى

و گناهانشان آمرزیده و کارهاى بدشان بخشیده شده است و قرار ده در همان قضا

وَ تُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَ تُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى وَ تُؤدِّى عَنّى اَمانَتى

و تقدیراتت که عمر مرا طولانى گردانى و روزیم را فراخ کنى و امانت و قرضم را

وَ دَیْنى آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ

ادا فرمایى ، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان

و همچنین بعد از هر فریضه مى گویى:

یا عَلِىُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ

اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تویى پروردگار بزرگى که نیست مانند او چیزى

وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ

و او شنوا و بینا است و این ماهى است که آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت و برترى داده اى

عَلَى الشُّهُورِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ

بر ماههاى دیگر و این ماهى است که روزه آن را بر من واجب کرده و این ماه

رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى

رمضان است همان ماهى که قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى که راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدایت

وَالْفُرْقانِ وَ جَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ فَیا

و جدا ساختن (میان حق و باطل ) است و قراردادى در این ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه کردى پس اى

ذَالْمَنِّ وَ لا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ

منت دارى که کسى بر تو منت ندارد منت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در میان آنانکه

عَلَیْهِ وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

بر آنها منت نهى و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترین مهربانان

2) شیخ کفعمى(رحمه الله) در مصباح و بلد الامین از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال گناهان او را مى آمرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ،…الخ.(8)

3) مرحوم شیخ کلینى(رحمه الله) در کتاب کافى از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق(ع) در ماه رمضان این دعا را مى خواند:

اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور

اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا دارا کن هر ندارى را خدایا سیر کن هر گرسنه اى را خدایا بپوشان هر برهنه را

اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ

خدایا ادا کن قرض هر قرضدارى را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر

کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ

دور از وطنى را خدایا آزاد کن هر اسیرى را خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار

الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ

مسلمین خدایا درمان کن هر بیمارى را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود خدایا

غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىءٍ قَدیرٌ

بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن ازندارى که راستى تو بر هر چیز توانایى

2ـ قرآن

بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است، در حدیث آمده هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى دیگر هر ماهى یک بار ختم قرآن سنت است و اقل آن هر شش روز است ولى در رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنت است و اگر بتواند روزى یک قرآن ختم کند، خوب است.

3ـ ذکر و استغفار

دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان، در این ماه بسیار تأکید شده. و نیز گفتن کلمه لا اِلهَ إِلّا اللّه. در روایتى مى خوانیم: وقتى ماه مبارک رمضان داخل مى شد امام زین العابدین(ع)جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمى گفت.

آداب افطار

1) افطار با غذاها و نوشیدنى هاى پاک و طاهر از حرام و مشتبه به حرام باشد.

بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس با خرماى حلال افطار کند، ثواب نمازش افزون گردد.

همچنین امام على(ع) فرمود: مستحب است با شیر افطار کند. افطار کردن به آب و نبات و حلوا و آب نیمِ گرم، به هر کدام که باشد نیز خوب است که رسول خدا(ص) با اینها افطار مى کردند.

2) به هنگام افطار دعاهاى کوتاهى که از معصومین(علیهم السلام) وارد شده است را بخواند مانند:

الف) اَللّهُمَ لَکَ صُمْتُ، وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ.

ب) امیرمؤمنان(ع) به هنگام افطار کردن، این دعا را مى خواند: بِسمِ اللّهِ، اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.

3) خواندن سوره قدر به هنگام افطار، پاداش بسیارى دارد.

4) در لقمه اول به هنگام افطار بگوید: بِسمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرلى. که امام حسن مجتبى(ع) فرمود: کسى که آن را بگوید خداوند او را بیامرزد.

5) دعاکردن به هنگام افطار بسیار مفید است. در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) مى فرمود: براى روزه دار به هنگام افطارش، یک دعاى اجابت شده مى باشد.

6) به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هر چند در صورت عدم توانایى، به تعدادى خرما یا جرعه اى آب باشد، افطار دادن از مستحبات بسیار مؤکد است که سزاوار است مؤمنان آن را فراموش نکنند.

از رسول خدا(ص) نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او مى شود.

وقتى که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کارى نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقدارى شیر یا قدرى آب و یا تعدادى خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشى را عطا مى کند.

2ـ دعا

1) خواندن دعایی که سید بن طاووس(رحمه الله) در اقبال روایت کرده است: هر کس در هر شب از ماه رمضان این دعا را بخواند، گناهان بسیارى از او آمرزیده مى شود:

اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على

خدایا اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را فرستادى و بر

عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ

بندگان روزه را در این ماه واجب کردى درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم گردان حج خانه

الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ

محترم خود کعبه را در این سال و در هر سال و بیامرز برایم این گناهان بزرگ را

فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ

که براستى نیامرزد آنها را جز تو اى بخشاینده و اى بسیار دانا

2) خواندن دعاى افتتاح در هر شب ماه رمضان

3ـ نماز

1) مستحب است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود به این نحو که در هر رکعت بعد از حمد سوره توحید را سه مرتبه بخواند و پس از سلام نماز بگوید:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو. سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه و بعد بگوید: سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ.

در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او. کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادى را از او بیامرزد.

2) در روایتى از امام صادق(ع) آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره فتح را در نماز مستحب بخواند، در آن سال از بلاها محفوظ مى ماند.

3) بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهاى ماه رمضان.

درباره کیفیت بجا آوردن آن روایات مختلف است ولى آنچه در روایت «على بن مهران» از امام جواد(ع) نقل شده و گروه کثیرى از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است:
در دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان، در هر شبى بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعت آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبى سى رکعت خوانده شود، هشت رکعت بعد از مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت مى شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شبهاى قدر خوانده شود، یعنى در شب نوزدهم صد رکعت (به اضافه بیست رکعتى که قبلاً مى خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سى رکعت) و در شب بیست و دوم نیز صد رکعت (به علاوه سى رکعت) که مجموعاً هزار رکعت مى شود.


 نظر دهید »

منجي از منظر تاريخ و اديان

08 مرداد 1390 توسط فراهانی

باورمندي به ظهور منجي در ميان اقوام گوناگون چندان كتمان‌ناپذير است كه نه تنها اقوام معتقد به اديان ابراهيمي بلكه پيروان اديان و مذاهبي كه اصطلاحا غير ابراهيمي و غيرالهي ناميده مي‌شوند را نيز شامل مي‌شود.‌

آدميزاد از ديرين‌ترين زمان و از آن هنگام كه يارا يافت تا ابتدايي‌ترين جوامع را تشكيل دهد همواره در آرزوي جامعه‌اي آرماني كه شالوده‌اش بر پايه‌هاي عدل بنا شده باشد، بوده است. البته به تبع اميدي چنين در ذهن و انديشه‌اش، در جستجو و منتظر ظهور شخصيتي توانمند بوده كه بر تشكيل چنين جامعه‌اي قادر باشد.
درحقيقت، باورمندي به ظهور منجي در ميان اقوام گوناگون چندان كتمان‌ناپذير است كه نه تنها اقوام معتقد به اديان ابراهيمي بلكه پيروان اديان و مذاهبي كه اصطلاحا غير ابراهيمي و غيرالهي ناميده مي‌شوند را نيز شامل مي‌شود.‌لازم به ذكر است نگارنده در اين كوتاه‌جستار در پي آن است تا به واكاوي هرچند مختصر مبحث منجي در ميان اقوام و ملل مختلف بپردازد و شرحي كوتاه از باورها و اعتقادات آنان درباره كسي كه دادگستري پيشه اوست، بيان دارد.

منجي‌باوري در اديان غير ابراهيمي
برابر با تاريخ، در كنه پيشينه اديان غير ابراهيمي اعتقاد به اصل رستگاري و نجات انسان توسط يك منجي در آخرالزمان اصلي خدشه‌ناپذير است. به عنوان نمونه پيروان هندوئيسم، دادگستر اسطوره‌اي خويش را، كالكي مي‌خوانند و آن را جلوه‌اي از ويشنو، يكي از خدايان هندوان، مي‌دانند. در كتاب‌هايي چون دداتك، اوپانيشاد، باسك و… مشخصه‌هاي فراواني براي اين مظهر ويشنو كه به هنگام ظهورش بر اسبي سپيد سوار و شمشيري درخشان چون ستاره دنباله‌دار به دست دارد، ذكر شده است. او بر ابرها سوار است و بر كوه‌هاي خاور و باختر زمين حكم مي‌راند، دين خدا را زنده مي‌گرداند و يكي مي‌كند. كالكي، كسي است كه دنيا به او برمي‌گردد، خدا او را دوست دارد و از بندگان خاص خداست و نامش مبارك و فرخنده است.
كند و كاو اسناد و منابع بودايي نيز نمايانگر آن است كه پيروان بودا نيز به ظهور منجي معتقدند. برپايه باورهاي مذهبي بوداييان، هر فرد بودايي موظف است در انتظار ظهور بوداي پنجم باشد.
پيروان آيين ايران باستان يعني دين زرتشت كه به فرموده پيامبر اسلام(ص) ديني است الهي و پيروانش در زمره‌ اهل كتاب به شمار مي‌آيند، اما براساس تقسيم‌بندي‌هاي رايج در ميان دين‌پژوهان در زمره‌ اديان ابراهيمي نمي‌توان برشمردش، ظهور منجي امري بديهي است. به باور زرتشتيان، در روزگار پس از زرتشت، در پايان هر هزاره يك منجي از نسل زرتشت ظهور خواهد نمود. پس از ظهور منجي‌هاي يكم و دوم در فاصله‌ زماني 3000 سال پس از زرتشت، سوشيانت‌ ظهور خواهد كرد و به پايمردي او كه نجات‌دهنده بزرگ جهان است، بشر به نيكبختي آرماني خواهد رسيد. گفتني است براساس منابع مذهبي اصلي زرتشتي چون اوستا، زند و دينكرد، سوشيانت از ايران و از حوالي درياچه چي‌چست برخواهد خاست، اما در كتاب جاماسب‌نامه كه در زمره منابع مذهبي آيين زرتشت نيست، جاماسب، در ذكر جزئيات ظهور سوشيانت به نقل از زرتشت، برخاستن او را مرتبط با سرزمين تازيان (اعراب) مي‌داند كه كلامي تامل‌برانگيز است. خلاصه آن كه به باور زرتشتيان با ظهور سوشيانت، دروغ و ناراستي شكست خواهد خورد، فقر و تنگدستي ريشه‌كن خواهد شد و مردم دنيا همه هم‌پندار، هم‌گفتار و هم‌كردار خواهند شد.
ديگر اقوام و پيروان ديگر اديان غيرابراهيمي نيز منجي‌باوري در انديشه‌شان رخنمون ‌ويژه‌اي دارد. از جهت نمونه مي‌توان به سرخپوستان بومي آمريكاي مركزي اشاره داشت كه ظهور، كوتزلكوتل، از اساسي‌ترين پايه‌هاي عقيدتي‌شان به شمار مي‌آيد. گروهي از اقوام ساكن در اسكانديناوي نيز بدان باور بودند كه اودين، با نيروي برتري كه خداوند به او ارزاني داشته است ظهور نموده و مردم دنيا را از بلاهاي پرشمار و جنگ‌هاي خانمانسوز رهايي خواهد بخشيد. به عنوان يك نتيجه مي‌توان گفت آنچه از بررسي قصص مذهبي، افسانه‌ها و اسطوره‌ها برمي‌آيد آن است كه به تقريب در ميان بيشتر اقوام متمدن و غيرمتمدن تاريخ جهان عقيده به ظهور منجي را به گونه‌اي مي‌توان ديد.
منجي‌باوري در اديان ابراهيمي
در اديان سه‌گانه ابراهيمي (يهوديت، مسيحيت و اسلام) نيز باورمندي به ظهور منجي چهره‌اي بارز و هويدا دارد. در كتاب مقدس يهوديان، عهد عتيق، اشاره‌هاي افزوني به رهايي‌بخش آخر‌الزمان شده است. او كسي است كه به ياري و فرمان يهوه ستمكاران را درمانده و زار خواهد ساخت، فرزندان بينوا را نجات خواهد بخشيد، بر فقير و ندار و مسكين كرم خواهد كرد و آفتاب عدل او بر سراسر دنيا خواهد تابيد. به باور يهوديان، اين منجي، كه كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت، ماشيح (مسيح) نام دارد كه البته با عيسي مسيح آيين مسيحيت متفاوت است. پيشوايان و خاخام‌هاي يهود بر آن باورند كه ظهور مسيح و فعاليت او براي بهبود وضع جهان و برقراري عدل، صلح و آرامش ميان همه اقوام جزو تقديرالهي در سرآغاز آفرينش بوده است. بنا به اين باور ظهور ماشيح در آخرالزمان از پيش از خلقت در زمره مقدرات خداوندي بوده است.
شايسته است ياد شود يهوديان در درازناي تاريخ اعتقاد به ظهور منجي را همواره همچون يك وظيفه مقدس برشمرده‌اند. به باور يهود، ماشيح انساني است به مانند ديگر انسان‌ها، اما برخوردار از جلوه و جبروت الهي. او دنيا را با نور خويش كه جلوه‌اي از نور يهوه است روشن خواهد نمود. لازم به ذكر است، برخي ماشيح را همان داوود پنداشته‌اند. شماري ماشيح را از خاندان داوود برشمرده‌اند و گروهي نيز بر آن عقيده‌اند كه خداوند داوود ديگري در آخرالزمان براي رستگاري و رهايي مردمان خواهد فرستاد كه همان ماشيح مي‌باشد.در شالوده آيين مسيح نيز منجي‌باوري ديده مي‌شود. فارقليط كه به معناي شفاعت‌كننده، آرامش‌بخش و ياري رسان است، نام اولين منجي آيين مسيح است. خالي از لطف نيست اگر گفته آيد ماني‌ كه در روزگار فرمانروايي ساسانيان بر ايران دعوي پيامبري كرد و حتي به دربار شاپور راه يافت، اما سرانجام به دستور موبد موبدان، كرتير، كشته شد خود را فارقيلطي مي‌خواند كه عيسي وعده داده بود.
فارقليط براساس نوشته‌هاي عهد جديد كسي است كه پس از عيسي ظهور مي‌يابد و عدل و دادگستري پيشه مي‌سازد. البته درباره اين كه فارقليط چه كسي مي‌تواند باشد، در طول تاريخ در ميان صاحبنظران مسيحي اختلاف‌‌نظر وجود داشته است، اما آنچه روشن است پيروان مسيحيت امروزه بر آن باورند كه خود عيسي مسيح دگربار و به صورت غيرمنتظره به جهان مادي باز خواهد گشت و اوست كه جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. آيين مسيح ضمن تاكيد بر غيرمنتظره بودن و نامعلوم بودن زمان بازگشت عيسي مسيح، هدف از بازگشت عيسي(ع) را ايجاد حكومتي الهي مي‌داند. با اين وجود نشانه‌هايي براي بازگشت وي برشمرده‌ است. از آن‌جمله مي‌توان به نوشته انجيل متي اشاره نمود: “عنقريب بعد از آن آزمايش سخت، خورشيد تيره و تار مي‌گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان هم افول خواهند كرد…و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسماني آشكار خواهد شد و… آن گاه عيسي از ابرهاي آسمان با جلال، شكوه و قدرت فرود خواهد آمد. ”
در آيين اسلام نيز مساله اعتقاد به منجي مساله‌اي پراهميت و بسيار ديرين است. از نشانه‌هاي قديمي بودن بحث منجي در اسلام جدا از مباحث كلامي پيشوايان مذهبي، ظهور تاريخي مدعيان دروغين مهدويت از صدر اسلام گرفته تا روزگار معاصر است. منجي اسلام، مهدي است كه نه تنها عدل برپا مي‌دارد و اسلام را احيا مي‌كند، بلكه همه اديان را به حالت حقيقي خويش بازمي‌گرداند كه آن هم چيزي جز اسلام نيست. با اين وصف اسلام شيعي و اسلام سني را در اين‌باره تفاوت‌هايي است كه بحث و بررسي آنها خود مجالي ديگر مي‌طلبد و مثنوي هفتاد من كاغذي ديگر. بهتر آن است كه بماند براي شايد وقتي ديگر.

نويسنده : امير نعمتي ليمائي

 نظر دهید »

زن یهودی تازه مسلمان شده: حجاب را به خاطر زیبایی‌اش برگزیدم

08 مرداد 1390 توسط فراهانی

لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با زهرا علوی (مجری نوجوان شبکه اهل‌البیت که سرزندگی او مثال نقضی است برای کسانی که حجاب را مایه افسردگی می دانند) است:

لیلا حسین: من 6 سال قبل به اسلام گرویدم. و من در یک جامعه یهودی‌نشین زندگی می‌کردم. خیلی سخت نبود که به حجاب کاملا اسلامی روی بیاورم. اما اشخاص برداشت‌های کاملا متفاوتی نسبت به ایمان دارند. آنها بهزنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام می‌گذارند.

زهرا علوی: قبل از اینکه به اسلام روی بیاوری، چه نگرشی نسبت به زنان مسلمان داشتی؟

لیلا حسین:
اگه صادقانه بخوام بگم، هرچند ما با نوعی تنفر نسبت به مسلمانان بزرگ شده بودیم، اما همیشه شیفته زنان محجبه بودم و آنها را خیلی پاک و باوقار می‌دیدم. و از نظر من آنها زیبایی خاص خودشان را داشتند.

زهرا علوی: پس از اینکه به اسلام گرایش پیدا کردی و نوع پوشش اسلامی را پذیرفتی، اولین چیزی که برات الهام‌بخش بود چی بود؟

لیلا حسین: نخستین چیز که الهام‌بخش من بود قرآن بود، کلیه شواهدی را که من پیدا کردم نشان‌دهنده این بود که این، یک دین حقیقی است، چرا که تمامی انبیا و نیز امامت را قبول دارد که از نظر من بسیار مسئله منطقی‌ای بود.

کم کم این دانش و شناخت را پیدا کردم که اسلام تنها بعد بیرونی ندارد بلکه دارای بعد درونی نیز هست و باید از درون هم به حفظ و نگهداری آن پرداخت.

خانواده من فکر می‌کردند که من خودم را دارم محروم می‌کنم، چون من در فرانسه زندگی می‌کردم و در آنجا حجاب کاملا ممنوع است. با پوشیدن روسری، شما نمی‌توانید به مدرسه و محل کار بروید و از بسیاری از زندگی‌های اجتماعی محروم می‌شوید. برای خانواده من بسیار سخت بود که ببینند من تنها به خاطر پوشدن لباس زندگی‌ام را به لحاظ اجتماعی به خطر می‌اندازم. از نظر آنها لازم نبود که من مسلمان باشم و لازم نبود که با پوشیدن روسری مسلمانی خودم را نشان بدهم و کافی بود که تنها قلبا به آن ایمان داشته باشم. اما برای من این مسئله مهم بود چرا که در قرآن و بسیاری از سنت‌های پیامبر به اهمیت حجاب و شناخته‌شدن به عنوان مسلمان برای کسب احترام اشاره شده است. و من حاضر نبودم که آن را کنار بگذارم چرا که برای من چیزی بیشتر از پوشیدن لباس است.

…کسانی که می‌شناسم حجاب دارند بسیار خوشحال هستند، چرا که این برای آنها یک افتخار است که خودشان را از نگاه دیگران پوشیده نگه می‌دارند. اگر ایمان شما ضعیف باشد شما این نکته را متوجه نخواهید شد و برای شما مهم نخواهد بود و فقط می‌خواهید که با دیگران اختلاط داشته باشید و می‌خواهید آنطوری زندگی کنید که آنها می‌گویند. مجددا می‌گویم که لازم است به اصول خود بازگردید و دریابید که چرا مسلمان هستید. چرا که اسلام دینی است که شما باید خود را تطبیق دهید و دینی نیست که توسط والدین به ارث برسد. و از این طریق باید به زیبایی اسلام و نیز زیبایی حجاب برای زنان و فایده آن برای آنها پی ببرید.


با وجود رشد روزافزون تبلیغات اسلام‌هراسانه و اسلام‌ستیزانه رسانه‌های غربی، آمارها حکایت از رشد روزافزون گرایش به اسلام در جوامع غربی دارد. به آمارهای انتهای این گزارش توجه کنید.آنچه که آمارها نشان می‌دهند حاکی از آن است که جمعیت کسانی که به دین اسلام مشرف می‌شوند در همه‌جای جهان رو‌‌‌به افزایش است و مهمتر این‌که جمعیت‌ زنانی‌ که به اسلام می گروند تقریبا دو برابر مردان است.تحقیقات نشان می‌دهد مهمترین عوامل گرایش بیشتر زنان به دین اسلام، جذابیت حجاب برای آنان بوده و آرامشی که محجبه بودن به آنها می‌دهد و پس از آن آداب مسلمانی که برای مردم دیگر ادیان به صورت فطری جذاب است.

مصاحبه با زنان تازه مسلمان شده، بیانگر این است که ابتدا به ساکن آنها با دیدن زنان محجبه در جامعه خود به جاذبه زیبایی حجاب و بعد کنجکاوی در مورد اسلام رسیده‌اند و سپس با برگزیدن حجاب برای خود آرامش محجبه بودن را درک کرده‌اند. از این روست که دولتمردان اسلام‌ستیز غربی، با درک جنبه تبلیغی که حجاب زنان برای اسلام دارد، زنان محجبه را محدود و مهار می‌نمایند. (این مساله بی‌گمان، کسانی که در فرهنگ انقلاب اسلامی رشد کرده‌اند را به حقانیت وصیت شهدا می‌رساند که ” خواهران من، دشمن از چادر سیاه شما بیشتر هراس دارد تا خون سرخ من!")

…و این همه در شرایطی رخ می‌دهد که روز‌به‌روز شرایط با حجاب زیستن در شهرهای اروپایی سخت تر می‌شود. علی‌رغم آن‌که آزادی زنان برای داشتن حجاب نقض شده و حقوق شهروندی زنان محجبه سلب می‌شود؛ میل به مستوری و پوشیدگی در میان زنان جهان درحال افزایش است و این امر به صورت فطری رخ می‌دهد. لذا بنیان آنچه که حاصل تلاش دولتمردان غربی برای مهار رشد اسلام گرایی در اروپا صورت می‌گیرد از این رو بر باد است، که آنها با نمادهای ظاهری اسلام همچون مناره‌های مساجد و حجاب زنان مبارزه می‌کنند و حال آن‌که باطن اسلام ریشه در فطرت انسانها دارد و تاریخ نشان داده که مردم را نمی‌توان بیشتر از مدت کوتاهی وادار به رفتن راه خلاف فطرت کرد.

در نهایت باید این نهیب را به جامعه و خانواده‌ها و سپس مسئولان فرهنگی زد، که آیا مادران محجبه جامعه ما توانسته‌اند حکمت داشتن حجاب را به صورت عقلی و فطری به دختران خود (که مادران آینده هستند) بیاموزند؟ از آن‌جا که بارها در جامعه، مادر و دخترهایی را دیده‌ایم که علی‌رغم آن‌که مادر با چادر به خیابان می‌آید، دخترش در کنار او با حجاب حداقلی قدم می‌زند، و این نگرانی دغدغه مندان فرهنگی را افزایش می‌دهد! اما به هر حال بی صبرانه به انتظار تحقق وعده های الهی می نشینیم که انسان به راه فطرت خود بازگردد.

فاقم وجهک للدین حنیفا ، فطرت الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله ، ذلک الدین القیم و لکن أکثر الناس لایعلمون (روم/30).

روی دلت را سوی این دین اعتدال گردان و برآن پایدار باش، آیینی برخاسته از فطرت الهی که قلوب انسانهاآن را می‌طلبد،چرا که بر آن سرشته گشته، این آفرینش توحیدی تغییر پذیر نخواهد بود، این است دینی که تکیه‌گاهی استوار است، هرچند این حقیقتی است که بیشتر مردم آن را نمی‌دانند.

بخشی از آمار گرایش به اسلام و حجاب در جهان


براساس سالنامه کتاب واقعیات در سرشماری اخیر در آمریکا مشخص شد که سالانه 100هزار نفر در این کشور به دین اسلام میگروند.

موسسه تحقیقاتی و پژوهشی فیث‌ماترز اعلام کرده است که تعداد کسانی که در انگلیس در ۱۰ سال گذشته به اسلام گرایش یپدا کرده اند، ۱۰۰هزار نفر می باشند که بیشتر آنان را زنان تشکیل می‌دهند. در این میان، تعداد دختران جوان 20 تا 30 ساله و دارای تحصیلات دانشگاهی که به دین اسلام گرویده‌اند، چشمگیرتر است.

روزنامه “تایمز” لندن سال گذشته در گزارشی اعلام کرد: تعداد افرادی که در انگلیس به دین اسلام روی می‌آورند، روز به روز افزایش می‌یابد. این درحالی است که تعداد مسیحیان این کشور که هر هفته به کلیسا رهسپار می‌شوند، 2 درصد کاهش می‌یابد. در این میان تعداد زنان مسلمانی که برای ادای نماز به مسجد جامع لندن می روند، دو سوم تعداد مسلمانان این شهر است که بیشتر آنان کمتر از 30 سال سن دارند.

روزنامه کریستین ساینس مانیتور می نویسد: شمار افرادی که در آمریکا به اسلام می گروند روزافزون است و این رقم در میان اسپانیایی زبانان مقیم آمریکا 30 درصد افزایش نشان می دهد . جمعیت کسانی که در ده سال اخیر درآمریکا به زبان لاتین سخن می گویند و به دین اسلام مشرف شده اند به 200هزار نفر می رسند.

روزنامه سان سنتیال نیز در این باره می گوید: تعداد دختران بین 18 تا 30 سال که در ایالت فلوریدا با حجاب و روسری مشاهده می‌شوند نسبت به یک دهه گذشته افزایش چشمگیری داشته است.

نتایج یک بررسی جدید در ترکیه نشان می‌دهد در چهار سال اخیر، تعداد بانوان با حجاب در این کشور، چهار برابر افزایش یافته است.

مرکز مطالعات اسلامی اسپانیا در آمار جدید از مسلمان شدن 256 زن اسپانیایی در دو سال گذشته خبر داده است. این مرکز تأکید کرده است که اولین علت گرایش زنان به اسلام، مواجه شدن با افراد مسلمان و جذب رفتار و آداب آن‌ها است.

آمار منتشره پایگاه اینترنتی گروه تحقیقاتی “آیجی” در مرکز نیویورک بیانگر آن است که نسل جدید دختران جوان نیویورکی برخلاف نسل‌های قبلی علاقه چندانی به خودنمایی و پوشیدن لباس‌های بدن‌نما ندارند و مردم به پوشیدگی بیشتر روی آورده‌اند. علت اصلی این امر بی‌بند و باری است که در چند سال اخیر رایج شده بود و اکنون در عکس‌العمل به آن، گرایش به پوشیدگی بیشتر در میان دختران جوان و نوجوان اوج می‌گیرد./موعود

 نظر دهید »

زن پرستی و جنون شهوت در آخرالزمان

08 مرداد 1390 توسط فراهانی

از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:

از ویژگی‌های خانواده مهدی باور، شناخت آسیب‌ها و آفت‌های خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیب‌ها و آفات آخرالزّمانی و جای‌گزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.



نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی


از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:

«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.»5

هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی

عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:

«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6

زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.10 آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.11

بی‌غیرتی خانوادگی

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند:

«مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).»12

زن‌پرستی

یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:

«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»15

در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است. حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.

مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان


از دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است:
«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16

آشناگریزی و همسایه آزاری

از آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است:
«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند… .17 همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.18 و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.»19

حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی

در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند:
«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»22

پی‌نوشت‌ها:


1. اصول کافی، ج8، ص41.
2. همان.
3. بحار الانوار، ج52، ص259، باب 25.
4. إلزام الناصب، ص182؛ منتخب الأثر، ص 433..
5. الملاحم و الفتن، ص 38.
6. اصول کافی، ج8، ص42.
7. من لایحضره الفقیه، ج3، ص390، ح4374.
8. همان.
9. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275، ح 21554.
10. همان.
11. همان.
12. إلزام الناصب، ص195.
13. بشارة الاسلام، ص 132.
14. إلزام الناصب، ص181، یزدی حائری.
15. اصول کافی، ج 8، ص 38.
16. جامع الأخبار، ص 106، فصل 62.
17. بحار الانوار، ج 52، ص 263.
18. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275.
19. اصول کافی، ج 8، ص 40.
20. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 279.
21. اصول کافی، ج 8، ص 40.
22. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 348./موعود

 نظر دهید »

آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم

08 مرداد 1390 توسط فراهانی

تمام سوره های قرآن دارای خواص زیادی است که دانستن آنها می تواند در حل بسیاری از مشکلات زندگی کارگشا باشد.



۱- فاتحه :

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر

۳- آل عمران:

درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی

۴- نساء :

پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر

۵- مائده :

استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان

۶- انعام :

رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا

۷- اعراف :

رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان

۸- انفال :

محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت – محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام

۹- توبه :

جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد

۱۱- هود علیه السلام :

اعطای حسنات – رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت

۱۲- یوسف علیه السلام :

چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن – آسان شدن سختی مرگ

مقاوم شدن در برابر چشم زخم – یافتن قدرت و مکنت –برآورده شدن حاجات

۱۳- رعد:

رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده – کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت

۱۴- ابراهیم علیه السلام :

رفع فقر وجنون ومصیبت – جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکا ن

۱۵- حجر:

اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش

۱۶- نحل:

عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت

۱۷- اسراء (بنی اسرائیل):

شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها

۱۸- کهف:

بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان

۱۹- مریم:

به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه

۲۰- طه:

پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج

۲۱- انبیا:

دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی

۲۲- حج:

تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر

۲۳- مومنون:

عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب

۲۴- نور:

بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-

۲۵- فرقان:

رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات

۲۶- شعرا:

اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن

۲۷- نمل:

اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی

۲۸- قصص:

اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد

۲۹- عنکبوت :

رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن

۳۰- روم:

اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن

۳۱- لقمان :

حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن – رفع بیماری درد ورنج

۳۲- سجده:

داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت – همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه

۳۳- احزاب:

قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران

۳۴- سباء:

حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس

۳۵- فاطر:

ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله

۳۶- یاسین:

افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و…-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان

۳۷- صافات :

تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب

۳۸- ص:

اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره – آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی-

۳۹- زمر:

شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن

۴۰- مومن (غافر):

بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال-

۴۱- فصلت (حم سجده):

نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد

۴۲- شوری (حمعسق):

نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر

۴۳- زحزف:

مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت – عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع

۴۴- دخان:

سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست

۴۵- جاثیه:

ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود

۴۶- احقاف :

در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها

۴۷- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم :

هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی

۴۸- فتح:

بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن

۴۹- حجرات:

در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر

۵۰- ق:

ازدیاد روزی – مثبت شدن نامه ی اعمال –سهولت مرگ –درمان صرع – ازدیاد شیر مادر

۵۱- ذاریات :

سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – آسان شدن مرگ

۵۲- طور :

اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی

۵۳- نجم:

زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین

۵۴- قمر (اقتربت):

رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم – سهل شدن امور مشکل

۵۵- الرحمن :

شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه

۵۶- واقعه :

عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستغیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .

۵۷- حدید :

عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد

۵۸- مجادله:

تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات

۵۹- حشر:

درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه

۶۰- ممتحنه:

دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی

۶۱- صف :

قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها

۶۲- جمعه :

پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .

۶۳- منافقون :

رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد

۶۴- تغابن:

شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قا ِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم

۶۵- طلاق:

رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن

۶۶- تحریم :

نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض

۶۷- ملک (تبارک ) :

مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر

۶۸- قلم :

رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک

۷۰- معارج:

رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب

۷۱- نوح علیه السلام :

قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت

۷۲- جن :

عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات

۷۳- مزمل :

زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات

۷۴- مدثر :

مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن

۷۵- قیامت :

همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد

۷۶- انسا ن (دهر):

همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب

۷۷- مرسلات :

میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد

۷۸- نبا ء :

مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث

۷۹- نازعات :

سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان

۸۰- عبس (اعمی):

قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن

۸۲- انفطار :

ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری

۸۳- مطففین :

در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات

۸۴- انشقاق:

از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات

۸۵- بروج :

در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن

۸۶- طارق :

مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن

۸۷- اعلی:

وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی

۸۸- غاشیه :

مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا

۸۹- فجر:

در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز

۹۰- بلد:

مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –

۹۱- شمس:

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن

۹۲- لیل:

:شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی

۹۳- ضحی :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی

۹۴- انشراح :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی –

۹۵- تین :

رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا

۹۶- علق :

شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر

۹۷- قدر :

گوئی در راه خدا جهاد کردن – بخشوده شدن گناهان – پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان – در امان ماندن انبار از آفت و دزد – همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت – درمان لرزه های اعضای بدن – در پناه خداوند بودن- حفظ اموال – افزایش برکت انبار غقله

۹۸- بینه :

بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار

۹۹- زلزال:

رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن

۱۰۰- عادیات :

مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی

۱۰۱- قارعه:

در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت

۱۰۲- تکاثر:

رفع عذاب قبر –مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن



۱۰۳- عصر:

برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون

۱۰۴- همزه:

دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم

۱۰۵- فیل:

شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

۱۰۶- قریش:

سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام –

۱۰۷- ماعون :

همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت

۱۰۸- کوثر:

از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب

۱۰۹- کافرون:

رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات

۱۱۰- نصر:

پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی

۱۱۱- لهب(مسد):

تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن

۱۱۲- اخلاص (توحید):

بخشوده شدن گناهان پنجاه سال –اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور –پذیرفته شدن توبه –حفاظت از او –گناه نکردن –همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن –در امان بودن مال و ثروت –دور شدن فقر از خانه –تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است –نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود –حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن –تسکین درد شکم –اعطای پاداش –پیروزی بر دشمنان

۱۱۳- فلق:

در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن

۱۱۴- ناس:

در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز .

 1 نظر

سفر گروهی از طلاب وهابی از پاکستان به قم

08 مرداد 1390 توسط فراهانی

نقل از شیعه آنلاین بنا بر گزارش یک منبع آگاه،در پی دو سفر اخیر مقامات ارشد پاکستان به ایران و نزدیک شدن روابط تهران و اسلام آباد، مقرر گردید گروهی از طلاب مدارس وهابی پاکستان به قم سفر کنند.

این منبع آگاه که حاضر نشد تاریخ دقیق انجام این سفر را اعلام کند، در ادامه افزود: هدف از این سفر دیدار و گفت و گوی این طلاب وهابی با برخی روحانیون قم جهت نزدیک شدن افکار، آراء، دیدگاه ها و مواضع است. همچنین مقرر گردید در این دیدار برخی مذاکرات برای هماهنگی های آتی انجام گیرد.

گفتنی است این منبع آگاه ضمن اینکه حاضر نشد تعداد این طلاب وهابی و روحانیونی که قرار است با آنان دیدار کنند را فاش کند، گفت: اخبار رسیده از عربستان سعودی حاکی از آن است که مقامات سعودی که از این سفر مطلع شدند به شدت از انجام چنین سفری خشمگین شده و اعتراضات خود به پاکستانی ها را ابلاغ کردند.

قابل ذکر است بسیاری از مدارس دینی پاکستان که به نشر اندیشه های افراطی و وهابی مشغول هستند، مستقیما از عربستان سعودی حمایت و پشتیبانی مالی می شوند و بسیاری از هماهنگی های خود را با این کشور انجام می دهند. هر ساله نیز تعداد زیادی از طلاب پاکستانی با هدف گذراندن دوره های کوتاه مدت و بلند مدت با هزینه سعودی به عربستان سفر می کنند.

 نظر دهید »

ده حدیث طبی از اهل بیت(علیهم السلام)

02 مرداد 1390 توسط فراهانی

حدیث (1) امام رضا عليه السلام :
إِنَّ اللّه  تَبارَكَ وَ تَعالى لَم يُبِح أَكلاً وَلاشُربا إِلاّ لِما فيهِ المَنفَعَةُ وَالصَّلاحُ وَلَم يُحَرِّم إِلاّ ما فيهِ الضَّرَرُ وَالتَّلَفُ وَالفَسادُ، فَكُلُّ نافِعٍ مُقَوٍّ لِلجِسمِ فيهِ قُوَّةٌ لِلبَدَنِ فَهُوَ حَلالٌ؛
خداوند تبارك و تعالى هيچ خوردنى و نوشيدنى را حلال نكرده است مگر آن كه در آن منفعت و صلاحى بوده و هيچ خوردنى و نوشيدنى را حرام ننموده مگر آن كه در آ ن زيان و مرگ و فسادى بوده است پس هر چيز سودمندى مقوّى براى جسم، كه باعث تقويت بدن است حلال شده است.
مستدرك الوسائل، ج16، ص333، ح2

حدیث (2) امام على عليه السلام :
فى وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ عليه السلام يا بُنَىَّ أَلا اُعَلِّمُكَ أَربَعَ خِصالٍ تَستَغنى بِها عَنِ الطِّبِّ؟ فَقالَ: بَلى يا اَميرَ المُؤمِنينَ، قالَ: لاتَجلِس عَلَى الطَّعامِ إِلاّ وَأَنتَ جائِعٌ وَلا تَقُم عَنِ الطَّعامِ إِلاّ وَأَنتَ تَشتَهيهِ، وَجَوِّدِ المَضغَ، وَإِذا نُمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى الخَلاءِ فَإِذَا استَعمَلتَ هذَا استَغنَيتَ عَنِ الطِّبِّ؛
در سفارشى به فرزند خود امام مجتبى عليه السلام فرمودند: فرزندم! آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبيب بى نياز شوى؟ عرض كرد: چرا، اى اميرالمؤمنان. حضرت فرمودند: تا گرسنه نشده اى غذا نخور و تا اشتها دارى از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاى حاجت كن. اگر اين نكات را رعايت كنى، از مراجعه به طبيب بى نياز مى شوى.
خصال، ص 228

حدیث (3) امام حسين عليه السلام :
فَبادِروا بِصِحَّةِ الجسامِ فى مُدَّةِ العمارِ؛
در مدت عمر، در حفظ سلامت تن بكوشيد.
تحف العقول، ص 239

حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
لا يَستَغنى أَهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يُفزَعُ إِلَيهِم فى أَمرِ دُنياهُم وَآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجا: فَقيهٌ عالِمٌ وَرِعٌ وَأَميرٌ خَيِّرٌ مُطاعٌ وَطَبيبٌ بَصيرٌ ثِقَةٌ؛
مردم هر شهرى به سه چيز نيازمندند كه در امور دنيا و آخرت خود به آنها رجوع كنند و چنانچه آن سه را نداشته باشند گرفتار جهل و نابسامانى مى شوند: دين شناسِ داناىِ پرهيزكار، حاكم نيكوكارى كه مردم از او اطاعت كنند و پزشك بصيرِ مورد اعتماد.
تحف العقول، ص 321

حدیث (5) امام رضا عليه السلام :
لَيسَ مِن دَواءٍ اِلاّ وَهُوَ يُهيجُ داءً؛
دارويى نيست مگر اين كه بيمارى ديگرى را تحريك مى كند.
روضه كافى، ص 273

حدیث (6) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
تَجَنَّبِ الدَّواءَ مَا احتَمَلَ بِدَنُكَ الداءَ فَإِذا يَحتَمِلِ الداءَ فَالدَواءَ؛
تا هنگامى كه بدنت درد را تحمل مى كند از مصرف دارو بپرهيز، چنانچه درد را تحمل نكردى آنگاه از دارو استفاده كن.
مكارم الاخلاق، ص 362

حدیث (7) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ما خَلَقَ اللّه  تَعالى داءً إِلاّ وَخَلَقَ دَواءً إِلاَّالسامَ؛
خداوند هيچ دردى را بى درمان نيافريده مگر سام (مرگ) كه درمان ندارد.
بحارالأنوار، ج62، ص72، ح27

حدیث (8) امام رضا عليه السلام :
اِثنانِ عَليلانِ أَبَدا: صَحيحٌ مُحتَمٍ وَعَليلٌ مُخَلِّط؛
دوگروه هميشه مريضند، سالمى كه پرهيز میكند و مريضى كه پرهيز نمیكند.
فقه الرضا، ص 340

حدیث (9) امام رضا عليه السلام :
مَن أَرادَ أَن لايُوذيَهُ مِعدَتُهُ فَلا يَشرَب بَينَ طَعامِهِ ماءً؛
هر كس مى خواهد معده اش آزارش ندهد، در بين غذا آب نخورد.
بحارالأنوار، ج 62، ص323

حدیث (10) امام صادق عليه السلام :
لاتَدخُلِ الحِّمامَ إِلاّ وَفى جَوفِكَ شَى ءٌ يُطفى بِهِ عَنكَ وَهَجُ المِعدَةِ وَهُوَ أَقوى لِلبَدَنِ وَلاتَدخُلهُ وَأَنتَ مُمتَلى ءٌ مِنَ الطَّعامِ؛
داخل حمام نشو مگر در حالى كه در شكمت چيزى (غذايى) كه شدت حرارت معده را خاموش كند وجود داشته باشد، كه براى بدن موجب تقويت است و در حالى كه شكمت از غذا پر است نيز وارد حمام مشو.
وسايل الشيعه، ج1، ص377، ح1

 نظر دهید »

زیارت‌نامه‌ای که امام زمان‌(عجل الله تعالي فرجه) آن را تایید نموده‌اند

02 مرداد 1390 توسط فراهانی

به نقل از مرکز خبرحوزه، معظم‌له در این خصوص گفتند: بهترين زیارتی که برای واسطه قرار دادن آن ذوات مقدس بسیار مفید و مؤثر است، زيارت جامعه است. نقل شده است که علامه محمد تقي مجلسی‌(ره)، خدمت امام زمان«ارواحنافداه» رسيد و مداح گونه زيارت جامعه را خطاب به آن حضرت خواند. حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» مي‌فرمايند بيا جلو. مرحوم مجلسي«ره»ضمن اینکه متأثر از ابهت آن حضرت بوده، جلو مي‌رود و امام عصر«ارواحنافداه» دست عنايتي روي شانۀ وی مي‌گذارند و مي‌فرمايند «نعم الزّيارة هذه» يعني اين زيارت، خوب زيارتي است. آقاي مجلسي«ره» مي‌گويد: از جدتان امام هادي«سلام الله علیه» است حضرت مي‌فرمايند: بله.

 نظر دهید »

چرا آیت الله بروجردی دست یك طلبه را بوسید؟

02 مرداد 1390 توسط فراهانی

آیت الله بروجردی(ره) از سادات طباطبائی بروجردی و با سی واسطه به دومین پیشوای شیعیان حضرت حسن بن علی(ع) می‌رسد. جد ششم آن مرحوم، فقیه عالیقدر سید محمد بروجردی است كه از بزرگان و دانشمندان قرن یازدهم هجری به شمار می‌رود.

آیت الله بروجردی در ماه صفر سال 1292 ه.ق (1250ش) در شهر بروجرد دیده به جهان گشود از همان اوان كودكی مورد مهر و علاقه سرشار پدر دانشمندش قرار گرفت.

وقتی هفت ساله شد پدرش او را به مكتب فرستاد تا به تحصیل اشتغال ورزد. در سن هیجده سالگی- 1310- به اصفهان كه در آن روزگار حوزه علمی گرمی داشت رهسپار گردید.

پس از ورود به اصفهان مدت چهار سال با جدیت و پشتكار مخصوص به خود، سرگرم تكمیل معلومات خود و كسب فیض از محضر استادان بزرگ فن شد. در سال 1314 كه بیست و دو بهار را پشت سر می گذاشت، به دستور پدر به بروجرد احضار شد، او گمان می كرد پدرش می خواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف كه بزرگترین حوزه علمیه شیعه بود بفرستد، ولی پس از ورود و دیدار پدر و بستگان مشاهده می كند كه علی رغم انتظار او، مقدمات ازدواج و تأهل او را فراهم كرده اند.

از این پیش آمد اندوهگین می شود و چون پدر علت اندوه و تأثر او را می‌پرسد می‌گوید: من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم كسب دانش بودم ولی اكنون بیم آن دارم كه تأهل میان من و مقصدم حائل گردد و مرا از تعقیب مقصود و نیل به هدف باز دارد!

پدر به وی می‌گوید: فرزند! این را بدان كه اگر به دستور پدرت رفتار كنی امید است كه خداوند به تو توفیق دهد تا به ترقیات مهمی نائل شوی.گفته پدر تأثیر بسزائی در وی می بخشد و او را از هر گونه تردید بیرون آورده و بالاخره پس از ازدواج و اندكی توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال دیگر به تحصیل و تدریس علوم و فنون مختلفه اهتمام می ورزد.


در سال 1318 قمری مجدداً پدرش از بروجرد او را می خواند، ولی این بار خاطر نشان می سازد كه قصد دارم تو را به نجف اشرف بفرستم، دانشمند نابغه جوان هم با اشتیاق زایدالوصفی بار سفر بسته، اصفهان را به قصد بروجرد ترك می گوید.آیت الله بروجردی در آن موقع بیست و هفت سال داشت، مجتهد مسلم بود و همه، او را به نبوغ و احاطه در فقه و اصول و حكمت می ستودند، به طوری كه از عالمین با فضیلت به شمار می آمد.

پس از درگذشت آیت الله حائری، چند تن از علما و مدرسین حوزه علمیه ایشان را دعوت می‌كنند تا از بروجرد به شهر قم آمده و این مركز عظیم تشیع را هدایت كنند.

آنچه در ادامه می‌خوانید خاطراتی از ایشان است كه از شاگردان و نزدیكان اشان نقل شده است.

نذر یك سال روزه گرفتن

یكی از شاگردان ایشان نقل می‌كنند: مرحوم حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی(ره) در آن زمانی كه در شهرستان بروجرد بودند نذر كردند كه اگر خشم و عصبانیت خود را كنترل نكنند و به افراد تندی نمایند یكسال روزه بگیرند.


یك روز هنگام مباحثه علمی با یكی از شاگردان خود به خاطر این كه آن شاگرد مطالب غیرمنطقی و بی‌ارتباط با موضوع بحث می گفت طاقت نیاوردند و نسبت به او تندی نمودند. و در این جا بود كه نذر آقای بروجردی شكسته شد. بعد یك سال روزه گرفتند تا نذر خود را اداء كنند. در این جا به یاد این سخن حضرت امام زین العابدین(ع) افتادم، كه در مقام دعا خطاب به پروردگار متعال می‌فرماید: پروردگار! مقام مرا در میان مردم بالا مبر مگر آن كه به همان اندازه ، مقامم را نزد خودم پایین آور.

بوسیدن دست یك طلبه


آیت الله خزعلی می گوید: رفتار آیت الله العظمی بروجردی با طلبه ­ها موقرانه و محبت‌آمیز بود. روزی طلبه­‌ای سر كلاس درس از ایشان سؤالی كرد. ایشان تصور كرد این طلبه درخواست حاجت و نیازی خصوصی كرده است. در جواب او گفت بعد از این كه درس تمام شد بیا منزل تا مشكلت را حل كنم. یكی از آقایان گفت آقا این اشكال درسی دارد. ایشان دید قدری از شأن و مرتبه ­ی طلبه كاسته شد. این طلبه چون قبلاً نیاز شخصی خود را با آیت الله العظمی بروجردی در میان نهاده بود ایشان تصور كرده بود. این بار نیز همان درخواست قبلی را مطرح كرده است و نمی­‌خواهد جلو مردم اظهار نیاز بكند. آقای بروجردی بعد از این كه فهمید طلبه سؤال علمی داشته است خیلی پریشان شد. می­‌گفت چرا گوش من این قدر سنگین است كه مطلب را درست تشخیص نمی­دهم. بعد از اتمام درس طرف كفش كن نرفت به داخل جمعیت رفت طلبه را دید خم شد و دست او را بوسید.

ایشان این حركت را فقط به دلیل این كه گوششان سنگین بوده چنین عملی را انجام دادند نه این كه عمداً آن طلبه را آزرده باشد.

گاه گاهی كه زود عصبانی می­ شد نذر می­كرد تا یك سال روزه بگیرد، خدا بر ما منت نهاد و چنین استادانی را درك كردیم.

یك بار آیت الله بروجردی در بازگشت از سفر حج مجبور به عبور از كردستان گردید، درست در همان زمان رضا شاه نیز در آن جا بود. رضا شاه از ایشان خیلی عصبانی بود، اما چون از میزان نفوذ این مرجع آگاه بود سعی كرد سبب تحریك مردم لرستان نشود. رضا شاه ترتیب ملاقاتی را داد و سعی كرد به گونه‌­ای با ایشان برخورد و این روحانی عظیم الشان را خفیف و تحقیر كند.

در محل ملاقات یك صندلی قرار دادند. آیت الله بروجردی زودتر آمد نشست، همه فكر می­‌كردند با آمدن رضا خان، ایشان از صندلی بلند می­‌شود و به جای او، رضا خان بر صندلی خواهد نشست و به این ترتیب آیت الله بروجردی مجبور خواهد شد سرپا بایستد با آمدن رضا شاه مرجع بزرگ هیچ حركتی نكرد، بنابراین رضا شاه جفت آیت الله بروجردی نشست و به این ترتیب عزت رضا شاه مبدل به ذلت شد.

 نظر دهید »

دجال به تفسیر شبکه مسیحی محبت

02 مرداد 1390 توسط فراهانی

دکتر شایسته کارشناس شبکه محبت در پاسخ به سوال مجری برنامه سیمای مسیح، الناتان باغستانی که پرسید: ((آیا حدس میزنید که مهدی خواهد آمد و دنیا پر از خون خونریزی خواهد شد؟)) پاسخی مضحک داد ((متاسفانه آن چیزهایی که در کتاب مقدس درباره مخالف مسیح یا دجال می گوید ، همه آن چیزهایی را که کتاب مقدس 2000سال قبل از مسیح یا2600سال قبل از محمد[صل الله علیه و آله و سلم]آنها را بیان کرده، از 2600سال قبل از محمد [صل الله علیه و آله و سلم] تا 600سال قبل از محمد [صل الله علیه و آله و سلم]، کتاب تورات ،زبور، کتاب پیامبران ،کتاب انجیل، در مورد یک نوع دجالی صحبت کردند و متاسفانه تمام شخصیتهای که کتاب مقدس در مورد آن به عنوان دجال صحبت می کند شخصیتی است که اسلام از مهدی صحبت می کنند بعد از اسلام هم بیان نکرده که ما بگویم به خاطر اسلام گفته!!

نکته قابل توجه اینکه ، این شبکه مدعی است دجال همان حضرت مهدی (علیه السلام ) است ،برای پاسخ به این شبهه می گوییم تمام ادیان الهی دنیا بر اصل وجود منجی آخر الزمان اتفاق نظر دارند که به نظر مسلمانان این منجی حضرت مهدی (علیه السلام ) است که علائم و خصوصیات آن حضرت در کتب آسمانی آمده است . برای اطلاع ازخصوصیات و علائم ظهور آن حضرت کتابهای زیادی نوشته شده است. که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1- مهدی موعود ترجمه ترجمه و نگارش علی دوانی
2- موعود شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی
3- دادگستر جهان ابراهیم امینی

دجّال در اسلام کیست و چه ویژگی هایی دارد؟

در اسلام یکی از نشانه‌های دوران ظهور، خروج دجّال است. موضوع دجّال بیش از آنچه در روایات شیعه آمده، از طریق اهل‌تسنّن نقل شده‌ است. قسمت عمدة روایات در مورد دجّال را احمد بن حنبل در کتاب «مسند»، ترمذی در «صحیح» خود، ابن ماجه در «سنن»، مسلم در «صحیح» و ابن اثیر در «نهایه» از عبدالله بن عمر، ابوسعیدخدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند.

در منابع اهل سنّت، برای دجّال صفاتی ذکر شده است، از قبیل اینکه:
1. او ادّعای ربوبیّت می‌کند(1)
2. عمر طولانی دارد(2)
3. همراه او آب و آتش است(3)
4. کور را بینا کرده و برص را شفا می‌دهد(4)
5. مرده را زنده می‌کند(5)
6. کسی را می‌کشد، آنگاه او را زنده می‌کند(6)
7. با او نهری از آب سفید و نهری از آتش است(7)
چند مورد از روایات
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«أَیُّهَا النَّاسُ مَا بَعَثَ اللهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ قَدْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ الدَّجَّال‏؛ ای مردم! خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه قوم خویش را از فتنه دجّال بر حذر داشته‌است.»

پیامبر(ص) فرمودند:«هر پیامبری بعد از نوح، قوم خود را از فتنة دجّال ترسانده و من نیز شما را بر حذر می‌دارم.» (8)

از این روایت معلوم می‌شود که در عصر هر پیامبری دجّال یا دجّالانی وجود داشته‌اند که هر پیامبر موظّف بود، قوم خود را از فتنة آن بر حذر دارد وگرنه معنی نداشت انبیای پیشین مردم عصر خویش را نسبت به فتنة دجّالانی که هزاران سال بعد از آنها آشکار خواهد شد، هشدار دهند.

در حدیثی دیگر، می‌خوانیم:پیامبر فرمود: «قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه سی نفر دجّالی که خود را پیامبر می‌پندارند، ظاهر شوند.»

از این احادیث استفاده می‌شود که دجّال نام شخص معیّنی نیست و به هر شخص دروغگو، پرتزویر و گمراه کننده اطلاق می‌شود.

دجّال در منابع شیعی

امیر المؤمنین(ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که فرمودند: «پیش از قیامت ده امر حتمی واقع می‌شود: خروج سفیانی، دجّال، دود، دابّـه الارض، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، فرو رفتن زمین در مشرق جزیره العرب، بیرون آمدن آتشی از قعر عدن که مردم را به سوی محشر براند.» (9)

محدّث قمی از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید و میان او و لشکر قائم جنگ واقع شود، بالأخره آن ملعون به دست حضرت حجّت(عج) یا عیسی بن مریم(ع) (به فرمان امام زمان(عج)) کشته شود.» (10)

سیّد محمّد صدر می‌فرماید: دجّال رمزی است از اوج تمدّن و تکنیک غرب که با اسلام و مبانی آن ستیز دارد، تمدّنی که درصدد به سلطه کشیدن هر انسانی است. .. ما به طور وضوح مشاهده می‌کنیم که چگونه تمدّن و تکنیک غرب مادّی‌گرا در این عصر بر تمام جوامع، حتّی مسلمانان تسلّط پیدا کرده است.(11 ).. از بیانات استاد محمّد طیّ(12) و نویسندة مصری، شیخ محمّد فهیم ابو عبیه در تعلیقة خود بر کتاب «البدایـه و النّهایـه»(13) نیز همین احتمال به دست می‌آید. (14)

بعضی معتقدند، همان‌گونه که از ریشة لغت دجّال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر بر می‌آید، دجّال منحصر به یک فرد معیّن نیست، بلکه عنوانی است کلّی، برای افراد پُرتزویر و حیله‌گر که برای کشیدن توده‌های مردم به‌دنبال خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند.

ممکن است این نظر درست باشد؛ چون اگر از مفاهیم رمزی و کنایی روایات مورد بحث، صرف نظر کنیم، بیشتر آنها از نظر ضوابط سندی، اخبار واحدی می‌باشند که چندان معتبر نیستند.

بنابر آنچه که از کتب یاد شده، ذکر نمودیم، دجّال را به دو صورت می‌توان تفسیر نمود:

1. شخصی حقیقی که بیشتر در مصادر اهل سنّت به آن اشاره شده است؛
2. جنبشی فرهنگی و ضدّ دینی که روایات شیعه بیشتر مشعر به آن است و به صورت تشکیلاتی و سازمانی توسط یک نفر یا گروهی هدایت می‌شوند و هدف آنها حاکمیّت بر مردم است. بنابراین بزرگترین دشمن منجیّ آخرالزّمان که هدف او رهایی بشر است، می‌باشند.

خصوصیّات فردی دجّال

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستارة صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است، وی در یک قحطی سخت می‌آید و بر الاغ سفیدی سوار است.»( 15)

ترمینولوژی روایت:

بزرگترین مشخّصة دجّال که در روایت امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره شده است: داشتن یک چشم چپ است، با اوّلین نگاه به آرم رسمی سازمان فراماسونری می‌توانید این چشم چپ را مشاهده نمایید، که در وسط رأس آرم قرار دارد (او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست)، این چشم درون آرم، درخشان است (و مانند ستارة صبح می‌درخشد) اگر به معنای لغت دجّال توجّه شود، به معنای کذّاب است که این بارزترین خصوصیّت این جامعة مخفی است، مخفی‌کاری این سازمان، نمونة بارز نفاق در ادبیات قرآنی ـ اسلامی است؛ همچنین آنها خود را انسان‌هایی بشر دوست و صلح‌طلب معرفی می‌نمایند؛ یعنی مرکب آنها به جای جنگ و خونریزی که نماد آن رنگ قرمز است، مرکبی سفید است (و بر الاغ سفیدی سوار است) و به وسیلة آن اهداف جنگ‌طلبانة پشت پردة خود را که به رنگ سرخ است، پیش می‌برند، امّا مهم‌ترین ویژگی این سازمان مخوف و مخفی، ضدّ دین و ضدّیت با ادیان توحیدی اصیل می‌باشد که دقیقاً بر روایات اسلامی صدق می‌کنند.

گرداننده‌های این جریان، جریاناتی مشابه را نیز اداره می‌کنند که عنوان دجّال و خصوصیاتش بر همة آنها صدق می‌کند، این گرداننده‌ها، شبکه‌ها و جریانات متّصل به آنها در اختیار صهیونیزم و استکبار جهانی می‌باشند که مقام معظّم رهبری از آنها با عنوان شبکة زورگویان صهیونیست جهانی یاد نموده است، که تمامی یا اکثر فساد، تباهی و جنایات سراسر جهان، زاییدة اعمال آنهاست.
پی‌نوشت‌ها:
1. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1360.
2. صحیح مسلم، ج 8، ص 205.
3. صحیح بخاری، ج 8، ص 103.
4. مسند احمد، ج 5، ص 13.
5. همان.
6. مستدرک حاکم، ج4، ص 537.
7. معجم الکبیر، ج2، ص 56.
8. صحیح ترمذی، باب ما جاء فی دجّال، ص 42.
9. اثباة الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج7، ص 405.
10. منتهی الآمال، ج2، ص 336.
11. تاریخ ما بعد الظهور، صص 141-142.
12. المهدی المنتظر بین الدین و الفکر البشری، ص 177.
13. البدایه و النهایه، ج1، ص 188.
14. موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص 533.
15. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص 965.

 نظر دهید »

امام علي(ع) در سريال «الفاروق عمر» به تصوير كشيده مي‌شود

01 مرداد 1390 توسط فراهانی

در حالي كه خبرهاي ضد و نقيض از پخش سريال «الفاروق عمر» در رمضان امسال منتشر مي‌شود؛ خبرها از به تصوير كشيده شدن خلفاي اول، دوم و سوم و همچنين امام علي(ع) در اين سريال حكايت دارد.

به گزارش خبرگزاري فارس، پس از انتشار خبر پخش سريال «معاويه و حسن و حسين» بر اساس داستان خيالي «عبدالله‌بن سبا» و با به تصوير كشيدن امام حسن و امام حسين عليهما السلام، خبر پخش احتمالي سريال «الفاروق عمر» محافل هنري و مذهبي جهان اسلام را متوجه خود كرده است.

* داستاني زندگي خليفه دوم در 30 قسمت

سريال «الفاروق عمر» كه به زندگي عمر‌بن‌ خطاب، خليفه دوم از خلفاي راشدين مي‌پردازد سال گذشته با همكاري «مؤسسه رسانه‌‌هاي قطر» و «گروه mbc» كليد خورد.
اين سريال از روز اول، كار خود را با اشراف شيخ يوسف القرضاوي و شيخ سلمان العوده آغاز كرد و پس از آن افرادي ديگر از مجامع فقهي اهل سنت چون دكتر عبدالوهاب الطريري، دكتر علي الصلابي‏،‏ دكتر سعد مطر العتيبي‏‏ و دكتر اكرم ضياء العمري‏ به جمع آنها پيوستند.
سريال «الفاروق عمر» به گفته «وليد سيف» سناريست اين سريال قرار است «بدون طولاني كردن سير داستان به زندگي خليفه دوم از بعثت پيامبر اسلام(ص) در طول سال‌هاي بعثت و هجرت و تا وفات حضرت رسول(ص) و سپس دوران خليفه اول و دوران خليفه دوم بپردازد».
وي به شبكه الجزيره مي‌گويد: اين سريال 30 قسمتي، داستاني 40 ساله را دربرمي‌گيرد كه در آن شبه جزيره عربستان متحول شده و حكومت اسلامي به حكومتي ميراث‌دار سرزمين‌هاي دو امپراتوري روم و ايران تبديل شده است.

* امام علي(ع) به تصوير كشيده مي‌شود

سريال «الفاروق عمر» كه قرار است در صورت رسيدن به موقع، از شبكه «mbc» پخش شود نوشته «وليد سيف» است كه آن را «حاتم علي» سوري، كارگرداني مي‌كند.
بنابر اين گزارش در اين سريال «مجد فضه» در نقش ابوجندل، «محمود نصر» در نقش زيد بن‌خطاب، «عبدالمحسن النمر» در نقش ابوحذيفه، «عامر علي» در نقش يزدگرد پادشاه ايران، «سوزان نجم‌الدين» در نقش ملكه ايران، «مى سكاف» در نقش هند جگرخوار، «عبدالعزيز مخيون» در نقش ابوطالب و «فايز ابودان» در نقش ابولهب بازي خواهند كرد.
البته منابع رسمي و نزديك به تهيه‌كنندگان از بردن نام بازيگران چهار خليفه صدر اسلام پرهيز مي‌كنند و تنها به «غسان مسعود» بازيگر مشهور سوري كه ايرانيان او را با نقش «شمعون» در فيلم سينمايي «بازمانده» مي‌شناسند، در نقش ابوبكر اشاره كرده‌اند.
بنابر اين گزارش اين در حالي است كه برخي خبرهاي منتشر شده از بازي بازيگر سوري، «تيم حسن» در نقش خليفه دوم خبر داده‌اند و برخي منابع ديگر از انصراف وي و انتخاب «غسان مسعود» براي اين نقش سخن گفته‌اند و همچنين بازيگر نقش خليفه سوم اعلام نشده است.
اما در اين بين خبر مهم آن است كه امام علي(ع) نيز بر اساس اخبار منتشر شده با بازي «حاتم علي» كارگردان سريال «الفاروق عمر» به تصوير كشيده مي‌شود و اين در حالي است كه علماي شيعه پيش از اين با احترام به عقايد اهل سنت از به تصوير كشيده شدن خلفاي راشدين از جمله خليفه سوم، عثمان بن‌عفان در سريال امام علي(ع) ممانعت كرده بودند.

* آيا دو عامل فني و مذهبي از پخش اين سريال جلوگيري خواهد كرد؟

بنابر اين گزارش تصويربرداري اين سريال كه به گفته مسئولان mbc با «بودجه باز» تهيه مي‌شود در آغاز سال 2011 كليد خورد و تاكنون در سوريه، تونس و مراكش فيلمبرداري شده است.
گفته شده اين سريال در آينده نزديك به زبان‌هاي فارسي، اردو، تركي، انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و پرتقالي ترجمه و پخش خواهد شد.
به نوشته منابع خبري دو عامل فني و مذهبي از پخش اين سريال جلوگيري خواهد كرد، به‌گونه‌اي كه نيمه خرداد گذشته محمد الكواري مدير شبكه قطر و از تهيه‌كنندگان اين سريال به روزنامه النهار گفت: به علت فيلمبرداري تنها 50 درصد از اين سريال، «الفاروق عمر» رمضان امسال پخش نخواهد شد.
اما كمي بعد، در دوم جولاي (11 تير) روزنامه فرامنطقه‌اي الشرق‌الاوسط در گزارشي خبر از پخش اين سريال داد و نوشت: البته ارائه تصوير شخصيت خلفاي راشدين همچنان محل جدال است.
نكته‌اي كه روزنامه الشرق‌الاوسط به آن اشاره كرده است، نكته‌اي مهم خواهد بود كه شايد از لحاظ مذهبي موجب جلوگيري از پخش اين سريال شود، چراكه سال گذشته با اعلام «مؤسسه رسانه‌‌هاي قطر» و «گروه mbc» مبني بر ساخت اين سريال، الازهر با ساخت آن مخالفت كرد.
شيخ علي عبدالباقي دبيركل مجمع مطالعات اسلامي الازهر در اينباره اعلام كرده بود: بر اساس فتواي الازهر به تصوير كشيدن انبياي عظام، اهل بيت(ع) و عشره مبشره حرام است و اين امر شامل خلفاي راشدين نيز مي‌شود.

 1 نظر

یار کجاست؟،اشعار مذهبی در فراق حضرت مهدی(عج)

31 تیر 1390 توسط فراهانی

یار كجاست؟،اشعار مذهبی در فراق حضرت مهدی(عج) یار كجاست؟،اشعار مذهبی در فراق حضرت مهدی(عج)

یار کجاست؟

روز و شب فکر و خیالم شده آن یار کجاست؟

آن ذخیره گوهر عالم اسرار کجاست؟

آن سفر کرده چرا از سفرش بازنگشت؟

وان که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست؟

بی جمالش همه جا تیره بوَد تار بوَد

روشنی بخش جهان، منبع انوار کجاست؟

داد مظلوم که باید بستاند ز ستم؟

یار مظلوم چه شد؟ دشمن کفار کجاست؟

تشنه عدل بوَد این بشر روی زمین

یادگار علی آن حیدر کرّار کجاست؟

کاظمین و نجف و کرببلا نیست مگر؟

سامرا هم نبوَد؟ آن شه ابرار کجاست؟

جمکران، مشهد و قم است بقیع یا که حراء؟

بارالاها تو بگو آن گل بی خار کجاست؟

کار عشاق گره خورد خدایا مددی

آن که باید بگشاید گره کار کجاست؟

داغ وصلش به دل منتظران ماند که ماند

آن طبیبِ دل زار و تن بیمار کجاست؟

هرچه پرسید کیان هیچ جوابی نشنید

نشد آگه به خدا جایگه یار کجاست.

کیان


 1 نظر

سيرة امام مهدي(ع) در سخن حضرت عليّ بن الحسين(ع)

29 تیر 1390 توسط فراهانی

حضرت عليّ بن الحسين، زين العابدين(ع) درباره ظهور حضرت مهدي موعود(عج) و دعوت آن حضرت مي‌فرمايد: «پس به سوي مكّه خارج مي‌شود؛ در حالي كه مردم بر گرد او اجتماع كرده‌اند. آنگاه او خود به پا خاسته و مي‌گويد: «هان اي مردم! من فلان، فرزند فلانم، من فرزند پيامبر خدا(ص) [هستم]، من شما را به سوي آنچه كه پيامبر(ص) به آن دعوت كرد، فرا مي‌خوانم و دعوت مي‌نمايم.»1


ممكن است كساني با خود فكر كنند كه امام زمان(ع) در روز ظهور مردم را به چه چيزي دعوت مي‌كنند و موارد دعوت آن حضرت چيست؟ و احياناً ممكن است با خود تصوّر كنند كه امام زمان(ع) مطالب تازه و ويژة خود را مي‌آورد و مردم را به سوي آن فرا مي‌خواند. امام عليّ بن الحسين(ع) در اين مورد مي‌فرمايند: «امام زمان خطاب به مردم مي‌گويد كه من فلان فرزند فلانم من زادة پيامبر خدايم من شما را  فرا مي‌خوانم به آنچه كه پيامبر خدا(ص) به سوي آن دعوت مي‌كرد.» موارد دعوت امام زمان(ع) همان موادّ دعوت رسول الله(ص) است.

آري، پيامبر اكرم(ص) خاتم الانبياست و امام زمان(ع) خاتم الاوصيا و احياكنندة دين رسول خدا(ص) و مطالب و اهداف او
را دنبال مي‌كند و مردم را به همان دستورات و مقرّرات پيامبر(ص) دعوت مي‌كند.

آنچه ما از اين كلام شريف و از اين سيره و صفت حضرت بقيّـه الله(ع)فرا مي‌گيريم، اين است كه اگر به حقيقت دلدادة امام زمان(ع) و منتظر ظهور آن امام واجب الاطاعت هستيم، بايد خود را با برنامه‌هاي اسلامي وفق دهيم و در حدّ سعة وجودي خود، ظهوري را به وجود بياوريم و فراهم كنيم؛ يعني به احكام اسلام و فرمان رسول اكرم(ص) متعهّد و پايبند باشيم و آن احكام و مقرّرات را اجرا كرده و در جامعه رواج دهيم؛ زيرا معلوم شد كه آن بزرگوار دعوت جديدي ندارد و مطالب تازه و مغاير با احكام پيامبر(ص) نمي‌آورد كه پيامبر اكرم(ص) خاتم الانبياست و بعد از او پيامبري نيست كه دين تازه و دعوت جديد و مقرّرات نويني بياورد و ارائه دهد.

آري، همواره فخر و مباهات آبا و اجداد گرامي مهدي موعود(عج) كه همه، اوصيا و جانشينان پيامبر(ص) بودند، به همين بود كه دين و آيين آسماني پيامبر اكرم(ص) را ترويج مي‌كردند و پيشروي اسلام و احكام الهي رهين زحمات و خدمات آن بزرگواران است و امام زمان(عح) همان راه و روش را دارد و از آنها جدا نيست، با اين تفاوت كه او نفوذ كلام و بسط يد و سيطرة جهاني هم دارد.


پي‌نوشت:
1. اثبات الهداة، ج 2، ص 582؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306./موعود

 نظر دهید »

چرا با این که خدا در همه جا است، هنگام دعا دستمان را به سوی آسمان دراز می کنیم؟

29 تیر 1390 توسط فراهانی


پاسخ این پرسش در روایت منقول از امام علی (ع) چنین آمده است: هر وقت از نماز فارغ شديد دست هاى خود را به سوى آسمان بلند نمایيد براى دعا كردن، راوى حضورش عرض كرد: اى مولاى من آيا خداوند در هر مكان و جهتى نيست؟ فرمود. بلى. عرض كرد: پس چرا باید دست هاى خود را به طرف آسمان بلند كنيم؟ فرمود: مگر آيه “وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ"؛[1] و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى‏شود! را قرائت نكرده‏اى! روزى باید از محلش طلب شود و محل آن آسمان است كه خداوند بيان فرموده؛ چه باران از آسمان نازل می شود و به سبب آن از زمين قوت خلايق روئيده و بيرون می آيد.[2]



[1] ذاریات، 22.

[2] شیخ صدوق، من‏لايحضره‏الفقيه، ج 1، ص 325، ح 955، جامعه مدرسین، قم، 1413ق ؛ حرعاملی، وسائل‏الشيعة، ج 6، ص 487، ح 8509، آل البیت، قم، 1409ق، ” وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا فَرَغَ أَحَدُكُمْ مِنَ الصَّلَاةِ فَلْيَرْفَعْ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْيَنْصَبْ فِي الدُّعَاءِ فَقَالَ ابْنُ سَبَإٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُلِّ مَكَانٍ قَالَ بَلَى قَالَ فَلِمَ يَرْفَعُ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَقْرَأُ وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَمِنْ أَيْنَ يُطْلَبُ الرِّزْقُ إِلَّا مِنْ مَوْضِعِهِ وَ مَوْضِعُ الرِّزْقِ وَ مَا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّمَاءُ".

 



 نظر دهید »

اصحاب الاخدود که در قرآن آمده چه كسانى هستند؟

29 تیر 1390 توسط فراهانی

“اخدود” به معناى گودال بزرگ يا “خندق” است. منظور در اين جا خندق هاى بزرگی است كه مملو از آتش بود تا شكنجه‏گران مؤمنان را در آنها بيفكنند و بسوزانند.

در اين كه اين ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومى است؟ و آيا اين يک ماجراى خاص و معين بوده، و يا اشاره به ماجراهاى متعددى از اين قبيل در مناطق مختلف جهان است؟ در ميان مفسران و مورخان مورد بحث و گفت و گو است. معروف ترین نظر آن است كه مربوط به “ذو نواس” آخرين پادشاه “حمير” در سرزمين يمن است. بنابراین، “اصحاب اخدود” جباران ستمگرى بودند كه زمين را مى‏شكافتند و آن را پر از آتش نموده، مؤمنان را به جرم اين كه ايمان دارند در آن مى‏انداختند، و تا آخرين نفرشان را مى‏سوزاندند.

 نظر دهید »

به نظر شما یک فرد مسلمان می تواند ولایت فقیه را نپذیرد؟

29 تیر 1390 توسط فراهانی

بر اساس تصریح برخی از فقهای بزرگ شیعه، اصل ولایت فقیه، مورد اتفاق یا حداقل از نظرات پذیرفته شده توسط اکثریت قریب به اتفاق فقیهان شیعه می باشد و عمده اختلاف ها که آن هم عمدتا مربوط به سده های اخیر است، در حدود اختیارات ولی فقیه و چگونگی اثبات آن است.

امام خمینی (ره) بر این نکته اصرار می ورزید که نفس ادله ای که نصب امام معصوم (ع) را اقتضا دارد و در باب امامت به آن ها استشهاد می شود، در زمان غیبت نیز نصب والی و تشکیل حکومت را اقتضا می کند.

بنابر این فرض، نمی توان ادعای پیروی از امامان معصوم(ع) را داشته، اما به توصیۀ آنان مبنی بر مراجعه به فقیهان و پذیرش نظراتشان بی توجه بود.

مسلمانان از گذشته تا حال اعتقاد داشته اند که خداوند متعال زمامداری امت اسلام را به شخص رسول اکرم (ص) سپرده و سپس به اعتقاد پیروان مکتب اهل بیت(ع) این امر به امامان معصوم(ع) منتقل شده است."[1] “از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت، ادامۀ ولایت امامان معصوم (ع) است، همانگونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبی اکرم(ص) قرار دارد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعۀ اسلامی و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم(ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت."[2]

به دنبال آن و بنابر بیشتر نظرات، فقیه در مسائل حکومتی، از همان اختیارات معصوم(ع) برخوردار است. البته، تعدادی از فقهای متأخر، دائرۀ ولایت فقیه را محدودتر دانسته و آن را به تمام امور حکومتی گسترش نمی دهند.

با توجه به آنچه گفته شد، می توان چنین نتیجه گرفت:

1. ولایت فقیه، مسئله ای فقهی است و هر چند اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه بدان اذعان دارند، اما نمی توان آن را از اصول اعتقادی دانست که هر شخصی ولو مجتهد و محقق، به محض عدم پذیرش آن، از دایرۀ مکتب تشیع خارج شود.

2. افرادی که تئوری ولایت فقیه را پذیرفته و می دانند که ولی فقیه موجود نیز با طی روال شرعی و قانونی به این منصب رسیده است، نمی توانند از اطاعت عملی او سرپیچی کنند.

3. در ضمن، مسلمانانی که به ولایت فقیه معتقد نبوده و یا بر این باورند که شرائط آن در شخصی که با عنوان ولی فقیه، ادارۀ جامعه را بر عهده دارد، موجود نیست و نیز هموطنان غیر مسلمانی که از اساس، اسلام را قبول نداشته تا به لوازم آن پای بند باشند، نمی توانند به دلیل عدم اعتقاد تئوریک و یا عدم تطبیق مفهوم بر مصداق، مخالفت عملی با ولایت فقیه داشته باشند، چون چنین مخالفتی، مخالفت با قانون اساسی تلقی خواهد شد و می دانیم که قانون اساسی، میثاقی ملی است که همگان موظف به رعایت آن می باشند، خواه مبانی آن را از لحاظ تئوری پذیرفته و خواه ایراداتی بر آن داشته باشند.[3]
————————————
پی نوشت:

[1] هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 59.
[2] همان، ص 64-63.
[3]  همان، ص 129.
نقل از: اسلام کوئست

 نظر دهید »

آيا نسبت خطبه شقشقيه به حضرت علی(عليه السلام) صحت دارد؟

29 تیر 1390 توسط فراهانی

طبق تحقيقاتى كه محققان در زمينه ى نهج البلاغه به عمل آورده اند، نهج البلاغه شامل خطبه هايى است كه پيشتر در منابع تاريخى و حديثى از شيعه و اهل سنّت نقل شده و سيد رضى آنها را در نهج البلاغه جمع آورى كرده است.

ترديدى كه برخى از كوته فكران درباره ى نهج البلاغه ابراز كردند از اين لحاظ است كه پنداشته اند خطبات نهج البلاغه ساخته ى خود سيد رضى است و اين مطلب طبق قراين بسيارى باطل است:

اوّلا: خود سيد رضى اظهار كرده كه اين خطبات منسوب به آن حضرت است و من آنها را تنها جمع آورى كرده ام و اين در حالي است كه سيد رضي از هر لحاظ نزد شيعه و سنّى مورد اعتماد است.

ثانياً: بسيارى از خطبه هاى نهج البلاغه در ديگر منابع حديثى نيز نقل شده است از جمله همين خطبه ى شقشقيه را مرحوم صدوق و مفيد كه از محدثان بزرگ شيعه و تقريباً همزمان با سيّد رضى بوده اند نيز روايت كرده اند بر اين اساس چگونه مى توان نهج البلاغه را ساخته ى فكر سيد رضى دانست.

و امّا اينكه بعضى مى گويند در خطبه ى شقشقيه بدگويى به خلفاء است، در اين خطبه مطلبى كه بدگويى و ناسزاگويي محسوب شود وجود ندارد، آنچه هست انتقاد از قسمتى از اعمال و كارهاى ناهنجار و ناروايى است كه خلفاء در دوران خلافتشان داشته اند.

بنابراين اگر كسى آن را نپذيرد تحت تأثير تعصب و جهالت قرار گرفته است./ حدیث نت

 نظر دهید »

بخوان دعای فرج را

25 تیر 1390 توسط فراهانی

http://upload.solaha.com/Files/db1e0a2d-6857-45f1-a863-1057276ee0a3/image.aspx

بخوان دعای فرج را،دعا اثر دارد

دعا پرنده عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب

که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را و نا امید مباش

بهشت پاک اجابت هزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است

خدای را،شب یلدای غم سحر دارد

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال

مسافر دل ما،نیت سفر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا

ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا

حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد

http://www.kanoon-ansar.net/albums/album42/62bdea8914e424fb_o.jpg

21.gif21.gif21.gif

21.gif21.gif21.gif


آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکسته کشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام سیلی زهرا بگیرد


http://www.jokblog.com/wp-content/uploads/2011/07/milade-emam-zaman.jpg
مهدی جان:
فاطمه آن علت کل وجود
منتظر باشد به آن روی کبود
کی ز رویش رنگ نیلی میبری؟
کی ز دلها داغ سیلی میبری؟
آوری کی بهر این مادر دوا؟
کی دهی بشکسته پهلو را شفا
مادرت غمدیده و دل بیقرار

میکشد بهر ظهورت انتظار


 2 نظر

به مناسبت میلاد باب الحوائج

15 تیر 1390 توسط فراهانی
ميلاد حضرت قمر بني هاشم ، ابالفضل العباس (ع) بزرگ جانباز و علمدار دشت کربلا ، يل ام البنين ، اسوه عاشقي و دلدادگي بر همه محبان و جانبازان مبارک باد




تو متولد شدى، ولی نخست
دست‌هایت به دنیا آمدند. دست‌هایت که پیش از تولد تو در تمام هستی زبانزد بوده‌اند. دست‌هایت که دست استغاثه تمام عالم به سوی آن‌هاست. دست‌هایت که تاریخ را ساخته‌اند… خدا نخست دست‌هایت را آفرید… به آن دست‌های توفانی عاشقانه نگاه کرد و گفت: «این دست‌ها بهترین دست‌های عالمند…» آنگاه تمام افلاک در برابر دست‌هایت به سجده افتادند. تمام فرشتگان بر دست‌هایت بوسه زدند و خدا گفت: «برای این دست‌ها مردی خواهم آفرید که نامش را در آسمان‌ها دست به دست خواهند برد…» و خدا تو را آفرید، برای آن دست‌های بی‌بدیل … دست‌های معجزه‌گر… .

دست‌هایت را دوست می‌دارم که با دست‌های خدا نسبت دارند و از ازل با ثارالله بیعت کرده‌اند؛ دست‌هایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین ‌آمده‌اند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند. از تو تنها به همین دست‌ها کفایت می‌کنیم و گره‌های کور روزگارمان را به آستانه مهر این دست‌ها می‌آوریم تا گشوده شوند. تا نمک‌گیر شویم… تا از نو ایمان بیاوریم… به تو… به عشقی که تو را این‌گونه شهره عالم کرد… و به خدایی که این عشق را آفرید… .

تو را عشق به این روز انداخته ای ماه! تو را عشق چنین سرفراز کرده… وقتی که سایه به سایه خورشید، تمام راه‌های سخت را بپیمایى، وقتی که چشم از خورشید برندارى، وقتی که خویش را وقف او کنى، وقتی که تمام هستی‌ات را در دست‌هایت بگذارى، تمام خودت را در دست‌هایت بریزی و آن دست‌ها را به سوی عشق دراز کنى، این‌گونه خواهی شد. این‌گونه که خدا دست‌هایت را در آغوش می‌گیرد و آنگاه تمام قدرت بی‌منتهایش را به دست‌های تو می‌بخشد. آنگاه تمام درهای بسته، تمام قفل‌های ناگشودنی و تمام گره‌های کور، با دست‌های تو گشوده خواهد شد ای باب‌الحوائج

 1 نظر

انتقادهای آیت‌الله بهجت نسبت به مدعیان ظهور

11 تیر 1390 توسط فراهانی

در دوره‌ای که هر از چند گاه گرایش فکری و فرقه‌ای جدید خلق می‌شود و عده‌ای را با خود همراه می‌سازد، تلاش برای ارائه چهره حقیقی دین امری است بس دشوار. این امر محقق و میسور نمی‌شود مگر به نگریستن عمیق به شیوه زندگی بزرگان دین و سالکان طریقت و جویندگان حقیقت. نگاهی به زوایای زندگی، شیوه سلوک، حالات و نهایتا فوت بزرگان، عارفان و سالکان حضرت دوست البته موضوعی است که همواره توسط علاقه مندان حوزه‌های اخلاق و عرفان مورد پیگیری قرار گرفته و به رشته تحریر درآمده است و در این میان زندگی و احوالات «حضرت آیت‌الله بهجت» نیز از این امر مستثنی نبوده است.

این مهم چه در دوره حیات ایشان و چه بعد از فوت این بزرگوار دست‌مایه بسیاری از مقالات، کتاب‌ها و همایش‌ها قرار گرفته است. «در محضر آیت‌الله بهجت»، «فریادگر توحید»، «زمزم عرفان»، «صدای سخن عشق»، «برگی از دفتر آفتاب» و «ناگفته‌ها» تنها بخشی از آثاری است که تلاش کرده‌اند تا به زوایای زندگی و نحوه سلوک این نادره روزگار بپردازند و حالات و کرامات و مقامات علمی این «عبد» خدا را عیان سازند. کتاب «العبد» از آخرین کتاب‌هایی است که در مورد سیره و درس‌های آیت‌الله بهجت به رشته تحریر درآمده است.

این کتاب که توسط «موسسه فرهنگی- مطالعاتی‌ شمس الشموس» در بهار 1390 به چاپ رسیده، کوشیده تا با روش علمی و از طریق مصاحبه‌های مفصل با نزدیکان ایشان اثری متفاوت را به جامعه دینی عرضه کند. در ابتدای این کتاب پیام آیت‌الله جوادی آملی به مناسبت همایش بزرگداشت آیت‌الله بهجت قابل مشاهده است. در ادامه این کتاب می‌توان زندگی و سیر و سلوک آیت‌الله بهجت را مورد ملاحظه قرار داد. همین جاست که کرامات پیدا و پنهان و همچنین مقامات علمی آن گوهر عرفان از زبان نزدیکان ایشان مانند فرزند ایشان شیخ علی بهجت بیان شده و زوایای پنهان زندگی این فرید زمانه آشکار می‌گردد.

نکته‌ای که در این میان بسیار مورد توجه نویسندگان این کتاب قرار می‌گیرد شیوه «کتمان» است که این بزرگوار همواره در سیر و سلوک به آن تأسی جسته و آنگونه که فرزندان و نزدیکان او می‌گویند آنها نیز نمی‌توانستند از مقامات و سیر وسلوک او سر در بیاورند؛ مگر به اتفاق و اشارت بزرگان دیگر نظیر علامه جعفری. شیخ علی بهجت فرزند ایشان در این باره می‌گوید: «سال 63 فارغ‌التحصیل خیلی از علوم بودم. 18 سال فلسفه خوانده بودم.

روزی علامه جعفری هنگامی که از خانه ما بیرون آمد مرا دید و پرسید: چه درسی می‌خوانی؟ گفتم: سیزده سال فقه و اصول خواندم و به دوره خارج رسیدم اما آن را ترک کردم و دارم فلسفه را تمام می‌کنم. گفت دیگر چه؟ گفتم یک مقداری ریاضیات و ستاره‌شناسی و… خواندم. عرفان نظری را نزد آقای حسن‌زاده آملی و آقای جوادی آملی و فقه و اصول را هم خدمت خود حاج‌آقا خواندم. گفتند: حالا یک چیز به تو می‌گویم که همه اینها را خواندی، بیا تمام کارهایت را رها کن و خدمت همین پیر را بکن.

هر چه گفت یادداشت کن و برای نسل بعد نگه دار. تو متوجه مقام ایشان نیستی زیرا اولا خودش مانع است از اینکه چیزی بفهمی از اینکه چه کسی هستند. ثانیا عوارض بیرونی هم مانع تو می‌شود چون تو دنبال زندگی آتیه هستی… شما این را نمی‌شناسی فقط نگاه می‌کنی پدرت است. مثلا هر چه می‌خواهی نمی‌دهد. ولی من ایشان را از نجف می‌شناختم. به فکر دنیای خودش نیست چه برسد به فکر دنیای تو باشد. تازه تشکیک هم می‌کنی که گفته این پدر من از دیگران بهتر است؟ اما من قم، تهران، مشهد، ایران و نجف را دیدم، باور کن همین یکی مانده. اگر از تو گرفتند آن وقت می‌فهمی. آن موقع بود که حواسم را جمع کردم….» (ص 128-129)

مولفه «کتمان» از آن جهت می‌تواند مهم قلمداد گردد که بازار مدعیان در این روزها بسیار داغ است و هر از چندگاهی کسانی ادعای ارتباط با حضرت صاحب الزمان (عج) دارند، از گوشه گوشه اجتماع سر بیرون می‌کنند. حال آنکه شیوه حضرت آیت‌الله بهجت و اساتید ایشان بر کتمان مکاشفات و الهامات قلبی استوار بوده و به تعبیری این مهم را سرلوحه خود قرار داده بودند: هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند. آن‌طور که در این کتاب آمده و مورد تاکید هم قرار گرفته، نزدیکان ایشان به فراست و بنا بر اتفاق متوجه کرامات و مقامات ایشان می‌شدند وگرنه ایشان تحت هیچ عنوان حاضر نبودند از این مقامات چیزی را عیان و بیان کنند.

نکته‌ای که این کتاب را نسبت به کتب دیگر درباره آن بزرگوار متمایز می‌کند، اختصاص فصلی مجزا (فصل نهم) به تشرف‌هایی که حضرت آیت‌الله بهجت به محضر امام زمان(عج) داشتند است و در کنار آن ضمن اشاره به فرمایشات آیت‌الله بهجت پیرامون ظهور، تلاش می‌شود تا شایعات پیرامون مسئله ظهور که از قول ایشان مطرح شده بود را مورد بررسی قرار داده و تکذیب کند.

بی‌شک دوره‌ای که برخی تلاش می‌کنند تا با تشبث به امام زمان (عج) برای خود آبرویی دست و پا کنند، نحوه ارتباط و برخورد آیت‌الله بهجت با مسئله ظهور و امام زمان(عج) می‌تواند بسیاری از شبهات را بر طرف نماید. در قسمتی از این فصل از قول پسر ایشان و در مورد شایعات پیرامون ظهور می‌خوانیم: «ایشان اگر مطلبی را از کسی می‌شنید نقل می‌کرد. می‌گفت: آری از قضا یک آقایی آمد این طوری گفت و آقایان اغلب می‌رفتند و این واسطه را حذف می‌کردند و می‌گفتند آقای بهجت این طور گفت. این نوع مطالب و شایعات زیاد بود. حتی اینکه این اواخر از قول ایشان گفته بودند که تا حالا به جوان‌ها می‌گفتیم، اما حالا به پیرمردها نیز می‌گوییم زمان ظهور را درک می‌کنند، این مطالب نبود و آقا از کس دیگری که آمده کنار محراب او و این حرف را زده مطلب را نقل می‌کند.

بعد که آقا شنید که این مطلب از قول خود ایشان منتشر شده فرمود: من کی چنین حرفی زدم؟ من اگر قرار بود مطلبی را نقل کنم برای اهل مباحثه نقل می‌کردم.»(ص215) در همین فصل نویسندگان این کتاب می‌کوشند تا بر اساس روایات مستدل و متواتر مسئله ظهور را بررسی کرده و شایعات و شبهات روزمره در مورد ظهور را پاسخ دهند. لذا در این فصل ما شاهد بحث جامعی در مورد توقیت (تعیین زمان برای ظهور حضرت)، دلایل تعیین وقت ظهور و نهایتا ادله روایی و عقلی در نهی توقیت هستیم.

فصل دیگر این کتاب به سیره سلوکی حضرت آیت‌الله بهجت اختصاص دارد و در آن مصاحبه‌های مفصلی از شیخ علی بهجت فرزند ایشان، آیت‌الله محفوظی، آیت‌الله کربلایی، حجت‌الاسلام هادی قدس، حجت‌الاسلام محمد روحی، حجت‌الاسلام ناصری و دیگر شاگردان آمده است. در این مصاحبه‌ها زوایای دیگری از شیوه‌های تربیتی ایشان مورد بررسی قرار می‌گیرد که برای دوستداران علوم عرفانی می‌تواند حاوی نکات جالبی باشد. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که عنوان کتاب یعنی «العبد» برگرفته از سنگ مزار آن بزرگوار است که گویا به توصیه ایشان روی سنگ قبر حک شده است./شبستان

 6 نظر

ساخت سریال توهین آمیز به امام حسن و حسین (ع)

10 تیر 1390 توسط فراهانی

به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از کشور کویت حاکی از آن است طی چند روز آینده ساخت سریالی توهین آمیز به امام حسن و حسین (ع) آغاز خواهد شد. نام این سریال توهین آمیز «معاویه، حسن و حسین» است.

بر همین است گروهی از شیعیان این کشور در اقدامی خودجوش و داوطلبانه و با هدف جلوگیری از ساخت این سریال توهین آمیز، یک رفراندوم یا رأی گیری مجازی را راه اندازی کرده اند. در این رأی گیری شما کاربر عزیز نیز می توانید با وارد شدن به آدرس اینترنتی http://poll.pollcode.com/UGP و انتخاب گزینه YES، به توقف ساخت این سریال رأی بدهید.

گفتنی است این سریال که به سفارش شبکه MBC وابسته به عربستان سعودی ساخته شده، قرار است در ماه رمضان آینده اکران شود. متأسفانه چهره مبارک امام حسن و حسین (ع) به نمایش در می آید.

گفته می شود در این سریال توهین آمیز سعی شده علاوه بر اینکه چهره معاویه و اشتباهات او تبرئه شود، وی را چهره ای در سطح ائمه شیعه (ع) نشان دهند و قرار است در این سریال صلح امام حسن (ع) پر رنگ تر نشان داده شود تا نتیجه سریال این باشد که ائمه شیعه با خلفای بنی امیه مشکلی نداشتند.

قابل ذکر است تا بدین لحظه جزئیات بیشتری از این سریال و دست اندرکاران و تهیه کنندگان آن به دست ما نرسیده است.

 نظر دهید »

آشنایی با روش تهیه مرغ برشته درسته

09 تیر 1390 توسط فراهانی

مالیدن کره، زیر پوست مرغ باعث تردی مرغ می ‌شود و اضافه کردن سبزی‌جات، عطر و بوی خاصی به آن می‌دهد.

زمان تهیه: 20 دقیقه

زمان پخت: یک ساعت و نیم

مواد لازم برای 6 – 4 نفر

مرغ درسته متوسط:‌ یک عدد

کره: 3 قاشق سوپ‌خوری( در دمای اتاق)

گوجه فرنگی: یک عدد

لیمو: یک عدد

سیر: 3 حبه

پیاز: یک عدد

زیره: یک قاشق چای‌خوری

آب لیمو: 2/1 پیمانه

نمک و فلفل به مقدار لازم

طرز تهیه

• مرغ را کاملا تمیز پاک کنید.

• پیاز را ریز خرد کنید و سیر را بکوبید.

• مرغ را درون کیسه مخصوص زیپ دار قرار دهید و سیر و پیاز و آب لیمو را به آن اضافه کنید و حداقل 2 ساعت در یخچال قرار دهید.

• مرغ را از یخچال درآورید. لیمو و گوجه فرنگی را به دو قسمت تقسیم کنید.

roast_chicken351.jpg

• ابتدا نمک، سپس برش‌های گوجه فرنگی و لیمو‌ را درون شکم مرغ بریزید.

• انگشتتان را در زیر پوست سینه و قسمت بالای ران،  سر دهید و در فضای ایجاد شده بین گوشت و پوست، رزماری و کره را بمالید و بال‌ها را در زیر مرغ تا کنید.

• فر را از قبل روی دمای 350 درجه فارنهایت، گرم کنید.

• مرغ را بدون در، حدود یک ساعت و نیم حرارت دهید.

• مرغ پخته شده را از فر خارج کرده و قبل از سرو،  به مدت 10 دقیقه آن را درون فویل بپیچید، سپس آن را میل کنید.

 1 نظر

ازدواج همجنس ها در آمریکا رسمی شد!

09 تیر 1390 توسط فراهانی

به گزارش MSN: در پی امضای قانون شنیع رسمیت یافتن همجنسگرایی در ارتش آمریکا، معاون اول رییس جمهوری ایالات متحده در اظهاراتی عجیب مدعی شد که ازدواج همجنس گرایان امری اجتناب ناپذیر بوده و جامعه آمریکا باید با وفاق کامل آن را بپذیرد!news1309256684.jpg

وی همچنین مدعی شد که دیدگاه جامعه آمریکا در حال تغییر بوده و آنچه در ارتش آمریکا رخ داده، نیز امری اجتناب ناپذیر بوده است.

امضای این قانون توسط اوباما در شرایطی انجام شد که همجنسگرایی همچنان در اکثر ایالت های آمریکا و بر اساس قوانین ایالتی جرم محسوب می شود و همین امر نشانگر آن است که در آمریکا وفاقی بر سر قانون مزبور وجود نداشته است.

به نوشته دیلی میل باراک اوباما نیز در هنگام امضای قانون مذکور ضمن طرح این ادعا که دیدگاه جامعه آمریکا در خصوص همجنس گرایی در حال تغییر است، خواستار آن شد تا تلاش های بیشتری برای دفاع از آنچه حقوق قانونی همجنسگرایان خواند، انجام شود.

وی توضیح نداد که در صورت وجود وفاق، تلاش بیشتر به چه علت همچنان لازم است؟

 نظر دهید »

فرصت برای استغفار از گناه چقدر است؟

06 تیر 1390 توسط فراهانی

هر چند بندگان خدا هرگاه که به درگاهش توبه کنند، در رحمت الهی به روی ایشان باز است اما احادیثی در اصول کافی نقل شده که نشان می‌دهد افضل آن است که اگر انسان گناهی انجام داد، سریعا (در مدت زمان کم که هنوز از گناه زیاد نگذشته باشد) استغفار کند.
به گزارش جهان، در جلد چهارم اصول کافی حدیثی بدین مضمون نقل شده است: “زراره گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه‌السلام كه مى‌فرمود: بنده چون گناهى كند از بامداد تا شب مهلت دارد، پس اگر آمرزش خواست (آن گناه) بر او نوشته نشود.”

در همین جلد از کتاب شریف اصول کافی حدیث دیگری بدین مضمون نقل شده است: “حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: هر كس گناهى كند هفت ساعت از روز درباره آن به او مهلت دهند پس اگر سه بار گفت: (((استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم ))) آن گناه بر او نوشته نشود.”

و نيز آن حضرت عليه‌السلام فرمود: “بنده مؤ من چون گناه كند خداوند او را هفت ساعت مهلت دهد، پس اگر از خدا آمرزش خواست چيزى بر او نوشته نشود و اگر اين ساعت‌ها گذشت و آمرزش نخواست يك گناه بر او نوشته شود، و همانا مؤمن پس از بيست سال بياد گناهش افتد تا از خدا آمرزش ‍ خواهد و خدا گناهش را بيامرزد، و كافر همان ساعت آنرا فراموش ‍ كند.”

آنچه از این روایات شریف استفاده می‌شود، فارغ از معنای دقیق هفت ساعت، این است که شخص نباید اجازه دهد در صورت ارتکاب گناه، زمان زیادی از آن سپری شده و استغفار را به بعدها موکول کند.

 1 نظر

نظر مراجع تقلید درباره چشم زخم

06 تیر 1390 توسط فراهانی
بر اساس استفتاء انجام شده از دفتر آیت الله موسوی اردبیلی آخرین آیات مبارکه سوره قلم که می فرماید “و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى‏گفتند او واقعا دیوانه‏اى است” به پیغمبر نازل شد تا از چشم زخم در امان باشد و استفاده از این آیه برای در امان ماندن از چشم زخم کاربردی است.

در استفتاء از دفتر آیت الله جعفر سبحانی نیز استفاده از برخی آیات قرآن چون آیه 51 سوره قلم و آیة الکرسی برای استفاده علیه چشم زخم مورد تأیید قرار گرفت و طی آن به کاربرد دعاهایی چون تعویذ و شرف الشمس که در مفاتیح نیز ذکر شده اشاره شد.

دفتر آیت الله نوری همدانی در پاسخ به استفتاءدر رابطه با استفاده از مهره های آبی رنگ به عنوان دستبند، گردنبند یا آویز در منازل تأکید کرد که این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. ممکن است بتوان برای برخی سنگها چون عقیق خواصی را برشمرد اما درباره مهره های آبی رنگ مستند شرعی وجود ندارد، در رابطه با جلوگیری از چشم زخم خواندن “و ان یکاد ( آیه 51 سوره قلم)"، آیة الکرسی و یا چهارقل در روایات آمده است. در این استفتاء همچنین تأکید شده است که دعای شرف الشمس و تعویذ از دعاهای مستند در این رابطه هستند.

در تفسیر نمونه در رابطه با آیه 51 سوره قلم آمده است: بسیارى از مفسران گفته اند: منظور این است که دشمنان به هنگامى که آیات با عظمت قرآن را از تو مى شنوند، به قدرى خشمگین و ناراحت مى شوند و با عداوت به تو نگاه مى کنند که گویى مى خواهند تو را با چشمهاى خود بر زمین افکنند و نابود کنند! و در توضیح این معنى جمعى افزوده اند که آنها مى خواهند از طریق چشم زدن که بسیارى از مردم به آن عقیده دارند و مى گویند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است که با یک نگاه مخصوص ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را از بین ببرند.

تفسیر نمونه در ادامه آورده است: بعضى دیگر گفته اند که این کنایه از نگاههاى بسیار غضب آلود است. تفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن مى خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته هاى دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن این است که آنها وقتى آیات قرآن را مى شنوند آنقدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى کنند که مى خواهند تو را چشم بزنند.

از رسول گرامی اسلام روایت شده که روزی آن حضرت از قبرستان بقیع می‌گذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتر اهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیده‌اند.

از امام صادق (ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود هر آیینه می‌بینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مرده‌اند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:‌ چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمی‌رسد.

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.

از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی می‌شود.
 1 نظر

طلبه جوان و دختر فراری

06 تیر 1390 توسط فراهانی
شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سكوت كند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه راکه حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف بازنان حرمسرا  خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم راهمراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ….

محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … علت را پرسید. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان رابر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره ازسر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده رابه عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود
 نظر دهید »

من یک آمریکایی با روح مسلمانم+عکس

06 تیر 1390 توسط فراهانی

“مسلمان بودن در آمریکا” نام سلسله کتابهایی است که توسط وزارت خارجه آمریکا(دفتر برنامه های اطلاعات بين المللی) منتشر شده و تمرکز خود را بر معرفی “اسلام آمریکایی” و سبک زندگی مسلمانان آمریکا دارد. نکته تامل برانگیز این کتاب در آن است که به صراحت از اسلام آمریکایی و مزایای آن بحث می کند و مسلمانانی در آن معرفی می شوند که با وجود مسلمان بودن سبک زندگی آمریکایی را پذیرفته اند و بنابراین به موفقیت های چشمگیری در عرصه های مختلف اجتماعی آمریکا دست یافته اند.

این مجموعه کتابها، جملاتی را از زبان آن مسلمان آمریکایی ابراز می کند که در بطن آن یک اسلام تهی از محتوا وبی مایه موج می زند و معمولا زنان مصاحبه شونده از برداشتن حجاب خود و محاسن آزادی ها در آمریکا سخن می گویند. گاهی نیز پیشرفت و داشتن تکنولوژی و سهیم بودن در صیرورت تاریخی آمریکا را به عنوان آمال یک مسلمان آمریکایی معرفی می کند مانند جملات زیر:

“من به آمریکا عشق می ورزم نه به خاطر این که گرفتار توهم بی نقص بودن آن هستم، اما به این خاطر که به من- فرزند مهاجران مسلمان از هند- اجازه می دهد در پیشرفتش مشارکت داشته باشم، جایی برای خودم در آیندۀ درخشانش باز کنم، و نقشی در امکاناتش داشته باشم.“

در جایی دیگر از زبان یک آمریکایی مسلمان می آورد که:"در یک چشمم دیدگاه کثرت گرای کهن اسلام را دارم؛ در دیگر چشمم آیندۀ درخشان آمریکا را” این التقاط فکری تنها در اسلام آمریکایی می تواند وجود داشته باشد. چراکه اسلام دینی وحدت گراست؛ و کثرت گرایی تنها برای انسان پست مدرن با ذهنی پلورالیستی موضوعیت دارد.

در اولویت میان آمریکایی بودن یا مسلمان بودن، یکی از زنان مسلمان آمریکایی می گوید: “در آمریکا، ما اول می گوییم که مسلمان هستیم، زیرا این موضوعی است که ما را متمایز می سازد. اما در کشورهای دیگر، مانند کشورهای مسلمان، ما اول می گوییم که آمریکایی هستیم.”

در این کتاب جملاتی در خصوص اسلام آمریکایی آورده شده که پیوند آنن را با پلورالیسم دینی بهتر آشکار می کند:

پال برت، نویسندۀ کتاب “اسلام آمریکایی: تلاش برای روح یک مذهب در سال 2007″، می گوید: “علی رغم این تنوع، تفاوت ها و تمایزاتی که احتمالاً در هر کشور دیگری برجسته تر بودند، به علت پلورالیسم عمیقی که مشخصه جامعه آمریکا به شمار می رود، در ایالات متحده نامحسوس تر هستند… بسیاری از مهاجران به این علت از کشورهای دوردست به ایالات متحده آمده اند، که از خصومت ها و دشمنی های دیرینه موجود در دنیای قدیم فرار کنند، تحصیلات خود را ادامه دهند، به وضعیت اقتصادی بهتری دست یابند، و آینده ای بهتر برای فرزندان خود فراهم کنند.”

و در ادامه ادعا می شود: “عقاید و باورهای مترقی و پیشرو، اعطای نقشی برجسته تر به زنان، و حتی تکامل اخیر"مساجد اعظم” که از لحاظ ابعادی مانند کلیساهای بزرگ مسیحیت هستند، از مشخصه های اسلام منحصر به فرد آمریکایی به شمار می روند که به سرعت در حال توسعه و تکامل می باشد.“

این مطالب به صورتی منتشر می شود که از موفقیت های مسلمانانی که به آمریکا مهاجرت کرده اند بگوید، و تصویر آمریکا را همچنان به عنوان سرزمین فرصت ها معرفی کند. لذا جمله ای از مسلمان آمریکایی دیگری در این باره به صورت زیر می آورد:

بهزاد یغماییان، آمریکایی ایرانی تبار و نویسندۀ “استقبال از بی ایمانی” داستان مهاجران مسلمان در غرب می گوید: “آمریکا همیشه برای مسلمانان و غیرمسلمانان سرزمین موعود بوده است.”

در این کتاب ادعا می شود که :”یک اسلام جدید و واقعی در حال ظهور است که بر اساس آزادی های آمریکایی و همچنین نتایج حملات یازدهم سپتامبر شکل گرفته است. گرچه طبق نظرسنجی های مرکز تحقیقات پو (PEW) و سایر سازمان ها، میزان تحصیلات و درآمد آمریکاییان مسلمان از حد متوسط بالاتر است، اما حملات تروریستی – که توسط غیرآمریکاییان برنامه ریزی و اجرا شدند – موجب بروز شک و بدبینی در بین سایر آمریکاییان شد، که علاوه بر موضع گیری های نژادی، دوری جستن و ناهمبستگی با آمریکاییان مسلمان بود.”

مفهوم"اسلام جدید و واقعی” در میان جملات بالا قابل تامل است. این اسلام همان اسلام آمریکایی است که تبلیغ آن هدف عمده این سری کتاب هاست. اسلامی بی خاصیت که پس از 11 سپتامبر بیشتر از همیشه به منصه ظهور رسیده و حاصل التقاط روحیه مذهبی اسلامی و روح سبک زندگی و تفکر آمریکایی است. این معجون جدیدی که آمریکا در دست تهیه دارد، بیش از همه دارویی است که برای هراس امواج اسلام گرایی در میان اسلام هراسان غربی فراهم می شود تا کسانی که به دین اسلام تمایل می یابند را به سوی یک اسلام جعلی و آمریکایی سوق دهند و مانع از رسیدن آنها به اسلام ناب شوند.

از همین روست که چهره هایی در این طرح معرفی می شوند که ظاهرا در عرصه اجتماعی بسیار موفقند و در عین حال هیچ مشکلی با نسل کشی مسلمانان توسط استکبار جهانی ندارند و حتی در میان نیروهای ارتش آمریکا حضور می یابند و روحانیانش بر کشته های جنگ با مسلمین نماز می خوانند.
تصاویر زیر مربوط به کتاب “مسلمان بودن در آمریکا” است:
مسلمان بودن در آمریکا

مسلمان بودن در آمریکا

مسلمان بودن در آمریکا

مسلمان بودن در آمریکا

 


بر اساس اطلاعات این کتاب، هیچ آمار رسمی و دولتی در مورد تعداد مسلمانان آمریکا وجود ندارد. این تعداد از 2 میلیون نفر تا 7 میلیون نفر تخمین زده می شود. از این تعداد، حدودا 34 درصد پاکستانی بوده و یا از منطقه جنوب آسیا هستند، و 26 درصد را نیز اعراب تشکیل می دهند.

 1 نظر

1100 آیه پزشکی در قرآن

04 تیر 1390 توسط فراهانی

مدیرگروه تفسیر و علوم قرآن جامعةالزهرا با اشاره به اینکه در بیش از 1100 آیه به مسائل پزشکی اشاره شده است، گفت: آیات قرآن با اشارات صریح، استنباطی و اجمالی گواهی بر این امر است که خداوند متعال هرآنچه انسان نیاز داشته در قرآن بیان کرده است.
حجت الاسلام علیرضا رستمی  مدیر گروه تفسیر و علوم قرآن جامعةالزهرا و عضو شورای علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گروه قرآن و طب در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با اشاره به طب در آیه های قرآن گفت: برخی آیات قرآن به مسائل پزشکی اشاره کرده اند و ممکن است در آینده مواردی کشف شود که ما هنوز به آن دست نیافته ایم.

وی افزود: در میان آیات قرآن بیش 1100 آیه به مسائل طبی و پزشکی اشاره داشته اند.

حجت الاسلام رستمی با اشاره به اینکه در مسئله طب دارو، درمان  در نظر گرفته شده و بیماری ها را می توان به انواع فردی و اجتماعی و روحی  و روانی و حسمی طبقه بندی کرد گفت: اشارات قرآنی به مسائل پزشکی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد. این آیات گاهی صریح و عام و گاهی صریح و خاص، گاهی اجمالی و گاهی استنباطی آمده اند.

مدیر گروه تفسیر و علوم قرآن جامعةالزهرا در رابطه با اشاره صریح و خاص قرآن به مسائل پزشکی به سوره نحل و آیاتی که درباره خلقت انسان آمده، گفت: علاوه بر سوره نحل که درباره عسل اشارات پزشکی صریح و خاصی دارد آیاتی که درباره خلفت انسان در کل قرآن آمده نیز در این دسته قرار می گیرند.

این عضو شورای علمی قرآن و طب در بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه در مورد اشاره صریح و عام گفت: آیه 31 سوره اعراف که می فرماید: اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‏دارد و همچنین آیه 32 سوره اسرا که به اعمال جنسی و مقاربتی اشاره داشته در میان آیه هایی قرار می گیرند که اشاره های صریح و عام داشته اند.

وی یادآور شد: درمیان اشاره های اجمالی قرآن به مسائل طبی و پزشکی می توان به آیه 56 سوره نسا اشاره کرد که خداوند در این آیه به وجود مراکز احساس درد و الم دارد . همچنین در آیه 125 سوره انعام مسئله تنگی نفس در ارتفاعات مطرح شده است.

رستمی درتبیین اشارات استنباطی قرآن به مسائل پزشکی آیات 4 و 8 سوره مریم را مطرح کرد و اظهار داشت: در این آیه خداوند مسائل نازایی و علل آن را مطرح می کند. علل مطرح شده در این آیه پیری، نازابودن، نرمی استخوان در پیری، سفید شدن موی سر هستند.

عضو شورای علمی گروه قرآن و طب پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: با درنظر گرفتن اینکه مطرح شدن این مسائل در قرآن در حد اشاره است، اشاره تمام مطلب را بیان نمی کند و فقط بحثی روی مطلب می کند و باید دانشمندان به دنبال بازگویی تمام مطلب بروند.

علیرضا رستمی گفت: خداوند متعال هرآنچه انسان نیاز داشته در قرآن بیان کرده، برخی روشن و صریح است که مردم می فهمند، برخی اشاره ای است که خواص آن را درک می کنند بنابراین اگر دانشمندان علم طب به آیات قرآن وارد شوند و آن را بررسی کنند و اشارات را بگیرند می توانند مسائل نوینی را کشف کنند که جامعه به آن نیاز دارد و به تولید علم بپردازند.

 نظر دهید »

چه کنیم تا غم دنیا را نخوریم؟

04 تیر 1390 توسط فراهانی

شخصی از آیةالله بهجت (ره) پرسید: چه باید کرد تا روحیه غنا و بی‌نیازی داشته باشیم و غصه دنیا را نخوریم؟

بهجت عارفان در پاسخ به پرسش‌گر فرمودند: “هر کس به پایین‌تر از خودش نگاه کند و بگوید “الحمدلله". اصلا خود همین شکرگزاری، سبب غنا می‌شود… خود این شکر، موضوعیت و سببیت برای غنی شدن فقیر دارد. عده‌ای توکل را برای خودشان روزی می‌دانند و اینها در واقع غنی هستند. احراز کرده‌اند که اگر بر خدا توکل کنند، روزی‌شان به آنها می‌رسد و اگر نرسید، کشف می‌کنند که لازم نبوده است. غنا و تمکن مالی، جنبه مقدمیت دارد و برای این است که انسان راحت زندگی کند. فرد متوکل بر خدا بدون داشتن آن مقدمه، راحت زندگی می‌کند.

منبع : جهان پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم

 نظر دهید »

اين هم راه رسیدن زنان به خدا

04 تیر 1390 توسط فراهانی
شبکه مسیحی محبت دربرنامه که به زنان اختصاص داده است مدعی شد که زنان برای رسیدن به خدا نباید جمال و زیبایی خود را از مردان بپوشانند.



به گزارش  «شيعه نيوز» ، شبکه مسیحی محبت در برنامه ای که مربوط به زنان می باشد به بیان مسائل ضد اخلاقی پیرامون زنان پرداخت .
در این برنامه مجریان زن این شبکه با شبهه عوام پسندانه اعلان می کنند:«خداوند زنده عیسی مسیح، زن را زیبا آفرید، و شریعت نباید جمال زن را نادیده بگیرد و آن را در لباس بپوشانند. اگر خداوند می خواست که زن در لباس کامل باشد زیبا نمی آفرید.»
در ادامه این برنامه مجری با نگاهی سکولاریستی به شخصیت زن می گوید: «زنی که از دستورات مذهبی آزاد شده می تواند فیض خداوند زنده را در دل خود درک کند.»
یکی از علت‌های اصلی تشریع حکم حجاب و پوشش برای زنان، حفظ جایگاه انسانی و ارتقاء سطح منزلت آنان است. زن پیش از آنکه به جهت لطافت‌ها و زیبایی‌های زنانه­ش زن باشد یک انسان با همان کرامت انسانی است. زمانیکه ویژگی‌های ظاهری و روانی زنانه‌ی او در برابر دیگران جلوه کند تعریف کسانی که او را می‌بینند چیزی نخواهد بود جز اینکه این زن ملعبه و موجودی است برای لذت بردن مرد، که در این صورت خصوصیات انسانی زن مانند استعدادها و قابلیت‌های علمی، اجرایی و هنری در زیر آواری از خودنمایی‌ها و جلوه‌گریها مدفون می‌شود و مردان او را به عنوان موجودی که استقلال هویت نداشته و برای منفعت جنسی و اقتصادی و روانی خلق شده می‌نگرند که این فاجعه برای زنان است.

در مسیحیت که استمرار و تداوم احکام دین یهود بود، حجاب به عنوان حکم الهی مطرح بوده است.
پولس رسول که کتاب و توصیه‌های او در دنیای مسیحیت لازم الاجرا است معتقد است پوشیدگی دارای دو مفهوم جداگانه است؛ یکی احترام مذهبی و دیگری مظهر تفاوت جنسی. او معتقد است به همان مقدار که پوشیده بودن موهای مردان بی‌احترامی به پروردگار است، عریان بودن موهای زنان هم بی‌حرمتی است ( کتاب مقدس، ص377.)
 نظر دهید »

رازهایی درباره ماهیت خبیث عرفان حلقه !

01 تیر 1390 توسط فراهانی

رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه ! رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه !

در کلاسهاى بالاى عرفان کاذب  که افراد معتقدتر به این فرقه شرکت دارند، بعضى کارهاى شعبده بازى انجام می شود. نگارنده با مصاحبه با بعضى از افراد شرکت کننده در این کلاسها و نیز به دست آوردن متن نوارهاى سخنرانى و صحبتهاى در این کلاسها این موضوع را دریافته است. در یکی از کلاسها «استاد»  با عملیات نمایشى خود کالبد ذهنى (جن) یک بیمارى را تسخیر شده بود (جن زده شده بود) بیرون می آورد. در جلسه دیگرى احضار ارواح می کند.

فریبرز کلانتری/یکی از مواردی که پژوهشگران حوزه فرق به آن اذعان دارند، نقش رهبری در فرقه و ادعاهای واهی و دروغینی است که رهبران اینگونه تشکلات به خود منتسب می نمایند.

رهبران فرقه ها معمولا ادعا می کنند که یا دسترسى به علوم باستانى دارند که فقط آنها به تنهایى به آن دست یافته اند یا علوم جدیدى دارند که تنها آنها کشف نموده اند و یا ترکیبى از این دو؟ که بی گمان این وضعیت آنان را براى پیش بردن مأموریتشان براى بشریت آماده کرده است. اینکه آیا این اغواء ها بر اساس دانش باستانى انجام شود یا بر پایه اسرار آوانگارد (پیشتاز) هستى فرقى نمی کند، صرفا قرار است پیروان به درون حوزه یا اجتماع یا دایره نورچشمان رهبر قدم بگذارند. انجام این کار معمولا به معنى پشت سر گذاشتن خانواده و دوستان است.

یکی از عرفانهای کاذب که از دهه ۷۰ به صورت مرموزانه ای در کشور پا گرفت و مدعی درمانگری به صورت متافیزک بوده و هست نیز چنین ادعایی داشته و با جعل اسناد پزشکی و توسل به تعدادی از پزشکنمایان شیاد ، لطمات فراوان و غیر قابل جبرانی را به برخی خانواده ها وارد ساخته بگونه ای که حتی موارد بسیاری از طلاق و انتحار در اعضای این فرقه گزارش شده است.

قهرمان پوشالی «م ط » کیست؟

«م.ط» در مورخ ۱/۱/۱۳۳۵ در کرمانشاه پا به عرصه وجود گذاشته است. اطلاعات شناسنامه نامبرده حکایت از تولد در این تاریخ با شماره ۳۱۱۹۱ صادره از بخش یک کرمانشاه که پدرش به نام محمدآقا متولد کنگاور به شناسنامه ۴۱۴ کرمانشاه و مادرش عزت‌الملوک اهل کنگاور.

تا پیش از انقلاب در خیابان لاله زار در برابر تئاتر نصر و جامع باربد با فریادهاى خویش عابران را براى دیدن نمایشها دعوت میکرده است. سپس به کارهاى برقى و سیم کشى می پردازد و عنوان مهندس برق را بر اساس این اطلاعات فنى براى خود انتخاب می کند. ایشان هیچ گونه تحصیلات دانشگاهى و حوزه اى ندارد و هر کسى که نوشته هاى ایشان را بخواند به خوبى می تواند این را دریابد.

در اوایل انقلاب به گروه کومله گرایش پیدا می کند و از هواداران این گروه می شود. اما به علت موضع گیرى هاى مسلحانه این گروه مارکسیستى با دولت بازرگان که منجر به شکست و فرار آنها به کردستان عراق می شود ایشان مدتى پنهان می شود. در سالهاى اولیه انقلاب اسلامى شکست نظامى و سیاسى گروههاى چپ باعث سرخوردگى هواداران آنها شده و موجب می شود که طیف وسیعى از آنها که مذهب جارى را قبول نداشتند و در عمل نتوانسته بودند مارکسیستم را در ایران جا بیاندازند به مسایل معنوى منهاى مذهب روى آورند. بعضى از این هواداران براى پرکردن خلاء فکرى و معنوى خود جذب ادبیات  شده و بعضى جذب عرفانهاى گوناگون مانند مکاتب چینى، ژاپنى، و هندى  شدند. آقاى « م ط» و بعضى از همفکرانش هم جذب این عرفانهاى شرقى شدند.

رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه ! رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه !

حرفهاى  میکائو یوسوئى(Mikao Usui)   بنیانگذار رى کى (Reiki) را به خوبى می توان در سخنرانى ها و نوشته هاى ایشان دید. ایشان همانند همه بدعت گذاران دینى و فرقه هاى شبه مذهبى کم کم شاگردانى را در مقامهاى بالاى ادارى و دانشگاهى ایران پیدا می کند که از او دعوت می کنند تا در دانشگاه تهران و دانشگاههاى دیگر سخنرانى کند. همانند هر فرق دیگران، ایشان هواداران سرسختى دارد که به او همچون حضرت مسیح می نگرند و از هرگونه مال و جان دریغى ندارند. گسترش  و نفوذ این فرقه نه تنها به خاطر شهریه ها و نوشته ها و کتابهاى ایشان است، بلکه کمکهاى بى دریغ مریدان ثروتمند و فدایى ایشان را نیز باید در نظر داشت. همان طور گفتیم پیشرفت ایشان به عنوان سرفرقه به کمک بعضى از مریدان پولدار و تحصیل کرده ممکن بوده است.

ساخت تشکیلاتى  و نحوه کارکرد این فرقه همانند همه فرقه هاى دیگرى است که هم اکنون در هندوستان و آمریکا و کشورهاى دیگرى غربى و شرقى وجود دارد. یک نفر با یک سرى ادعا که قابل اثبات و یا رد نیست (به قول کارل پوپر فیلسوف اتریشى ابطال ناپذیر است) شروع به کار می کند. این شخص با جاذبه شخصیتى خود مریدانى را به دست مىآورد و این مریدان با کوشش خود مریدان دیگرى را جذب مىکنند و به این ترتیب یک اجتماع فکرى و یا شبه مذهبى را به وجود مى آورند که با کوشش انسانهاى صادقى به تدریج توسعه پیدا مىکند. از آن جایى که مکانیسم تبلیغ و گسترش این جمع ها از طریق محفل ها و باورهاى شخصى پیروان رهبر و مبدع این فکر است، این گسترش و تبلیغ همانند تبلیغ مذهبى و خودجوش عمل می کند. به این فرقه ها معمولا افراد ثروتمند و مشهورى می پیوندند که به علل مختلف روانى، اجتماعى، فلسفى، مذهبى، سیاسى گرایش پیدا می کنند که ثروت و شهرت آنها سبب می شود افراد بیشترى به گروه و یا فرقه بپیوندند. (به تاریخچه پیدایش فرقه ساینتولوژى (church of scientology) و یکى از پیروان مشهور آن یعنى تام کروز رجوع کنید).

در طى رشد و تعالى این گروه معمولآ رهبر فرقه و یا گروه روابط جنسى با نزدیکان مونث گروه پیدا مى کند و یا علایم فساد مالى در فرقه ظاهر مىشود. این مسئله سپس افشا مىشود و گروه انشعاب پیدا می کند و بعضى از مریدان دست اول خود گروه دیگرى را ایجاد می کنند. در بعضى از مواقع که رهبر گروه در می گذرد و یا بنا به دلایل مختلفى دستگیر می شود نیز به علت وجود رهبر گروه انشعاب حاصل می شود و مریدان و نزدیک او ادعاى جانشینى پیدا می کنند. در دراز مدت که جامعه به وجود چین گروه و فرقه واکنش و کنجکاوى نشان می دهد و خبرهاى بیشترى در مورد گروه و رهبر منتشر می شود و به نقد گروه می پردازد و پیروان می بینند که ادعا ها دروغ بوده و از رهبر معجزه اى رخ نداده است به تدریج از دور او پراکنده شده و رهبر گروه معمولآ به شکل یک فرد عادى دوباره به زندگى معمولى خود باز مىگردد، اما مرفه تر و ثروتمند تر.

در تاریخ صد سال معاصر ایران افراد زیادى بوده اند که با ادعاهاى عجیب و غریب خود و اختراعات، فلسفه هاى خود جامعه را سرگرم کرده اند،  ولى تصور نمی کنم که هیچ کس همچون آقاى «م ط»  این چنین جمعیت زیادى را به این مدت طولانى سر کار گذاشته باشد. على محمد شیرازى در پرداختن مهملات و یاوه بافى دست کمى از ایشان  نداشتند و تمام مشخصات بیماران اسکیزوفرنى را به کمال دارا بودند. به نظرم اگر عرفان کیهانى تمام بیماریهاى بشرى را درمان کند، یک بیمارى را نمی تواند درمان کند و آن هم بیمارى اسکیزوفرنى است، نمونه اش هم خود آقاى « م ط» است.

انحرافات:

۱-     رد شفاعت و توسل به ائمه معصومین

۲-     تعبیر دین به خرافه

۳-     کلاس‌های خلاف شرع و عرف (کلاس‌های مختلط زن و مرد بدون رعایت پوشش اسلامی و عرفی)

۴-     کسب درآمدهای غیرقانونی (به عنوان مثال نامبرده برای برگزاری شش دوره کوتاه‌مدت از هر نفر سیصد هزار تومان دریافت می‌کرده است)

۵-     تبلیغ پلورالیسم دینی

۶-     وابستگان این فرقه، منکر شفاعت و توسل به ائمه هستند این در حالی است که برای خود نوعی ولایت قائلند که مرتبطین حلقه از طریق آنها می‌توانند به روح‌القدس متصل شوند.

۷-     طرح مسائلی درخصوص احضار ارواح و رابطه با جنیان (نامبرده مدتی طولانی با یک جن‌گیر در ارتباط بوده است)

۸-     بازی با کلمات و الفاظ و مصادره به مطلوب آن جهت اعمال فرقه‌ای

۹-     بی‌بندوباری و فحشای معنوی

۱۰-                        درمانگری با استفاده از روش‌های شیطانی

۱۱-                         توهین به مقام الوهیت

۱۲-                        جعل مدرک و عنوان

و … .

رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه ! رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه !

استاد در حال تسخیر اجنه!

چه کسانى جذب این فرقه می شوند؟

تجربه نویسنده از خواندن گزارش معتقدین به این فرقه، و مصاحبه با بعضى از فرادرمانگران نشان مىدهد که طیف وسیعى از افراد جذب این فرقه می شوند. این افراد عموما درک درستى از دانش و قوانین علمى و روشهاى پژوهشى ندارند، اگرچه ممکن است مدارک دانشگاهى هم داشته باشند.

با روشهاى عقلانى علم بیگانه اند.  بیشتر آنها را زنان تشکیل مىدهند که به علت مشکلاتى دارند که دارند، مانند مجرد بودن در جامعه اى که به زنان مجرد با احترام نگریسته نمى شود و آنها را ناموفق در یافتن زوج مىداند، کسانى که ازدواج کرده و تجربه زناشویى ناموفقى داشته اند.

هم چنین مردانى که تحصیلات علمى وکار پر درآمدى ندارند و به امید پیوستن به این فرقه فکر می کنند که به آسانى و به ارزانى و به سرعت یک دانش نوینى را یاد می گیرند و درآمد خوبى به دست مىآورند. طیف دیگرى از مریدان آقاى استاد  را بیماران روانى با شدت هاى متفاوت تشکیل می دهند. مانند بیمارانى که دچار افسردگى هاى مختلف، شیزوفرنى، پارانویا هستند.

با خواندن متن پرسشهاى شاگردان که از روى نوارهاى سخنرانى ایشان  پیاده شده است به خوبى می توان این موضوع را دریافت.

در این جا به طور مختصر فقط به ذکر بعضى پرسشهاى این شاگردان می پردازیم. خواندن این پرسشها خالى از تفریح نیست: مانند خانمى که احساس می کند که همیشه یک نفر به طور مداوم در مقابلش است.

خانمى که همیشه از حیوانى می ترسد که نمى تواند تصویر یا مجسمه اش را ببیند و یا نامش را روى کاغذ و یا کتابى ببیند و آن را خط می زند و پاره می کند.

خانمى که معتقد است که زنى نیمه شب از داخل دیوار بیرون آمده و به سوى او رفته و او را قلقلک داده و همیشه سر او جیغ می کشد و به او می خندد.

خانمى که معتقد است که ارواح در خانه اش ساکن هستند و لوستر خانه اش خود به خود بر زمین افتاده و کیف پولش گم شده است.

خانمى که در یک سگ خیلى بزرگ که کت و شلوار پوشیده وروزنامه می خوانده است مرتب در نظرش مجسم می شده است.

شخصى که جن به دیدن او آمده بود و طلسم شده بود.خواندن پاسخ »استاد« براى حل مشکل این شاگردان و توضیح و تفسیر بیمارى هاى آنها پرتفریح تر است: مانند این که «اجنه ها پاسداران جهان هستى هستند»

موسسه «فرهنگى هنرى عرفان کیهانى» یاشرکت هرمی

در راس این هرم آقاى استاد  قرار دارد و بخشى از درآمد شاگردانى را که دارند دیگران را آموزش می دهند به دست می آورد و این درآمد رقم بزرگى را تشکیل می دهد.
تعداد شاگردان آقاى « م ط» را در ایران و خارج از ایران حداقل ده هزار نفر تخمین می زنند. علاوه بر در آمد ناشى از ثبت نام در کلاسها کتابها و ویدیوهاى ایشان نیز خود منبع درآمد دیگرى است. کمکهاى مریدان ثروتمند را نیز باید در نظر داشت. اگر شرکت هاى هرمى باید کالایى را به فروش برسانند. کالاى فروشى این شرکت هرمى حرفهاى مفت و لاطائلات است که هیچ ارزشى ندارد و ماده اولیه نمی خواهد. می بینید که ایشان زرنگتر از شرکت هرمى گلد کوییست است، چون این شرکت دست کم می بایست مقدارى طلا به خریدارانش بفروشد. اى کاش آقاى مهندس به جاى ادعاى پزشکى و دخالت غیر مجاز در امور پزشکى به همان حرفه مهندسى خود می پرداخت و اگر از این حرفه خسته شده بود با همان موسسه هنرى و فرهنگى خود و عرفان اختراعى خود سرگرم می شد.

رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه ! رازهايي دربارخ ماهيت خبيث عرفان حلقه !

نمونه از پایان نامه  اتصال به شعور شیطانی!

ادعای کذب

در ادامه شاید ذکره خاطرهای  مستند از کسی که خود در این کلاسهای  فریبکاری شرکت کرده خالی از لطف نباشد.وی در این رابطه می گوید:« در یکى از محفلهاى یکى از مریدان استاد شرکت کردم تا درمان به روش متافیزیک را از افراد دست اول این گروه یاد بگیرم. استاد که انتقاد و انکار مرا نسبت به درمان های  متافیزیک دید از من خواست تا مرا اتصال دهد و شعور را در من جارى کند تا بلکه من هم آن را باور کنم و به خیل مریدان بپیوندم. ایشان مرا به اصرار در کنار خودش نشاند. سپس دستش را بر روى کاسه زانوى من گذاشت و از همه خواست سکوت کنند و چشمهایشان را ببندند. همگى به مدت دوازده دقیقه در سکوت مطلق با چشمان بسته نشستیم. سپس استاد به آرامى گفت که چشمهایمان را باز کنیم. من به استاد گفتم که هیچ اتصالى دریافت نکردم و شعور را احساس نکردم».

بنا بر اصول علمی وقتى هر محرک صوتى و تصویرى را به مدتى قطع کنید، انسان احساس آرامش پیدا می کند و به عنوان مثال یک چرت ۲۰ دقیقه ای در بعد از ظهر ها احساس خوبی را به انسان منتقل می کند و انسان را پر از انرژی می نماید.

البته این تکنیک آقاى استاد تکنیک قدیمى است که مدعیان انرژى درمانى، هیپنوتیست ها، و مسیحیان بنیادگراى مدعى ایمان درمانى براى تبلیغ کارهاى خود به کار می برند. وقتى دست را روى زانوى می گذارند، حرارت تن هر نفر که در حدود ۳۷ درجه است راه فرارى ندارد و به تدریج جمع شده و زانو را گرم می کند و این حرارت دیرتر به اطراف می رسد به علت اینکه بین هردو پارچه شلوار قرار دارد. توجه داشته باشید که در زیر بغل که پوست بازو و تنه با فاصله کمى از هم قرار دارند حرارت ایجاد شده و عرق ترشح می شود. این مدعیان این حرارت را به اتصال به مبداء غیبى، انرژرى درمانى،  و غیره نسبت مى دهند.

شعبده بازى در کلاسهاى عرفانی

در کلاسهاى بالاى عرفان کاذب  که افراد معتقدتر به این فرقه شرکت دارند، بعضى کارهاى شعبده بازى انجام می شود. نگارنده با مصاحبه با بعضى از افراد شرکت کننده در این کلاسها و نیز به دست آوردن متن نوارهاى سخنرانى و صحبتهاى در این کلاسها این موضوع را دریافته است. در یکی از کلاسها «استاد»  با عملیات نمایشى خود کالبد ذهنى (جن) یک بیمارى را تسخیر شده بود (جن زده شده بود) بیرون می آورد. در جلسه دیگرى احضار ارواح می کند. در جلسه دیگرى ایجاد هاله به دور افراد می کنند. افراد کلاسهاى بالاتر منع شده اند از این که این موضوعها را براى افراد «غیر خودى» بیان کنند. در ظاهر شاگردان این طور توجیه می شوند که افراد دیگر به این مرحله از تعالى نرسیده اند و لزومى نیست این کرامات را براى آنها بیان کرد. ولى علت اصلى آن این است که نگران افشاء شدن بیشتر این گروه و رمیدن شاگردان و یا کسان دیگرى است که فکر می کنند که درکلاسهاى معنوى عرفان اسلامى ثبت نام کرده اند.

« م ط» ؛ معجزه آخر الزمان ! یا همان Back masking انحرافی !

در حالیکه ماجرای “برگردان صدا” تنها یک تکنیک و نوعی تردستی مربوط به به دهه ۱۹۶۰ و دارای قدمتی ۵۰ ساله در کشور آمریکا بوده و Back masking خوانده می شود ، اما ، « م ط» این کار را معجزه آخر الزمان دانسته و نیز در مقاله ای تحت عنوان ” اسب تراوا” می گوید :

” انجام این کار به کمک تکنیک امکان‌پذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز می‌باشد.” !!

وی در مقاله اسب تراوا  می گوید:

” از آنجا که ما با کمال میل آن ترانه را گوش می‌دهیم، اطلاعات نابجای پشت آن مانند اسب تراوا وارد قلعه‌ی وجودی ما شده و در فرصت مناسب اثر خود را به جای خواهد گذاشت. جالب اینجاست که معکوس شعری که شنیده می‌شود هیچ ارتباطی به خود شعر ندارد که اگر شعر را معکوس بنویسیم به آن دسترسی پیدا کنیم. نکته‌ی دیگر این که انجام این کار به کمک تکنیک امکان‌پذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز می‌باشد.”   !!

اما با کمی بررسی می بینید که این ” اعجاز” به گفته ایشان ، امری “دانسته ” !  از دهه ۱۹۶۰ می باشد:

ویکی پدیا در این خصوص آورده :

نهان‌سازی در برگردان یا وارون‌نگاری به انگلیسی: (Back masking)

“روشی‌است برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیام گفتاری، با پخش وارونه در درون آهنگی که باید به گونه? عادی پخش شود، قرار گرفته و مخفی می‌شود. وارون‌نگاری کاربردی دانسته‌ است، که به واسطه? آن پیغامی که از وارون همین آواها گرفته می‌شود، می‌تواند ناخواسته باشد.”

” نخستین بار بیتلز (گروه بیتل ها) با بهره جستن از برگردان آوازها و موسیقی‌شان در ضبط آلبوم روُلور (????‌ ، وارون‌نگاری را به مردم شناساندند. از آن زمان هنرمندان موسیقی از این شگرد برای جلوه‌های مختلف هنری، فکاهی و هزلی در آثارشان — چه به صورت آنالوگ و چه دیجیتال — استفاده کرده‌اند. این روش همچنین برای سانسور واژه‌ها یا عبارت‌های نامناسب و پدیدآوردن یک نسخه? پاکسازی‌شده از ترانه، نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.”

وارون‌نگاری در آمریکا از دهه? ???? زمانی که نهادهای مذهبی به‌کارگیری‌اش را توسط گروه‌های برجسته? موسیقی در راستای اندیشه‌های اهریمنی دانستند، منشأ کشمکش‌هایی شد، که تظاهرات صفحه‌سوزان و وضع قانون ضد نهان‌سازی در برگردان توسط قانون گذاران ایالتی و فدرال امریکا را در پی داشت.  اینکه نهان‌سازی در برگردان می‌تواند به ‌صورت زیر آستانه‌ای بر شنوندگان تأثیر کند یا خیر، پرسشی‌ است که هنوز هر دو طرف درگیر را مورد چالش قرار داده است.”

هویت سازی کاذب

به دنبال بر ملا شدن شیادی این گروه شبه عرفانی کاذب استاد اعظم آنها که از ابتدایی ترین سطح تحصیلات آکادمیک نیز برخوردار نبود برای اغوای فریب خوردگان فرقه با پولهای باد آورده که از کیسه مریدان گمراه جمع آوری شده و در حسابهایی در فرانکفورت و مکانهای دیگر ذخیره شده بود با ارتباط با چند دانشگاه غیر معتبر در کشورهای آسیا میانه با پرداخت مبالغ هنگفت به دنبال دریافت دکتری افتخاری می افتد در حالی که به علت بی سوادی به راحتی می توانستند در ایننرت با پرداخت مبلغی کمتر چنین مدارک به محتوایی را دریافت کنند در این خصوص شاید حمایتی که از سوی سرویسهای جاسوسی این کشورها به عمل آمده نیز بی تاثیر نبوده است.

و شاه بیت سر در آخور بیگانگان کردن برای مطامع دنیا و تفرقه در این قضیه بروز خواهد کرد زیرا وجه مشترک تمام فرقه ضاله وابستگی به بیگانگان بوده همانطور که در فرقه ضاله ای مانند بهایت و … می توان به روشنی این خط سیر را مشاهده نمود .

دستگیری استاد! و و نزاع در حلقه‌های بعدی بر سر جانشینی

بدنبال دستگیری استاد به جرم دخالت بی مورد در امر درمان و … ، عده‌ای از افراد معلوم‌الحال که در فعالیت‌های این فرقه فعالیت می‌کردند، بر سر جانشینی نامبرده به اختلاف و درگیری می افتند.

این افراد با بهره‌گیری از نبود نامبرده، شورایی تشکیل داده و نام آن را شورای وحدت گذاشتند.

این در حالی است که اقدام افراد مورد اشاره، مخالف با روش و تشکیلات «م. ط» است، چرا که نامبرده بارها خود را تنها فرد دارای صلاحیت برای زعامت این گروهک می‌دانسته است.

البته اعمال این افراد با مخالفت حلقه‌های پایین‌تر روبه‌رو شده است، زیرا در اساسنامه این سازمان که به کادرهای سطح پایین داده می‌شود، هیچ چگونه محدودیت یا رابطی برای اتصال به شعور الهی نیست، در حالی که شخص «م.ط» به کادرهای سطح بالای خود همواره القا می‌کرده که بر خلاف اساسنامه، طوری مسأله را جا بیندازید که کادرهای پایین، تنها من را رابط اتصال شعور الهی بپندارند.

از سوی دیگر، شخصی معلوم‌الحال که از نزدیکان «م. ط» است، در مخالفت با این شورا می گوید: در غیاب «م. ط»، همه راه‌ها در عرفان کیهانی به او ختم می‌شود.

از جمله اعمالی که شورای نامبرده در دستور کار خود قرار می دهد ، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-     ارتباط‌گیری با برخی از هنرپیشه‌های دسته سوم

۲-     ارتباط با چهره‌های نیمه مطرح جامعه

۳-     نامه‌نگاری به مجامع بین‌المللی درباره مظلوم نمایی «م. ط»

۴-     نامه‌نگاری با برخی از مراجع تقلید، برای القای این مطلب که این فرقه هیچ گونه مشکل عقیدتی نداشته و با مراجع نیز در ارتباط است.

شاخه ها و سر پل های رسانه ای ارباب حلقه ها!

در این جا باید به ناچار  به مقوله ای خواهیم پرداخت که به نوعی، خود رسانه ها نیز در ظهور آن بی تأثیر نیستند.

یکی از کارکردها و حرکات فرقه ای، عضوگیری از اشخاصی است که به نوعی در رسانه های دیداری و شنیداری حضور داشته و می توانند، به نوعی از آن رسانه در راستای اهداف تبلیغ فرقه ای بهره ببرند.

با مروری به تاریخ تشکیل فرقه ها، می توان دید که هر کدام از این فرق، با در اختیار قرار گرفتن ابزار رسانه ای موجود، این کار را انجام داده اند؛ حال آن که گاه این رسانه مکتوبات بوده و گاه روزنامه و در مراحل بعد، ایجاد شبکه های ماهواره ای و حضور در فضای مجازی.

بسیار روشن است که این ارباب گم کرده ره ، با توجه به پیشرفت تکنولوژی به سمت ابزارهای نوین اطلاع رسانی روی آورده و در این میان، متأسفانه به عمد و در مواردی با سوء استفاده از ناآگاهی همکاران رسانه ای به درج مطالب خرافی اقدام کرده است و صد البته که تشخیص این امر، نیاز به کار کارشناسی دارد تا بتوان به عمق مطالب و اهداف پلید و در پس پرده پنهان آنها پی برد.

در مبحث تشکیلات رسانه ای عرفان حلقه، باید در مقدمه به استراتژی این فرقه برای حضور در رسانه ها اشاره کرد؛ از جمله اقدامات آنان، انتشار کتابی در این باره است که متأسفانه یکی از اساتید دانشگاه نیز مقدمه ای بر آن نوشته بود؛ البته این استاد ارجمند، بلافاصله پس از آگاهی از محتوا و اهداف این فرقه از آنان تبری جسته و این رخداد را نوعی خدعه از سوی اعضای این فرقه خواند.

همچنین در این باره باید گفت که اعضای این حلقه در مرحله بعد، با شناسایی افرادی که یا خود در مطبوعات مشغول به کار بودند و یا ارتباط هایی در این زمینه داشتند، اقدام به چاپ و درج نوشتارهای خرافی خود می کردند؛ بنابراین، برای روشن شدن ابعاد قضیه به گوشه ای از این ارتباط ها اشاره می شود:

۱ ـ آقای «ح.گ» که در یکی از روزنامه ها کار می کند، با نیرنگ و تغییر نام نگارنده اصلی و درج نام مستعار و تغییر در جمله بندی نوشتاری، اقدام به نشر مطالبی موهن از رهبران فرقه انحرافی حلقه کرده است.

۲ ـ یکی دیگر از روزنامه های میانه رو نیز که یکی از اقوام نزدیک صاحب امتیاز آن از مسترهای این گروه بوده و ارتباطی با این جریان انحرافی داشته، بارها مطالب وهن آمیزی از این فرقه منتشر کرده که البته با آگاهی مدیرمسئول این روزنامه از ماهیت این فرقه گرایان، همه کانال های ورودی مطالب فرقه ای بسته شد.

۳ ـ سه نفر دیگر از مسترهای این جریان، در یکی، دو خبرگزاری وابسته به نهادهای دولتی مشغول به کارند.

۴ ـ همچنین یکی دیگر از عناصر این فرقه، در یکی از رسانه های آنلاین مشغول کار است.

بنابراین، روشن است که پرداختن به همه ابعاد حرکت رسانه ای این فرقه گرایان از حوصله این نوشتار و خوانندگان عزیز بیرون است؛ اما آنچه واقعیت دارد این که همه ابعاد و زوایای شاخه های رسانه ای آنان مشخص شده و در پایان از همه عزیزان و همکاران رسانه ای درخواست می شود تا به صورت ویژه درباره مطالبی که با موضوعات عقیدتی و دینی عموم مردم در ارتباط است، دقت بیشتری داشته باشند تا ناخواسته در دام های شیطانی فرقه گرایان اسیر نشوند.

شیطنت یاران حلقه برای روی آنتن نگه داشتن ارباب!

از نکات دیگر که کارشناسان حوزه فرق به آن اذعان دارند، تشابهاتی است که در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری بین این فرقه ها و گروهک های محارب وجود دارد و شاید آگهی تبریک گروهک منافقین در چند سال گذشته نمونه خوبی برای تمثیل موضوع باشد/ ضمن اینکه معلوم نیست این سومین دکترای افتخاری را کدام موسسه علمی به وی داده است!…

همواره یکی از شاخص ها و کارویژه های فرقه های انحرافی روی آوردن به جعل و تزویر بوده که این ویژگی های با یک تطبیق تاریخی در همه گروه های فرقه گرا قابل اثبات است.

از نکات دیگر که کارشناسان حوزه فرق به آن اذعان دارند، تشابهاتی است که در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری بین این فرقه ها و گروهک های محارب وجود دارد و شاید آگهی تبریک گروهک منافقین در چند سال گذشته نمونه خوبی برای تمثیل موضوع باشد.

در همین راستا  فردی با درج آگهی در روزنامه ایران رهبر این فرقه انحرافی را مورد خطاب قرار داده و به دست آوردن نشان دکترای افتخاری به وی تبریک گفته است.

و این در حالی است که اولا ـ « م ط » به دروغ خود را دکتر می خواند و در مدت اقامتش در ترکیه در هیچ آکادمی یا دانشکده ای اقدام به تحصیل نکرده است، ولی همچنان از این طریق به فریب اطرافیان خود و مردم می پردازد.

دوم آنکه در این اطلاعیه از او به عنوان بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی یاد شده که نشان دهنده اصرار اهالی این فرقه بر دروغ پردازی ها و سرکیسه کردن مردم با چنین القاب و عناوینی است و معلوم نیست که طاهری چگونه بدون تحصیلات به افتخار بنیانگذاری علمی رسیده آمده است!

سوم اینکه معلوم نیست این سومین دکترای افتخاری را کدام موسسه علمی به وی داده کرده است؟!

با توجه به این مسأله، در همین راستا چند نکته مهم است:

۱ ـ نامبرده با جعل عنوان و مدرک اقدام به سفارش آگهی کرده است.

۲ ـ متأسفانه، از حسن نیت همکاران ما در این رسانه، سوءاستفاده و اقدام به درج مطالب خلاف واقع از یک متخلف شده است.

۳ ـ از سوی همکاران رسانه ای درباره این گونه آگهی ها باید دقت بیشتری اعمال شود.

به پایان آمد این دفتر

این مرشد بی سواد در یک مناظره  در خصوص معنای لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ  گفته بود معنی این آیه  این است که سن و سالی از خدا نگذشته است و وقتی متوجه خطای فاحش خود شده و شرمنده شده بود قول داد که حافظ قران شود البته پر واضح است کسی که به گفته خودش ۳۰ سال غوطه ور در افکار ماتریالیستی بوده بسیار بعید است بتواند مبنای توحیدی پیدا کند یا حافظ قران شود اما در نامیدی بسی امید است امید است قول خود شان را فراموش نکرده و حداقل تورقی به کلام وحی نماید شاید مورد لطف و عنایت پروردگار قرار بگیرد.

منبع:ندای انقلاب
 2 نظر

اندیشه‌هایی از شریعتی که نخواستند شنیده شود؛دفاع تمام قد از ولایت فقیه

31 خرداد 1390 توسط فراهانی

29 خردادماه، سی و چهارمین سالگرد فوت و یا شهادت مردی است که در تاریخ موافق و مخالفانش دائم باهم جدل داشته و دارند و همیشه یک پای ثابت این جدل را سنت و روشنفکری تشکیل داده‌اند.

علی شریعتی، شخصیتی که در دوران‌های مختلف از سوی جریان‌های سیاست‌زده مورد بهره‌برداری برای منافع حزبی و شخصی قرار گرفت بدون آن‌که حداقلی‌ترین اندیشه‌ای از وی برای نسل‌های جدید تبیین واقعی شود.

از این روست که حتی جایگاه ولایت فقیه، ولایت پذیری، تقلید و ارتباط آن با عقل گرایی که از مهمترین موضوعات فقهی، فلسفی سه دهه گذشته بوده به هیچ وجه از جانب شریعتی دیده نمی‌شود. این دیده نشدن عامدانه در حالی است که او صریحا و به کرات در این موارد اعلام نظر کرده و موضعش را مشخص کرده بود.

مثلا گرچه علی شریعتی در سخنرانی هشتم آبان‌ماه ۱۳۵۰ که بعداً با نام «انتظار، مذهب اعتراض» به صورت کتاب چاپ و منتشر شد بارها به افرادی که سخن از ناسازگاری تعقل و تقلید رانده‌اند، تاخته اما باز هم مدافعان ظاهری وی در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایشان سخن از تضاد میان عقل‌گرایی و تقلید به میان می‌آورند، سخنی که رنگ و بوی صداقت و حکمیت منطق و علم نمی‌دهد.

با هم بخش‌هایی از “انتظار، مذهب اعتراض” را می‌خوانیم:
تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار عقل این است که هرگاه نمی‌داند، از آن‌که می‌داند تقلید می‌کند، و لازمه‏ی عقل این است که در اینجا خود را نفی نماید و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص، خردمندی نکند؛ چه، خردمندی کردن در این‌جا بی‌خردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوق‌دان و رهبر یک تشکیلات انقلاب یا حزبی، همیشه تربیت شده‌ترین و فهمیده‌ترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیع‌تر و مجری‌تر از همه یافته‌اند. زیرا شعور، این فضیلت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمی‌دانند فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه‏ی رشته‌های زندگی جاری است و هر جامعه‌ای که پیشرفته‌تر و متمدن‌تر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخص‌تر است.

بنابر این می بینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود می آید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر … گر چه این انتخاب شونده به وسیله مردم انتخاب می شود ، اما در برابر امام مسئول است و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله مردم، فقط در برابر خود مردم که انتخاب کنندگان و موکلین او هستند مسئول است.

این است که مردم، نایب عام را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را می پذیرند، و او را جانشین امام تلقی می کنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نماینده ای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده ، مسئول این نیست که ایده ها و ایده آلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کرده اند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.

البته این انتخاب که یک “انتخاب مُقُیّدی است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رای بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم می کند کسانی که آگاهی و علم دارند و می دانند که عالم ترین و متخصص ترین و آشنا ترین فرد به این مکتب کیست، یعنی عالِم شناسان به این انتخاب مبادرت ورزند و مردم هم که خود به خود با فضلا و و روحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی می کنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام می پذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را می کنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچ گونه آگاهی طبی ندارم، بزرگ ترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمی کنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار می کنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رای ایشان را به عنوان رای خودم می پذیرم ؛ یک نوع انتخابات دو درجه ای طبیعی.

این امام، در دوره غیبت، مسئولیت هدایت خلق و پیروانش را برعهده علمای روشن و پاک و آگاهان برمذهب خود می گذارد تاظهورش فرا رسد و آن هنگامی است که رژیم های حاکم و نظام های اجتماعی در سراسر زندگی انسان ها به حضیض فساد رسیده باشد.

با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم می‌راند و مردم، از طریق این باب‌های تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب می کردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او می پرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار می شود و دوران انتصاب پایان می گیرد و عصر انتخاب فرا می رسد./عماریون

 1 نظر

قاچاق زنان و تجارت فحشا در غرب

31 خرداد 1390 توسط فراهانی

فمينيسم در غرب به منظور دفاع از زنان و با شعار برابري مردان و زنان شكل گرفت اما بعد از گذشت چندين سال از ايجاد اين جنبش مي‌بينيم امروز غرب در مقوله زنان به كجا رسيده است؛ برخي افراد تصور مي‌كنند كه گروه‌هايي خاص در داخل كشور وضعيت زنان را در غرب اسفناك جلوه مي‌دهند اما محققان غربي به اين وضعيت معترفند.

قاچاق زنان، تجارت فحشا و نگاه ابزاري به زن، غرب را تسخير كرده است. اقدامات غرب نه تنها به نفع زنان نبوده بلكه نگرش آنها به ضرر زنان و جامعه بشري است.در مقوله زنان بايد با حالت طلبكارانه با غرب روبه رو شويم و به آنها هجمه كنيم نه اينكه منتظر باشيم آنها به حمله پرداخته و ما دفاع كنيم.

فمينيسم در غرب به منظور دفاع از زنان و با شعار برابري مردان و زنان شكل گرفت اما بعد از گذشت چندين سال از ايجاد اين جنبش مي‌بينيم امروز غرب در مقوله زنان به كجا رسيده است؛ برخي افراد تصور مي‌كنند كه گروه‌هايي خاص در داخل كشور وضعيت زنان را در غرب اسفناك جلوه مي‌دهند اما محققان غربي به اين وضعيت معترفند.

آيا در غرب شأن واقعي زن حفظ مي‌شود؟ اقدامات غرب نه تنها به نفع زنان نبوده بلكه نگرش آنها به ضرر زنان و جامعه بشري است؛ تجارت فحشا و نگاه ابزاري به زنان، قاچاق زنان و دختران و بحران خانواده هم اكنون مشكلات مشهود در غرب است.احقاق حقوق اقتصادي زنان به صراحت در قرآن و در سوره نساء اشاره شده است؛ نفقه‌اي كه مرد به زن مي‌پردازد جزء حقوق اقتصادي اوست همچنين فعاليت سياسي و حق رأي زنان در صدر اسلام مشاهده مي‌‌شود.

حق اشتغال، از حقوق اساسي هر انساني است كه درماده 23 اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز بيان شده است؛ از نظر اسلام، زنان نيز از حق انتخاب شغل برخوردارند؛ وقتي در آفرينش به يك موجود استعداد و لياقت كاري داده شده است، اين به منزله‌ سند و مدركي است كه وي حق دارد استعداد خود را به فعليت برساند و منع كردن او از اين كار ظلم است.

هر چيزي كه سبب شود قواي طبيعي و خدادادي انسان معطل و بي‌اثر بماند، به زيان اجتماع است؛ عامل انساني بزرگترين سرمايه اجتماع است؛ زن نيز انسان است و اجتماع بايد از كار و فعاليت اين عامل و نيروي توليد او بهره‌مند شود در اصولي از قانون اساسي ايران كه برگرفته از تعاليم الهي اسلام است، بر حق انتخاب شغل افراد تأكيد شده است.

در ديگر قوانين ايران از جمله قانون مدني و قانون كار، تسهيلات و قوانين خاصي براي اشتغال زنان در نظر گرفته شده است، مرخصي زايمان و ممنوعيت كارهاي سخت و زيان آور از جمله اين تسهيلات است؛ در قوانين ايران با توجه به منزلتي كه اسلام براي زن و جايگاه مهم وي در خانواده قائل است، مقررات به گونه‌اي تنظيم شده كه به وظايف خطير و ارزشمند مادري و همسري او، خدشه‌اي وارد نشود.

در كنوانسيون و قوانين اساسي كشورهاي غربي، هر چند حق اشتغال زنان به رسميت شناخته شده است اما نكته حائز اهميت اين است كه آنچه مباني فكري كنوانسيون و انديشه غربي را تشكيل مي‌دهد ، اومانيسم (فردگرايي) است.

در اين ديدگاه به جنسيت انسان توجهي نمي‌شود، از اين رو نقش‌هاي ديگر زن از جمله مادري و همسري دستخوش فراموشي مي‌شود بنابراين آنها خواستار برابري كامل در زمينه اشتغال هستند.بايد توجه داشت اين ديدگاه، بزرگترين لطمه‌ها را به خود زنان وارد كرده است كه از جمله آنها مي‌توان به افزايش سختي كار براي زنان و از هم گسيختگي خانواده‌ها، اشاره كرد.

در دين اسلام ضمن پذيرفتن حق اشتغال زنان، محدوديت‌هايي براي اشتغال آنها وجود دارد. اين محدوديت‌ها كه به صلاح فرد و جامعه است، ناشي از آن است كه در اسلام، به ويژگي‌هاي طبيعي و جسماني زن و مرد بسيار توجه شده و تمامي وظايف، تكاليف و حقوق انسان‌ها، بر اين مبنا قرار داده شده است چرا كه وجود اين تفاوت‌هاي فطري، مقتضي تقسيم مسئوليت‌ها و وظايف است بنابراين ناديده گرفتن اين تفاوت‌هاي طبيعي، ظلم در حق همه انسان‌ها اعم از مرد و زن است.

 نظر دهید »

60 درصد تهرانی ها پوشش شرعی ندارند

28 خرداد 1390 توسط فراهانی

مجید ابهری در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه با آغاز فصل تابستان دو موضوع اوقات فراغت و بدحجابی در جامعه و رسانه ها داغ می شود گفت: در موضوع اوقات فراغت با توجه به اینکه نهادهای مختلفی با بودجه‌های قابل توجه 30 سال است که در حوزه اوقات فراغت جوانان و نوجوانان فعالیت می کنند ولی هنوز این مشکل برطرف نشده است.

وی افزود: بر اساس بررسیهایی که در مناطق 16، 10، 11 و 20 تهران انجام شده است آموزش و پرورش تنها 30 درصد از نوجوانان و جوانان را تحت پوشش برنامه های تابستانی خود قرار داده و الباقی جوانان و محصلان با خیابانگردی، تماشای تلویزیون و ماهواره، بازیهای رایانه ای، کلاسهای تقویتی و تجدیدی و یا کار کردن در فروشگاههای اقوام و آشنایان خود را سرگرم کرده و به نوعی اوقات فراغت را می گذرانند.

مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: امروز هیچ مسئول و نهادی نمی تواند بگوید بودجه نداریم زیرا بودجه تامین شده ولی سیاستگذاریها و برنامه ریزیها صحیح نبوده است و بیشتر برنامه ها کوتاه مدت و مقطعی بوده است.

ابهری افزود: برای تقویت برنامه های اوقات فراغت نوجوانان و جوانان باید فرهنگسراها، مساجد و مدارس را با تمرکز و تامین بودجه و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری به پایگاهی برای حضور صمیمانه و راحت برای قشر جوان تبدیل و این برنامه ها را در کشور نهادینه و مستمر کرد.

این جامعه شناس و آسیب شناس از رعایت نکردن حدود شرعی در پوشش و لباس در 60 درصد زنان و مردان تهرانی خبر داد و افزود: بررسیهای شورای فرهنگ عمومی نشان می دهد تنها 40 درصد مردان و 37 درصد زنان تهرانی حدود شرعی حجاب را در پوشش های خود رعایت می کنند.

ابهری اظهار داشت: گروههای بدحجاب و بد پوشش در جامعه به سه گروه تقسیم می شوند که گروه نخست مهاجمانی هستند که آگاهانه در ازای دریافت حقوق و دستمزد به مانکن تبدیل شده و با آرایش و ظاهری نامتعارف درصدد بدنام کردن جامعه در رسانه ها هستند. گروه دوم را افراد متخلف و قانون شکن تشکیل می دهند که با آگاهی اقدام به بدپوششی می کنند و گروه سوم افراد بی خبر هستند که از روی تقلید نوع پوشش خود را انتخاب کرده و بدون اطلاع خلاف می کنند.


 نظر دهید »

شکافته شدن دیوار کعبه چقدر مستند است؟

28 خرداد 1390 توسط فراهانی

به نقل مورخان و محدثان مشهور، ولادت امام علی ـ علیه السلام ـ در سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل در درون خانه کعبه روی داده و جریان از این قرار است که:

«یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت و دچار درد زایمان شده بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا!‌ من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و باور دارم که او این خانه‌ والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب می گوید: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه‌کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است.

پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه‌کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم.

او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت ها را در خانه من می شکند و بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.[1]»

شایان ذکر است که: این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه نه از در خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند و جالب این است که پس از گذشت قرن ها از آن رویداد مهم و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان می سازد.[2]

«ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در کتب اهل سنت»


1. حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است.[3]

2. شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازاله الخفا» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه‌کعبه زاده نشده است.»[4]

3. شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی عمری می نویسد: ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است.[5]

4. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است که: پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او[6]»

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده اند:

1. محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.[7]

2. مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می نویسد:

«چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرفهای کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.»[8]

3. علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.»[9]

4. دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می کند که ما در آنجناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است…[10]

نتیجه گیری:

با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می رسیم که جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت به آن اشاره شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.

منابع:


[1] . صابری یزدی،‌علیرضا، هزار حدیث در فضائل امام علی ـ علیه‎ السلام ـ ، ترجمه، محمد رضا انصاری محلاتی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1380، صفحات 32،31، محمد بن فتّال نیشابوی، روضه‌ الواعظین، قم، رضی، 1386ق، ج1، ص 76 و ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی،‌مؤسسه اعلمی بیروت، ص 211 و علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه ج1، ص 59، و شیخ طوسی، امالی، ص 80، 1313، شیخ صدوق علل الشرایع، ص 56.
[2] . قزوینی، سید محمد کاظم، امام علی ـ علیه السلام ـ،از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی، قم: دلیل، 1379،‌صفحات 43-41.
[3] . حافظ ابی عبدا… محمد بن عبدا…. نیشابوری، مستدرک الصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324، ج3،‌ص 483، و موسوی همدانی، سید محمد باقر، علی ـ علیه‎ السلام ـ در کتب اهل سنت، تهران، واژه‌آرا، 1380، ص 46
[4] . شاه ولی ا… دهلوی، ازاله الخفا، چاپ هند، ج2، ص 251.
[5] . شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، سرح الفریده، در شرح قصیده عینیه عبدالباقی افندی، ص 15 و اردوبادی،‌محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری: قم: رسالت، 1378، ص 81.
[6] . ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 14، و اردوبادی، محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری، قم: رسالت 1378 ص 132.
[7] . محمد شریف خان شیروانی، چوتهی کتاب،‌به زبان اردو، ص 123، 1935م، و مولود کعبه ص1.
[8] . مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی، «ظهیر البشر» به زبان اردو ص 18 و مولود کعبه ص 218.
[9] . علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی. تجهیز الجیش، چاپ هند، ص 110، و مولود کعبه ص 222.
[10] . دکتر محمد شاه قادری، مصباح المقربین ص 16، چاپ لاهور، مولود کعبه، ص 228.

 نظر دهید »

اهانت به قرآن در رستورانهای اسرائیل+عکس

26 خرداد 1390 توسط فراهانی

یکی از رستورانهای شهر اشغالی تل الربیع (تل آویو) در رژیم صهیونیستی در اقدامی توهین آمیز دستمال هایی را در اختیار مشتریان خود در حین سرو غذا قرار می دهد که بر روی آن آیه شریفه ‘ ان تنصرالله ینصرکم ‘ (آیه 7 سوره مبارکه محمد-ص) نقش بسته است.اهانت به قرآن در رستورانهای اسرائیل

، پایگاه خبری العرب در سرزمین های اشغالی سال 1948 با اعلام این خبر تصاویر این دستمال ها را نیز کاملا شفاف و واضح منتشر کرده است.
برپایه این گزارش، دستمالهای یاد شده همچنین منقش به مسجد النبی در مدینه منوره هستند.

این دستمال ها معمولا برای پاک کردن میزها پس از سرو غذای مشتری استفاده می شود و پس از آن در کیسه های زباله ریخته می شود.
ایه هفت سوره مبارکه محمد (ص) با مضمون جهادی است و خداوند در این آیه خطاب به مومنان می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید خداهم شما را (همه جا) یاری می کند و ثابت قدم می گرداند.

این در حالی است که پیش از این نیز رژیم صهیونیستی اقدام به درج آیایه هایی از قرآن کریم بر بطری ها و قوطی های مشروبات الکلی کرده بود . صهیونیستها همچنین اخیرا برخی آیات قران کریم را در بعضی از اماکن مکروه و حرام نوشته بودند و چندی پیش نیز مسجدی را در نابلس به آتش کشیدند.

گفتنی است این برای نخستین بار نیست که غذاخوری های صهیونیست ها در تل آویو به قران و ایات قرآنی توهین می کنند./مشرق نیوز

 نظر دهید »

چرا تونی بلر قرآن می خواند؟

26 خرداد 1390 توسط فراهانی

به گزارش برنا به نقل از روزنامه انگلیسی «دیلی میل» تونی بلر گفت: خواندن کتاب مقدس مسلمانان باعث می شود که از امور دین به دلیل اهمیت این بعد در دنیای جهانی شده آگاه شوم به همین دلیل برای شناخت برخی از امور که در جهان اتفاق می افتد، روزانه قرآن می خوانم.خواندن قرآن در وهله اول در جهت موفقیت در کارم به عنوان نماینده کمیته چهارجانبه صلح در خاورمیانه بسیار مفید است.بلر سخنان خود را چنین پایان داد که ممارست در این کار از اعتقاد قلبی او در ضرروت غنی سازی زندگی از طریق شناخت بیشتر اعتقادات دیگران و فراگیری بیشتر دین آن ها علی رغم وجود اختلافات منبعث می شود.

لازم به ذکر است انگلیسی ها در طول تاریخ نشان داده اند که بیشترین شناخت را نسبت به مسلمانان و بویژه منطقه استراتژیک خاورمیانه داشته اند.

 نظر دهید »

غلبة اميرمؤمنان(ع) بر جنّيان

26 خرداد 1390 توسط فراهانی

ابوحمزة ثمالي از اسحاق سبيعي نقل مي‌كند:
به مسجد بزرگ كوفه وارد شدم. ديدم مردي با موهاي سر و ريش سفيد به ستون مسجد تكيه داده و گريه مي‌كند و قطرات اشك بر گونه‌هايش جاري شده است به او گفتم: چرا گريه مي‌كني؟ گفت: من صد و چند سال از عمرم گذشته است و عدالت و حقيقت را تنها در دو وقت از شب و دو وقت از روز ديده‌ام كه ظاهر و محقّق شود و من براي آن گريه مي‌كنم.

گفتم: آن ساعاتي كه اجراي عدالت و حقيقت را ديده‌اي كدام هستند؟ گفت: من مردي از يهود بودم در كوفه دوستي داشتم كه چشمش معيوب بود به نام حارث همداني و من با او معاشرت داشتم، روزي وارد كوفه شدم در حالي‌كه موادّ غذايي بر روي مركب‌ها بار كرده بودم و مي‌خواستم آنها را در بازار كوفه بفروشم من الاغ‌ها را مي‌راندم و بعد از نماز عشاء كه به منطقة نمك‌زار كوفه رسيدم ناگهان الاغ‌ها ناپديد شدند گويا زمين آنها را بلعيد يا آسمان آنها را دزديد يا جنّيان آنها را ربودند من همه‌جا را گشتم ولي آنها را پيدا نكردم.

به منزل حارث همداني رفتم و جريان گم شدن الاغ‌ها را به او گفتم او مرا نزد اميرالمؤمنين(ع) برده و قضيه را به او بازگو كرد.

اميرالمؤمنين(ع) به حارث فرمود: تو به منزلت برگرد. من ضامنم مركب‌ها و موادّ غذايي اين مرد را به او برگردانم. حارث به منزل خود بازگشت. اميرالمؤمنين(ع) دست مرا گرفت و به آن مكان آمد، صورتش را از من برگردانيد و سخناني را گفت كه من معناي آنها را نفهميدم سپس رو به بالا كرد و فرمود: به خدا قسم اي گروه جنّيان كه شما با من اينگونه عهد نبسته‌ايد. به خدا قسم اگر اموال يهودي را به او برنگردانيد من نيز پيمان شما را مي‌شكنم و با شما در راه خدا جهاد مي‌كنم.

به خدا قسم سخن اميرالمؤمنين(ع) تمام نشده بود كه مركب‌ها و موّاد غذايي را كنار خود مشاهده كردم.

سپس اميرالمؤمنين(ع) به من فرمود: «اي مرد يهودي! يا مركب‌ها را تو بران و من به حركتشان وادارم يا من برانم و تو به حركتشان وادار.»

عرض كردم: يا اميرالمؤمنين(ع)! من هر دو را انجام مي‌دهم تو جلوي آنها حركت كن تا به رحبه برسيم.

وقتي به رحبه رسيديم، فرمود: «اي مرد يهودي! يا تو بار الاغ‌ها را بر زمين بگذار و من تا صبح مراقب آنها باشم يا من بار آنها را بر زمين بگذارم و تو تا صبح مراقب آنها باش.» (امام مي‌خواهد با مرد يهودي كار را تقسيم كند.)

گفتم: من بار آنها را بر زمين مي‌گذارم و تو مراقب آنها باش. من بار الاغ‌ها را بر زمين ‌گذرادم. به من فرمود: «تو بخواب». من تا صبح خوابيدم آن حضرت الاغ‌ها را به من تحويل داد و نماز صبح را با مردم به جماعت خواند. بعد از طلوع خورشيد برگشت و فرمود: «بارها را با بركت خدا باز كن و نرخ آن را تعيين كن» و من امر او را اطاعت كردم.

فرمود: «آيا تو اجناس را مي‌فروشي و من پول كالا را مي‌گيرم يا من مي‌فروشم و تو پول را مي‌گيري. عرض كردم: من اجناس را مي‌فروشم و شما پول آنها را دريافت كنيد. اجناس را كه فروختيم همة پول‌ها را به من تحويل داد و فرمود: «اگر حاجتي داري بگو.» عرض كردم: مي‌خواهم از بازار كوفه اجناسي خريداري كنم. فرمود: «من تو را ياري مي‌كنم.» با مساعدت آن حضرت كالاهاي مورد نياز خود را خريدم. وقتي مي‌خواستم با آن حضرت وداع كنم، گفتم: شهادت مي‌دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمّد رسول خدا و بندة اوست و تو دانشمند اين امّت و جانشين رسول خدا(ص) بر جنّ و انس هستي. خداوند تو را جزاي خير دهد.

سپس به مزارع خود برگشتم و چند ماهي را آنجا بودم. بعد از مدّتي براي ديدار آن بزرگوار به كوفه رفتم و سراغ آن حضرت را گرفتم كه گفتند: آن حضرت شهيد شده است. من به منزلم برگشته و براي آن حضرت درود فراوان فرستادم و گفتم: علي، ديگر رفت. من كه براي اوّلين و آخرين بار اجراي عدالت را به دست او ديده‌ام چرا گريه نكنم.1/موعود

پي‌نوشت‌:

1. ارشاد القلوب، ج 2، ص 274.

 نظر دهید »

جسارت صهیونیست‏ها به پیامبر گرامی اسلام(ص)

22 خرداد 1390 توسط فراهانی

به گزارش ادیان نیوز،صدها صهیونست در تجمعی گسترده به مناسبت سالگرد اشغال کامل شهر قدس در سال1967 شرکت کرده و در شعارهایی به پیامبر گرامی اسلام(ص) توهین کردند.



تجمع کنندگان صهیونیست با برافراشتن پرچم اسرائیل در برابر دوربین‏های شبکه‏های مختلف ماهواره‏ای در خیابان"الشیخ جراح” که اغلب آن را عرب‏ها تشکیل می‏دهند به سمت دیوار براق مسجد الاقصی راه پیمایی کردند.

بر اساس این گزارش این افراد با سردادن شعارهای” محمد مرده است"،"عرب‏ها را سر ببرید” و"خیابان‏های اعراب و کشورهایشان را آتش بزنید” خوی نژادپرستی خود را به اثبات رساندند.گفتنی است در این راهپیمایی بالغ بر چهل هزار صهیونیست شرکت داشتند که از سوی نیروهای نظامی حمایت می‏شدند.

 نظر دهید »

فضیلت و اعمال ماه رجب (لیله الرغائب، ایام البیض،...)

17 خرداد 1390 توسط فراهانی

ماه رجب از ارزش و شرافت بسيار بالايي برخوردار است و اين شرافت و ارزش بدان دليل است كه اين ماه يكي از ماههاي حرام و يكي از زمانهاي ويژه‌ دعا است. بر پايه برخي از روايات اين ماه، ماه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. همانگونه كه ماه شعبان ماه حضرت رسول و ماه رمضان ماه خداست در اين ماه پر فضيلت روزه و شب زنده‌ داري بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است به خصوص در نخستين شب آن كه يكي از شبهاي چهارگانه‌اي است كه درباره احيا وشب زنده‌ داري آن سفارشات فراواني بيان شده است. از شرافت‌هاي ديگر اين ماه روز بيست و هفتم اين ماه است كه روز بعثت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله) است، روزي كه رحمت رحيميه خداوند در آن به طور كامل و تمام تجلي پيدا كرده است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد شرافت ماه رجب مي‌فرمايند: رجب شهر الله الاصم است و بدان سبب آن را اصم ناميدند كه هيچ ماهي به پايه عظمت آن نمي‌رسد. مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مي‌نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.

در اين زمينه امام كاظم (عليه السلام) نيز مي‌فرمايند: رجب نام نهري در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين‌تر است. بنابراين هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنين در روايت ديگري نيز مي‌فرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر مي‌فرمايد و گناهان را در آن محو مي‌كند.

امام صادق (عليه السلام) نيز در مورد كرامت و فضيلت اين ماه مي‌فرمايد: آن گاه كه قيامت بر پا شود منادي الهي فرياد مي‌زند أين الرجبيون؟ كجايند آنان كه ماه رجب را گرامي داشتند و از آن بهره‌ها بردند از آن انبوه جمعيت، گروهي برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند بر سر آنان تاج‌هاي شاهي كه مرصع به در و ياقوت است قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته و در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهي را تبريك گويند؛ از جانب الهي ندا آيد:

بندگانم و كنيزانم به عزت و جلالم سوگند، شما را جايگاه و مقام گرامي و عطاياي فراوان دهم و شما را در جايي جاي دهم كه از زير آن نهرها جاري است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براي من در ماهي كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد پس خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من بندگان و كنيزان من را به بهشت داخل كنيد در اينجا امام فرمودند اين پاداش براي كساني است كه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارند.

پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مي‌فرمايند: خداوند متعال در آسمان هفتم فرشته‌اي به نام داعي قرار داده است هرگاه ماه رجب فرا رسد آن فرشته دعوت كننده هر شب تا به صبح گويد: خوشا به حال كساني كه به ذكر الهي مشغولند خوشا به حال كساني كه با ميل و رغبت تمام رو به سوي درگاه خدا آرند و خداوند مي‌فرمايد: من همنشين كسي هستم كه با من همنشين باشد و مطيع كسي هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده‌ام كس را كه از من طلب آمرزش كند اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن من است. هر كس مرا در اين ماه بخواند پاسخ مثبت دهم و هر كس از من چيزي بخواهد به او عطا كنم و هر كس از من هدايت جويد هدايتش كنم و من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده‌ام پس هر كس به آن چنگ زند به من مي‌رسد.

گرچه تمام ماه رجب نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخي از اوقات آن، فضيلت ويژه‌اي دارد.

اولين شب جمعه ماه رجب از فضيلت بيشتري برخودردار است و ليله الرغائب نام دارد پيامبر اسلام در اين باره مي‌فرمايند: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد فرشتگان آن را ليله الرغائب مي‌نامند. چرا كه وقتي يك سوم از شب گذشت هيچ فرشته‌اي نيست مگر اينكه در كنار كعبه شريف آيد آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم هر چه خواهيد از من بخواهيد فرشتگان گويند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزي خداوند خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.

فضيت روزه در ماه رجب

در مورد ثواب روزه ماه رجب در كتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) چنين نقل شده است: بدانيد كسي كه يك روز از ماه رجب را از روي ايمان و به خاطر پاداش روزه بگيرد مستوجب رضايت خداوند مي‌گردد. و اگر كسي به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود.

همچنين اگر كسي دو روز از ماه رجب را روزه بدارد هيچ كس از اهل زمين و آسمان نمي‌تواند كرامتي را كه نزد خداوند دارد توصيف كند و پاداشي مانند ده تن از راستگويان را دارد كه در طول عمر خود دروغي نگفته باشند. و در روز قيامت همانند كساني را كه آنان شفاعت نموده‌اند شفاعت مي‌كنند و با آنان و در گروهشان محشور مي‌شوند و تا وارد بهشت گردد و از دوستان آنان باشد. و پس پيامبر ثواب سه چهار پنج تا سي روز از روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرموده‌اند.

امام موسي كاظم (عليه السلام) نيز در روايتي زيبا در مورد فضيلت روزه ماه رجب مي‌فرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر مي‌فرمايد و گناهان را در آن محو مي‌كند پس هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد به اندازه مسير يكسال از جهنم دور مي‌شود و هر كس سه روز از آن ماه را روز بدارد بهشت بر او واجب مي‌شود.

امام صادق (عليه السلام) نيز فرموده‌اند:

براستي كه نوح در روز اول رجب سوار كشتي شد و به همراهان خود گفت كه اين روز را روزه بگيرند و فرمود كسي كه اين روز را روزه بگيرد جهنم به اندازه مسافت يكسال از او دور خواهد شد و كسي كه هفت روز از اين ماه را روزه بگيرد درهاي هشتگانه بهشت براي او باز مي‌شود و كسي كه پانزده روز از اين ماه را روزه بگيرد حاجتش داده خواهد شد و كسي كه بيشتر روزه بگيرد خداي عزوجل ثواب بيشتري به او عنايت خواهد كرد.

سیزده رجب:


روز ولادت مولای کونین امیر المومنین علی علیه السلام است در این روز مناسب است مومنین نعمت وجود علی ابن ابی طالب را شکر گذار باشند و نعمت پیروی از آن وجود مقدس را از خدا بخواهند.

نيمه رجب

اين روز نيز از روزهاي ويژه و ارجمند و گرامي است. در اين باره در كتاب شريف اقبال آمده است: حضرت آدم از خداوند پرسيد خدايا محبوب‌ترين روزها و گرامي‌ترين زمانها نزد تو كدام است. خداوند وحي فرمود: محبوب‌ترين روزها نزد من نيمه رجب است. اي آدم در اين روز بكوش  تا با قرباني كردن، ميهماني دادن، روزه داشتن، نيايش كردن، بخشش خواستن‌، لا اله الا الله گفتن به من تقرب و نزديكي جويي.

اي آدم من چنين تقدير كردم كه فرزندي از فرزندان تو را به پيامبري برانگيزم و روز نيمه رجب را به او و به امت ويژه سازم كه در آن روز چيزي از من نخواهند جز اينكه بدانان ببخشم و عفو و گذشت نخواهند جز اينكه از گناهانشان درگذرم اي آدم آنكه نيمه رجب را روزه دارد ذكر گويد، خضوع و خشوع كند و از صدقه دهد، نفس خويش را پاس دارد پاداشي جز بهشت نخواهد داشت اي آدم به فرزندانت گوشزد كن كه در ماه رجب نفس خويش را پاس دارند و از كج راهي بپرهيزند كه گناه در اين ماه بس بزرگ است.

اما از اعمال نيمه رجب خواندن دعاي استفتاح، زيارت امام حسين (عليه السلام) به جاي آوردن چهار ركعت نمازي كه حضرت امير در اين روز به جاي مي‌آورد و پس از آن خواندن دعاي يا مذل كل جبار و سپس خواستن نيازهاي خويش از خدا، به جاي آوردن نيمه دوم نماز سلمان و روز را با توسل به صاحبان روز به پايان بردن.

ديگر اعمال ماه رجب

از ديگر اعمال مهم و ارجمند اين ماه خواندن اذكار دعاهايي است كه از سوي معصومين (عليهم السلام) روايت شده است. از جمله آنكه:

1ـ در طول ماه هزار بار خواندن اين دعا: استغفرالله ذوالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الاثام. شيخ صدوق در اين باره روايت كرده است كه هر كس اين دعا را در رجب هزار بار بخواند خداوند به او مي‌گويد: اگر تو را نيامرزم خداي تو نيستم، خداي تو نيستم.

2ـ خواندن سوره توحيد ده هزار يا هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه پيش از اين سوره را خوانده باشد.

3ـ گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مي‌نويسد و صد كاخ بهشتي به او مي‌دهد.

4ـ صدبار خواندن اين دعا: استغفرالله الذي لا اله الا هو وحده لا شريك له و اتوب اليه كه روايت شده هر كس اين دعا را صد بار بگويد و پس از آن صدقه انفاق نمايد خداوند كارش را با بخشش و آمرزش پايان دهد و اگر همان را چهارصد بار بگويد خداوند پاداش صد شهيد را به او مي‌دهد.

5ـ به پيروي از امام سجاد (عليه السلام) در همه ماه در سجده‌هاي خود اين دعا را بخواند: عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.

6ـ از جمله اعمال ديگر ماه رجب كه داراي فضيلت بي شماري است خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلت‌هاي بي شماري را به همراه دارد.

7ـ خواندن دعاي اللهم اني اسالك صبر الشاكرين لك در هر روز. در كتاب اقبال در مورد اين دعا آمده است كه معلي از حضرت امام صادق (عليه السلام) خواست تا دعايي به او بياموزد كه تمام معارف شيعه را در برداشته باشد امام خواندن اين دعا را به او توصيه كرده است.

8ـ هر روز اين دعا را خواندن: يا من يملك حوائج السائلين.

9ـ خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم  و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد مي‌گشايد.

10ـ خواندن دعاي ارجمند و پر مضمون اللهم يا ذالمنن السابغه…

11ـ زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) در آغاز و در ميان ماه.

12ـ به جاي آوردن نمازهاي ويژه ماه.

13-توجه به اعمال روز 13-14-15 رجب که به ایام البیض مشهور است.

منابع مقاله:

1ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي: فضيلت اعمال ماه رجب.

2ـ المراقبات، شيخ جواد ملكي تبريزي: اعمال ماه رجب.

3ـ ثواب الاعمال، شيخ صدوق.

4ـ اقبال الاعمال، سيد بن طاووس: اعمال ماه رجب.

5ـ مصباح المتهجد، شيخ طوسي: فضيلت ماه رجب./بحار

 نظر دهید »

فضیلت و اعمال ماه رجب (لیله الرغائب، ایام البیض،...)

17 خرداد 1390 توسط فراهانی

ماه رجب از ارزش و شرافت بسيار بالايي برخوردار است و اين شرافت و ارزش بدان دليل است كه اين ماه يكي از ماههاي حرام و يكي از زمانهاي ويژه‌ دعا است. بر پايه برخي از روايات اين ماه، ماه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. همانگونه كه ماه شعبان ماه حضرت رسول و ماه رمضان ماه خداست در اين ماه پر فضيلت روزه و شب زنده‌ داري بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است به خصوص در نخستين شب آن كه يكي از شبهاي چهارگانه‌اي است كه درباره احيا وشب زنده‌ داري آن سفارشات فراواني بيان شده است. از شرافت‌هاي ديگر اين ماه روز بيست و هفتم اين ماه است كه روز بعثت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله) است، روزي كه رحمت رحيميه خداوند در آن به طور كامل و تمام تجلي پيدا كرده است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد شرافت ماه رجب مي‌فرمايند: رجب شهر الله الاصم است و بدان سبب آن را اصم ناميدند كه هيچ ماهي به پايه عظمت آن نمي‌رسد. مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مي‌نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.

در اين زمينه امام كاظم (عليه السلام) نيز مي‌فرمايند: رجب نام نهري در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين‌تر است. بنابراين هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنين در روايت ديگري نيز مي‌فرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر مي‌فرمايد و گناهان را در آن محو مي‌كند.

امام صادق (عليه السلام) نيز در مورد كرامت و فضيلت اين ماه مي‌فرمايد: آن گاه كه قيامت بر پا شود منادي الهي فرياد مي‌زند أين الرجبيون؟ كجايند آنان كه ماه رجب را گرامي داشتند و از آن بهره‌ها بردند از آن انبوه جمعيت، گروهي برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند بر سر آنان تاج‌هاي شاهي كه مرصع به در و ياقوت است قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته و در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهي را تبريك گويند؛ از جانب الهي ندا آيد:

بندگانم و كنيزانم به عزت و جلالم سوگند، شما را جايگاه و مقام گرامي و عطاياي فراوان دهم و شما را در جايي جاي دهم كه از زير آن نهرها جاري است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براي من در ماهي كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد پس خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من بندگان و كنيزان من را به بهشت داخل كنيد در اينجا امام فرمودند اين پاداش براي كساني است كه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارند.

پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مي‌فرمايند: خداوند متعال در آسمان هفتم فرشته‌اي به نام داعي قرار داده است هرگاه ماه رجب فرا رسد آن فرشته دعوت كننده هر شب تا به صبح گويد: خوشا به حال كساني كه به ذكر الهي مشغولند خوشا به حال كساني كه با ميل و رغبت تمام رو به سوي درگاه خدا آرند و خداوند مي‌فرمايد: من همنشين كسي هستم كه با من همنشين باشد و مطيع كسي هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده‌ام كس را كه از من طلب آمرزش كند اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن من است. هر كس مرا در اين ماه بخواند پاسخ مثبت دهم و هر كس از من چيزي بخواهد به او عطا كنم و هر كس از من هدايت جويد هدايتش كنم و من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده‌ام پس هر كس به آن چنگ زند به من مي‌رسد.

گرچه تمام ماه رجب نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخي از اوقات آن، فضيلت ويژه‌اي دارد.

اولين شب جمعه ماه رجب از فضيلت بيشتري برخودردار است و ليله الرغائب نام دارد پيامبر اسلام در اين باره مي‌فرمايند: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد فرشتگان آن را ليله الرغائب مي‌نامند. چرا كه وقتي يك سوم از شب گذشت هيچ فرشته‌اي نيست مگر اينكه در كنار كعبه شريف آيد آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم هر چه خواهيد از من بخواهيد فرشتگان گويند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزي خداوند خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.

فضيت روزه در ماه رجب

در مورد ثواب روزه ماه رجب در كتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) چنين نقل شده است: بدانيد كسي كه يك روز از ماه رجب را از روي ايمان و به خاطر پاداش روزه بگيرد مستوجب رضايت خداوند مي‌گردد. و اگر كسي به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود.

همچنين اگر كسي دو روز از ماه رجب را روزه بدارد هيچ كس از اهل زمين و آسمان نمي‌تواند كرامتي را كه نزد خداوند دارد توصيف كند و پاداشي مانند ده تن از راستگويان را دارد كه در طول عمر خود دروغي نگفته باشند. و در روز قيامت همانند كساني را كه آنان شفاعت نموده‌اند شفاعت مي‌كنند و با آنان و در گروهشان محشور مي‌شوند و تا وارد بهشت گردد و از دوستان آنان باشد. و پس پيامبر ثواب سه چهار پنج تا سي روز از روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرموده‌اند.

امام موسي كاظم (عليه السلام) نيز در روايتي زيبا در مورد فضيلت روزه ماه رجب مي‌فرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر مي‌فرمايد و گناهان را در آن محو مي‌كند پس هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد به اندازه مسير يكسال از جهنم دور مي‌شود و هر كس سه روز از آن ماه را روز بدارد بهشت بر او واجب مي‌شود.

امام صادق (عليه السلام) نيز فرموده‌اند:

براستي كه نوح در روز اول رجب سوار كشتي شد و به همراهان خود گفت كه اين روز را روزه بگيرند و فرمود كسي كه اين روز را روزه بگيرد جهنم به اندازه مسافت يكسال از او دور خواهد شد و كسي كه هفت روز از اين ماه را روزه بگيرد درهاي هشتگانه بهشت براي او باز مي‌شود و كسي كه پانزده روز از اين ماه را روزه بگيرد حاجتش داده خواهد شد و كسي كه بيشتر روزه بگيرد خداي عزوجل ثواب بيشتري به او عنايت خواهد كرد.

سیزده رجب:


روز ولادت مولای کونین امیر المومنین علی علیه السلام است در این روز مناسب است مومنین نعمت وجود علی ابن ابی طالب را شکر گذار باشند و نعمت پیروی از آن وجود مقدس را از خدا بخواهند.

نيمه رجب

اين روز نيز از روزهاي ويژه و ارجمند و گرامي است. در اين باره در كتاب شريف اقبال آمده است: حضرت آدم از خداوند پرسيد خدايا محبوب‌ترين روزها و گرامي‌ترين زمانها نزد تو كدام است. خداوند وحي فرمود: محبوب‌ترين روزها نزد من نيمه رجب است. اي آدم در اين روز بكوش  تا با قرباني كردن، ميهماني دادن، روزه داشتن، نيايش كردن، بخشش خواستن‌، لا اله الا الله گفتن به من تقرب و نزديكي جويي.

اي آدم من چنين تقدير كردم كه فرزندي از فرزندان تو را به پيامبري برانگيزم و روز نيمه رجب را به او و به امت ويژه سازم كه در آن روز چيزي از من نخواهند جز اينكه بدانان ببخشم و عفو و گذشت نخواهند جز اينكه از گناهانشان درگذرم اي آدم آنكه نيمه رجب را روزه دارد ذكر گويد، خضوع و خشوع كند و از صدقه دهد، نفس خويش را پاس دارد پاداشي جز بهشت نخواهد داشت اي آدم به فرزندانت گوشزد كن كه در ماه رجب نفس خويش را پاس دارند و از كج راهي بپرهيزند كه گناه در اين ماه بس بزرگ است.

اما از اعمال نيمه رجب خواندن دعاي استفتاح، زيارت امام حسين (عليه السلام) به جاي آوردن چهار ركعت نمازي كه حضرت امير در اين روز به جاي مي‌آورد و پس از آن خواندن دعاي يا مذل كل جبار و سپس خواستن نيازهاي خويش از خدا، به جاي آوردن نيمه دوم نماز سلمان و روز را با توسل به صاحبان روز به پايان بردن.

ديگر اعمال ماه رجب

از ديگر اعمال مهم و ارجمند اين ماه خواندن اذكار دعاهايي است كه از سوي معصومين (عليهم السلام) روايت شده است. از جمله آنكه:

1ـ در طول ماه هزار بار خواندن اين دعا: استغفرالله ذوالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الاثام. شيخ صدوق در اين باره روايت كرده است كه هر كس اين دعا را در رجب هزار بار بخواند خداوند به او مي‌گويد: اگر تو را نيامرزم خداي تو نيستم، خداي تو نيستم.

2ـ خواندن سوره توحيد ده هزار يا هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه پيش از اين سوره را خوانده باشد.

3ـ گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مي‌نويسد و صد كاخ بهشتي به او مي‌دهد.

4ـ صدبار خواندن اين دعا: استغفرالله الذي لا اله الا هو وحده لا شريك له و اتوب اليه كه روايت شده هر كس اين دعا را صد بار بگويد و پس از آن صدقه انفاق نمايد خداوند كارش را با بخشش و آمرزش پايان دهد و اگر همان را چهارصد بار بگويد خداوند پاداش صد شهيد را به او مي‌دهد.

5ـ به پيروي از امام سجاد (عليه السلام) در همه ماه در سجده‌هاي خود اين دعا را بخواند: عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.

6ـ از جمله اعمال ديگر ماه رجب كه داراي فضيلت بي شماري است خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلت‌هاي بي شماري را به همراه دارد.

7ـ خواندن دعاي اللهم اني اسالك صبر الشاكرين لك در هر روز. در كتاب اقبال در مورد اين دعا آمده است كه معلي از حضرت امام صادق (عليه السلام) خواست تا دعايي به او بياموزد كه تمام معارف شيعه را در برداشته باشد امام خواندن اين دعا را به او توصيه كرده است.

8ـ هر روز اين دعا را خواندن: يا من يملك حوائج السائلين.

9ـ خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم  و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد مي‌گشايد.

10ـ خواندن دعاي ارجمند و پر مضمون اللهم يا ذالمنن السابغه…

11ـ زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) در آغاز و در ميان ماه.

12ـ به جاي آوردن نمازهاي ويژه ماه.

13-توجه به اعمال روز 13-14-15 رجب که به ایام البیض مشهور است.

منابع مقاله:

1ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي: فضيلت اعمال ماه رجب.

2ـ المراقبات، شيخ جواد ملكي تبريزي: اعمال ماه رجب.

3ـ ثواب الاعمال، شيخ صدوق.

4ـ اقبال الاعمال، سيد بن طاووس: اعمال ماه رجب.

5ـ مصباح المتهجد، شيخ طوسي: فضيلت ماه رجب./بحار

 1 نظر

دستور عجیب شیخ گنابادی؛ رساله‌هاي عمليه را آتش بزنيد!

02 خرداد 1390 توسط فراهانی

شیخ خود خوانده دراویش گنابادی دریکی از شهرها در جلسه ای که در یکی از حسینیه های این فرقه برگزار شده، گفته است : ما نمایندگانی از طرف امام زمان داریم که باید از آنها پیروی کنیم باید رساله های عملیه را آتش بزنیم و با آخوندها هیچ ارتباط نداشته باشیم «غایت و مقصد» یکی از سوالهای کلیدی می باشد که فرقه گرایان در خصوص جواب به آن همیشه دچار مشکلات عدیده بوده اند و همیشه قله‏اى كه سالك این مسیر بعد از طى طریق، باید آن را فتح كند، در حاله ای از ابهام قرار داشته است.

در هر فرقه، جواب به این سوال هرچه باشد، معیار دقیقى است كه مى‏توان با نگاه به آن، سستى یا اتقان شالوده آن مكتب را به دست آورد. بگذریم كه در بسیارى فرقه ها «رسیدن به حقیقت» به عنوان هدفى مشترك و البته مبهم، معرفى شود. این اصطلاح، هر چند به خودى خود درست است، اما مشكل این جاست كه هر كسى و هر گروهى، حقیقت را به گونه‏اى تفسیر مى‏كند و حقیقت را همان چیزى مى‏داند كه خودش معرفى مى‏كند.دستور عجیب شیخ گنابادی؛ رساله‌هاي عمليه را آتش بزنيد!

به گزارش«جوان آنلاین»، «ن.ا» شیخ خود خوانده دراویش گنابادی دریکی از شهرها در جلسه ای که در یکی از حسینیه های این فرقه برگزار شده، گفته است :
ما نمایندگانی از طرف امام زمان داریم که باید از آنها پیروی کنیم
باید رساله های عملیه را آتش بزنیم و با آخوندها هیچ ارتباط نداشته باشیم
این در حالی است آنچه شاید بیشتر از هرچیز مستحق آتش زدن باشد خرقه های دروغینی است که این آلات دست استکبار به آن فخر می فروشند به قول حافظ علیه الرحمه :
نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

مجوز دروغین
یکی از سخنان گزافی که سران فرقه های صوفیه بر آن تاکید دارند اینست که قطب باید« یدا به ید» اجازه قطبیتش به امام معصوم برسد وفرقه های نعمت اللهی تماما وذهبیه خود را به امام رضا علیه السلام می رسانند.
از سنی بودن اکثر اقطاب آنها بویژه از یافعی تا جنید وسری سقطی نیز اگر بگذریم مشکلی بوجود آمده بنام معروف کرخی چگونه حل خواهد شد.

با نگاهی به نظر اقطاب در مورد اجازه و بررسی اجازه قطبیت آقایان به سادگی می توان با حیله های شیطانی این اشخاص آشنا شد.
نور علی تابنده قطب گنابادیه می گوید:اگر کسی اجازه اش یدا به ید به امام برسد رهبری وارشاد او شرعی وقانونی است والا رشته اش قطع شده است(فصلنامه عرفان ایران)

جذبی شیخ مجاز این فرقه می گوید:
مجازین در زمان غیبت باید دارای نص اجازه مسلسل باشند که به امام منتهی گردد(باب ولایت)
صفی علیشاه می گوید: مرشد طریقت باید از عهده اثبات سلسله بر آید که یدا به ید می رسد تا به امام مقدمه دیوان صفی )
اولین ادعای فرق دروایش در این خصوص است که امام رضا علیه السلام خرقه به معروف داده واولین کسی را که اجازه داده اند معروف کرخی بوده است.

معروف کرخی معمای بی پاسخ صوفیه
ابو عبد الرحمن سلمی صوفی صاحب طبقات الصوفیه می گوید:ابومحفوظ معروف بن فیروزان کرخی در ? سالگی به دست علی بن موسی مسلمان شد وپدر ومادر ش مجوس بودند.
ملا علی گنابادی می گوید:معروف در ? سالگی بدست امام مسلمان شد ودر دربانی امام فوت نمود.

محمد باقر سلطانی پسر کوچک ملاسلطان(از همسر چهارم وی) می گوید:در سال 200 هجری عده ای از شیعیان خراسان به قصد زیارت امام رضا بر در خانه آن حضرت جمع شدند وپس از اخذ اجازه شرفیابی از کثرت ولع وشکر به حالت هجوم وارد منزل شدند وجناب معروف که در آنزمان پیرمرد ضعیفی بود بر اثر ازدحام جمعیت دچار شکستگی پهلو گردید و فوت نمود.

نعمت الله ولی می گوید:
او زمولا جواز احسان یافت کفر بگذاشت نور ایمان یافت
یافت در خدمت امام مجال بود دربان درگهش ده سال طرائق الحقایق

دروغ پراکنی برای تمام فصول
یکی از نکاتی که به صورت مشترک توسط فرقه گریان از هر نوع آن مورد استفاده قرار می گیرد دروغ پراکنی به هر قیمت است زیرا ماهیت وجود چنین فرقه هایی به دروغ هایی است که متولیان آن به خورد مریدان ناگاه می خورانند
1-اگر معروف در 8 سالگی به دست امام اسلام آورده باشد وحال آنکه امام در سال 148 به دنیا آمدند واگر امام در 20 سالگی خود معروف را مسلمان کرده باشند می شود سال 168 و8 سال کم کنیم تا سال دویست سن معروف 40 سال می شود وحال آنکه مدعی هستند که در پیری در سال 200 در دربانی امام رضا فوت نموده است.

2-اما اگر به اعتقاد خودشان دردوران امامت امام رضا مسلمان شده باشد وشروع امامت ایشان سال 182 می باشد سن معروف در زمان رحلت می شود 26 سال ودر حالیکه مدعی آنها بر این است که معروف در پیری مرده است.
3-اگر معروف از امام خرقه قطبیت گرفته باشد که پس امام جواد وسایر اهل بیت در این فرقه جایی ندارند واینها 8 امامی می شوند.

4-اگر معروف خرقه قطبیت گرفته ودر حالیکه 2 سال قبل از امام رضا یعنی سال 200 فوت نموده بسیار جای تعجب دارد چون 2 قطب در یک زمان جای نمی گیرند.
5-اگر معروف شیخ بوده وقطب نبوده چطور حکم به سری سقطی داده در حالیکه امام زنده بوده وتنها قطب اجازه دارد حکم شیخیت بدهد.

6- سلطان حسین تابنده برای حل این مشکل معروف را شیخ دانسته ومدعی شده قطبیت از زمان جنید بغدادی شروع شده که این بسیار خنده دار است.وی می گوید:شیخ جنید از طرف امام عسگری مجاز در دعوت بود ودر زمان امام زمان آن سمت را داشت ولی تربیت او توسط شیخ سری سقطی بوده است(نابغه علم و عرفان )

حال سوال اینست که شما چرا خود را به امام رضا می رسانید ودر سلسله اقطاب شما در آثارتان سایر اهل بیت نیستند وخود را رضویه میدانید درحالیکه معتقدید جنید از امام زمان حکم داشته است
7- چرا در تاریخ شیعه وبزرگان آن نامی از ابومحفوظ معروف بن فیروزان نیست وچرا سلطان حسین تابنده مخالف این را می گوید.

8- رضا علیشاه یکی از اقطاب خود خوانده این فرقه با مشاهده دروغ پردازی های سران این فرقه جهت رفع و رجوع و سرهم بندی مطلب به نظر همه اقطاب ومشایخ پشت پا زده وسعی میکند معروف بن خربوزان کرخی که از اصحاب امام صادق وکاظم ورضا بوده اند را به جای این معروف معرفی کند ومی گوید:
شیخ معروف خدمت حضرت صادق وکاظم ورضا رسیده واز طرف حضرت رضا مامور به دعوت ولایتی بوده(نابغه علم وعرفان )
حال جای سوال دارد که اقطاب شما که عالم به خفیات هستند واز همه چیز عالم خبر دارند چرا اینقدر پراکنده گویی کرده اند وچرا سلطان حسین نظر ملا علی ونعمت الله وسایر اقطاب را رد می کند.

وضمنا چطور می شود از اصحاب این 2 امام بوده وبعد توسط امام رضا در 8 سالگی مسلمان شده باشد
از همه اینها که بگذریم جفای به امام جواد وهادی وعسگری وامام زمان است که در سلاسل شما جایی ندارند وخود را به امام رضا می رسانید.
هر چند برخی از بزرگانتان جسارت را تاحدی بالا برده اند که از امام جواد قائل به جدایی طریقت وشریعت شده وفقط ائمه بعدی را امام شریعت می دانند.

آنپه که مشخص است سلسله این دروایش هیچ گونه ریشه ای نداشته و فرازهای دیگری از تاریخ آنها نیز منقطع است
به روایت صحیح از منابع تاریخی و روایت مصدوره از اهل بیت علیه السلام امثال معروف خیالی وسایر اقطاب به عنوان قطب یا شیخ از طرف اهل بیت معرفی نشده اند.

سوالهای بی پاسخ:
اقطاب در تصوف چه جایگاهی دارند؟آیا امام هستند یا از جانب ائمه ولایت خاصی دارند.در این صورت مدرک خود را بدون شعار دادن بیان کنند؟!

شاه نعمت الله ولی در دیوان خود سند ولایت خود را به حسن بصری و از او به امیر مومنان می رساند؟چرا در حالیکه غیر امیر مومنان کسی در سند ولایت او نیست شما مدعی هستید 12 امام در سند ولایت شما هستند؟شما درست می گویید یا ایشان؟!

واژه شاه چه معنایی دارد و چرا نعمت الله ولی خود را شاه خواند و چرا امروز اقطاب صوفیه لقب شاه دارند مانند مجذوبعلیشاه وهزاران شاه بی هویت دیگر؟!

در حالیکه بسیاری از اقطاب صوفیه مانند یافعی از اهل سنت بوده اند چطور می شود ائمه شیعه ولایت خود را به چنین افرادی داده باشند؟!

چرا امروز امریکا،اروپا و بسیاری از دشمنان اسلام از صوفیان بویژه فرقه گنابادی حمایت می کنند و چرا در بیانیه های سازمان های بین المللی که هیچ گاه از ملت مظلوم فلسطین دفاع نکرده اند حمایت از دراویش گنابادی همیشه وجود داشته است؟!

 1 نظر

چرا ازدواج‌مسلمان‌با زن پیامبر(ص)حرام‌بود؟

02 خرداد 1390 توسط فراهانی

اولین جلد از کتاب «پرسش‌ها و پاسخ‌ها- مباحث اعتقادی» اثر حجت‌الاسلام‌ حسین انصاریان در ۸۱۴ صفحه با قیمت ۱۰هزار تومان از سوی موسسه دارالمعارف الشیعی منتشر شد. «توحید، اثبات خدا، توحید در صفات و توحید افعالی)»، «اسما و صفات خداوند متعال»، «دلایل توقیفی بودن اسما‌الله»، «اقسام رویت ظاهری، مفهومی و شهودی»، «مسایلی پیرامون عدل الهی»، «مسایلی پیرامون نبوت عامه»، دلیل استغفار انبیا و ائمه‌ (ع) با وجود عصمت آنان» و «مسایلی پیرامون نبوت خاصه» از مطالب این کتاب هستند.

از دیگر مطالب این کتاب می‌توان به مسایلی پیرامون امامت، امامت عامه و خاصه، علم و عصمت امام، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، فضایل و مناقب معصومین‌ (ع)، تولی و تبری، توسل، زیارت، اهمیت عزاداری و گریه، مسایلی پیرامون معاد، برزخ و قبر، قیامت، مجازات‌های جسمانی و روحانی و روح چیست؟ اشاره کرد.

در بخشی از این کتاب در پاسخ به این سوال که چرا ازدواج مسلمانان، با زنان پیامبر (ص) بعد از رحلت آن حضرت، حرام بوده است، می‌خوانیم: «همسران پیامبر اسلام‌ (ص) حکم مادران معنوی و روحانی امت اسلام را دارند، البته این ارتباط و پیوند معنوی، تنها تاثیرش در حفظ احترام و حرمت ازدواج با زنان پیامبر‌ (ص) است وگرنه از نظر ارث و سایر محرمات نسبی و سببی، تاثیری ندارد، یعنی مسلمانان حق داشتند با دختران پیامبر‌ (ص) ازدواج کنند، در حالی که ازدواج، با دختر مادر جسمانی جایز نیست، همچنین همسران پیامبر‌ (ص) حکم مادران مومنان را دارند و ازدواج با مادر جایز نیست، این کار، نوعی بی‌حرمتی به ساحت مقدس پیامبرمکرم‌ (ص) است و باعث آزار و اذیت روحی آن حضرت می‌گردد، که آزار و اذیت پیامبر‌ (ص) از بزرگ‌ترین گناهان است که آیه ۵۳ سوره احزاب این موضوع را می‌رساند، نکته قابل توجه در این آیه زمانی روشن می‌شود که فرمایش اهل‌بیت‌ (ع) را در ذیل این آیه می‌بینیم که می‌فرمایند: بعضی از کوردلان، سوگند یاد کرده بودند که بعد از رحلت پیامبر‌ (ص) با همسران او ازدواج کنند و این سخن آنان نوعی آزار و اذیت نسبت به پیامبر‌ (ص) محسوب می‌شد و به همین جهت آیه ۵۳ سوره احزاب نازل شد».

 3 نظر

قرآن اهدایی ارشاد با نماد فراماسونری+عکس

24 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی
به نقل از تریبون مستضعفین، این قرآن که در چاپخانه‌ی شرکت چاپ قدس منتشر شده است اخیراً نیز تعدادی از آن توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دانشگاه تهران اهدا شده است.




ستاره داوود بخش اصلی پرچم رژیم صهیونیستی است و از نمادهای فراماسونری محسوب می‌شود.

 1 نظر

چرا امام زمان(ع) ظهور نمی‌کند؟

24 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

به گزارش ادیان نیوز به نقل از مرکز خبر حوزه، حضرت آیت‌الله سبحانی در پاسخ سؤالی در خصوص راز تأخیر ظهور حضرت مهدی (عج)، دلایل عقلی و نقلی آن را تبیین کردند.
این استاد برجسته حوزه پاسخ سئوال ذیل را این گونه مرقوم داشته‌آند.
*چرا حضرت مهدي(ع) ظهور نمي‌کند؟

پاسخ: برنامه حضرت مهدي(ع) با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يک تفاوت کلي دارد و آن اين که برنامه وي قانونگذاري نيست، بلکه يک برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني که او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده کند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند.

روشن است که پياده شدن چنين برنامة انقلابي جهاني، که به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد که تحقق آنها جز با مرور و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نيست; برخي از آن مقدمات عبارتند از:چرا امام زمان(ع) ظهور نمی‌کند؟

1. آمادگي روحي
در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني که در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حکم‌فرماست، بلکه مشابه اين نظام در عرضه برنامه‌هاي معنوي و اصول اخلاقي و مکتب‌هاي سياسي و انقلابي نيز حاکم مي‌باشد و تا در اعماق دل مردم ـ براي اين نوع امور ـ تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شکست رو به رو شده و کاري از پيش نخواهد رفت.

امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«روزي که قائم آل محمّد(ص) قيام کند، خدا دست خود را بر سر بندگان مي‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع مي‌گرداند و شعور آنان به حد کمال مي‌رسد».[1]

البتّه گذشت زمان و شکست قوانين مادّي و پديد آمدن بن‌بست‌هاي جهاني و کشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت که اصول و قوانين مادّي و سازمان‌هاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نمي‌توانند مشکلات زندگي را حل کنند و عدالت را در جهان حکم‌فرما سازند، بلکه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يک انقلاب بنيادي مهيّا و آماده مي‌سازد و مي‌دانيم که اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌هاي تلخ زندگي ثابت کند که تمام نظامات مادّي و سازمان‌هاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان مي‌باشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يک انقلاب جهاني به وسيله يک مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد.[2]

2. تکامل علوم و فرهنگ‌هاي انساني
از سوي ديگر براي برقرار ساختن يک حکومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌هاي اجتماعي و مردمي است که آن نيز بدون پيشرفت فکري و گذشت زمان، ممکن و ميسّر نمي‌گردد.

برقراري حکومت جهاني که در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حکومت کند و همه مردم جهان از کليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهره‌مند گردند بدون وجود يک فرهنگ پيشرفته در کليّه شؤون بشري امکان پذير نيست و هرگز بدون يک فرهنگ کامل، جامه عمل به خود نمي‌پوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد.

3. تکامل وسايل ارتباط جمعي
از طرفی چنين حکومتي به وجود وسايل کامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احکام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت کوتاهي به مردم جهان اعلام کند. اين امر نيز بدون تکامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نمي‌شود.

4. پرورش نيروي انساني
از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پي‌ريزي چنان انقلابي، به يک نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد که در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشکيل مي‌دهد. تشکيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاکباخته و فداکاري، که در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد.

*منطق اسلام در آزمون‌ها
اگر در برخي از روايات مي‌خوانيم که فلسفة طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممکن است ناظر به همين نکته باشد; زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـون‌هاي معمولي و کشف امور پنهاني نيست; بلکه مقصود از آن پرورش روحيّات پاک و پديد آوردن حداکثر ورزيدگي در افراد مي‌باشد.[3]

مجموع اين جهات چهارگانه[4] نياز به اين دارد که زمان قابل ملاحظه‌اي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فکري براي پذيرش حکومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل و امکانات خاصّي در سطح جهاني وسيله حضرت مهدي ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف ـ پياده گردد و اين است گوشه‌اي از فلسفة غيبت طولاني امام(ع).
———————————-
پی نوشت ها:

[1] .  کافي:1/25، کتاب العقل، ح21.
[2] .  يکي از نشانه‌هاي روشن قيام امام زمان که احاديث اسلامي همگي بر آن اتّفاق دارند اين است که سراسر اجتماع بشري را جور و ستم و تعدّي و بيدادگري فرا مي‌گيرد و ابرهاي يأس و نوميدي زندگي جامعه انساني را تيره مي‌سازد و در حقيقت فشار ظلم و تعدّي آن چنان بر دوش آنان سنگيني مي‌کند که انسان را براي پذيرش انقلاب ديگر، انقلابي عميق و بنيادي به دست توانا و نيرومند يک مرد الهي آماده مي‌سازد.
[3] .  تمام آزمونهاي الهي که درباره پيامبران و اولياي وي انجام مي‌گيرد براي همين منظور است. اگر خدا ابراهيم را با تکاليف و وظايف سنگيني آزمود، چنان که مي‌فرمايد: «وَإِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِکَلماتٍٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (سوره بقره، آيه 124) براي همين هدف بوده است تا اين رادمرد الهي به قدري در کوران حوادث قرار گيرد که در صلابت و استقامت به صورت فولاد آب ديده درآيد.
[4] .  مجموع اين جهات چهارگانه را مي‌توان در امور زير خلاصه نمود: 1. تکامل روحي، 2. تکامل فرهنگي، 3. تکامل وسايل ارتباط جمعي، 4. تشکيل يک ارتش انقلاب جهاني از يک جمعيت پاکباخته و فداکار.

 نظر دهید »

آیا غیر از امام خمینی و برخی از علمای حاضر، کسی قائل به " مطلقه بودن " ولایت فقیه هست ؟ نظر آنها چیست

24 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی


محقق کرکی :

کسی نمی تواند بگوید که فقیه ، فقط درزمینه فتاوا برای عبادات منصوب است . زیرا این توهم درنهایت سستی است ؛ بلکه فقیه از ناحیه معصومین ( علیهم السلام ) به عنوان نیابت درهمه مجاری امور مسلمین نصب شده و بسیاری از ادله برآن دلالت دارد .

شهید ثانی :

مراد از فقیه هنگامی که به عنوان ولایت اطلاق می گردد، همان شخص جامع شرایط فتواست ، زیرا او از سوی ائمه ( علیهم السلام ) برای مصالح عمومی مردم منصوب شده است و کسی که قائل به وجوب ادای آن به امام معصوم است، درعصر غیبت ، ادای آن را به فقیه مورد اطمینان ، واجب دانسته است .

فیض کاشانی : وجوب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و یاری کردن درنیکی و تقوا و فتوا دادن ، و براساس حق بین مردم حکم نمودن و اقامه حدود و تعزیرات و سایر تدابیر دینی از ضروریات دین می باشد و این امر ، محور بزرگ دین و مسئله مهمی است که خداوند انبیارابرای آن برانگیخته است . اگر این امور ترک شود ، نبوت بی نتیجه بوده و دین نابود می گردد و جوانمردی از بین رفته و گمراهی آشکار می شود . جهالت گسترش یافته و شهرها خراب و بندگان هلاک می شوند … همانا برعهده فقها می باشد که به خاطر حق نیابتی که دارند ، آن را اقامه نمایند ، هم چنان که شیخین و علامه و عده ای از علما چنی نظر داده اند ؛ زیرا فقها از طرف ائمه اجازه اقدام دارند .

مولی احمد نراقی :

هر آنچه پیامبر و امام – که فرمانروایان مردم و دژهای استوار اسلام هستند – درآن ولایت دارند ، فقیه نیز درآن ولایت دارد ، مگر اینکه درموردی دلیل خاصی براستثناوجود داشته باشد … دلیل اول ، بعد از اجماعی که بسیاری از اصحاب به آن تصریح نموده اند – و چنین می نماید که نزد آنان از مسلمات می باشد – روایاتی است که به این مسئله تصریح کرده است :

دلیل دوم ، بعداز اجماع ، دو امر است :

الف . درامور اجتماعی ناچار باید شارع رئوف حکیم برای مردم ولی و حاکمی قرار دهد ؛

ب چون فقیهان بهترین خلق خدا بعد از نبیین و افضل و امین به دست آنها مجاری امور است . آنها به ولایت سزاوارتر هستند .

محمد حسن نجفی (صاحب جواهر):

نصب فقیه ، عام بوده و شامل کلیه مواردی است که درحیطه اختیارات امام می باشد ، زیرا امام (علیه السلام ) می فرماید: ” من فقیه را حاکم قرار داده ام ” که ظهور درولایت عام دارد … این کلام امام (علیه السلام ) که فرمود: ” درحوادث واقعه به روایان ما مراجعه کنید “. دارای شمول و گستردگی است ، چراکه حجت بودن فقیه برمردم ، برابر حجت بودن امام بر مردم قرار گرفته و این بدان معناست که درهرموردی که من برکسی حجت خدایم ، فقیهان نیز برشما حجت اند . مگر درموردی که دلیل براستثناوجود داشته باشد .

شیخ مرتضی انصاری:

حکم فقیه جامع الشرایط درتمام فروع احکام شرعی و موضوعات حجت و نافذ است ؛ زیرا مقصود از لفظ ( حاکم ) که درمقبوله آمده ، نفوذ حکم او درتمام شئون و زمینه هاست و مخصوص امور قضایی نیست ؛ همانند آنکه سلطان وقت کسی را به عنوان حاکم معین کند که مستفاد از آن تسلط او برتمام شئون مربوط به حکومت اعم ا زجزئی و کلی است . از این رو ، امام (علیه السلام ) لفظ “حکم” را که مخصوص باب قضاوت است ، ( درمقبوله ) به کار نبرده ، بلکه به جای آن لفظ حاکم را برده تا عمومیت نفوذ سلطه او را برساند ، با اینکه مناسب سیاق این بود که امام ( علیه السلام ) بفرماید : ” فانی قدجعلته علیکم حکما “. نیز درادامه می گوید : و از آن ، مرجعیت فقیه جامع الشرایط درتمامی شئون عامه مرتبط با امت روشن می شود .

آیت الله شیخ مرتضی حائری:

تقریب استدلال به روایت ” اما الحوادث الواقعه …"چنین است : فقیه از سوی امام (علیه السلام ) حجت است و معنای حجت بودن او از طرف امام درعرف، این است که درهمه مواردی که باید به امام مراجعه شود ، فقیه نیز مرجعیت و حجیت دارد .

آیت الله محمد رضا گلپایگانی :

محدوده اختیارات فقها ، محدوده ای عام است که از اطلاقات ادله ای چون ” العلماء ورثه الانبیاء و خلفاء الرسول” دریافت می شود ، به جز مواردی که دلیل آن از اختصاصات ائمه ( علیهم السلام ) شمرده شده . محدوده ولایت فقیه جامع الشرایط درامور مربوط به سیاست و اداره اجتماع ، مانند محدوده اختیارات ائمه (علیهم السلام ) است . مگر موردی را که دلیل خارج کند .

حضرت آیت الله العظمی بروجردی :

یکی از امور مقرره دراسلام ، حکومت است؛ به اجماع علماء الاسلام؛ بل الضروره من الدین . و حاکم را وظایفی است معینه ؛ از اجرای حدود و حفظ ثغور و نظم امور و اقامه عدل و اخذ حقوق مستحقین از ممتنعین از اداء و حجر براشخاصی که بسط ید آنها بر مالشان موجب تلف مال خود آنها با تضییع حقوق دیگران سات ، و حفظ اموال کسانی که صالح برای حفظ آنها نیستند و فصل خصومات و غیر این ها از اموری که تصدی آنها در جمیع مللشان رئیس است و ثبوت این وظایف هم برای حاکم مسلمین و منصوب از قبل سلطان اسلام ، محل اتفاق فریقین ( شیعه و سنی ) است .

حضرت آیت الله سیستانی :

ولایت درآنچه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می شو د برای هرفقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ؛ ثابت است . و امام ولایت فقیه درامور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوفق است ، برای فقیه ثابت است ، مشروط به تامین شرایطی-هم درشخص فقیه و هم درشرایط به کار بستن ولایت – از جمله مقبول بودن نزد مومنین .

اخیرا بعضی نظریه ” رهبری شورایی” را مطرح می کنند ،این شیوه مدیریت باعث بهره مندی از دیدگاههای بیشتر و درنتیجه کار آمدی بالاتردررهبری نمی شود؟

اصلی ترین مشکل این نظریه نداشتن دلیل شرعی است ؛ آیت الله امینی دراین باره می گویند : ” … رهبری شورایی وجه شرعی هم نداشت . اتفاقا من درآن جلسه ای که برای شرط مرجعیت خدمت امام رسیدم ، پس از صحبت های متفرقه عرض کردم : اجازه

 نظر دهید »

5 صفت به یاد مداد ...

23 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

color-pencil[1].jpg

صفت اول: می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.

صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیز تر می شود (و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی

صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است.

صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.

پنجمین صفت مداد: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی به جا می گذارد و تلاش کن نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی وبدانی چه می کنی .

 3 نظر

اهمیت ذكر گفتن 1

21 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

زیاد به یاد خدا بودن
ذكر خدا آن قدر داراى اهمیت است كه خداوند سبحان هم به مردان و هم زنان توصیه فرموده كه زیاد ذكر بگویید و غافل نشوید.
والذاكرین الله كثیرا و الذاكرات مردانى كه بسیار به یاد خداوند و زنانى كه بسیار یاد خدا مى كنند
در جاى دیگر به مؤ منین توصیه مى فرماید: یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا اى كسانى كه ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد كنید


محبوب خداوند
رسول خدا (ص ) مى فرماید: هر كس ذكر خدا بسیار كند، خداوند او را دوست دارد


نحوه به یاد خدا بودن
خداوند سبحان به رسول خدا (ص ) چنین مى فرماید:
1.پروردگار را در دل خود از روى تضرع و خوف یاد كن :واذكر ربك فى نفسك تضرعا و خیفة
2. آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور: و دون الجهر من القول
3.ذكر را همواره صبحگاهان و شامگاهان تكرار كن : بالغدو و الآصال .
4.هرگز از غافلان و بى خبران یاد خدا مباش :و لا تكن من الغافلین


یاد خدا در همه حال
خداوند سبحان مى فرماید:
پس از اتمام نماز یاد خدا را فراموش نكنید و در حال ایستادن و نشستن و زمانیكه بر پهلو خوابیده اید به یاد خدا باشید و از او كمك بجویید.فاذكروا الله قیاما و قعودا و على جنوبكم .(5


به یاد خدا باشید
خداوند سبحان مى فرماید:
فاذكرونى اذكركم پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم .


برترین ذكر
قرآن مجید برترین اعمال را معرفى مى كند: لذكر الله اكبر


اسرار یاد خدا
در حدیثى از امام صادق (ع ) آمده است در تفسیر جمله و لذكر الله اكبر فرمود: ذكر الله عند ما احلّ و حرّم یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد)


داروى بیماریهاى روحى
على (ع ) فرمود: ذكر الله دواء اعلال النفوس یاد خدا داروى بیماریهاى روح است یاد خدا هنگام غذا خوردن
امام صادق (ع ) درباره پدرش امام باقر (ع ) مى فرماید: او كثیر الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ، ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذكر خدا مشغول بود. حتى وقتى كه با مردم سخن مى گفت ، از ذكر خدا غافل نمى شد


پشتوانه ایمان
على (ع ) فرمود: ذكر الله دعامة الایمان ذكر خدا پشتوانه ایمان است


شیوه مؤ من
على (ع ) فرمود: ذكر الله شیمة كل مؤ من یاد خدا شیوه هر مؤ من است


ذاكر خدا
على (ع ) فرمود: سامع ذكر الله ذاكر شنونده ذكر خدا، ذاكر خداست


زبان مشغول ذكر خدا
على (ع ) فرمود: خوشا به حال كسى كه مشغول ذكر خدا باشد، و از گفتار بیهوده خاموش بماند


سرگرم شدن به ذكر الهى
از امام صادق (ع ) است كه به راستى خداوند عز و جل مى فرماید: هر كه به ذكر من سرگرم شود و از درخواست از من بازماند، به او عطایى بدهم بهتر از آنچه كه به كسى دهم كه از من درخواستى كند


كلید انس با خدا
على (ع ) فرمود: الذكر مفتاح الانس یاد خدا كلید انس با خداست

 1 نظر

چرا اسلحه بن‌لادن هیچ‌گاه تل‌آویو را نشانه نگرفت؟

20 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

ادیان نیوز/ خبر روز دوشنبه که حکایت از کشته شدن اسامه بن‌لادن، یکی از ۵۰ فرزند یک تاجر میلیونر عربستانی و رهبر گروه القاعده داشت، بار دیگر اسم و رسم وی را بورس کرده و بر سر زبان‌ها انداخت. جدا از اینکه چرا وی را به آب انداختند یا اینکه حقیقتاً وی کشته شده یا نه، سؤال‌های بسیاری پیرامون بن‌لادن، تقابلش با امریکا و کشته شدن یا زنده ماندنش وجود دارد که در آینده نیز به آنها پرداخته خواهد شد، اما یک سؤال که نباید فراموش شود این است که چرا طی این همه مدت بن‌لادن نخواست به اسرائیل حمله کند؟ و همان کاری را که در 11 سپتامبر به وی نسبت می‌دهند در اسرائیل انجام نداد؟ اسامه یک شهروند عربستانی بود که از پدر و مادر به یمن و سوریه می‌رسید و در کشورهای سودان، پاکستان و افغانستان حضور و فعالیت مستقیم داشت. تمام این کشورها اسلامی هستند که در متن آنها تنفر از رژیم صهیونیستی غیرقابل چشم‌پوشی است.

بنابراین زمینه‌های ذهنی و اجتماعی لازم برای بن‌لادن وجود داشت که تل‌آویو را هدف قرار دهد، اما هیچ‌کدام از آنها این مسئله را به بن‌لادن نیاموختند که دست به چنین کاری بزند. در حالی که عموماً گفته می‌شد بن‌لادن دشمن شماره یک امریکا، اسرائیل و متحدان منطقه‌ای آنها است. البته در فهرست فعالیت‌هایی که برای القاعده و اسامه بن‌لادن چیده شده است دو اقدام علیه رژیم صهیونیستی وجود دارد. ابتدا در ماه نوامبر 2002 است که این گروه عملیاتی انتحاری در هتل مومباسا، در سواحل کشور افریقایی کنیا انجام داد که «مسافران» اسرائیلی در آن حضور داشتند و بر اثر آن 15 نفر کشته و 80 نفر نیز زخمی شدند. اما دومی تنها در یک پیام گنجانده می‌شود و هیچ اقدامی عملی پشت آن وجود ندارد در 18 می 2008 بن‌لادن از مسلمانان خواسته بود محاصره نوار غزه را شکسته و فلسطینی‌ها را از دست اسرائیل رهایی دهند.

وی همچنین خواستار جنگ با کشورهای عربی شد که با تل‌آویو رابطه دارند. در واقع این دو اقدام حداکثر تلاش اسامه بن‌لادن بود که در طول مبارزاتش علیه رژیم صهیونیستی انجام داده است. کسی که تبلیغات امریکایی وی را به عنوان یک غول آدمکش معرفی کرده و با این شگرد بخش وسیعی از افکار عمومی جهان را با خود همراه کرده بود. پس از مرگ وی نیز نیمه شب در امریکا جشن به پا کرده و با از خواب پراندن رهبران غربی از آنها خواستند که این «شکار بزرگ» را به رئیس جمهور، دولت و ملت امریکا تبریک بگویند. اما چرا این «غول ترور» حتی یکبار برای به زحمت انداختن اسرائیل از خود و گروهش هزینه نکرد. البته نباید فراموش کرد که از سال 1988 که گروه القاعده در افغانستان بنیان گذاشته شد تا اول می سال 2011 اقدامات بن‌لادن علیه ایالات متحده نیز انگشت‌شمار بود. سال 1996 به گونه‌ای اولین اقدام ضد امریکایی بن‌لادن کلید خورد. وی در آگوست این سال با انتشار بیانیه‌ای خواستار کشته شدن نیروهای نظامی امریکا شد.

این مسئله باعث شد که واشنگتن بن‌لادن را مسئول اصلی دو بمب‌گذاری عربستان‌سعودی در سال 96 معرفی کند که در آن 24 سرباز امریکایی و دو هندی جان خود را از دست دادند. اقدام دومی که به وی نسبت می‌دهند در هفتم آگوست 1998 رخ داد که طی آن دو انفجار کامیون‌های بمب‌گذاری شده در نزدیکی سفارتخانه‌های امریکا در نایروبی و دارالسلام موجب کشته شدن 224 نفر شد که دوازده نفرشان امریکایی بودند. در آن زمان امریکا بن‌لادن را متهم اصلی دانست. همچنین گفته می‌شود در 12 اکتبر سال 2000 القاعده به ناو یواس‌اس کول امریکا در بندر یمن حمله کرد و 17 ملوان آن را کشت.

به استثنای بمب‌گذاری نافرجام در یک هواپیمای امریکایی در 25 دسامبر 2010، پدیده 11 سپتامبر و حمله به برج‌های دو قلو و ساختمان پنتاگون بزرگ‌ترین عملیاتی است که به رهبر القاعده نسبت می‌دهند که در مقایسه با اقدامات قبلی از وسعت بیشتری برخوردار بوده و نوع اقدام نیز کاملاً متفاوت است. با کنار گذاشتن این حمله سنگین که در آن 3هزار نفر از ملیت‌های مختلف در نیویورک، ویرجینیا و پنسیلوانیا کشته شدند و القاعده هیچگاه مسئولیت آن را به طور مستقیم بر عهده نگرفت بلکه بن‌لادن تنها «تخریب برج‌های دو قلو را ورای انتظار القاعده از این عملیات توصیف کرد.»، عملیات‌های دیگر آنقدر بزرگ نیستند که از بن‌لادن یک غول تروریست ایجاد کند و یک جهان را به جنگ ترور در افغانستان بکشاند.

اصولاً عملیات‌های تروریستی بن‌لادن همانند کشته شدن وی در اول می 2011 با شبهات زیادی همراه است. با این وجود بازار تبلیغ و بهره‌برداری را برای بسیاری باز گذاشته است. مقامات تل‌آویو و صهیونیست‌ها که در زمان زنده بودن رهبر القاعده هیچ آسیب جدی به خود ندیدند، پس از اعلام کشته شدن بن‌لادن نه تنها به امریکا تبریک گفته و از این مسئله استقبال کرده بلکه با تروریست خواندن دوباره گروه حماس در فلسطین از امریکا خواسته است که همین شیوه عملیاتی را در این منطقه نیز ادامه دهد. عمده‌ترین استدلال رژیم صهیونیستی این است که حماس ترور بن‌لادن را محکوم کرده است./جوان

 نظر دهید »

آيا مقام قرآن بالاتر است يا مقام امام؟

19 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

آيا مقام قرآن بالاتر است يا مقام امام؟ آيا اينكه مي گويند بشر اشرف مخلوقات است جنبه روايي دارد؟ مگر بشر از قرآن هم كه بشر نيست، بالاتر است؟!


1ـ در هیچ آیه و روایتی بشر به عنوان اشرف مخلوقات معرّفی نشده ؛ آنچه قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) بیانگر آن هستند این حقیقت است که انسان کامل (انسان بالفعل ) اشرف از جمیع انواع مخلوقات می باشد ؛ که البته انسان کامل نیز دارای مراتب است و بین انسانهای کامل ، چهارده معصوم اشرف آنان و نبی اکرم (ص) در میان آنها ، در اوج شرافت وجودی است.
بنا بر این ، نوع بشر به خاطر آنکه همواره انسانهای کامل در میان افراد آن وجود دارد اشرف انواع می باشد ؛ ولی بسیاری از افراد بشر بالقوّه اشرف مخلوقات هستند نه بالفعل ؛ لذا اگر استعدادهای الهی وجود خود را تماماً شکوفا نموده و تبدیل به انسان کامل و خلیفةالله گردند ، اشرف انواع مخلوقات خواهند بود ، در غیر این صورت ممکن است هم سطح ملائک مقرّب یا ملائک غیر مقرّب یا در سطح حیوانات یا حتّی پایین تر از آن باشد. از اینرو در قرآن کریم گاه از برخی انسانها با صفاتی حیوانی یا شیطانی یا جمادی یاد شده است.
« … آنها همچون چهارپايان ، بلكه گمراهترند ؛ اينان همان غافلانند.» (الأعراف : 179)
« آيا گمان مى‏برى بيشتر آنان مى‏شنوند يا مى‏فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايان ، بلكه گمراهترند.» (الفرقان :44)
« فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْب‏ ـــ مثل او همچون سگ است. » ( الأعراف : 176)
« كسانى كه مكلّف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهايى حمل مى‏كند.» (الجمعة:5 )
« سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، يا سخت‏تر» (البقرة:74)
« وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن ـــــ ‏اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم.» ‏(الأنعام:112)
« بگو: پناه مى‏برم به پروردگار مردم… از شرّ وسوسه‏گر پنهانكار، كه در درون سينه انسانها وسوسه مى‏كند،خواه از جنّ باشد يا از انسان.» (ناس: 1ـ 6)
2ـ امّا اگر منظور از قرآن کریم همین کتاب نوشته شده با مرکّب بر صفحه کاغذ است ، شکّی نیست که انسان کامل از آن برتر است ؛ چون کاغذ و مرکّب که فضیلتی ندارند و الفاظ هم که اموری اعتباری بوده تداعی کننده ی معانی می باشند ؛ لذا قداست آنها به خاطر حمل معانی وحیانی است. امّا اگر مراد از قرآن کریم معانی الفاظ آن باشد باز انسان کامل بر آن برتری دارد ؛ چرا که تمام آن معانی در ذهن انسان کامل نقش بسته است ؛ پس ذهن شریف او بر آن معانی احاطه ی وجودی دارد. امّا اگر مراد از قرآن کریم صورت ملکوتی او در عالم ملکوت یا فراتر از آن صورت جبروتی او در عالم جبروت باشد باز انسان کامل از آن برتر است ؛ چرا که سیطره ی وجودی انسان کامل فراتر از ملکوت و جبروت اهل آن دو عالم می باشد. امّا اگر مقصود از قرآن کریم صورت لاهوتی آن در عالم اسماء الله باشد ، در آن صورت دوگانگی بین انسان کامل و قرآن وجود ندارد تا از برتری یکی بر دیگری سخن گفته شود ؛ چرا که صورت لاهوتی قرآن کریم همان علم خداوند متعال بر جمیع مخلوقات است که انسان کامل نیز در مرتبه ی علم الهی ، عین علم خدا و خزانه ی علم اوست.
امام صادق (ع) فرمودند: « نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّه‏ ــــ ماییم بازگوکننده ی وحی خدا و ماییم خزانه های علم خدا. » (إعلام الورى بأعلام الهدى ،ص284 )


امام صادق (ع) فرمودند: « يَا أَبَا بَصِيرٍ نَحْنُ شَجَرَةُ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ النَّبِيِّ وَ فِي دَارِنَا مَهْبِطُ جَبْرَئِيلَ وَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّه‏ ــــــ ای ابابصیر ماییم درخت علم و ماییم اهل بیت نبی (ص) و فرودگاه جبرئیل در خانه ی ما بود و ماییم خزانه های علم خدا و ماییم معادن وحی خدا.» (أمالي الصدوق ،ص307 )
« روزی مردی به امام سجّاد (ع) گفت: مرا از حدیثی خبر دهید که تنها مربوط به خود شما باشد! امام فرمودند: ماییم خزانه های علم خدا و وارث وحی خدا و حمل کنندگان کتاب خدا ، … » ( بحار الأنوار ، ج‏65 ،ص 138 )
رسل خدا فرمودند: « … لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ ـــ کرامتهای قرآن برای ما (اهل بیت) است.» ( بحار الأنوار ، ج‏23،ص 76 )
و امیرمومنان (ع) فرمودند: « فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَن ــــ در ائمه اهل بیت است کرامتهای قرآن و ایشانند گنجهای خدوند رحمان.» ( نهج البلاغة ،خطبه 154)
خداوند متعال درباره ی قرآن کریم فرمود: « ِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء ــــ و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است. » (النحل:89) و در مورد امیرمومنان علی (ع) فرمود: « وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ ـــــ آنها كه كافر شدند مى‏گويند: «تو پيامبر نيستى.» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب(قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند »(الرعد :43) اهل بیت (ع) فرمودند: آنکه تمام علم کتاب نزد اوست علی بن ابی طالب می باشد. همچنین خداوند متعال فرمود: « وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ ــــــ و همه چيز را در امام آشكار كننده‏اى برشمرده‏ايم. » ( يس:12) . امام باقر (ع) فرمودند: « چون اين آيه نازل شد که : « وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ » دو مرد در همان مجلس برخاسته و گفتند يا رسول اللَّه آیا آن امام مبین تورات است؟ فرمودند: نه . گفتند: آیا آن انجيل است؟ فرمودند: نه. گفتند: آیا آن قرآن است؟ فرمود: نه. در این هنگام امير مومنان على بن ابى طالب وارد مجلس شد ، رسول خدا (ص) فرمودند: آن امام مبین اين شخص است ؛ به راستى اوست آن امامى كه خداى تبارك و تعالى علم هر چيز را در وجود او بر شمرده است.» ( أمالي الصدوق ، ص170)
حاصل کلام اینکه چهارده معصوم که اشرف جمیع مخلوقاتند ، همانند قرآن کریم مظهر علم خدا بوده در عالم لاهوت عین قرآنند و دوگانگی آنان تنها در عوالم پایین تر است ؛ همانگونه که همه ی آن بزرگواران نور یگانه اند ولی در عالم مادّه چهارده صورت پذیرفته اند ؛ کما اینکه انبیاء همگی از نور لاهوتی این بزرگواران پدید آمده اند. امیرمنان (ع) خطاب به سلمان فارسی و ابوذر غفاری فرمودند: « منم خضر آن عالمی که موسى در پی او بود منم معلّم سليمان بن داود و منم ذو القرنين و منم قدرت خدا . ای سلمان و ای اباذر! منم محمّد و محمّد من است ؛ من از محمّدم و محمّد از من است ؛ خداوند مى‏فرمايد: مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ. ای سلمان و ای اباذر! مُرده ی ما نَمُرده و غائب ما دور نشده و كشته‏هاى ما هرگز كشته نشده‏اند. ای سلمان و ای اباذر! من امير هر مرد و زن مؤمنم چه گذشتگان و چه آيندگان ؛ مرا با روح عظمت تائيد كرده‏اند من يكى از بندگان خدايم مبادا ما را خدا بناميد و جز آن درباره ی فضل ما هر چه مايليد بگویيد که به كنه فضل ما نخواهيد رسيد و حتّى مقدارى از يك دهم آن را نمی توانيد بيان كنيد ؛ چون ماییم آيات و دلائل خدا و حجّتها و خليفه ها و امينان و امامان او و ماییم وجه اللَّه و عين اللَّه و لسان اللَّه. به وسيله ی ما بندگان خدا عذاب می شوند و به وسيله ی ما پاداش داده می شوند.» ( بحار الأنوار ، ج‏26،ص6 )
‏

porseman.org

 1 نظر

جنجال بر سر فتوای عجیب نویسنده زن: زنان هم با 4مرد ازدواج کنند!!

18 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

جنجال بر سر فتوای عجیب نویسنده زن: زنان هم با 4مرد ازدواج کنند!!

علمای وهابی عربستان از فتوای یکی از زنان هم کیش خود به خشم آمده و او را…88|88|88|
علمای وهابی عربستان از فتوای یکی از زنان هم کیش خود به خشم آمده و او را ” الضالة المضلة “( گمراه گمراه کننده) لقب دادند.
خانمی که گفته می‌شود ” نادین البدیر “، نویسنده و دانشمند مصری است، که فتوا داده زنان نیز باید همانند مردان صاحب اختیار انتخاب چهار همسر باشند تا در تساوی حقوق مردان و زنان عدالت رعایت شود!
این موضوع با واکنش های متفاوت و البته مخالفت های بسیاری همراه شده است .در همین باره ” شیخ عبدالله بن سلیمان المنیع ” رئیس هیات العلماء عربستان ” نادین البدیر ” را ” الضالة المضلة ” نامیده و گفته است : مهم نیست که این خانم تبعه چه کشوری است و مهم نیست که جوابی به او داده شود زیرا سخن هجو همیشه هجو بوده و باطل همواره باطل است و امیدوارم که دستگاه قضایی حکم لازم را برای جلب و بازخواست این خانم صادر کند.

شیخ “عبدالله ” همچنین افزود : سخنان این زن من را به یاد سخنان ابولهب انداخت که وقتی یک سوره کامل قرآن در مذمت و لعن او نازل شد سخنانی را بر زبان راند که البته شایسته خود او بود.

در همین باره ” خالد فواد ” نائب رئیس حزب “الشعب” مصر نیز در واکنش به این موضوع دادخواست محاکمه ” البدیر ” را به مدعی العموم مصر ارائه داده است.
لازم به ذکر است این زن با نوشتن مقاله‌ای در روزنامه “المصری الیوم” چاپ قاهره و انتشار آن در صفحه اول این روزنامه، اختیار داشتن 4 همسر برای مردان را ” احتکار جنسی ” نامید و خواهان صدور فتوای جهانی برای احقاق حق زنان در این مورد شد!

 نظر دهید »

شیطان و تلاش برای فراگیری علائم ظهور

18 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

امر فرج در تعالیم دینی ما امری قریب تذکر داده شده است، همانطور که قیامت و وقوع آن نزدیک خوانده شده است. این نزدیک بودن نه به معنی زمان گذاری از سوی منتظران، بلکه برای آگاه ماندن وهوشیاری دلبستگان مکاتب الهی است که بواسطه آن آدمی همواره آماده و به دور از غفلت به امر بندگی مشغول باشد. البته نباید از این مسئله هم غافل شد که علم به زمان ظهور تنها نزد پروردگار است.


اواخر بهمن ماه سال گذشته فیلمی به نام «ظهور بسیار نزدیک است» در شمارگانی وسیع که بنابر برخی شنیده ها تا دو میلیون نسخه نیز گفته شده در سطح کشور توزیع شد و بازتابها و موضع گیری های متفاوتی را به دنبال داشت. عده ای که برای اولین بار با این دست مطالب مواجه می شدند دچار نوعی بهت و حیرت شده بودند و محتوای فیلم را به دیگران نیز نشان می دادند.
محتوای این فیلم عمدتاً مبتنی بر تطبیق حوادث و شخصیت های معاصر به مطالب بیان شده در روایات پیرامون ظهور بود. از میان مهمترین تطبیق ها می توان به تطبیق سیدخراسانی به مقام معظم رهبری، شعیب بن صالح به دکتر احمدی نژاد، یمانی به سید حسن نصرالله، ملک عبدالله اردنی به سفیانی و ملک عبدالله عربستان به عبدالله اشاره کرد.
نکات قابل تامل در مستند «ظهور بسیار نزدیک است» این است که در بحث ظهور یک سری علائم ظهور وجود دارد و یک دسته شرایط ظهور. فرق علائم و شرایط این است که علائم به دست انسان های منتظر نیست و علائم نقشی مهم هم در ظهور ندارد و در این میان فراهم کردن شرایط ظهور بر عهده انسان است چرا که شرایط مقدمه و لازمه ظهور حضرت حجت است.
متاسفانه در مستند «ظهور بسیار نزدیک است» و همچنین گاهی در جریانات و اندیشه های مهدوی دیده می شود که جامعه به جای سرگرم شدن به شرایط ظهور مهدی موعود(عج)، سرگرم علائم ظهور شده است که یک جریان شیطانی است. می توان این گونه بیان کرد که دشمن ترین دشمن ظهور، شیطان است چرا که این فرشته رانده شده از درگاه الهی با همه توان تلاش می کند برای یک ثانیه هم که شده ظهور منجی را به تاخیر بیاندازد. تطبیق علائم ظهور یک جریان انحرافی است. روایات مربوط به ظهور بر این مسئله تاکید دارند که باید زمینه های ظهور فراهم شود و تا زمانی که جامعه محیای این امر حتمی نباشد، حضرت ظهور نمی کنند. اشتباهی که برخی افراد می کنند این است که فکر می کنند با فهم علائم و دامن زدن به علائم ظهور، حضرت حجت تشریف می آورند در حالی که حضرت، منتظر ایجاد شرایط هستند و جامعه عدالت محور را می خواهند.
نکته دیگر این است که بعضی از سیاسیون از جریانات دینی و اعتقادی برای گشایش عقده های خود استفاده می کنند و این مسئله در مستند «ظهور بسیار نزدیک است» کاملا مشهود است.
به امید روزی که جوانان خلاق ایران اسلامی با ایجاد روحیه حماسی و ظلم سیزی در خود و جامعه، شرایط ظهور را فراهم کنند و دیگر درگیر علائم ظهور به جای شرایط نشوند. ان شا الله …



 نظر دهید »

حمايت يهوديان يمن از "علي عبدالله صالح "

18 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري “رويترز “، شاهدان عيني از تظاهرات ده‌ها يهودي يمن در حمايت از “علي عبدالله صالح ” ديكتاتور اين كشور خبر دادند.

ده‌ها نفر از يهوديان يمن سه‌شنبه گذشته در اقدامي عجيب با تجمع در مقابل سفارت آمريكا در صنعا پايتخت اين كشور، ضمن اعلام حمايت خود از عبدالله صالح خواستار ابقاي او در سمت رياست جمهوري اين كشور تا سال 2013 شدند. اين در حالي است كه اكثريت مردم يمن خواستار سرنگوني ديكتاتور يمن هستند.

پيش از اعلام موجوديت جعلي رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي در سال 1948، نزديك به 60 هزار يهودي در يمن زندگي مي‌كردند اما پس از آن اكثر آنها از يمن مهاجرت كردند و به فلسطين اشغالي رفتند و اكنون تنها نزديك به 400 يهودي در منطقه “عمران ” در شمال پايتخت يمن زندگي مي‌كنند.

بر اساس اين گزارش، تظاهرات‌كنندگان با در دست داشتن پلاكاردهايي كه روي آنها نوشته شده بود “يهوديان يمن از رئيس‌جمهور و مشروعيت قانوني او حمايت مي‌كنند ” و شعارهايي نظير اين كه “ملت يمن علي عبدالله صالح را مي‌خواهند “، خواستار ابقاي ديكتاتور شدند.ميليون‌ها نفر نيز ديروز در شهرهاي مختلف يمن در پاسخ به فراخوان جوانان انقلابي اين كشور براي برگزاري تظاهرات به خيابان‌ها ريختند و با رد هرگونه ميانجي‌گري شوراي همكاري خواستار كناره‌گيري فوري علي عبدالله صالح شدند/وعده صادق

 نظر دهید »

از ماجرای فدک چه می دانیم؟

18 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

امیرالمومنین (ع) در نامه ای به والی بصره نوشتند: آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشی کردند.

** موقعیت جغرافیایی فدک

فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت. این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده می شدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر می کنند.

** فدک و رسول خدا (ص)

درسال هفتم هجرت، پیامبر خدا (ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره، دژهای آن راتصرف کرد.

پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت، رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند.

با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند که پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت.

** تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک

ظاهرا رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان است ولی در واقع حکم فقهی این دو سرزمین متفاوت است چون مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:

اول مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود: این سرزمین ها که در اصطلاح ‘مفتوح العنوة ‘ (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد که منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نام های ‘وطیح ‘ و ‘سلالم’ ،این گونه بود.

دوم مکان هایی که با صلح گشوده می شود. یعنی مردم منطقه ای با امضای پیمان صلح، خود را تسلیم می کنند و دروازه های شهر خود را به روی مسلمانان می گشایند.قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به شخص رسول خدا (ص) سپرده است و سایر مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند. فدک و دو دژ پیش گفته خیبر این گونه فتح شد. بنابراین، مالکیت آن در اختیار شخص رسول خدا (ص) قرار گرفت.طبری مورخ بزرگ می گوید: فدک ملک خالص پیامبر خدا (ص) بود. زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند.

** ارزش اقتصادی فدک

درباره ارزش اقتصادی فدک بسیار سخن گفته اند. برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین 24 هزار تا 70 هزار دینار نوشته اند و برخی دیگر، نصف در آمد سالیانه آن را 24 هزار دینار نگاشته اند.ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کند که ارزش درختان خرمای این ناحیه برابر با ارزش درختان خرمای شهر کوفه در قرن هفتم بود.

به نظر می رسد می توان تا حدودی ارزش واقعی اقتصادی فدک را از یک گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب فهمید. یعنی وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه ها قیمت گذاری کنند. کارشناسان ارزش آن را 50 هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آن ها را از عربستان بیرون راند.

** اعطای فدک به حضرت زهرا (س)

چنانکه در روایات فراوان شیعه و اهل سنت آمده است، رسول خدا (ص) در زمان حیات خود فدک را به فاطمه زهرا(س) واگذار کردند و این سه سال قبل از رحلت پیامبر بود؛ یعنی همان ایامی که فدک به تصرف آن حضرت درآمد.
طبرسی در مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه: ‘ وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِین وَابْن السَّبِیلِ’ از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) و نیز ابوسعید خدری چنین روایت می کند: ‘ همینکه آیه کریمه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد حقّ ذوی القربی؛ یعنی خویشاوندان پیامبر و مسکین و در راه مانده را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه(سلام الله علیها)داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود.

همین مطلب را سیوطی در درّالمنثور از ابی سعید خدری نقل کرده است: ‘چون آیه شریفه نازل شد پیامبر(صلی الله علیه وآله) فاطمه(علیها السلام) را فراخواند و فدک را به او داد.’

** غصب فدک

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه ای به والی بصره می نویسند :’ آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌ پوشی کردند.’
به نظر می رسد اقدام دستگاه حاکمه نیز در غصب فدک همان هدف را تعقیب می کرد که اشاره شد و آن تهی دست نمودن خاندان پیامبر از بنیه مالی بود.

** اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟

گزارش های منابع شیعی و سنی نشان می دهد حضرت زهرا (س) و حکومت هر یک دو ادعا درباره فدک داشتند :
الف) ادعاهای حضرت زهرا (س)

چنان که نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا (س) فدک را ملک خود می دانست و برای اثبات مالکیت خود دو راه بخشش و ارث را به پیگیری کرد.

ابتدا آن حضرت اعطای فدک از طرف رسول خدا به خود را یاد آور و خواستار باز پس گرفتن این سرزمین از حکومت وقت شد اما وقتی از این راه به نتیجه ای نرسید و حکومت شهادت گواهان حضرت زهرا (س) را نپذیرفت، ایشان از راه دیگر وارد شد و از حکومت خواست میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن است، به او واگذار کند و در این مورد به نص آیه قرآن درباره ارث متمسک شد که می فرماید : خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر دو برابر دختر است . . . ‘

ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمی گذارند. حضرت زهرا (س) فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث می برند اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمی بریم؟ ! آن گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است،مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل تمسک جست.

در آیه ششم سوره مریم، حضرت زکریا بیان می دارد که ‘خداوندا، من از خویشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بیمناکم . . . پس فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد .’ در آیه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سلیمان پیامبر، از پدرش داوود پیامبر سخن به میان آمده است.


ب) ادعاهای حکومت!

حکومت در مقابل حضرت (س) عمدتا دو ادعا مطرح کرد:

1- صدقه بودن فدک

معنای این عبارت آن است که پیامبر اکرم (ص) فدک را به کسی نبخشید و با آن به گونه صدقه جاریه برخورد کرد .یعنی رسول خدا (ص) از درآمد فدک زندگانی شخصی حضرت فاطمه زهرا (س) و دیگر بنی هاشم را تامین می کرد و مازاد آن را در راه خدا به مصرف می رساند.از آن جا که ابوبکر خود را جانشین مشروع پیامبر اکرم (ص) می دانست، می خواست با در اختیار گرفتن فدک، این مشروعیت ادعایی را برای همگان به اثبات برساند و چنان اعتقاد داشت که چشم پوشی از این زمین نوعی خلل در مشروعیت حکومتش پدید می آورد .

2 - حدیث نفی ارث پیامبران

منظور از این حدیث، روایتی است که ابوبکر آن را از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل کرد: ‘ما جماعت پیامبران از خود ارث باقی نمی گذاریم . هر چه از ما ماند، صدقه است ‘.

درباره این حدیث باید یادآور شد:

1- تا آن زمان این حدیث را جز ابوبکر هیچ کس نشنیده بود. بسیاری از محدثان نیز بر این نکته اتفاق نظر دارند که راوی این حدیث تنها ابوبکر بود . البته بعدها پشتیبانانی چون مالک بن اوس یافت و در دهه های بعد عمر، زبیر، طلحه و عایشه نیز در شمار مؤیدان آن جای گرفتند.

2 - ابوبکر با نقل این حدیث ناقل سخن پیامبر اکرم (ص) بود و در طرف مقابل، حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) و ام ایمن ناقل سخن و کردار پیامبر اکرم (ص) مبنی بر بخشش فدک بودند . بدیهی است باتوجه به فزونی شمار ناقلان در این سمت و نیز شخصیت آن ها که بیش ترین تاییدات را از سوی پیامبر اکرم (ص) دارایند، باید قول آن ها بر قول ابوبکر مقدم شود.

3 - این حدیث با آیات متعددی از قرآن که در آن میراث انبیا مطرح شده است، منافات دارد و بدیهی است نمی توان تنها با یک حدیث در مقابل این آیات صریح ایستادگی کرد.

4 - اگر طبق این حدیث معتقد شویم پیامبر اکرم (ص) هیچ گونه مالی به ارث نگذاشت، چگونه است که طبق نقل اهل سنت بعضی از اموال آن حضرت (ص) مانند وسایل شخصی و نیز حجره های آن حضرت (ص) به ارث می رسید. /مشرق

 1 نظر

نکته ای سپید در عروسی سیاه

14 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

در روز های اخیر جنجالهای خبری مختلفی در مورد عروسی زوج جدید بریتانیایی در رسانه ها منتشر شد . خبرها بسیار متفاوت بود ، موافقان و مخالفان داخلی و خارجی هرکدام نقدی متفاوت بر این مراسم زوجیت نگاشتند و هر کس از ظن خود با آنان و برخی رسانه ها یار شد .


اما آیا این مراسم فارغ از تمام سیاهی ها و حق خوری ها و مالیات به باد دادن ها و حتی گرفتن پنل های خبری رسانه های داخلی ، حتی صدا وسیمای معظم ! سپیدی برای ما نداشت ؟ آیا جناب ضرغامی که داد بزرگمایی آن را در رسانه دادند بهتر نبود در پایان فرمایشات از تولید کنندگان دستگاه مطبوعه شون می خواستند نکاتی رو معین کنند تا تمام این موضوع سیاه برای ما سپید گردد ؟


دین ما دین ارزشهاست ، دین خلاقیتهای انسانی و بشر دوستانه و مشروع است ، ما موظفیم سپیدی میان هر سیاهی را که عبرت است و تجربه و نکته برداشت کنیم و به آن اهمیت دهیم !


حال این مراسم عریض و طویل هیچ نداشت ؟پ


بگذریم از شکوائیه ….


اما نکته :  چرا در مملکت ملکه ی ماسون ها و پیر زن پیر دنیا دار ، عروسی مجللی بر گزار شد و دوست و آشنا و مخالف و موافق نقد نوشتند و سخن راندن و خلاصه ، ی نوکی به موضوع این زوجیت زدند اما ندیدند که این عروس عمرا در تهران دیده شود !!




آیا آرایش عروس های ما اینچنین است ؟


آیا این عروس  مشکل هزینه داشته ؟



آیا www.scnow.com در گزارشی به قلم استیو اسمیت با درج این مطلب که نوشت: روز بیست و نهم آوریل، شاهزاده ویلیام و کیت ویلیام در وست مینیستر ابی (Westminster Abbey) مراسم عروسی پر هزینه خود را برگزار خواهند کرد. نفهمید که این زوج مشکل لوازم آرایی نداشته اند ؟  نمیدانست آنها از داشتن هیچ نوع برند آرایشی محروم نبوده اند ؟


"text-align: justify;">

برآورد می شود هزینه این مراسم بالغ بر چهل و هشت میلیون دلار باشد. آیا اگر این عروسی در ایران انجام می شد 40 میلیون دلار هزینه فر و شینیون و رژ و مانیکور و … عروس نمیشد ؟ و هشت میلیون باقی کل مراسم ؟؟؟


چرا رسانه های ما ندیدن این عروس بی آرایش و این داماد زیر ابرو برنداشته و مو به فلان مدل نداده ! آیا برای رسانه های ما فقط نشان دادن کالسکه تشریفات سلطنتی  و اطلاع مردم از این ضیافت مجلل سود دیگری نداشت ؟ ( گرچه اطلاع آن نیز بی تحلیل سود نداشت )


توصیه میکنم به این خانوم بازیگر که با دقت تصاویر این عروسی رو ببینه که در قلب بریتانیا برگزار شد و عروسش لاک قرمز نداشت !






آهاییییییییییییییییی مریم مقدس من !! چرا این چنین صورت معصوم مادر عیسی ابن مریم را به ابتذال کشیدی ؟


مگر نه اینکه تو بازیگر نقش یکی از پنج زن اسوه عالم بودی ؟ تصویر من از تو تصویر چهره مقدسی است .آیا شما در مراسم افتتاح رنگ بیشتری از این عروس بریتانیایی نداری ؟





برگردید بالا ! دوباره به تصویر عروس انگلیسی بنگرید !


آیا حضور بانوان ( البته نه همه ) در عروسی های ما با چنین لباس پوشیده ای است ؟؟؟؟؟؟؟





خانم اوتادی ! شما بازیگر  سینما ی جمهوری اسلامی هستید ! آیا آرایش چهره عروس ماسونی بریتانیا نزدیک تر نیست به اخلاق و آداب اسلامی ؟




برای تصاویر زننده تر و بیشتر و عمیق تر سرچی کنید در گوگل ! تا بیشتر بهرمند شوید و اگر شک دارید در غروب همین روزها به تالار وحدت مراجعه کنید . فراوانند هنرپیشگان آکواریومی که برای زنندگی و تهوع رقابت میکنند !


آما حرف آخر !


جناب ضرغامی و همه مدیران این سرزمین ! من جای شما بودم  از عروس بریتانیایی در کنار همه انتقادها ی صحیح و درستی که نمودید برای بازیگران سینما و  سازمان های شما نیز صحبت میکردم … برای همه آنها که در سریال ها آنچه را که نیست می سازند و آنچه را که دوست نداریم می پوشند و آنچه را که غنا می دانیم می نوازند ! برای آنان که از شهدا و فقط نماد نشان می دهند آن هم نا صحیح و برای آنان که با رانت و مافیا سعی در پایمال کردن ارزشها دارند ! البته این با حضور نیروهای حزب اللهی و متعهد در سازمانها و مردم غیرتمند هرگز پیروز نخواهند شد . هرچند که سیاهی لشکرشان فزون تر از سپیدی ما باشد . چرا که وعده اللهی این است و خداوند وعده داد مستضعفان وارثان زمینند. .

alhomat.parsiblog.com

 5 نظر

ماجرای مسیحی شدن 600 نفر در استان خراسان رضوی

11 اردیبهشت 1390 توسط فراهانی

چندی پیش یکی از مراجع در خصوص گسترش و رواج مسیحیت در شهرهای مذهبی ایران هشدار داده بود و نسبت  به فاصله گرفتن جوانان از اسلام و غلتیدن به دامان سایر ادیان ابراز تاسف کرده بود.در همین حال یک سایت خبری  که خود را نماینده جامعه مسیحیان ایران معرفی می کند از مسیحی شدن 600نفر از مردم یک شهر استان خراسان خبر داد و عنوان کرد که این آمار از سوی یکی از مراجع به هنگام هشدار درخصوص گسترش مسیحیت در ایران به طلاب حاضر در کلاس هم مورد تایید قرار گرفت.


به نوشته این سایت طی چند ماه اخیر موج گسترده ای از هشدار علما و مراجع شیعه علیه گسترش مسیحیت در ایران به راه افتاده و گرایش روز افزون جامعه ایرانی به سمت مسیحیت به ویژه طی چند سال گذشته از مهمترین دغدغه های دستگاه حاکمیت و روحانیت شیعه در ایران بوده است .

این سایت مدعی شد : تاکید مراجع بر آمار و ارقام، نشان از افزایش روزافزون شمار افرادی است که با وجود تمامی تنگناها و مخاطرات جانی و مالی که آنها و خانوادهایشان را تهدید می کند، آگاهانه مسیحیت را به عنوان آئین خود برمی گزینند.فراگیر شدن مسیحیت و علاقه جوانان به این آئین موضوعی است که به خوبی برای حاکمیت در ایران روشن شده است.گفتنی است هفته گذشته آيت ا… سبحاني از مراجع تقلید خراسان در ديدار با جمعی از روحانیون و مسئولین سازمان تبلیغات اسلامی ضمن هشدار نسبت به فعاليت عرفان ها و مسيحيت کاذب در کشور، از افزايش فعاليت آنان خبر داد.

همچنین چندی پیش  آیت الله “وحیدخراسانی” از مراجع صاحب نام و بلند پایه در این باره گفتند: «آمار جوانانی که در شهر مذهبی قم، به دین مسیحیت گرویده اند را در اختیار دارد.» ایشان با انتقاد شدید از مسؤولان و دستگاه های اجرایی به خاطر آن که خود را درگیر مسائل غیر مهم کرده اند و از این قبیل موضوعات غافل اند به آنها هشدار دادند و همچنین از مسئولین خواستند که دیگر در این باب کوتاهی نکنند./شیعه آنلاین

 2 نظر

تصاویر/ مراسم خرافی مسیحیان شبیه قمه زنی

30 فروردین 1390 توسط فراهانی
در فیلیپین، روز جمعه قبل از عید پاک روزی که حضرت مسیح به صلیب کشیده شد، مراسمی مذهبی برگزار می‌شود که به مراسم خرافی قمه زنی در ایران شبیه است .


"text-align: justify;">مسیحیان با انجام رفتارهای غیر انسانی و خرافی در این روز با آزار و شکنجه‌ای که بر بدن خود وارد می‌کنند سعی در یادآوری مصائبی که حضرت مسیح(ع)‌ در ساعات و روزهای آخر عروج خود داشته را دارند.

این رفتارهای خرافی که هر ساله برگزار می شود سابقه ای دیرینه در مسیحیت دارد و شبیه رفتارهای خرافی قمه زنان به مناسبت ایام شهادت امام حسین (ع) است.

تعدادی از کسانی که در این مراسم شرکت می‌کنند مانند حضرت مسیح(ع) به صورت داوطلبانه خود را به صلیب می‌کشند. اشخاصی با لباس‌های مخصوص سربازان آن دوران شخص داوطلب را به صلیب می‌کشند و دست‌ها و پاهای او را با میخ به صلیب وصل می‌کنند. این مراسم در شمال مانیل در فیلیپین برگزار می‌شود که مصادف با 10 آوریل است. این منطقه یک شهر کاتولیک نشین است. البته در این مراسم کاتولیک‌های دیگری از دیگر کشورها و یا حتی قاره‌ها به این شهر می‌آیند.

گفتنی است غیر از مراسم بالای صلیب رفتن، عده دیگری نیز شلاق خوردن حضرت مسیح در طول مسیر و حمل صلیب را شبیه‌سازی می‌کنند. این افراد یک روز پیش از به صلیب کشیدن داوطلبان با صورت پوشیده و شلاق‌هایی مخصوص به پشت خود می‌زنند و مسیری نسبتاً طولانی را طی می‌کنند تا به کلیسای مرکزی شهر برسند.

همچنین در حالی که گروهی از افراد به صورت منظم در شهر حرکت کرده و با شلاق به پشت خود ضربه می‌زنند شخص دیگر نیز با حمل صلیب بر دوش خود در جلوی صف حمل می‌کند. پس از پیمودن مسیر مشخص شده آنها به کلیسا می‌رسند و جلوی در کلیسا به صورت سینه‌‌خیز در حالی که لباسی برتن ندارند حرکت می‌کنند تا این‌گونه بدن خود را بیشتر آزار بدهند و خدا توبه آنها را بپذیرد.

 2 نظر

تل‌آويو حنجره صدام را پس از اعدامش ربوده است

28 فروردین 1390 توسط فراهانی

خبرگزاري “النخيل ” طي يك خبر نوشت: تل‌آويو پس از اعدام “صدام ” ديكتاتور سابق عراق در 2006/12/30 از جسد او حنجره‌اش را ربوده ‌است.منابع آگاه در اين‌ باره گفتند كه “آويگدور ليبرمن ” وزير خارجه رژيم صهيونيستي طي يك سخنراني در دانشگاه “حيفا ” در سال گذشته، حنجره صدام را به تمام حضار نشان داده است.

بر اساس اين گزارش، ليبرمن به محافظان ويژه خود پيش از برگزاري اين كنفرانس گفته بود كه مانع حضور دانشجويان عرب شوند و تنها يهوديان در اين مراسم حضور داشته باشند.در ادامه اين گزارش آمده است كه هدف ليبرمن از اين اقدام ابراز “توانمندي‌هاي اسرائيل ” در چيره شده بر دشمنان خود و قطع صداي دشمنانش بود.اين در حالي است كه نيروهاي آمريكايي پس از اعدام صدام، جسد او را به سه نفر كه مهمترين آنها “علي الندي ” شيخ عشيره “ابو الناصر ” بود، تحويل داد اما به دلايل مبهمي وي نيز ترور شد.

به اعتقاد كارشناسان، به نظر مي‌رسد، تل‌آويو كه در مقابله با نيروهاي مقاومت ناكام مانده و در جنگ‌هاي 22 روزه و 33 روزه از حزب‌الله لبنان و مقاومت فلسطين شكست خورده است، براي تقويب روحيه صهيونيست‌ها چاره‌اي جز پناه بردن به اقداماتي وحشيانه از جمله در دست گرفتن حنجره مردي كه ملت خود را گريبانگير جنگ ويرانگر كرد و در سال 2006 اعدام شد، ندارد./رحما

 1 نظر

دشمن‌برای‌تعیین‌مصادیق‌ظهوربه‌ماخندید

28 فروردین 1390 توسط فراهانی

ادیان نیوز/حجت‌ا‌لاسلام والمسلمين مهدي طائب در گفت‌وگو با فارس در خصوص مستند «ظهور بسيار نزديك است»، اظهار داشت: در اين فيلم عنوان شده ظهور بسيار نزديك است لذا بايد ديد كلمه «بسيار» بر اساس كدام دليل، حجت و منطق سخن مي‌گويد.

http://www.98fun.com/pics/98Fun212.jpg
وي تصريح كرد: ظهور در آيات قرآن كريم به معناي نصرالهي آمده و خداوند متعال در آيه ۲۱۴ سوره بقره مي‌فرمايد: «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ»؛ آكاه باشيد نصر و پيروزي نزديك است. از اين‌رو ما حق نداريم در مسايل شرعي و الهي به استناد خود سخن بگوييم.

وي با اشاره به تعيين مصداق در سي‌دي «ظهور بسيار نزديك است» عنوان كرد: در اين فيلم مصاديق را از احتمال، قوي‌تر و بالاتر بيان كرده و به گونه‌اي مصاديق را عنوان مي‌كند كه بيش ۸۰ درصد اين مصاديق صحيح بوده و باعث شده تا بسياري از مردم را در شناخت صحيح علايم ظهور دچار ترديد و ابهام كند.

اين كارشناس مذهبي تصريح كرد: روايات ما در ارتباط با سيد خراساني، سيد يماني و شعيب‌بن صالح، به گونه‌اي سخن نگفته كه بتوان از آنها تعيين مصداق كرد؛ اگر روايات ما آن طور كه در فيلم «ظهور بسيار نزديك است» سيد خراساني، سيد يماني و شعيب بن صالح را مشخص مي‌كرد؛ چه بسا دشمنان پيش از ما اين روايات را بررسي و مصاديق آن را شناسايي مي‌كردند.

وي در ادامه ابراز داشت: با توجه به اينكه ظهور حضرت مهدي عج‌الله تعالي فرجه ‌الشريف براي دشمن نخستين تهديد به شمار مي‌رود، بنابراين آنها مي‌توانند زودتر از ما با استفاده از آيات و روايات، متوجه زمان ظهور شوند.

طائب با طرح اين پرسش كه اگر دشمن توان شناسايي سيد يماني را داشته باشد آيا در از بين بردن او با انواع ابزاري كه در اختيار دارد تأمل و صبر خواهد كرد، افزود: اگر دشمن يقين كند كه سيد يماني همان سيدحسن نصرالله است، آيا در اينكه منطقه زندگي او را با بمباران هسته‌اي از بين ببرد لحظه‌اي ترديد خواهد كرد؟! و اگر سيديماني از علائم قطعي ظهور باشد و دشمن بتواند وي را از بين ببرد در نتيجه، ظهور را از بين برده است.

وي گفت: صهيونيست‌ها مي‌دانند كه اگر امام زمان (عج) ظهور كند بساط آنها برچيده خواهد شد بنابراين اگر در حال حاضر صهيونيسم در مقابل ما دست به برخي از حربه‌ها نمي‌زند به دليل آن است كه آنها معتقدند، مي‌توانند ابزار‌ها و موانع موجود را از بين ببرند.

اين استاد حوزه و دانشگاه تصريح كرد: اگر آيات و روايات به گونه‌اي بود كه علايم ظهور به طور قطعي از آن دانسته مي‌شد،‌ دشمن زودتر از همه اقدام مي‌كرد و ما بايد بدانيم پيش از آنكه روايات را بررسي كنيم دشمن آنها را بررسي كرده و يقيناً قبل از ما، آنها نيز فيلم‌هايي از قبيل فيلم «ظهور بسيار نزديك است» را مشاهده كرده و به خاطر تعيين مصاديق، در دل به ما خنديده‌اند.

وي با تأكيد بر اينكه هيچ كس حق اظهار نظر شخصي در تعيين زمان ظهور ندارد، ابراز داشت: نبايد در مسئله ظهور طوري صحبت شود كه برداشت شود ظهور امسال و يا سال ديگر اتفاق خواهد افتاد، در باب ظهور، اميدواري و يك گفتار وجود دارد. از اين‌رو اميدواريم ظهور امسال اتفاق افتد اما تأكيد ما اين است كه نمي‌دانيم زمان آن چه زماني فرا خواهد رسيد. طائب با اشاره به سازندگان سي‌دي «ظهور بسيار نزديك است» بيان داشت: شايد آنها با نيت خير اقدام به ساختن چنين فيلمي كرده‌ باشند كه با اطلاعات اندك و غير متخصصانه از مسير اصلي منحرف شده‌اند./بولتن

 نظر دهید »

توزيع كتاب آيات شيطاني در یک دانشگاه

28 فروردین 1390 توسط فراهانی

به گزارش ادیان نیوز، يكي از دانشجويان رشته برق صنعتي دانشگاه آزاد شاهرود طي روزهاي گذشته با اغفال تعدادي از دانشجويان اين دانشگاه، در خصوص دين اسلام به بحث و مجادله پرداخته و دين مبين اسلام را مورد تمسخر و تحريف قرار داده است.

http://www.ommatnews.ir/base/images/2009/02/sal11.jpg


همچنين اين دانشجو پس از بحث در اين مورد، اقدام به پخش گسترده لوح فشرده كتاب آيات شيطاني سلمان رشدي كرده است.بر اساس اين گزارش، وي پس از در اختيار قرار دادن لوح فشرده به دانشجويان، تاكيد كرده است كه پس از مشاهده لوح، آن را از بين ببرند./بی باک

 نظر دهید »

آیا حدیث "لولا فاطمة ما خلقتکما" درست است؟

28 فروردین 1390 توسط فراهانی

پرسش:
در کتابی خوانده ام که : ” لولاک یا محمد ما خلقت الأفلاک و لولا علی ما خلقتک و لولا فاطمة ما خلقتکما” آیا چنین حدیثی درست است؟

پاسخ:
این حدیث را دانشمند فرزانه آقای میر جهانی «ره» در کتاب الجنة العاصمة ص 148 نقل کرده و سند آن را هم بیان نموده است.

همچنین علامه مرندی در کتاب «ملتقی البحرین» صفحه 14 و علامه نمازی شاهرودی در کتاب مستدرک سفینة البحار (درباره «خلق») و آیت الله گرامی در کتاب لولا فاطمه آورده اند.

در تفسیر این حدیث باید بگوئیم که این حدیث در بیان نقش و اهمیت وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد. زیرا هدف خداوند متعال از آفرینش بدون وجود پیامبر اکرم (ص) محقق نمی شود.

قرآن می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ»[1] یعنی هدف از آفرینش رسیدن انس و جن به مقام عبودیت است. منظور از عبودیت، صرفا عبادت ظاهری نماز و روزه نیست بلکه عبارتست از مقام کمالی که انسان باید به آن برسد و از تمام اسارتها و بندگی ها رها گردد و تنها بنده خداوند متعال باشد و تحقیق این مقام جز با هدایت پیامبر اکرم (ص) محقق نمی شود. از این رو خداوند در حدیث قدسی می فرماید: «لولاک یا محمد لما خلقت الافلاک».

و نباید از جمله دوم چنین برداشت شود که مقام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) بالاتر است، در صورتی که خود حضرت علی علیه السلام فرموده است:انا عبد من عبید محمد (ص):یعنی من بنده ای از بندگان حضرت محمد (ص) هستم.[2]

بلکه مقصود این است که چون هدف و علت غایی آفرینش حضرت رسول (ص) هدایت و راهنمایی انسانهاست، و این هدایت و راهنمائی استمرار پیدا نمی کند مگر با ادامه ولایت و امامت بعد از وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) و لذا خداوند متعال در ادامه این حدیث قدسی می فرماید: «لولا علی لما خلقتک» همچنین اگرحضرت فاطمه (س) نبود ولایت استمرار پیدا نمی کرد. زیرا او وعاء  امامت و درخت نبوت و ولایت است و اگر او نبود درخت نبوت و ولایت بدون میوه می ماند از این رو فرمود: «و لولا فاطمه لما خلقتکما».

از آن چه بیان کردیم معلوم شد که این حدیث شریف دلالت ندارد بر اینکه مقام حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) از حضرت محمد (ص) بالاتر است، بلکه بالعکس مفهوم این حدیث این است که حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) فدایی حضرت محمد (ص) و اهداف بلند او هستند.
—————————————
پی نوشت ها:

1. سوره ذاریات، آیه 56.
2. الکافی ج 1 ص89  باب الکون و المکان …..  ص 88.
منبع: پایگاه حوزه

 نظر دهید »

افشاي فعاليت‏هاي مخوف دستگاه هاسبارا

24 فروردین 1390 توسط فراهانی
اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی(ره) موجب شده است که مسأله فلسطین همواره در جان و جامعه‏ی مسلمانان زنده بماند.
یکی از کارکردهای مهم این روز، بی‏اثر کردن تبلیغات شدید و “پروپاگاندا"ی صهیونیست‏ها است که در اصطلاح خودشان “هاسبارا” نامیده می‏شود. حضور مردم مسلمان جهان در خیابان‏ها در یک روز مخصوص، و نشان دادن جنایات اسرائیلی‏ها به جهانیان در آن روز، بخش زیادی از حجم تبلیغات هاسبارایی غاصبان قدس را خنثی می‏کند.
آنچه در پی می‏آید گزارشی کوتاه از فعالیت مخوف دستگاه هاسبارای اسرائیل است که از سوی خبرگزاري اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ و به مناسبت روز جهانی قدس تهیه شده است:


افشاي فعاليت‏هاي مخوف دستگاه هاسبارا

رژیم غاصب صهیونیستی دستگاه یا کمیته یا وزارتخانه‏ای به نام «هاسبارا ـ Hasbara» دارد که در خارج از اسرائیل چندان شناخته‏شده نیست. وظیفه این دستگاه “مظلوم‏نمایی و توجیه جنایت‏های اسرائیل"، “ایجاد همدلی بین مردم دنیا نسبت به رژیم غاصب” و “ترمیم چهره آن در جهان بین‏الملل” است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از تبلیغات عادی نظام‏های سیاسی.

هاسبارا یعنی چه؟

هاسبارا صورت اسمی فعلی است در زبان عبری که به معنای «توضیح دادن» است. دولت جعلی اسرائيل، واژه هاسبارا را به جای کلمه‏ی “پروپاگاندای سياسی” به کار می‏برد.

اسرائیل، قبل و بعد از هر جنگی نیاز مبرم به یک عملیات هاسبارا دارد تا چهره خود را در دنیا ترمیم و کارش را برای جهانیان توجیه کند.

تأسیس هاسبارا

وزارت هاسبارا ابتدا در سال 1974 و در یکی از دوره‏های نخست‏وزیری «شیمون پرز» تأسیس شد؛ ولی چند سال بعد فعالیت آن از حالت متمرکز خارج گردید و وظایف این دستگاه به تمامی وزارتخانه‏ها محول شد.

در سال‏های اخیر و در جریان حمله اسرائیل به غزه، وزارت هاسبارا دوباره احیاء و پررنگ شد. اینک هاسبارا به یک وظیفه ملی برای شهروندان غاصب اسرائیل تبدیل شده است.

روش‏های هاسبارا

برخی از فعالیت‏های مخوف و روش‏های مزورانه‏ی هاسبارا برای رسیدن به هدفش به شرح زیر است:

ــ جعل و دروغ و تحريف؛

ــ وارونه‏نويسی تاريخ و پس و پيش کردن وقایع آن (به منظور آنکه قربانی را جلاد، و جلاد را قربانی نشان دهد) ؛

ــ ساختن چهره‏ی اهريمنی از مردم فلسطين و مسلمانان در افکار عمومی جهان؛

ــ ساختن فيلم‏ها و کليپ‏های ضد فلسطيني، يا ترساننده‏ی مردم عادی غرب از “شرق وحشی و آدمخوار"؛

ــ انجام تبلیغات تحريک‏کننده‏ی مسلمانان و منجر شونده به برخورد های عکس‏العملی و مشمئزکننده‏ی آنان؛

ــ پرداخت پول به رسانه‏های جمعی و سايت‏های طرفدار اسرائیل؛

ــ تعيين و تقسيم مأموريت‏های نیروهای قديم و جديد خود در کشور های ديگر؛

ــ ديکته کردن آنچه بايد نیروها باید در هر مقطعی انجام دهند، و هدف‏هايی که بايد نشانه بگيرند.

نمونه‏ی یک عملیات هاسبارا

قبل از آخرین حمله صهیونیست‏ها به غزه، عملیات هاسبارا در اروپا انجام شد. چند نمونه از اقداماتی که برای این عملیات انجام شد به این شکل بود:

چند ماه پیش از آغاز حمله، در ماه می 2008 ، تعدادی اسرائیلی فرانسه‏زبان که از سوی وزارت خارجه و با همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیست جهانی انتخاب شده بودند به کشورهای سوئیس، فرانسه و بلژیک اعزام شدند. افراد انگلیسی‏زبان نیز به کشورهای آمریکا، انگلستان، ایرلند، هلند و دانمارک اعزام شدند. این افراد وظیفه انتقال پیامی را داشتند که هیچ مأمور رسمی دولت اسرائیل نمی‏توانست عهده‏دار آن باشد. به این افراد آموزش داده شده بود که:

1. داستان شخصی خود را برای دیگران تعریف کنید.

2. به بحث سیاسی نپردازید و به آن کشیده نشوید.

3. تحت تأثیر کسانی که سعی خواهند کرد با گفتن اینکه “شما اشغالگر هستید” عصبانیتان کنند قرار نگیرید.

دو هفته پیش از حمله به غزه نیز «بنیامین نتانیاهو» که در آن زمان رهبر حزب رقیب دولت بود در یک برنامه تلویزیونی به نام “هاسبارا و تاریخ” برای حضار که نوجوانان 16 ساله بودند سخنرانی کرد. وی در این برنامه 45 دقیقه‏ای سعی کرد به جوانان اسرائیلی آموزش دهد که چگونه می‏توانند اسرائیل را در دنیا معرفی کنند (یا به قول هاسبارا: توضیح دهند). وی گفت: «ما باید تکنیک‏های دشمن را یاد بگیریم. آنها جای علت و معلول را عوض می‏کنند. آنها اسرائیل را متهم به اشغالگری می کنند حال آنکه اشغال این اراضی نتیجه تجاوز خود آنهاست»!!

هنگامی که حمله به غزه آغاز شد عملیات هاسبارا نیز شدت پیدا کرد.

یک هاسبارای دیگر در هائیتی

اسرائیل بلافاصله پس از زلزله هائیتی گروهی متشکل از 200 سرباز به محل فرستاد تا یک بیمارستان صحرایی در زمین فوتبال شهر “پورتو پرنس” برپا کنند. آنها تلاش کردند تا از آن فاجعه بزرگ، محملی برای شستشوی جنایات صهیونیست‏ها و فرصتی برای یک عملیات هاسبارا بسازند.

روزنامه‏های اسرائیلی هم وظیفه بازتاب گسترده‏ی کمک‏های رژیم غاصب به زلزله‏زدگان را بر عهده گرفتند و تیتر زدند: «درباره این چه داری بگویی آقای گلد اسمیت؟» (منظور آنان گزارش گلد اسمیت درباره جنایات جنگی صهیونیست‏ها در غزه بود).

تیتر روزنامه‏ای دیگر هم این بود: «نماینده‏های اسرائیل در هائیتی، بقیه را خجالت‏زده کردند» ؛ و تیتر دیگری اینکه: «آفرین بر ما» ؛ و پرتیراژترین روزنامه هم نوشت «فاجعه هائیتی؛ بد برای آنها، خوب برای یهودیان». و این یعنی اینکه “عملیات هاسبارای هائیتی” موفق شده است.

تأثیرات هاسبارا

یک فعال جبهه‏ی هاسبارا می‏گوید: «ما در جبهه آمریکای شمالی و اروپای شرقی موفق شده‏ایم و رسانه‏ها حقانیت ما را قبول کرده‏اند. اما اروپای غربی همچنان “یک منطقه‏ی هاسبارای دشوار” است».

سخنگوی وزارت خارجه‏ی اسراييل در سال ۲۰۰۶ در باره‏ی هاسبارا چنين گفت: «ما هرگز هاسبارا را چنين پرتوان نديده بوديم. اين، ماشينی است که خيلی خوب، روغنکاری شده است».

در فوریه امسال “وب‏سایت دولتی توضیح دهندگان” دستورالعمل‏هایی را برای شهروندان اسرائیلی که به خارج سفر می‏کنند منتشر کرد. به گفته وزارت هاسبارا، این سایت اطلاعات مفیدی برای مقابله با انتقادهایی که شهروندان اسرائیلی در خارج با آن مواجه خواهند شد در اختیارشان می‏گذارد. در این وب‏سایت جزئیاتی از پیشرفت‏های اسرائیل در زمینه تکنولوژی و کشاورزی گنجانده شده و راه‏هایی برای “ترغیب سفر به اسرائیل” آموزش داده شده است.

این سایت مثلا به اسرائیلی‏ها یاد می‏دهد که در هنگام بحث به چشم طرف مقابل نگاه کنند چرا که دزدیدن نگاه باعث بازنده شدن در بحث می‏شود.

ساکنین اسرائیل ـ مخصوصاً آنهایی که به خارج سفر می‏کنند ـ به این ترتیب شستشوی مغزی داده می‏شوند. جزوه‏های وزارت هاسبارا پیش از فرود هواپیما در رم، لندن و دیگر شهرهای جهان بین مسافران توزیع شده و حتی تلویزیون داخلی هواپیما هم برای این منظور به کار گرفته می‏شود.

ارتش اینترنتی ؛ شگرد جدید هاسبارا

آنگونه که روزنامه‏های “هاآرتص"، “جروزالم پست” و “لوموند” نوشته‏اند اینک روش جدیدی بر شگردهای گذشته‏ی هاسبارا اضافه شده است: تشکيل يک لشگر اينترنتی!

دو روز بعد از اعلام آتش‏بس غزه، در ۱۸ ژانويه وزارت مهاجرت اسراييل، خبر از تأسيس “يک بريگاد مخصوص” داد که هدف آن، هجوم آوردن و آوار شدن بر سر سايت‏هايی است که در هر نقطه‏ای از جهان، عليه سياست‏های اسراييل و عليه صهيونيسم مطلب منتشر می‏کنند.

در تشکيل اين ارتش جديد اينترنتی و بريگاد مخصوصش، وزارت امور خارجه‏ی اسراييل نيز نقش ويژه‏ای بر عهده دارد. در این برنامه هر آماتوری قادر خواهد بود که بعد از موافقت مقامات مربوطه، به عضويت اين لشگر جديد و بريگاد مخصوص آن در آيد، و “سايت‏ها و آدم‏های مسأله‏ساز” را نشانه بگيرد!

وزير مهاجرت اسراييل، علت تشکيل ارتش اينترنتی را چنين توضيح می‏دهد: «اينترنت، به يک ميدان جديد نبرد، تبديل شده است».

 نظر دهید »

فتنه های مذهبی خطری است برای وحدت اسلامی

24 فروردین 1390 توسط فراهانی

همه نشانه های موجود گویای این مطلبند که روابط بین مسلمانان با مذاهب و گرایش های مذهبی گوناگون به مرحله حساسی رسیده است به گونه ای که بروز برخی درگیری ها و جنگ های کلامی بین پیروان مذاهب گوناگون در کنار تلاش های رسانه ها و شبکه های ماهواره ای و اینترنتی برای روشن کردن آتش فتنه و جنگ در میان مسلمانان، منجر به کشتارهای مذهبی در برخی مناطق شده است. البته تندروی های مذهبی نیز سهم زیادی در این درگیری ها و کشتار بین مسلمانان دارند.



هیچ شکی وجود ندارد که ادامه یافتن این درگیری و جنگ ها در میان مسلمانان خواه به صورت علنی و خواه غیر علنی، امنیت دولت ها و ملت های مسلمان را از میان برده و بر مسائل سیاسی، امنیتی، اقتصادی و استراتژیک آنها اثر می گذارد.

همگان باید بدانند که این گونه درگیری های مذهبی دامان همه مسلمانان را خواهد گرفت و هیچ دولت عربی و اسلامی نمی تواند از پیامدهای این درگیری ها در امان بماند؛ لذا دامن زدن به این گونه اختلاف ها، اشتباه و گناهی بزرگ محسوب شده و امنیت جهان اسلام را به خطر می اندازد.

عدم اقدام به اجرای طرح هایی با هدف اصلاح روابط موجود میان گروه های مختلف اسلامی و عدم ممانعت از کشیده شدن این اختلاف ها به خیابان ها، به نوعی مشارکت در ایجاد مصیبت هایی است که امروز جهان اسلام را در بر گرفته است.

اهانت به مقدسات یکدیگر از سوی یک گروه، عکس العمل و اقدامی مشابه از سوی گروه دیگر، صدور احکام ظالمانه در ارتباط با یکدیگر و اقداماتی از این دست، اگر با تدابیر اندیشمندان امت اسلامی پایان داده نشود به تندروی های مذهبی کشانده شده و امت اسلامی را در فتنه های مذهبی گرفتار می کند. رهایی از فتنه ای که دامنگیر امت اسلامی شده است تنها با برداشتن پوشش دینی از آن و تلاش برای از میان بردن اسباب آن صورت می پذیرد.

من تمایل دارم در ارتباط با راه های عملی در راستای پایان دادن به این گونه اختلافهای مذهبی که در حال رسوخ به جسم امت اسلام است، به نکات زیر اشاره کنم:

۱. کتابخانه های اسلامی در طول زمان ها سرشار از کتاب ها، پژوهش ها و تحقیقاتی است که به تبیین مرزها و موضوعات اختلافی بین مذاهب مختلف می پردازند، همه اکنون صدها کتاب در ارتباط با اختلاف های موجود در مسائل اعتقادی و تاریخی بین مسلمانان وجود دارد اما آنچه که جای آن امروز در میان مسلمانان خالی است کتاب ها و پژوهش هایی است که نقاط مورد توافق و مشترکات مسلمانان را متبلور سازد و کتابخانه های تاریخ اسلام و تاریخ معاصر در این زمینه در فقر به سر می برند به همین دلیل ما از همه دانشمندان، مبلغان و نویسندان می خواهیم کتاب ها و پژوهش هایی علمی در ارتباط با با فقه مشترک و چگونگی تقویت وحدت بین مسلمانان تالیف کنند.

نوشتن در ارتباط با موضوعات اختلافی تکراری است و هیچ گفته و سخن جدیدی در سطح علمی و معرفت دینی ندارد اما نوشتارهایی در ارتباط با اشتراکات بین مسلمان ها بسیار کمیاب بوده و امت اسلامی نیازمند چنین پژوهش هایی است که مسلمانان را به اتحاد و یکپارچگی فرا خوانده و اولویت را به وحدت اسلامی دهند.

مقابله با فتنه های مذهبی تنها با حرکت همه موسسات، مراکز و دانشگاه ها ی دینی و پر کردن میادین پژوهشی از کتاب ها و تألیفاتی مبنی بر تقویت وحدت اسلامی امکان پذیر است .

۲. عجیب است که مسلمانان با هر مذهب و عقیده ای در عصر حاضر به جای این که در پی پیشرفت و توسعه علمی و سامان دادن به اوضاع سیاسی و اقتصادی خود باشند، به جنگ های تاریخی و اختلاف مشغول شده اند.
چالش بزرگی که هم اکنون پیش روی ماست موضع گیری در برابر حوادث تاریخی و یا افراد نیست(ضمن اهمیت این نکته که بر مقدسات و اعتقادات یکدیگر در این رابطه احترام بگذاریم) بلکه بهبود وضعیت و سامان دادن به زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود بر اساس آزادی، عدالت و مساوات است.

پس سزاوار است که تلاش های مسلمانان و امکانات آنها به جای این که در جنگ های بیهوده صرف شود در راه ساخت و توسعه و عمران کشورهای اسلامی به کار گرفته شود.

كسی که خواهان دفاع از ارزش های اسلامی و مقدسات آن است به ناچار باید وارد میدان ساخت، توسعه، مبارزه با فقر، جهل و بیماری شود چرا که این میدان با همه ویژگی های خود است که ارزش های اساسی اسلامی را روشن و آشکار می کند و آن را در نزد مسلمانان ارزشمند قرار می دهد زیرا رابطه بسیار محکمی بین ایمان انسان ها و رفع نیاز های آنها وجود دارد.

به همان اندازه که دین پاسخگوی نیاز انسان ها باشد، ایمان مردم تقویت شده و بر قدرت، صلابت و ثبات آنها افزوده می شود وتعلق و علاقه آنها نیز به دین بیشتر می شود. اگر دینی در پاسخ گویی بر خواسته های جامعه زنده و متجدد در طول قرن ها بازماند و از فراهم کردن اسباب شکوفایی و ارتقای جامعه عاجز باشد در یافتن پیروان خود به موفقیتی دست نمی یابد.

نقل می شود که یکی از شرق شناسان آلمانی با یکی از دانشمندان اسلامی دیدار کرد و جلد مجله وی را که به نام “العلم” منتشر می شد و در چهار طرف جلد این مجله، احادیثی از رسول اسلام در فضیلت کسب علم نوشته شده بود، دید و درباره آن سئوال کرد؛ زمانی که آن احادیث را برای وی ترجمه کردند اظهار تعجب کرد و پرسید: شما از جانب پیامبر خود چنین دستوراتی در ارتباط با کسب علم بدون هیچ قید و شرط مکانی، زمانی و قومی دا رید و با این حال شما در چنین و ضعیتی از جهل و بیسوادی به سر می برید.

مشغول شدن به جزئیات، اختلاف ها و حوادث تاریخی قدرتی را برای جوامع ما را به ارمغان نمی آورد و تمدن ما را به ما بازنمی گرداند بلکه ما را بیش از پیش در حاشیه قرار داده و از ارزش های والای اسلامی دور نگه می دارد.

۳. اشکال بزرگی که در روابط بین مسلمانها در همه سطوح وجود دارد این است که روابط آنها بر اساس کشف و شناخت عقلی و ادراک نیست زیرا اندیشه و آگاهی منجر به رابطه ای همراه با احساس، وجدان و عاطفه می شود بلکه این روابط بر اساس دور شدن های شخصی و اجتماعی و قضاوت در ارتباط با دیگران از روی کتب های خود است به همین دلیل است که موضوعات اختلافی و درگیری های تاریخی در اندیشه ها برجسته می شود.

من معتقدم با وجود انقلاب اطلاعات و ارتباطات و فراوانی کتاب های مختلف در همه زمینه ها، ما بیش از آنکه در ارتباط با یکدیگر بدانیم در مورد هم جهل داریم و جهل و سوء الظن با استناد بر سخنان دشمنان بدون تحقیق و اطمینان از صحت آنها، دو عاملی هستند که در دور کردن مسلمانان از یکدیگر سهم دارند.

من در ارتباط با مبارزه با جهل نسبت به یکدیگر همه دانشگاه ها و مراکز علمی را به پرداختن به فقه و علوم اسلامی مقارن دعوت می کنم تا امکان شناخت از یکدیگر به روش های علمی و موضوعی برای همگان ایجاد شود. زیرا جهل موجب افزایش اختلاف ها می شود در حالی که علم عاملی برای محکم کردن ارکان همبستگی و وحدت بین مسلمانان است./تقریب

 نظر دهید »

بازتاب مستند «ظهور نزدیک است» در شبکه تلویزیونی مسیحیان+فیلم

22 فروردین 1390 توسط فراهانی

به گزارش ادیان نیوز، شبکه تلویزیونی مسیحیان (CBN) در یکی از برنامه های خود بخشهایی از مستند «ظهور نزدیک است» را پخش کرد و درباره آن با رضا کهلیلی(خلیلی) که این مستند را در اختیار این شبکه قرار داده و همچنین ژوئل روزنبرگ، مؤلف کتاب «امام دوازدهم» مصاحبه کرد.شبکه سی بی ان تحلیل خود از این مستند را این گونه آغاز می کند: «شواهد جدیدی در دست است که دولت ایران ناآرامی‌های اخیر در منطقه خاورمیانه را نشانه ای برای ظهور مهدی،ناجی مسلمانان، می داند.»

این شبکه در  گزارش خود از این مستند ادامه می‌دهد: «سی بی ان نیوز به ویدئویی دست یافته که توسط رژیم ایران ساخته شده و عنوان می دارد تمام شرایط طوری رقم خورده که ایران آغازگر آخرالزمان باشد.»شبکه تلویزیونی مسیحیان که  هدف مطرح شده در این مستند را نابودی آمریکا و اسرائیل عنوان می‌کند می‌افزاید: «در حاکی که سرنوشت جنبشهای انقلابی خاورمیانه در هاله ای از ابهام قرار دارد رژیم ایران آن را سندی الهی از پیروزی قریب الوقوع خود قلمداد می‌کند.» این در حالی است که در مستند مذکور هیچ اشاره ای به نابودی آمریکا و اسرائیل نشده است.

رضا کهلیلی (نام مستعار) عامل سابق سیا در ایران در مصاحبه با این شبکه ادعا می کند: «این فیلم توسط گروهی از بسیجیان موسوم به زمینه سازان ظهور و با همکاری دفتر ریاست جمهوری ایران ساخته شده است و مخاطب آن تمام مسلمانان خاورمیانه و جهان است. این فیلم قرار است در تیراژی بالا در خاورمیانه پخش شود و هدف آن برانگیختن بیشتر کشورهای عرب است.»ژوئل روزنبرگ، مؤلف کتاب «امام دوازدهم» نیز در مصاحبه با شبکه سی بی ان مدعی است: « به گمان من فیلم تکان دهنده ای است زیرا پرده از نیات رهبران ایران برمی‌دارد و اینکه آنها جنگ با اسرائیل را قریب الوقوع تر از آنچه دیگران می پندارند می دانند.»

توزیع مستند مذکور در چند هفته اخیر محل بحث و مناقشه بسیاری در میان مردم گردیده است به طوریکه برخی مراجع عظام از جمله آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سیستانی توزیع آن به این صورت را مشکوک دانسته و مورد انتقاد قرار دادند.اگر چه توزیع این مستند در میان مردم، نگاه جامعه را به مقوله ظهور و موعود گرایی معطوف ساخت ولیکن به خاطر تطبیق روایات با مصادیق مشخص و امروزی و همچنین استفاده از روایات ضعیف السند مورد سئوال می باشد./مشرق


 1 نظر

قرآن‌سوزی اینبار ازسوی عضو حزب ملی انگلیس

22 فروردین 1390 توسط فراهانی

تصاویر ویدئویی منتشر‌شده در اینترنت نشان می‌دهد، “سیون اونز ” عضو ارشد حزب ملی انگلیس و نامزد انتخابات مجمع ولز در اقدامی به منظور تحریک مسلمانان این کشور و جلب حمایت اعضای حزب خود، نسخه‌ای از قرآن کریم را آتش زد.

اونز در این فیلم ویدئویی با پوشیدن یک تی‌شرت که شعار‌های ن‍ژادپرستانه‌ای بر روی آن نوشته شده بود، مقداری ماده اشتعال‌زا بر روی نسخه ای از قرآن کریم ریخته و سپس آن را آتش زد.

این گزارش افزود: چنین اقداماتی از سوی سیاست‌مداران غربی به شیوه ای برای کسب آرای بیشتر در انتخابات تبدیل شده و آنها سعی می‌کنند تا با سوءاستفاده از احساسات مردم، خشم و نفرت علیه اسلام و مسلمانان را رواج دهند.

این در حالی است که ساعاتی پس از انتشار این فیلم، پلیس انگلیس اقدام به بازداشت این فرد کرده و وزارت کشور با صدور بیانیه‌ای علیه این اقدام واکنش نشان داده است.

پیش از این در راستای سیاست‌های اسلام‌هراسی در اروپا و آمریکا، «تری‌جونز» یک کشیش در ایالت فلوریدای آمریکا در اقدامی توهین آمیز نسخه‌ای از قرآن کریم را آتش زد. همچنین “گریت ویلدرز ” سیاست‌مدار افراطی و نماینده جنجال‌ساز پارلمان هلندی در اظهراتی نژادپرستانه دین اسلام را با نازیسم مقایسه کرده بود./مشرق

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه حضرت زینب (س) شاهد

  • خانه
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پزشکی و سلامت
  • اخبار حوزه
  • مذهبی
  • اخلاق
  • احکام
  • سیاسی
  • پیامهای قرآنی
  • دانلود
  • آشپزی
  • متفرقه
  • وصیت نامه شهدا
  • دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای روزانه


سایت مقام معظم رهبری
سایت دفتر ریاست جمهوری
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
طلبه های زینب شاهد
سبط یهودا

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

آخرین نظرات

  • فرشاد در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • ذره و آفتاب  
    • معاونت پژوهش شاهین دژ
    • ذره و آفتاب
    در یک تکلیف بسیار بزرگ
  • ونوس در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • شيلا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • n در آیا دین اجازه ظلم شوهر به زن را صادر کرده؟!!
  • محمد در دانلود کتاب آیین همسرداری آیت الله ابراهیم امینی
  • عبدالعظیم حسنی (ع)  
    • مدرسه علمیه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
    در کم گوی
  • پگاه در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • افضلي  
    • گلاب اشک
    در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • مظلومی  
    • قدسیه بهشهر
    در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • راحله در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • یاسمن در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • یاسمن در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • عذرا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • نسیم در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • امیررضا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • گروه فرهنگی تبلیغی نحل در کی هست و کی نیست؟!
  • مینا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • بنده خدا در سریع الاجابه ترین دعا کدام است؟
  • مدرسه علميه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله عليها آمل  
    • مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزّهراء سلام الله علیها شهرستان آمل
    در یک تکلیف بسیار بزرگ

مدرسه علمیه حضرت زینب (س) شاهد

Items

  • گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، بر اساس بیانات مقام معظم رهبری:
  • منظور از ولایت مطلقه فقیه چیست؟
  • السلام علیکِ یا بنت رسول الله
  • محورهاى هفتگانه و اسناد و مدارك خطبه فدکیه
  • مصحف فاطمه«س» چيست؟
  • كتابشناسي زن و انقلاب اسلامي
  • ضرورت انقلاب اسلامی
  • مفهوم انقلاب اسلامی
  • نظریات جامعه شناسی از منظر شهید مطهری و علامه طباطبایی
  • نظریات جامعه شناسی از منظر شهید مطهری و علامه طباطبایی
  • داعش و نهضت های نوظهور جامعه اسلامی
  • حجاب
  • کم گوی
  • معجزه امام جواد علیه السلام
  • کی هست و کی نیست؟!
  • عابدترین زنان
  • همه بخوانند!
  • زمان خواب
  • زهرا (س) فصلی از کتاب رسالت
  • خیر و نیکی
  • تماس